کد خبر: ۳۹۷۸۳۹
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۵۲۰

شبی که جای روحانی و غیر روحانی عوض شد!/ مناظرۀ متفاوت در تلویزیون

میهمان غیر روحانی از اخلاق می‌گفت و روحانی سیاست را جوهرۀ دین می‌دانست و انگار جای این دو عوض شده بود چون از معممین انتظار می‌رود با این نگاه بنگرند
مهرداد خدیر-  برنامۀ «شیوه» در شامگاه پنج‌شنبه هفتم مهرماه در شبکۀ چهار سیما با موضوع «اسلام سیاسی- اسلام اجتماعی» را می‌توان «مناظره» به معنی واقعی آن دانست و از این حیث، تغییر رویکرد و ارتقا طی 5 شب پس از گفت‌و‌گوی مورد اشاره در یادداشت قبل (‌با حضور خانم‌ها علاسوند و قاسم پور) ستودنی است.

هر چند در شب‌های قبل‌تر نیز شاهد نکته‌های قابل توجهی از زبان میهمانانی چون مهدی عسگرپور سینماگر یا محمد فاضلی جامعه‌شناس بودیم اما این یکی از این نظر اهمیت داشت که نشان می‌داد انگار حکومت و قدرت نزد برخی چنان اصالت و موضوعیت یافته که دیگر از طریقیت آن نمی‌گویند تا با این طریق عدل و اخلاق را اقامه کنند.

نکتۀ قابل توجه در مناظرۀ پنج‌شنبه شب این بود که جای روحانی و غیر روحانی عوض شده بود! چرا؟ چون در بادی امر بیننده انتظار دارد آن‌که مدام از اخلاق در اسلام و علی علیه‌السلام به عنوان الگوی حکومت‌داری بگوید شخص روحانی و در لباس روحانیت باشد و آن‌که به مبانی دیگر اشاره کند چهرۀ غیر روحانی اما در این مناطره آن‌که مدام و تماما به نهج‌البلاغه و سیره امام علی استناد می‌کرد آقای محمد اسفندیاری بود که روحانی نیست و آن که بر وجه سیاسی اسلام تأکید می‌ورزید و بقیۀ وجوه را در فرع می‌نشاند شخص معمم و در لباس روحانیت: آقای احمد رهدار.

جان کلام آقای اسفندیاری این بود که علی با دو وجه عدالت اقتصادی و آزادی سیاسی شناخته می‌شد و ابایی نداشت که در قیاس با معاویه به سیاست‌ناورزی متهم شود چون سیاست و قدرت برای او اصالت نداشت و حتی می‌گفت ولو به بهای مغلوب شدن. علی می‌گفت وقتی مردم آب قنات ندارند نمی‌توان به آنان آب حیات وعده داد و تصریح کرد «تاوان سوء مدیریت حاکمان را اسلام می‌پردازد» و همان گونه که طالبان و بوکوحرام و القاعده و داعش در ترسیم تصویر نادرستی از اسلام مقصرند پاره‌ای عملکردها در جمهوری اسلامی هم نقش داشته و باید به اخلاق بازگردیم.

احمد رهدار اما با حدت و شدت از اسلام سیاسی دفاع و بارها به این سخن امام خمینی استناد کرد که «اسلام، همه اش سیاسی است». طرف مقابل منتها به جای اظهار نظر در این باره و این که بگوید امام در پاسخ به کسانی که در کنج عافیت خزیده و از مبارزه اجتناب می‌ورزیدند این سخن را گفته بود نه در توجیه هر عملکردی ترجیح داد از نهج‌البلاغه و علی بگوید و این که امیر المومنین خودی و غیر خودی نمی‌کرد و تبعیض روا نمی‌داشت و معیار تقسیم بیت‌المال را نیاز شکم افراد و نه اندازۀ ایمان مردمان می‌دانست و بر خلاف خلیفه دوم برای مجاهدین صدر اسلام حق  ویژه قایل نشد و سهمیه نمی‌داد و می‌گفت اجر جهاد آنان با خداوند است، من مأمور تعیین اجر اُخروی و پاداش پیشاپیش با سهم دنیوی نیستم. هر که در کوفه زندگی می‌کتد باید از سه چیز برخوردار باشد: نان گندم، سرپناه و آب فرات.

