کد خبر: ۴۶۳۴۵
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۵۶

فریبکاری در قالب تبلیغات!

روزنامه رسالت روز یکشنبه در مطلبی با عنوان «فریبکاری در قالب تبلیغات!» به حجم پیامک های تبلیغی اشاره کرده و نوشته است:در پشت تبلیغات و بازاریابی های فریبکارانی که امروزه در اشکال گوناگون رو به گسترش است تنها یک هدف وجود دارد؛ فروش بیشتر با پول بیشتر آن هم با ارائه خدمات کمتر و کیفیت پایین تر!
در این یادداشت می خوانید: آیا این یک تبلیغ است یا...؟!

« تبریک، تا یک ساعت آینده عدد 2 را به شماره ... ارسال کرده تعجب خواهید کرد که چه چیزی را می توانید دریافت کنید.

بسته های ما شامل موارد زیر است:

60 میلیون تومان پول نقد برای خرید یک دستگاه آپارتمان، یک دستگاه خودرو، یک دستگاه تلویزیون 46 اینچ، یک سال تماس رایگان و سرویس پیامک روزانه، بسته جامع زبان های خارجی و ... برای عضویت عدد 2 را به شماره ... ارسال کنید هر محتوا 1500 ریال.»

این یکی چطور؟!

«میلیونر شو ادامه دارد، 20 هفته 200 میلیونی ... میلیونر شو برای 20 هفته تمدید شد! بیست برنده آقا بیست برنده خانم در بیستمین سال همراهی، هر 1000 تومان یک امتیاز!»

و یا:

«چطور موبایلمو از دسترس خارج کنم؟ پاسخ این سئوال و سئوالات دیگر عدد 60 را بفرست، مورد مناسب برای ازدواج پیدا نمی کنی؟! 62 را بفرست. هر پیام 50 تومان!»

«ورود مجردها ممنوع! راه های دوست داشته شدن را با هم مرور کنیم هزار و یک راه عاشقی عدد 100 را به شماره ... بفرستید. هزینه 100 تومان.»

«شما برنده پراید خواهید شد! اگر عدد 7 را به شماره... ارسال کنید و با عضویت در سرویس های کافه خودرو، و کافه موبایل، 10 قطعه از این خودرو را در محتواهای روزانه بیابید. هر محتوا 100 تومان.»

این قبیل پیام ها که روزانه چندین مرتبه از طریق سامانه پیام کوتاه شرکت های همراه اول، ایرانسل، و رایتل به تلفن همراه مشترکین ارسال می شود و ایجاد مزاحمت می کند حتما شما را هم آن قدر عصبانی کرده که هر وقت چشمتان به این پیام ها می افتد و یا آن را مجددا دریافت می کنید با خود می گویید؛ «ما اگر نخواهیم میلیونر بشویم چه کسی را باید ببینیم؟!»

به چه کسی باید بگوییم این قدر پشت سر هم شب و روز پیام ندهید که میلیونر شو ادامه دارد، میلیونر شو تمدید شد و یا تبریک، شما برنده یک دستگاه آپارتمان و پراید و غیره و ذالک می شوید!

اصلا اگر میلیونر شدن به این راحتی بود که تا حالا می بایست حداقل نصف مشترکین شرکت های فوق الذکر با این همه بذل و بخشش، میلیونر شده باشند.

اصلا یک سئوال: اگر شما چنین میلیونری را می شناسید به ما معرفی کنید؟!

راستش ما هم چنین شخصی را سراغ نداریم که به شما معرفی کنیم!

پس حتما چنین کسی وجود خارجی ندارد و گرنه این شرکت ها آنچنان من و شما را به توپ پیامک های تبلیغاتی خود می بستند که هم کسی که میلیونر شده، از میلیونر شدنش پشیمان بشود و هم ما هوس میلیونر شدن از طریق این شرکت ها به سرمان نزند.

ناگفته نماند هیچ کس مخالف تبلیغات نیست البته به شرطی که این تبلیغات از نوع مسموم و فریبکارانه و رنگ کردن مردم نباشد. یعنی اینکه با دروغ گفتن به مردم نخواهند برای خود بازارگرمی کنند!

در پشت تبلیغات مسموم و بازاریابی های فریبکارانی که امروزه در اشکال گوناگون رو به گسترش است تنها یک هدف واحد و مشخص وجود دارد؛ فروش بیشتر با پول بیشتر آن هم با ارائه خدمات کمتر و کیفیت پایین تر!

خلاصه اینکه اول آب را گل کنی بعد ماهی بگیری تا کسی متوجه اصل قضیه نشود.

در گذشته که صداقت بیشتر محور کارها بود تولیدکنندگان، تولیدات خود را با یک برنامه تعریف شده به مردم معرفی می کردند. این معارفه در دو بخش مهم خلاصه می شد؛ اول - معرفی نوع کالا، دوم خدمتی که یک محصول تولید شده می توانست به مردم ارائه بدهد و البته محصولی در بازار رقابتی کار موفق تر بود که اولا از کیفیت بالایی برخودار بود، ثانیا بهترین خدمت را می توانست به مردم ارائه کند یعنی محصول تولیدشده بتواند حداقل یک نیاز مردم را برطرف کند و موجب اطمینان خاطر آنها شود.

