نشریه ایتالیایی:
آیا همزمانی دعوت از ظریف به عربستان با سفر چاک هیگل به ریاض اتفاقی بود؟
در نگاه اول، عربستان سعودی و ایران در مورد هیچ چیز با هم توافق ندارند. در رأس همه بر سر نام ها. به سبب نزاعی دیرینه که هرگز فرونشانده نشده، برای سعودی ها خلیج عربی و برای ایرانی ها فارس است.
نشریه ایل سوله 24 اوره چاپ ایتالیا نوشت: در نگاه اول، عربستان سعودی و ایران در مورد هیچ چیز با هم توافق ندارند.
در رأس همه بر سر نام ها. به سبب نزاعی دیرینه که هرگز فرونشانده نشده،
برای سعودی ها خلیج عربی و برای ایرانی ها فارس است.
به گزارش سرویس بین الملل «تیک» Tik.ir، سعودی ها که حافظ اماکن مقدسۀ مسلمانان در مکه و مدینه هستند، مهد وهابی گری یعنی دکترین سنی بنیادگرا هستند و ایرانی ها نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی [امام] خمینی [ره] در سال 1979، جلودار جهان شیعه به شمار می آیند.
ایران از سوریۀ بشار اسد علوی حمایت می کند و عربستان سعودی نیز از اپوزیسیون بنیادگرای این رژیم. همان گونه که در سال های دهۀ هشتاد از عراقِ صدام حسین، دشمن پروپاقرص تهران حمایت می کرد و اکنون نیز از تندروها در برابر دولت طرفدار ایرانِ و عراق حمایت می کند.
از زمانی که ایران گفتگوهای هسته ای را آغاز کرد، ریاض بیم آن دارد که تهران قصد داشته باشد از یک توافق به منظور تبدیل شدن به قدرت منطقۀ خلیج [فارس] بهره جوید و ایرانی ها را متهم به دخالت در وقایع داخلی عربستان و بحرین که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند، می کند.
این دو کشور قدرتمند خلیج [فارس] رقبایی دینی، عقیدتی و ژئوپلیتیکی هستند: دقیقاً به همین دلیل است که دعوت سعود الفیصل، وزیر خارجۀ عربستان از همتای ایرانی اش، محمد جواد ظریف برای «مذاکره و بحث و گفتگو» خبرساز شد.
در حقیقت چنانچه کنفرانس ژنو 3 در مورد سوریه که به نظر می رسد اکنون دیگر از دستور کار بین المللی محو شده باشد و در هرج و مرج سوریه و نیز بحران اوکراین فرو رفته باشد، برگزار می شد، دیدار این دو طرف می بایست تاکنون انجام شده باشد. مسکو و واشنگتن قبل از آنکه مسألۀ کی یف مطرح گردد، در خصوص بر پایی کنفرانسی در ابعاد کوچک تر که در آن برای اولین بار عربستان سعودی و ایران، این دو ابرقدرت منطقه ای که قادرند به شکل تعیین کننده ای بر عرصه های متقابل تأثیرگذار باشند، بر سر یک میز بنشینند، با هم توافق داشتند.
اکنون تنش زدایی میان ایرانی ها و سعودی ها ممکن است در غیبت روس ها و آمریکایی ها که مشغول نزاع بر سر جبهه های دیگر هستند نیز صورت گیرد. این در حالیست که تاریخ 20 ژوئیه نزدیک می شود. تاریخی که قرارست در آن، توافق بر سر پروندۀ هسته ای ایران امضاء گردد. این یک موعد سرنوشت ساز است: چنانچه دولت حسن روحانی، رئیس جمهور میانه رو شکست بخورد، جناح تندرو علیه او دست به کار می شود.
اتفاقی نیست که دعوت از ظریف، وزیر خارجۀ ایران با دیدار چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا از عربستان سعودی همزمان شده باشد: سعودی ها می خواهند به آمریکایی ها ثابت کنند که آنها دست به هر کاری برای تنش زدایی در منطقۀ خلیج [فارس] می زنند و اگر شکستی وجود داشته باشد، باید تقصیر آن را به گردن تهران انداخت.