  در واکنش به سخنان محمد اسفندیاری اما روحانی حاضر باز بر وجوه سیاسی تأکید ورزید و این که امام علی معصوم بود و هر کار که انجام می‌داد مقبول و هر کار می‌توانست انجام دهد و البته اسفندیاری در واکنش گفت: نه! هر کار نمی‌توانست انجام دهد. خداوند هم نمی‌تواند هر کاری انجام دهد چون عدالت چنین اقتضا می‌کند.

اسفندیاری وقتی دید استنادات مکرر او به نهج‌البلاغه را میهمان دیگر در زمان حاضر به تمامی قابل اجرا نمی‌داند سراغ سعدی رفت و آن حکایت مشهور: گر تو قرآن بدین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی.

به اعتقاد او تعصب و خشونت بزرگ‌ترین آسیب را به اسلام وارد ساخته و باید به اخلاق بازگشت.

تفاوت مشهود در این دو نگاه را می توان ناشی از محیط و زمان بالیدن او هم نسبت داد. اسفندیاری در کانون مباحث دکتر شریعتی و طالقانی و در سال انقلاب 19 ساله بوده است اما رهدار متولد 1353 است. یعنی از نزدیک مواجهه‌ای نداشته و در حوزۀ بعد انقلاب و نهادهای شبه حوزوی پرورش یافته است.

در نگاه اسفندیاری جوهر اسلام، سیاست نیست ولی رهدار تأکید داشت «هست» و سیاست را تنها با نمادهایی چون معاویه و ماکیاولی نباید شناخت و امام خمینی را در مرز عصمت تعریف می‌کرد و قابل الگوبرداری می‌دانست.

درست است که در مباحثه‌ها هر طرف سخن خود را می‌گوید و غالبا هیچ یک قانع نمی‌شود ولی در "مناظره" از این حیث بحث مفید است که دیگران و ناظران به تفاوت ها پی می‌برند و اگر همدیگر را قانع نکنند و مجاب نسازند مخاطبان به عمق تفاوت ها پی می‌برند. به بیان دیگر مخاطب واقعی مناظره نه طرف مقابل که بینندگان اند و از این رو بحث در مناظره مفید و در مباحثه بی ضلع سوم غالبا بی‌فایده است.

این یادداشت اما برای این نیست که بگویم حق با رهدار بود یا اسفندیاری. برای این است که اظهار شگفتی کنیم از این که برخی روحانیون آن قدر درگیر و در واقع مدغم در قدرت و سیاست شده‌اند که همۀ امور را از این منظر می‌نگرند در حالی که پیش‌تر گفته می شد سیاست، اصالت ندارد و ابزاری است برای برقراری قسط و عدل. (مثال بارز ادغام و حل شدن در قدرت شاید تشر مرحوم شیخ محمد یزدی به یک مرجع تقلید باشد که به خاطر هم‌نشینی با صاحب منصبان پیشین جمهوری اسلامی به ایشان گفت "دیگر تکرار نشود!" لحن و رفتاری که صدای آقای صادق لاریجانی را هم درآورد).

 نکتۀ قابل توجه دیگر این که اسفندیاری با خود کاغذ و دفتر آورده بود و رهدار به گوشی و اینترنت متصل بود و نشان می‌داد روحانیون نسل جدید با ابزارهای تازه کاملا آشنایند و مدرن‌اند اما نوبت به مفاهیم مدرنیته که می‌رسد مرزبندی می‌کنند.

 او یک جا هم به کتاب مشهوری از سعید حجاریان (‌از شاهد قدسی تا شاهد بازاری) اشاره کرد که نوشته است اگر امام خمینی به دنبال اجرای شریعت بود و اگر انقلاب ایران نگاه مدرن نداشت نباید از جمهوریت و تفکیک قوا می‌گفت و نهاد عرفی (مجمع تشخیص مصلحت) را بالا دست نهاد شرع ( شورای نگهبان) نمی‌نشاند. 