برخی از شرکت ها و کارخانه ها و موسسات برای حمایت بیشتر از تولیدات خود و همچنین رضایت بیشتر مردم سیاست دیگری را هم لحاظ کردند و آن ارائه خدمات پس از فروش به خریداران بود و همین امر باعث شد تا آنها به بالاترین سرمایه یعنی اعتماد مردم دست پیدا کنند.

به عنون مثال: شرکت های معروف و شناخته شده تولید وسایل الکترونیکی که محصولات شان صددرصد به لحاظ کیفیتی مطابق با استانداردهای جهانی است باز هم برای رضایت و رفاه بیشتر مشتری، خدمات پس از فروش، گارانتی های طولانی مدت و رایگان در نظر گرفته اند که با مراجعه به نمایندگی های مربوطه می توان از خدمات آنها بهره مند شد.

در این نوع داد و ستد، هم تولید کننده ذی نفع است هم مصرف کننده؛ مصرف کننده از این خوشحال است که حاصل دسترنج خود را بابت چیزی هزینه کرده که ارزش اش را داشته و آسایش هرچه بیشتر او را فراهم کرده است.

تولیدکننده هم از تولید خود و خدمتی که به مردم کرده خشنود است، چون هدف اصلی تولیدکننده رضایت مردم بوده خود به خود بدون هیچ تبلیغات توفانی و کذایی جای خود را ظرف مدت کوتاهی در میان مردم باز می کند تنها کاری که تولیدکننده جهت آگاهی مردم باید انجام بدهد این است که با یک معرفی ساده آنها را از چهار چیز آگاه کند:

1- چگونگی تهیه کالا 2- چگونه به خدت گرفتن کالا یعنی طرز استفاده 3- خدمات پس از فروش و مهم تر از همه 4- نوع خدمتی که کالای تولید شده قرار است به مردم ارائه بدهد.

و این یعنی تبلیغات سالم و صادقانه ای که منفعت هر دو طرف در آن لحاظ شده است. چه بسا بعضا منفعت مردم بیشتر مدنظر باشد.

در تبلیغات مسموم و بازاریابی هایی که در روزگار ما مرسوم شده قضیه کاملا برعکس است. در این نوع از تبلیغات که اصل آن برپایه دروغ و فریب مردم پایه گذاری شد، دیگر از رضایت مندی دو طرفه و ارائه خدمات برتر و کیفیت بهتر خبری نیست بلکه تنها رضایت تولیدکننده مدنظر است نه مصرف کننده! و چون هدف پرکردن جیب خود و خالی کردن جیب مردم است مدام ذهن مان درگیر این است که از چه راهی می توانیم مردم را فریب بدهیم و آنها را سرکیسه کنیم؟

بنابراین از هر فرصتی استفاده می کنیم تا از آب گل آلود ماهی بگیریم و به اسم تبلیغات از بازی های جام جهانی گرفته تا ارتباط با بازیگران سینما و وعده های دروغین مثل شما برنده آپارتمان و یا 60 میلیون تومان می شوید، قصد فریب مردم را داریم.

شما خود قضاوت کنید آیا این یک فریب و دروغ بزرگ و آشکار نیست؟! ای کاش کار به همین جا ختم می شد چون همین شرکت های تلفن بعضا با ارسال پیامک های تبلیغاتی مسموم دیگران به مشترکین خود بانیان خوبی برای سودجویی آنها از مردم می شوند. البته جیب خودشان هم بی نصیب نمی ماند.

بعضی از این پیامک های تبلیغاتی واقعا جای تامل دارد. مثل این: «مورد مناسب برای ازدواج پیدا نمی کنی، 62 را بفرست، هر پیام 50 تومان!» یعنی کسی که تا حالا نتوانسته شخص مورد نظر خود را برای ازدواج پیدا کند با ارسال یک پیامک و پرداخت 50تومان می تواند فرد مورد نظرش را پیدا کند خوب اگر این طور است ظرف مدت کوتاهی، دیگر نباید در کشور فرد مجردی پیدا شود و یا تعداد آنها باید به حداقل ممکن برسد.

اگر شرکت های تلفن همراه و سایر تولیدکنندگان، هدف و مبنا را خدمت به مردم قرار بدهند به نحوی که هم آنها و هم مردم هر دو ذی نفع باشند، نه تنها دیگر نیازی به تبلیغات کذایی ندارند بلکه می توانند از عظیم ترین سرمایه یعنی اعتماد مردم بهره مند شوند.

بدون شک کسانی موفق ترند که مردم پشتیبان آنها هستند.

ناگفته نماند این قبیل تبلیغات کذایی که مشابهش را هم در انواع آگهی هایی که روزانه بر درودیوار شهر می بینیم دیگر نخ نما شده است و مردم آگاه تر از آنند که در دام چنین تبلیغات مسمومی گرفتار شوند.

البته بد نیست قانون هم در این گونه موارد پا پیش بگذارد و برای جلوگیری از فریب مردم تصمیمی جدی بگیرد.