کد خبر: ۴۵۵۴۶
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۶۶۰
اندیشکده «بلفر»:

5+1 در اندیشه ی انتقال ذخایر اورانیوم ایران به خارج از کشور/اوباما به استراتژی بلند مدتی در قبال تهران نیاز دارد

شورای امنیت سازمان ملل در قالب چند قطعنامه از ایران خواسته است تا غنی‌سازی اورانیوم، راکتور آب‌سنگین، و برنامه‌های موشکی خود را به تعلیق درآورد. این قطعنامه‌ها همچنین از ایران خواسته‌اند تا به سؤالاتی که مدت‌هاست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران و از جمله ابعاد نظامی احتمالی این برنامه مطرح کرده است پاسخ دهد.
«اولی هاینونن» در اندیشکده «بلفر» نوشت: به نظر می‌رسد طرفین مذاکرات در ارتباط با تعیین «یک برنامه غنی‌سازی تعریف‌شده توسط هر دو طرف که از محدودیت‌های عملی و تدابیر شفاف ساز برخوردار بوده و تضمین‌کننده ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای» ایران باشد همچنان دارای اختلاف‌نظرهای زیادی هستند در واقع ایران توقعات خود را بالا برده و اخیراً اظهار داشته است که خواهان برخورداری از ظرفیت کافی غنی‌سازی اورانیوم جهت تأمین سوخت هسته‌ای نیروگاه بوشهر است. تأمین سوخت این نیروگاه مستلزم فعالیت حدود ۱۳۰۰۰۰ سانتریفیوژ IR-1 و برخورداری از ذخایر قابل توجهی اورانیوم غنی‌شده است. یک راکتور از نوع راکتور بوشهر سالانه نیازمند ۲۰ تن اورانیوم U-235 دارای غنای ۵/۳ درصد است. در سال ۲۰۰۹، هنگامی که روسیه، فرانسه و آمریکا بر سر راکتور تحقیقاتی تهران با ایران مذاکره می‌کردند محدوده حداکثر میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران در حد ۲/۱ تن یو اف ۶ (UF6) تعیین گردید و این مقدار اورانیوم در صورت غنای بیشتر برای تولید یک بمب هسته‌ای کافی بود.

 به گزارش «تیک»، در ارتباط با نگرانی‌ها درباره قابلیت‌های ایران در زمینه تولید پلوتونیوم در آینده، ایران ابراز تمایل کرده است تا با ایجاد تغییرات در راکتور آب‌سنگین اراک که در حال حاضر در حال ساخت است از میزان تولید پلوتونیوم توسط این راکتور بکاهد. با این حال، پیشنهاد‌هایی که در این زمینه مطرح گردیده‌اند برگشت‌ناپذیر نیستند؛ ساختار این راکتور را می‌توان مجدداً تغییر داده و آن را قادر ساخت تا سالانه مقدار پلوتونیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای را تولید کند. به علاوه، هیچ علائمی وجود ندارند که نشان دهند ایران از ذخایر آب‌سنگین یا کارخانه تولید آب‌سنگین خود چشم‌پوشی کرده است.

گروه ۱+۵ پیشنهادات مشروح خود را علنی نکرده است، اما مقامات مرتبط با مذاکرات اظهار داشته‌اند که به دنبال این هستند تا مدت‌زمان گریز به سمت تولید اورانیوم غنای بالا که در حال حاضر دو ماه است را به ۶ تا ۱۲ ماه افزایش دهند. چنین چیزی به معنای کاهش چشمگیر ظرفیت غنی‌سازی فعلی ایران است؛ در حال حاضر ایران دارای ۱۹۰۰۰ سانتریفیوژ نصب‌شده از نوع IR-1 است که ۹۰۰۰ مورد از آنها فعال هستند و همچنین از ۱۰۰۰ سانتریفیوژ نصب‌شده از نوع IR-2m برخوردار است. همچنین بر اساس یکی از مفاد برنامه اقدام مشترک، ایران باید نیمی از ذخایر اورانیوم U-235 UF6 دارای غنای ۲۰ درصد خود را رقیق‌سازی کرده و به اورانیوم U-235 UF6 دارای غنای کمتر از ۵ درصد تبدیل کند و نیمی دیگر از ذخایر مذکور را به اورانیوم U-235 دارای غنای ۲۰ درصد تبدیل کند که البته در صورت غنی‌سازی اورانیوم تا حد ۹۰ درصد یک گام تبدیلی دیگر نیز در اینجا نیاز است. ایران همچنین بر اساس برنامه اقدام مشترک پذیرفت تا سطح اورانیوم U-235 UF6 دارای غنای ۵/۳ درصد خویش را در همان سطح موجود در نوامبر ۲۰۱۳، یعنی ۵/۷ تن UF6، نگاه دارد و هرگونه مقادیر مازاد UF6 را به اکسید تبدیل کند. ۲۰ جولای به عنوان ضرب‌الاجل جهت انجام این موارد تعیین گردید، اما از آنجا که تکمیل کارخانه تبدیل ایران با تأخیر مواجه شد در نتیجه این کشور شاید نتواند به‌موقع به تعهد خود در این زمینه عمل کند. گروه ۱+۵ در ارتباط با میزان قابل قبول ذخایر اورانیوم دارای غنای پایین ایران به طور علنی هیچ‌گونه اظهارنظری نکرده است، اما این گروه احتمالاً در نظر دارد بخش اعظم این ذخایر را جهت تولید سوخت به خارج از کشور منتقل کند. گروه ۱+۵ احتمالاً جایگزینی راکتور آب‌سنگین اراک با یک راکتور تحقیقاتی آب سبک مدرن و کوچک را پیشنهاد می‌دهد و در عین حال در رابطه با تحویل سوخت مورد نیاز برای این راکتور تضمین‌هایی ارائه می‌دهد.

