دل خون عسگراولادی از احمدی نژاد: این اوضاع نتیجه سوپر مدیریت اوست/کسی که زیر 700 هزار تومان درآمد داشته باشد واقعاً در بدبختی زندگی میکند
از همان ابتدا هم مخالف سیاستهای اقتصادی احمدینژاد بود؛ اسدالله عسگر اولادی، از جمله سرمایهدارانی است که هرچند به احمدینژاد رای داده اما دل پرخونی دارد از شرایط اقتصادی کشور و برخورد احمدینژاد با همه کس و همه چیز.
از همان ابتدا هم مخالف سیاستهای اقتصادی احمدینژاد بود؛ اسدالله عسگر
اولادی، از جمله سرمایهدارانی است که هرچند به احمدینژاد رای داده اما دل
پرخونی دارد از شرایط اقتصادی کشور و برخورد احمدینژاد با همه کس و همه
چیز.
به گزارش سرویس سیاسی تیک، میگوید آنچه امروز در حوزه کشور های همسایه و اوضاع نابسامان اقتصادی داریم حاصل «سوپر مدیریت» آقای احمدینژاد است و دولت بعدی باید متوجه لزوم اصلاح روابط با کشورهای همسایه برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور باشد. عسگر اولادی همچنین میگوید که دولت طی سالهای اخیر بازار را نسبت به تحولات بیتفاوت کرده است، همچنین سرمایهگذاری را تخریب کرد و باعث شد کشور به سمت قحطی حرکت کند.
متن گفتگوی "مثلث" با عسگراولادی در پی می آید:
بگذارید از اینجا شروع کنیم که چهار سال پیش زمان انتخابات ریاست جمهوری که شد، شما گفته بودید به خاطر مسائل سیاسی به احمدینژاد رأی میدهید وگرنه سیاستهای اقتصادی ایشان را «فشل» میدانید، حالا هشت سال گذشته و حاصل سیاستهای اقتصادی احمدینژاد معلوم است، اگر بخواهید ارزیابی از این هشت سال و این سیاست اقتصادی داشته باشید، چه چیزی در نظر شما میآید؟
زمانی که آقای احمدینژاد رئیسجمهور شد، رهبری فرمودند که احمدینژاد تغییر ایجاد خواهد کرد و دستیابی به چشمانداز بیست ساله 1404 را برای ما سهلتر و ممکنتر خواهد کرد. من هم متمایل به این بودم که خوب است و میتواند کاری انجام بدهد، اما وقتی کابینه را معرفی کرد، دیدم تیم اقتصادی که با خودش آورده است، کسانی نیستند که بتوانیم با آنها دستیابی به افق 1404 را داشته باشیم.
همچنین در سیاست بینالمللی، متوجه شدم که شیوه تعامل بینالمللی ایشان، یک شیوه تعامل با ستیز است، در صورتی که این اخلاقی نیست، تعامل با ستیز و گفتن اینکه «حق با من است» تعامل نیست، ستیز است.
من فکر کردم در اولین فرصتی که امکانش باشد با آقای احمدینژاد صحبت کنم، آن سالی که من به عنوان صادرکننده نمونه انتخاب شدم، در فرصتی که رفتم تا لوح یادبود را از آقای احمدینژاد بگیرم، گفتم که این ضرورتی ندارد که شما خودتان هولوکاست را زیر سوال ببرید، یک وابسته درجه چهارم ما در سفارت بورکینافاسو هم میتواند این حرفها را بزند، بعد امکان جمع کردنش برای شما فراهم خواهد بود. در آن فرصت به من گفتند که ما باید با هم زیاد حرف بزنیم.