به طور قطع، هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق، رایزن روحانی در از سرگیری احتمالی گفتگو میان ریاض و تهران، این دو ابر قدرت انرژی نقش داشته است. اما به ویژه برکناری شاهزاده بندر از ریاست اطلاعات به این نزدیکی مجدد دیپلماتیک کمک کرد: او معمار فاجعه آفرین سیاست عربستان سعودی در سوریه بود. سیاستی که بعد از پیروزی های اخیر در عرصۀ رژیم اسد و نبردهای داخلی میان فرقه های چریکی وابسته به القاعده تعدیل شده بود. سعودی ها در این مورد بیش از آنکه حسن نیت دیپلماتیک نشان دهند، واقعیت را در نظر گرفتند.
به گزارش سرویس بین الملل «تیک» Tik.ir، سعودی ها که حافظ اماکن مقدسۀ مسلمانان در مکه و مدینه هستند، مهد وهابی گری یعنی دکترین سنی بنیادگرا هستند و ایرانی ها نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی [امام] خمینی [ره] در سال 1979، جلودار جهان شیعه به شمار می آیند.
ایران از سوریۀ بشار اسد علوی حمایت می کند و عربستان سعودی نیز از اپوزیسیون بنیادگرای این رژیم. همان گونه که در سال های دهۀ هشتاد از عراقِ صدام حسین، دشمن پروپاقرص تهران حمایت می کرد و اکنون نیز از تندروها در برابر دولت طرفدار ایرانِ و عراق حمایت می کند.
از زمانی که ایران گفتگوهای هسته ای را آغاز کرد، ریاض بیم آن دارد که تهران قصد داشته باشد از یک توافق به منظور تبدیل شدن به قدرت منطقۀ خلیج [فارس] بهره جوید و ایرانی ها را متهم به دخالت در وقایع داخلی عربستان و بحرین که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند، می کند.
این دو کشور قدرتمند خلیج [فارس] رقبایی دینی، عقیدتی و ژئوپلیتیکی هستند: دقیقاً به همین دلیل است که دعوت سعود الفیصل، وزیر خارجۀ عربستان از همتای ایرانی اش، محمد جواد ظریف برای «مذاکره و بحث و گفتگو» خبرساز شد.
در حقیقت چنانچه کنفرانس ژنو 3 در مورد سوریه که به نظر می رسد اکنون دیگر از دستور کار بین المللی محو شده باشد و در هرج و مرج سوریه و نیز بحران اوکراین فرو رفته باشد، برگزار می شد، دیدار این دو طرف می بایست تاکنون انجام شده باشد. مسکو و واشنگتن قبل از آنکه مسألۀ کی یف مطرح گردد، در خصوص بر پایی کنفرانسی در ابعاد کوچک تر که در آن برای اولین بار عربستان سعودی و ایران، این دو ابرقدرت منطقه ای که قادرند به شکل تعیین کننده ای بر عرصه های متقابل تأثیرگذار باشند، بر سر یک میز بنشینند، با هم توافق داشتند.
اکنون تنش زدایی میان ایرانی ها و سعودی ها ممکن است در غیبت روس ها و آمریکایی ها که مشغول نزاع بر سر جبهه های دیگر هستند نیز صورت گیرد. این در حالیست که تاریخ 20 ژوئیه نزدیک می شود. تاریخی که قرارست در آن، توافق بر سر پروندۀ هسته ای ایران امضاء گردد. این یک موعد سرنوشت ساز است: چنانچه دولت حسن روحانی، رئیس جمهور میانه رو شکست بخورد، جناح تندرو علیه او دست به کار می شود.
اتفاقی نیست که دعوت از ظریف، وزیر خارجۀ ایران با دیدار چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا از عربستان سعودی همزمان شده باشد: سعودی ها می خواهند به آمریکایی ها ثابت کنند که آنها دست به هر کاری برای تنش زدایی در منطقۀ خلیج [فارس] می زنند و اگر شکستی وجود داشته باشد، باید تقصیر آن را به گردن تهران انداخت.
به طور قطع، هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق، رایزن روحانی در از سرگیری احتمالی گفتگو میان ریاض و تهران، این دو ابر قدرت انرژی نقش داشته است. اما به ویژه برکناری شاهزاده بندر از ریاست اطلاعات به این نزدیکی مجدد دیپلماتیک کمک کرد: او معمار فاجعه آفرین سیاست عربستان سعودی در سوریه بود. سیاستی که بعد از پیروزی های اخیر در عرصۀ رژیم اسد و نبردهای داخلی میان فرقه های چریکی وابسته به القاعده تعدیل شده بود. سعودی ها در این مورد بیش از آنکه حسن نیت دیپلماتیک نشان دهند، واقعیت را در نظر گرفتند.