شورای امنیت سازمان ملل در قالب چند قطعنامه از ایران خواسته است تا غنی‌سازی اورانیوم، راکتور آب‌سنگین، و برنامه‌های موشکی خود را به تعلیق درآورد. این قطعنامه‌ها همچنین از ایران خواسته‌اند تا به سؤالاتی که مدت‌هاست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران و از جمله ابعاد نظامی احتمالی این برنامه مطرح کرده است پاسخ دهد.

از اوت سال ۲۰۰۲ که برنامه مخفی غنی‌سازی اورانیوم ایران برملا گردید ایران تاکنون به چرخه کامل تولید سوخت هسته‌ای دست یافته است. چنین چیزی باعث شده است تا ایران با توجه به برخورداری از تعداد سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم غنی‌شده فعلی به یک کشور در آستانه هسته‌ای شدن تبدیل گردد. همانطور که «کری» وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشته است، ایران قادر است با استفاده از سانتریفیوژها و ذخایر فعلی اورانیوم غنی‌شده خویش در عرض دو ماه مقدار کافی اورانیوم دارای غنای بالا تولید کند. با توجه به وجود تأسیسات نطنز و فردو چنین چیزی صحت دارد. با این حال، دانش ما درباره برنامه هسته‌ای ایران و مقاصد این برنامه کامل نیست و ابهامات و شک و تردیدهایی در این زمینه وجود دارند. این واقعیت را باید هنگام توافق بر سر پارامترهای «یک برنامه غنی‌سازی تعریف‌شده توسط طرفین» مدنظر قرار داد.

گزارشات سه‌ماهه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره اجرای تدابیر حفاظتی مکرراً بیان داشته‌اند که هیچ‌گونه انحرافی در ارتباط با مواد هسته‌ای اعلام شده ایران مشاهده نشده است. این گزارشات همچنین به طور ضمنی به این مسئله اشاره دارند که آژانس نتوانسته است این موضوع را تائید کند که همه مواد هسته‌ای موجود در ایران به آژانس تحویل داده شده‌اند، یعنی اینکه آژانس نمی‌تواند تائید کند که هیچ‌گونه مواد یا فعالیت‌های هسته‌ای اعلام‌نشده‌ای در ایران وجود ندارند. کسب اطمینان از کامل بودن اعلامیه‌های ایران در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای‌اش از طریق پیشنهاد شفافیت هسته‌ای قابل تحقق نیست، پیشنهادی که بر اساس آن کارخانه تولید آب‌سنگین اراک یا برخی معادن اورانیوم یا تأسیسات استخراج اورانیوم ایران به طور گهگاه مورد بازدید قرار می‌گیرند. مسئله تنها این نیست که چه تعداد سانتریفیوژ نصب‌شده در نطنز و فردو باقی می‌مانند. برای تعیین یک چارچوب نظارتی باید دانست که ایران عملاً چه تعداد سانتریفیوژ تولید کرده است و این سانتریفیوژها اکنون کجا هستند.

از سال ۲۰۰۳ تاکنون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ـ بر اساس تحقیقات مستقل خود و اطلاعات ارائه شده توسط طرفین دیگر ـ نگرانی‌هایی را در رابطه با ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای پیشین و فعلی ایران مطرح کرده است. حل‌وفصل این مسائل که مدت‌هاست مطرح گردیده‌اند در راستای اطمینان دهی آژانس مبنی بر کاربرد صلح‌آمیز همه مواد هسته‌ای موجود در ایران ـ و نه صرفاً مواد اعلام شده توسط ایران ـ نقشی اساسی ایفا می‌کند.