ارزیابیشما از این تیم اقتصادی و سیاسیتهای دولت احمدینژاد در حال حاضر چیست؟
من تیم احمدینژاد را ناقص میدانم، حالا یا میخواستند کارهایی انجام دهند و نتوانستهاند یا ما فوقهایشان نمیگذاشتند، مثل ماجرای آقای متکی که من را خیلی ناراحت کرد. در همان زمانی که آقای متکی به آفریقا رفته بود، برادر من هم از جانب کمیته امداد سفری به آنجا داشت و اتفاقاً ایشان را خیلی خوب تحویل گرفته بودند و آقای متکی را هم در دیدار اول تحویل گرفته بودند اما در دیدار دوم به ایشان گفته بودند که شما از فلان ساعت به بعد دیگر وزیر نیستید. این دون شأن نظام است، نظام ما به دنبال حفظ ارزشها و تفاهم با دیگران است، اما روش احمدینژاد چالشهایی را در این بخش ایجاد کرد. این تیم نمیتوانست کشور را به سعادت ببرد.
از برنامههای بزرگی که دولت احمدینژاد اجرا شد طرح هدفمندی یارانهها بود، این طرح را چطور ارزیابی میکنید؟
در مورد هدفمندی یارانهها من برخلاف خیلیهای دیگر در اتاق بازرگانی کاملا با این طرح و موضوع مخالف بودم. وقتی هم که راضی شدم،گفتم این رضایت به شرطی است که تورم بیشتر از پنج درصد رشد نکند، در آن موقع تورم طبق اعلام بانک مرکزی، 8/9 درصد بود، یعنی اگر قرار بود تنها پنج درصد رشد داشته باشد به چیزی در حدود 14 تا 15 درصد میرسید. در آبان ماه همان سال که این طرح اجرایی شد تورم به 15 درصد رسید اما در آذر و دی ماه بعد از آن نرخ تورم به ترتیب به 17 و 18 درصد اعلام شد. من همان موقع گفتم که همین جا باید اجرا را متوقف کنیم، چون تورم در حال رشد است اما عده زیادی از جمله تعدادی از همین دوستان اتاق، آقای نهاوندیان و حتی آقای نیلی گفتند که باید ادامه پیدا کند و اگر طرح ادامه پیدا کند، بهتر است. در آن زمان تنها مساله تورم بود و هنوز خبری از تحریمها که حدود یک سال بعد علیه ایران مصوب شد نبود. هرچه جلوتر رفتیم نگرانیها بیشتر شد اما باز عدهای اصرار داشتند که این نسخه شفابخش است در حالی که این طور نبود. وقتی در سال 91 تورم به بیش از 30 درصد رسید، من گفتم که لازم است اجرای طرح متوقف شود اما باز هم این را گوش نکردند. در مورد تجارت خارجی هم دولت کارنامه خوبی ندارد. ما در مجموع پانزده همسایه دست اول و دوم درایم، یعنی آنهایی که با ما مرز دارند و آنهایی که با یک واسطه همسایه ما هستند. در این همه همسایه ما یک همسایه نداریم که دوست ما باشد. نتوانستهاند همسایهها را به دوستان ما تبدیل کنند. در حالی که تمام این همسایهها از ما سود بردهاند همین کشور امارات سالانه پانزده میلیارد دلار از مبادله با ما سود میبرد.
حالا در شرایط فعلی این سوال مطرح است که دولت آقای روحانی باید چه کارهایی انجام دهد و چه چیزهایی را در اولویت کاری خودش قرار دهد؟
من در مورد دولت آقای روحانی سه دغدغه دارم و از دولت آقای روحانی توقع دارم که به این سه دغدغه پاسخ دهد، اول اینکه باید فکری به حال اشتغال جوانان کرد. نسل جوان از بیکاری است که دچار انحراف میشود، از بیکاری است که در این پارکها وقت میگذارنند، یا با این سریالهای ترکی وقت خود را میگذارنند یا در اینترنت پرسه میزنند، جوان اگر کار داشته باشد این مشکلات را نخواهد داشت. اشتغال الان بزرگترین مشکل است، برای مدیریت 20 میلیون نفر بیکار جوان باید حداقل سالانه 800 هزار شغل ایجاد شود تا حداقل نیمی از جمعیت بالای بیست ساله که هر سال وارد بازار کار میشوند، شغل داشته باشند. وقتی جوانان شغل داشته باشند برای خودشان دختر و پسر پیدا میکنند، خانه و زندگی تشکیل میدهند، برای خودشان لباس و خوراک فراهم میکنند. 40 میلیون نفر از جمعیت ما زیر 32 سال هستند و این یعنی سالانه 5/1 میلیون نفر جویای کار وارد بازار کار میشوند و دولت باید فکری برای آنها بکند.
