کد خبر: ۳۷۳۱۵۸
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۸۸

احتیاط متضررانه بایدن در پیشبرد مذاکرات با دولت روحانی

یک سال از ریاست جمهوری بایدن می‌گذرد و سیاست خارجی او بیش از اندازه محتاطانه و متعارف است.

در تاریخ ۳۱ آگوست ۲۰۲۱ میلادی کمی بیش از دو هفته پس از سقوط دولت افغانستان در کابل، جو بایدن رئیس جمهوری امریکا دفاعی کوبنده از خروج نیرو‌های امریکایی از افغانستان داشت. او از کسانی که خواهان ادامه دهه سوم جنگ در افغانستان هستند پرسید که منافع ملی حیاتی چیست؟

او افزود: "به نظر من وظیفه اساسی یک رئیس جمهور دفاع و حفاظت از امریکا است نه در برابر تهدیدات سال ۲۰۰۱ میلادی بلکه در برابر تهدیدات ۲۰۲۱ و تهدیدات آینده". علیرغم خروج پر هرج و مرج نیرو‌ها از افغانستان، او از تصمیم خود دفاع کرد و منتقدان اش را با زبانی صریح و احساسی مورد انتقاد قرار داد. با این وجود، تصمیم جسورانه بایدن برای سرپیچی از منتقدان اش و پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ در تاریخ امریکا در اولین سال ریاست جمهوری اش یک استثنا بود.


در عوض، دولت بایدن سیاست خارجی‌ای را دنبال کرده که در موضوعات اصلی نامشخص است. دولت او بین این ایده که سیاست خارجی چندان مهم نیست و اظهارات پرشور مبنی بر بازگشت امریکا در جایگاه رهبری جهانی در نوسان است. نوسان بین این ایده که امریکا با یک چالش تاریخی از جانب چین مواجه است و همزمان این تصور که امریکا باید خود را با محیط استراتژیک در حال تغییر وفق دهد و هم چنین، اشتیاق نوستالژیک داشتن نسبت به وضع موجود پیش از ترامپ سیاست خارجی او را دچار نوسان کرده و ثباتی در آن عرصه دیده نمی‌شود.

لفاظی‌های بایدن اغلب حاکی از آن است که او می‌تواند در امور بین الملل فردی آینده نگر باشد و رهبری امریکا باید انتخاب‌های استراتژیک دشواری داشته باشد خواه در مورد موضوع هسته ای، جنگ‌های خاورمیانه یا چرخش به سوی آسیا. اگر او بخواهد این کار را انجام دهد دولت اش باید از حالت تدافعی خارج شود و انتخاب‌های سخت را انجام دهد. رئیس جمهور در مورد افغانستان انتخاب درستی انجام داد و ملاحظات سیاسی را کنار گذاشت و منافع اساسی امنیت ملی امریکا را دنبال کرد زمان آن فرا رسیده که او این رویکرد قاطعانه را در سیاست خارجی به طور گسترده‌تر اعمال کند.

موفقیت‌های مبهم بایدن

بایدن به عنوان سناتور و معاون رئیس جمهور سابق نسبت به روسای جمهور معاصر دیگر امریکا به استثنای جورج بوش در سیاست خارجی تجربه بیش تری دارد. بایدن این تجربه را با به کارگیری افرادی قوی در تیم سیاست خارجی اش تقویت کرده است. در واقع، در مقایسه با سلف خود (ترامپ) تقریبا هر رئیس جمهوری در سیاست خارجی امریکا شایسته‌تر به نظر می‌رسد. به همین خاطر، قدری گیج کننده است که چرا دولت بایدن در اولین سال خود موفقیت‌های چشمگیری در عرصه سیاست خارجی نداشته است.

مدیریت معاهده کنترل تسلیحات پس از جنگ سرد با روسیه یکی از موفقیت‌های بایدن بود که با امضای وی بازرسی‌ها و ادامه محدودیت‌های تسلیحات هسته‌ای استراتژیک روسیه و امریکا را حفظ می‌کند. پیشرفت آهسته، اما پیوسته در پایان دادن به جنگ تجاری ترامپ با اروپا یکی دیگر از آن موارد بود.

علیرغم انتقاد تندرو‌ها از بایدن به دلیل آغاز مذاکرات او درباره کنترل تسلیحات و فضای سایبری با روسیه در ژوئن ۲۰۲۱ میلادی، واقعیت آن است که بازگشایی خطوط ارتباطی کنترل تسلیحات با دیگر ابر قدرت هسته‌ای جهان اقدامی هوشمندانه بود. در واقع، حتی در صورت ادامه تهدید اوکراین از سوی روسیه، امریکا کماکان از ادامه همکاری در زمینه کنترل تسلیحات سود خواهد بود همان گونه که در طول جنگ سرد سود برده بود.