فهرست سؤالات مطرح شده توسط آژانس طولانی است و چاشنی‌های انفجاری الکتریکی و دسترسی به محفظه آزمایش چاشنی‌های انفجاری در پارچین ـ که اغلب توسط رسانه‌ها ذکر گردیده است ـ صرفاً جزء آیتم‌های فرعی موجود در این فهرست به شمار می‌روند. باید تأکید کرد که بسیاری از مسائل مربوط به بعد نظامی با یکدیگر مرتبط هستند و نمی‌توان این مسائل را جدای از یکدیگر حل‌وفصل کرد. بنابراین، ضروری است که به آژانس اجازه داده شود تا به مجموعه کامل نگرانی‌های مرتبط با ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای ایران بپردازد.

 به نظر من تدابیر حفاظتی معنادار تنها هنگامی محقق می‌گردند که شک و تردیدها درباره قابلیت‌های هسته‌ای ایران به گونه‌ای مطمئن مورد ارزیابی قرار گیرند. در این راستا باید یک سیستم راستی آزمایی و نظارتی بلندمدت طراحی گردد تا بدین طریق بتوان هرگونه علائم نشان‌دهنده نقض تعهدات از طرف ایران را در همان مراحل اول کشف و شناسایی کرد. من در اظهارات اخیر خود نزد کنگره برخی اجزای راستی آزمایی که باید در توافق جامع گنجانیده شوند را مورد تأکید قرار داده‌ام. این اجزا عبارت‌اند از:

- ایران بر اساس قوانین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و توافقنامه تدابیر حفاظتی [INFCIRC/214] که با آژانش منعقد کرده است تعهدات خود را به طور کامل اجرایی خواهد کرد و به دستورالعمل تعدیل‌یافته ۱/۳ توافقنامه یادمان‌ها پایبند خواهد بود.

- ایران پروتکل الحاقی را تصویب کرده و سریعاً به اجرا می‌گذارد.

- ایران ملزومات راستی آزمایی و شفاف‌سازی مرتبط با قطعنامه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را به طور کامل به اجرا می‌گذارد.

- ایران همه ابعاد برنامه هسته‌ای پیشین و فعلی خود را اعلام خواهد کرد.

- ایران درباره تولید مواد منبع (مثلاً کنسانتره سنگ اورانیوم، کیک زرد) و از جمله واردات این نوع مواد اطلاعاتی ارائه خواهد کرد.

- ایران درباره واردات و تولید داخلی مواد دارای کاربرد منفرد و دوگانه که در دستورالعمل‌های گروه تأمین‌کنندگان هسته‌ای فهرست گردیده‌اند اطلاعاتی ارائه خواهد کرد.

- ایران دسترسی بی‌قیدوشرط و نامحدود آژانس به همه مکان‌ها، تأسیسات، تجهیزات، اسناد، افراد، مواد از جمله مواد منبع را فراهم خواهد ساخت. آژانس در راستای عمل به تعهدات خود بر اساس توافقنامه تدابیر حفاظتی و راستی آزمایی اطلاعاتی که ایران بر اساس مفاد فوق‌الذکر ارائه می‌دهد باید به موارد مذکور دسترسی داشته باشد.

 در ارتباط با مسئله هسته‌ای ایران ما باید یک رویکرد راهبردی نسبت به این مسئله اتخاذ کنیم و نه یک رویکرد کوتاه‌مدت. این امر در واقع به معنای گزینش یک سیاست عملی است که از پیامدهای بلندمدت برخوردار است. باید یک توافق جامع را در معرض آزمون قرار داد که با کاهش چشمگیر قابلیت‌های هسته‌ای ایران یک وضعیت بسیار متفاوت و در عین حال نه بیش از حد خوش‌بینانه را به تصویر می‌کشد. این امر همچنین به معنای تمایل جهت کنار گذاشتن توافق در صورت عدم تحقق کف خواسته‌هاست. در غیر این صورت، پیام دیگری که منتقل می‌گردد در حالت حداقلی این است که انحراف به سمت قابلیت تولید تسلیحات هسته‌ای از جمله برای کشورهایی که از تعهدات خود در زمینه منع گسترش تسلیحات هسته‌ای تبعیت نمی‌کنند نتیجه‌بخش و سودمند است ـ علی‌رغم اینکه چنین چیزی هزینه‌هایی در بر دارد.

ممانعت از گسترش فناوری‌های غنی‌سازی اورانیوم به کشورهایی که از تعهدات خود در زمینه تدابیر حفاظتی تبعیت می‌کنند کار بسیار دشواری است. چنین جاه‌طلبی‌هایی پیشاپیش در خاورمیانه و خاوردور مشاهده گردیده است. ظهور کشورهای جدید در آستانه هسته‌ای شدن بدان معناست که دیگر کشورها در مواجهه با چنین موقعیتی با دو گزینه ممکن روبرو می‌شوند: یا باید به قابلیت هسته‌ای دست یابند یا اینکه یاد بگیرند چگونه با موقعیتی کنار بیایند که در آن یک کشور همسایه دارای قابلیت هسته‌ای می‌تواند بر آنها فشار آورده و امتیازات بیشتری طلب کند. هر دو گزینه در واقع پیامدهای بد و متزلزلی به شمار می‌روند.