دومین دغدغه مهم، مساله گرانی و معیشت است، مساله تورم بسیار مهم است، الان کسی که زیر 600 تا 700 هزار تومان در ماه درآمد داشته باشد واقعاً در بدبختی زندگی میکند و حتی نمیتواند یک خانه برای خودش اجاره کند، گرانی هم حاصل تورم است و اگر یکی مدیریت شود دیگری هم حل میشود. از طرف دیگر باید فکری به حال تولید کرد، تولید ما به سرمایهگذاری نیاز دارد. اگر این سرمایهگذاری انجام نشود، تمام سرمایهها صرف واردات میشود و این واردات کمر تولید را به زمین خواهد زد. چهارمین مورد که باید دولت آینده در نظر بگیرد، ارتباط مناسب با همسایههای درجه یک و درجه دو ماست، ما نیاز داریم که یک وزیر خارجه قوی با عصا و کفش آهنی داشته باشیم که برود این همسایهها را برای ما پس بگیرد. ما الان در منطقه و در بین همسایگانمان یک دوست نداریم و این موضوع حاصل مدیریت و در واقع همان سوپر مدیریت آقای احمدینژاد است.
در تحلیل سیاستهای آقای احمدینژاد عدهای میگویند که سیاستهای او ضد سرمایهداری و ضدطبقه سرمایهدار بوده است، به نظر شما این تحلیل تا چه حد میتواند در مورد سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد صادق باشد؟
اتفاقاً من این را قبول ندارم که آقای احمدینژاد ضد سرمایهداری کار کرده است، بلکه آن کاری که او کرده است،ضد سرمایهگذاری بوده نه سرمایهداری. اتفاقا آقای احمدینژاد سرمایهداری را تقویت کرد، اگر غیر از این بود که پروندههایی مانند فساد سه هزار میلیارد تومانی اتفاق نمیافتاد. حداقل با این وضعیت ارز اینها سرمایهداری را تقویت کردهاند، الان سرمایههای 100 و 200 میلیارد تومانی کاملا عادی و قابل مشاهده است اما هیچکس حاضر نیست 20 میلیارد تومان سرمایهاش را در کاری در داخل کشور بگذارد.
به گزارش سرویس سیاسی تیک، میگوید آنچه امروز در حوزه کشور های همسایه و اوضاع نابسامان اقتصادی داریم حاصل «سوپر مدیریت» آقای احمدینژاد است و دولت بعدی باید متوجه لزوم اصلاح روابط با کشورهای همسایه برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور باشد. عسگر اولادی همچنین میگوید که دولت طی سالهای اخیر بازار را نسبت به تحولات بیتفاوت کرده است، همچنین سرمایهگذاری را تخریب کرد و باعث شد کشور به سمت قحطی حرکت کند.
متن گفتگوی "مثلث" با عسگراولادی در پی می آید:
بگذارید از اینجا شروع کنیم که چهار سال پیش زمان انتخابات ریاست جمهوری که شد، شما گفته بودید به خاطر مسائل سیاسی به احمدینژاد رأی میدهید وگرنه سیاستهای اقتصادی ایشان را «فشل» میدانید، حالا هشت سال گذشته و حاصل سیاستهای اقتصادی احمدینژاد معلوم است، اگر بخواهید ارزیابی از این هشت سال و این سیاست اقتصادی داشته باشید، چه چیزی در نظر شما میآید؟
زمانی که آقای احمدینژاد رئیسجمهور شد، رهبری فرمودند که احمدینژاد تغییر ایجاد خواهد کرد و دستیابی به چشمانداز بیست ساله 1404 را برای ما سهلتر و ممکنتر خواهد کرد. من هم متمایل به این بودم که خوب است و میتواند کاری انجام بدهد، اما وقتی کابینه را معرفی کرد، دیدم تیم اقتصادی که با خودش آورده است، کسانی نیستند که بتوانیم با آنها دستیابی به افق 1404 را داشته باشیم.