رهدار اما در رد این نظریه گفت ما تفکیک قوا نداریم بلکه تقسیم قوا داریم و این تقسیم را هم ولایت فقیه انجام می‌دهد و این تنها موردی بود که از ولایت فقیه گفت و این مثال را هم آورد که "اگر زنی شیر نداشته باشد و شیر گاو بنوشد تا پستان او پرشیر شود نوزاد او شیر گاو ننوشیده بلکه شیر مادر است ولو خود مادر با شیرگاو، شیرده شده باشد".

منظور او این بود که اگر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مفاهیم متداول غربی آمده به قصد تغذیه بعدی با مضامین دینی است. دیدگاهی که اگر سعید حجاریان شنیده باشد یا این یادداشت را بخواند می‌تواند در یک یادداشت به آن بپردازد.

البته باز خوب بود که آقای رهدار یک نظریه را نقد کرد و اتهامی وارد نساخت چوت دو سه شب قبل‌تر در برنامه‌ای در شبکه سه که آقای تیرانداز قرار بود ابعاد رسانه‌ای اعتراضات اخیر را بررسی کند ولی عملا این کار را به بخش ضبط شده با اجرای کارشناس (آقای به نام لسانی) سپردند مدیر عامل خبرگزاری فارس گفت: "آقای حجاریان قبلا گفته بود باید پشت سر سلبریتی‌ها قرار بگیریم."

دغدغۀ دین پژوه 63 ساله چهرۀ اسلام بود و این سخن شریعتی را بازگفت: «برای خراب کردن یک حقیقت،به آن خوب حمله نکن. از آن بد دفاع کن» و هشدار داد که ترجیح اسلام سیاسی با تعصب و خشونت وجه رحمانی پیامبر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و تأکید روحانی 48 ساله این بود که اسلام سیاسی است و علی هم طی 5 سال حکومت درگیر سه جنگ شد که ده ها هزار کشته بر جای گذاشت.

چنان که در بالا تأکید شد مهم‌ترین نکته قابل استنباط از این مناظره همین بود که برخی از روحانیون پرورش یافته در سال‌های بعد از انقلاب از آرمان‌گرایی سال‌های قبل فاصله گرفته‌اند و آن قدر در نهادهای قدرت تردد کرده اند که سخن جامعه در کلام آنان کمتر بازتاب دارد و از این رو برای قدرت اصالت ذاتی قایل‌اند ولو به جای قدرت از سیاست بگویند و این مایۀ نگرانی کسانی امثال محمد اسفندیاری است که دین‌گریزی در داخل و خدشه به تصویر اسلام در بیرون را ناشی از پاره‌ای عملکردها هم می‌داند و همه را به توطئه دشمنان نسبت نمی‌دهد.  

به عنوان یادداشت و جوهر این نوشته بازمی‌گردم. اگر در یک مناظره یکی حقوق‌دان و دیگری شاعر باشد و از زبان حقوق‌دان اشعار مختلف بشنوید و از زبان شاعر استدلات حقوقی آیا شگفت‌زده نخواهید شد؟ احساس نویسنده در قبال این مناظره نیز همین بود! زیرا آن‌که از علی و نهج‌البلاغه و آرمان و اخلاق می‌گفت فرد غیر روحانی بود و آن‌که از سیاست و قدرت دفاع می‌کرد شخص معمم. این شگفت‌زدگی را در نوع نگاه مجری هم می‌شد دید که با سخنان آقای اسفندیاری بیشتر هم‌دلی داشت تا آقای رهدار. حال آن که معمولا مجریان سیما به جانب میهمان هم‌سو با گفتمان رسمی متمایل می‌شوند.

 نکتۀ پایانی هم این که سخنان روحانی مورد نظر نشان داد مثال دیگر حجاریان برای عرفی شدن دین در جمهوری اسلامی می‌تواند اظهارات خود آقای رهدار در همین برنامه باشد و دلیلی نیاورد: آفتاب آمد دلیل آفتاب...