با این وجود، تقریبا تمام اقدامات دیگر دولت بایدن مورد اقبال رسانه‌ها و افکار عمومی قرار نگرفته اند. اکثریت امریکایی‌ها از تصمیم بایدن برای خروج افغانستان حمایت کردند، اما تنها حدود یک چهارم معتقد بودند که دولت بایدن مدیریت خروج از افغانستان را به خوبی انجام داده است. کاهش محبوبیت بایدن در نظرسنجی‌ها از آن زمان به این سو قطعا در ترسوتر شدن رفتار دولت او در رویکرد نسبت به مسائل بین المللی تاثیرگذار بوده است.

هم چنین، در مورد توافق امنیتی موسوم به "اوکوس" میان استرالیا، بریتانیا و امریکا که در آن امریکا فروش زیردریایی‌های هسته‌ای بریتانیا به استرالیا را تسهیل می‌کرد تحت تاثیر پیامد‌های دیپلماتیکی قرار گرفت که فرانسه به دلیل محروم شدن از قرارداد ۶۶ میلیارد دلاری با استرالیا از امریکا آزرده خاطر شد.

سایر اقدامات بایدن نیز بیش‌تر شعاری بوده اند تا اساسی از جمله نشست آب و هوایی نتوانست کشور‌ها را در مورد مسائل اصلی آب و هوایی به اجماع برساند. هم چنین، تعهد بایدن به تبدیل شدن امریکا به زرادخانه واکسن در مبارزه جهانی علیه کووید -۱۹ نیز تحقق نیافته و کمبود‌ها احساس می‌شود و این تصمیم دیرهنگام بوده است.

بدشانسی بایدن

مطمئنا بایدن مقصر همه مشکلات سیاست خارجی امریکا نیست. او وارث سیاست عمیقا آسیب دیده از وقایع حمله به کنگره در تاریخ ۶ ژانویه و تاثیرات اجتماعی و اقتصادی ناشی از شیوع کرونا بوده است. در چارچوب منازعات سیاسی داخلی، تمایل دولت بایدن برای ارتباط برقرار کردن میان سیاست داخلی و خارجی از طریق یک سیاست خارجی برای طبقه متوسط منطقی به نظر می‌رسد. میراث فاجعه بار سیاست خارجی دولت ترامپ، دولت بایدن را در تنگنایی جدی قرار داده است.

اقداماتی مانند خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران یا جنگ تجاری او با چین، دولت بایدن را با انتخاب‌های محدودی مواجه ساخته است. هم چنین، ترامپ چهار سال وقت را با کارزار‌های بیهوده "فشار حداکثری" برای ترغیب ایران و کره شمالی به دست برداشتن از برنامه هسته‌ای آن دو کشور تلف کرد. هم چنین، غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ کار بایدن را برای متعهد ساختن متحدان امریکا به توافق‌های بین المللی بسیار دشوارتر ساخته است.

با این وجود، تیم بایدن خود فرصت‌هایی را از دست داده است. او ابتکار عمل "نشست برای دموکراسی" را حتی علیرغم مخالفت برخی از حامیان خود دنبال کرد. این نشست به تقویت اعتبار امریکا کمکی نکرد. هم چنین، پست‌های کلیدی امنیت ملی در دولت بایدن برای ماه‌ها خالی مانده بودند که تا حدی به دلیل ناسازگاری کنگره بوده است.

دولت بایدن در بلاتکلیفی به سر می‌برد و مشخص نیست آیا می‌خواهد سیاست خارجی را در اولویت قرار دهد یا بر سیاست داخلی تمرکز کند. بایدن اشاره کرده که قصد دور شدن از خاورمیانه را دارد، اما در عمل اظهارات‌اش با سطح کاهش نیرو‌های امریکایی انطباقی ندارد. تقریبا ۲۵۰۰ سرباز در عراق در نقش‌های پشتیبانی باقی خواهند ماند و در سوریه هنوز مشخص نیست که ماموریت نیرو‌های امریکایی در مناطق فعال از نظر درگیری به کجا خواهد انجامید.