همچنین در سیاست بینالمللی، متوجه شدم که شیوه تعامل بینالمللی ایشان، یک شیوه تعامل با ستیز است، در صورتی که این اخلاقی نیست، تعامل با ستیز و گفتن اینکه «حق با من است» تعامل نیست، ستیز است.
من فکر کردم در اولین فرصتی که امکانش باشد با آقای احمدینژاد صحبت کنم، آن سالی که من به عنوان صادرکننده نمونه انتخاب شدم، در فرصتی که رفتم تا لوح یادبود را از آقای احمدینژاد بگیرم، گفتم که این ضرورتی ندارد که شما خودتان هولوکاست را زیر سوال ببرید، یک وابسته درجه چهارم ما در سفارت بورکینافاسو هم میتواند این حرفها را بزند، بعد امکان جمع کردنش برای شما فراهم خواهد بود. در آن فرصت به من گفتند که ما باید با هم زیاد حرف بزنیم.
ارزیابیشما از این تیم اقتصادی و سیاسیتهای دولت احمدینژاد در حال حاضر چیست؟
من تیم احمدینژاد را ناقص میدانم، حالا یا میخواستند کارهایی انجام دهند و نتوانستهاند یا ما فوقهایشان نمیگذاشتند، مثل ماجرای آقای متکی که من را خیلی ناراحت کرد. در همان زمانی که آقای متکی به آفریقا رفته بود، برادر من هم از جانب کمیته امداد سفری به آنجا داشت و اتفاقاً ایشان را خیلی خوب تحویل گرفته بودند و آقای متکی را هم در دیدار اول تحویل گرفته بودند اما در دیدار دوم به ایشان گفته بودند که شما از فلان ساعت به بعد دیگر وزیر نیستید. این دون شأن نظام است، نظام ما به دنبال حفظ ارزشها و تفاهم با دیگران است، اما روش احمدینژاد چالشهایی را در این بخش ایجاد کرد. این تیم نمیتوانست کشور را به سعادت ببرد.
از برنامههای بزرگی که دولت احمدینژاد اجرا شد طرح هدفمندی یارانهها بود، این طرح را چطور ارزیابی میکنید؟
در مورد هدفمندی یارانهها من برخلاف خیلیهای دیگر در اتاق بازرگانی کاملا با این طرح و موضوع مخالف بودم. وقتی هم که راضی شدم،گفتم این رضایت به شرطی است که تورم بیشتر از پنج درصد رشد نکند، در آن موقع تورم طبق اعلام بانک مرکزی، 8/9 درصد بود، یعنی اگر قرار بود تنها پنج درصد رشد داشته باشد به چیزی در حدود 14 تا 15 درصد میرسید. در آبان ماه همان سال که این طرح اجرایی شد تورم به 15 درصد رسید اما در آذر و دی ماه بعد از آن نرخ تورم به ترتیب به 17 و 18 درصد اعلام شد. من همان موقع گفتم که همین جا باید اجرا را متوقف کنیم، چون تورم در حال رشد است اما عده زیادی از جمله تعدادی از همین دوستان اتاق، آقای نهاوندیان و حتی آقای نیلی گفتند که باید ادامه پیدا کند و اگر طرح ادامه پیدا کند، بهتر است. در آن زمان تنها مساله تورم بود و هنوز خبری از تحریمها که حدود یک سال بعد علیه ایران مصوب شد نبود. هرچه جلوتر رفتیم نگرانیها بیشتر شد اما باز عدهای اصرار داشتند که این نسخه شفابخش است در حالی که این طور نبود. وقتی در سال 91 تورم به بیش از 30 درصد رسید، من گفتم که لازم است اجرای طرح متوقف شود اما باز هم این را گوش نکردند. در مورد تجارت خارجی هم دولت کارنامه خوبی ندارد. ما در مجموع پانزده همسایه دست اول و دوم درایم، یعنی آنهایی که با ما مرز دارند و آنهایی که با یک واسطه همسایه ما هستند. در این همه همسایه ما یک همسایه نداریم که دوست ما باشد. نتوانستهاند همسایهها را به دوستان ما تبدیل کنند. در حالی که تمام این همسایهها از ما سود بردهاند همین کشور امارات سالانه پانزده میلیارد دلار از مبادله با ما سود میبرد.
حالا در شرایط فعلی این سوال مطرح است که دولت آقای روحانی باید چه کارهایی انجام دهد و چه چیزهایی را در اولویت کاری خودش قرار دهد؟
من در مورد دولت آقای روحانی سه دغدغه دارم و از دولت آقای روحانی توقع دارم که به این سه دغدغه پاسخ دهد، اول اینکه باید فکری به حال اشتغال جوانان کرد. نسل جوان از بیکاری است که دچار انحراف میشود، از بیکاری است که در این پارکها وقت میگذارنند، یا با این سریالهای ترکی وقت خود را میگذارنند یا در اینترنت پرسه میزنند، جوان اگر کار داشته باشد این مشکلات را نخواهد داشت. اشتغال الان بزرگترین مشکل است، برای مدیریت 20 میلیون نفر بیکار جوان باید حداقل سالانه 800 هزار شغل ایجاد شود تا حداقل نیمی از جمعیت بالای بیست ساله که هر سال وارد بازار کار میشوند، شغل داشته باشند. وقتی جوانان شغل داشته باشند برای خودشان دختر و پسر پیدا میکنند، خانه و زندگی تشکیل میدهند، برای خودشان لباس و خوراک فراهم میکنند. 40 میلیون نفر از جمعیت ما زیر 32 سال هستند و این یعنی سالانه 5/1 میلیون نفر جویای کار وارد بازار کار میشوند و دولت باید فکری برای آنها بکند.
دومین دغدغه مهم، مساله گرانی و معیشت است، مساله تورم بسیار مهم است، الان کسی که زیر 600 تا 700 هزار تومان در ماه درآمد داشته باشد واقعاً در بدبختی زندگی میکند و حتی نمیتواند یک خانه برای خودش اجاره کند، گرانی هم حاصل تورم است و اگر یکی مدیریت شود دیگری هم حل میشود. از طرف دیگر باید فکری به حال تولید کرد، تولید ما به سرمایهگذاری نیاز دارد. اگر این سرمایهگذاری انجام نشود، تمام سرمایهها صرف واردات میشود و این واردات کمر تولید را به زمین خواهد زد. چهارمین مورد که باید دولت آینده در نظر بگیرد، ارتباط مناسب با همسایههای درجه یک و درجه دو ماست، ما نیاز داریم که یک وزیر خارجه قوی با عصا و کفش آهنی داشته باشیم که برود این همسایهها را برای ما پس بگیرد. ما الان در منطقه و در بین همسایگانمان یک دوست نداریم و این موضوع حاصل مدیریت و در واقع همان سوپر مدیریت آقای احمدینژاد است.
در تحلیل سیاستهای آقای احمدینژاد عدهای میگویند که سیاستهای او ضد سرمایهداری و ضدطبقه سرمایهدار بوده است، به نظر شما این تحلیل تا چه حد میتواند در مورد سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد صادق باشد؟
اتفاقاً من این را قبول ندارم که آقای احمدینژاد ضد سرمایهداری کار کرده است، بلکه آن کاری که او کرده است،ضد سرمایهگذاری بوده نه سرمایهداری. اتفاقا آقای احمدینژاد سرمایهداری را تقویت کرد، اگر غیر از این بود که پروندههایی مانند فساد سه هزار میلیارد تومانی اتفاق نمیافتاد. حداقل با این وضعیت ارز اینها سرمایهداری را تقویت کردهاند، الان سرمایههای 100 و 200 میلیارد تومانی کاملا عادی و قابل مشاهده است اما هیچکس حاضر نیست 20 میلیارد تومان سرمایهاش را در کاری در داخل کشور بگذارد.
ای که دستت می رسد کاری بکن....
ما که نمی توانیم انتقاد کنیم لااقل شما واقعیت این دو دوره را را بازگو کنید
درآمد اینجانب در این سه سال اخیر هیچگونه تغییری نکرده ولی هزینه سفره تکراری من حداقل 2.5 برابر شده است بنظر شما این تغییر محسوس نیست؟!!!!!