حتی در موضوعاتی که مقام‌های دولت بایدن گام‌هایی را برای اصلاح مسیر فاجعه بار ترامپ برداشته اند اغلب اقدامات آزمایشی به نظر می‌رسند. برای مثال، علیرغم وعده انتخاباتی بایدن مبنی بر بازگشت دوباره امریکا به توافق هسته‌ای دولت او ماه‌ها در این باره بلاتکلیف بود که آیا به برجام بازگردد یا به دنبال توافقی تازه باشد. این تاخیر با هدف آرام کردن نمایندگان تندرو در کنگره بود، اما باعث بسته شدن پنجره ارزشمند مذاکرات اولیه با ایران پیش از انتخابات در آن کشور شد انتخاباتی که در جریان آن اصولگرایان به قدرت رسیدند.

در نتیجه، بایدن یک فرصت مناسب را هدر داد. هر توافقی که اکنون با ایران حاصل شود احتمالا بسیار بدتر از آن چیزی است که می‌توانست پیش از دولت رئیسی امکان پذیر باشد و خطر جدی نتیجه مذاکرات "بدون توافق" وجود دارد. دولت بایدن از پیش برنامه ریزی یک کارزار روابط عمومی را آغاز کرده تا دولت ترامپ را مسئول بی نتیجه ماندن احتمالی مذاکرات هسته‌ای با ایران معرفی کند.

به نظر می‌رسد بلاتکلیفی بایدن در مورد برنامه هسته‌ای از ترس او از انتقاد جمهوری خواهان ناشی می‌شود.

فواید قاطعیت برای بایدن

به نظر می‌رسد ترس از انتقاد‌های داخلی، سیاست آسیایی بایدن را نیز محدود کرده است. گروه‌های ذینفع داخلی در امریکا از هر دو جناح راست و چپ استدلال می‌کنند که معاملات تجاری بیش‌تر در حوزه آسیا در چارچوب مشارکت ترانس پاسیفیک هزینه‌های شغلی به همراه خواهد داشت. این موضوع در میان رای دهندگان امریکایی نامحبوب است. حتی "هیلاری کلینتون" نیز که در دوره مذاکرات درباره مشارکت ترانس پاسیفیک به عنوان وزیر امور خارجه در مسند بود از این ابتکار عمل حمایت نکرد.

در نتیجه، نامحبوب بودن احساسات عمومی درباره این همکاری تجاری، دولت بایدن سیاست تجاری کارگر محور را پذیرفته که نشان دهنده عدم انسجام سیاستگذاری‌های اوست. دولت بایدن در مورد خاورمیانه نیز خروج از درگیری‌های عراق و سوریه، کاهش فروش تسلیحات به رژیم‌های خودکامه در خاورمیانه و مبارزه با دزد سالاری در سراسر جهان را وعده داده و در هر مورد به حامیان اش می‌گوید که در حال پیشرفت است در حالی که رویکردی محدود را دنبال کرده است.

درس روشن برای او این است: اگر تیم بایدن می‌خواهد چیزی بیش از یک پاورقی تاریخی در سیاست خارجی ایالات متحده باشد باید قاطعانه‌تر عمل کند و تصمیم گیری نماید. به طور خاص، دولت باید نسبت به تصمیماتی که به صورت لفظی مطرح کرده اقدام عملی انجام دهد.

نخست آن که باید به وعده انتخاباتی رئیس جمهور مبنی بر "پایان دادن به جنگ‌های همیشگی در افغانستان و خاورمیانه" با خارج ساختن واحد‌های نظامی عملیاتی امریکایی از مناطق جنگی در عراق و سوریه و کاهش چشمگیر سطح نیرو‌ها در منطقه عمل کند.

دولت بایدن باید تکلیف خود را در مورد رقابت با چین مشخص کند و این که کدام گزینه را در دستور کار قرار می‌دهد: تغییر رژیم در پکن یا اجتناب از جنگ میان قدرت‌های بزرگ از طریق همزیستی رقابتی. دولت بایدن تاکنون موضع روشنی در این باره اتخاذ نکرده است.

در نهایت، دولت بایدن باید در مورد زرادخانه هسته‌ای امریکا تصمیم گیری کند این که آیا خواستار عمل به وعده انتخاباتی خود برای کاهش اتکا و هزینه‌های بیش از حد تسلیحات هسته‌ای است یا خیر؟ این امر مستلزم اعمال فشار بر پنتاگون خواهد بود کاری که به نظر می‌رسد دولت بایدن از انجام آن بیزار است.

در مجموع، بایدن باید در سیاست خارجی جسورانه‌تر عمل کند تا بتواند موفقیت‌های بیش تری کسب کند.