کد خبر: ۴۸۶۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۳۳

ماراتن هسته ای در وقت اضافه

روزهای آینده منوط به این است که طرفهای غربی فرضیات ذهنی خود درباره برنامه هسته ای ایران را تغییر دهند و البته آنان در قبال مواضع منطقی، مستدل و حقوقی جمهوری اسلامی ایران ناچارند این کار را انجام دهند، تا امکان حصول توافق نهایی فراهم شود، و گرنه خود را به بازی گرفته اند

مذاکرات 18 روزه وین ( وین 6) با هدف رسیدن ایران و اعضای 1+5 به توافق نهایی هسته ای و با حضور مقامات ارشد دیپلماتیک ایران، روسیه، چین، آمریکا، انگلیس،آلمان و فرانسه برگزار شد. طرفین پس از 18  روز مذاکرات و رایزنی‌های فشرده در وین و در ششمین دور مذاکرات مربوط به راه‌حل جامع هسته‌ای (برنامه اقدام مشترک جامع) و پس از آنکه عملا طی شش ماه اول گام نخست‌ توافقنامه ژنو  (29 تیر ماه ) نتوانستند به توافقنامه جامع دست یابند، این مذاکرات را برای چهار ماه آینده (24 نوامبر 2014)  تمدید کردند.

به گزارش «تیک» و به نقل از پایگاه بصیرت، به عبارت بهتر، دستور مذاکرات در سه روز آخر به جای " رسیدن به توافق جامع" بر روی " نحوه تمدید مذاکرات" استوار بود. پس از کارشکنی ایالات متحده آمریکا و فرانسه در جریان مذاکرات وین 4 و البته انفعال دیگر اعضای 1+5 در آن مجال، عملا چشم انداز رسیدن به توافق نهایی تا ضرب الاجل شش ماهه نخست توافقنامه ژنو از دست رفت. با این حال طرفین مذاکره کننده در جریان مذاکرات وین 5 و حتی تا دو هفته نخست مذاکرات طولانی مدت وین 6 سعی کردند سخنی از تمدید توافقنامه ژنو به میان نیاورند و اصلی ترین هدف خود را رسیدن به توافق نهایی تا 20 ژوئیه( 29 تیرماه) اعلام کنند. در نهایت طرفین پس از مشاهده پیشرفت های نسبی در مذاکرات و در عین حال باقی ماندن اختلافات جدی حول مسائل اساسی و تعیین کننده، تصمیم گرفتند بر روی گزینه " تمدید مذاکرات هسته ای " تمرکز کنند.

در پایان مذاکرات وین 6 طرفین به همان نقطه ای رسیدند که در مذاکرات وین 5 به آن رسیده بودند، با این تفاوت که این بار "استمرار اختلافات" با عنوان "پیشرفت در برخی موارد اختلافی  " همراه بود. استفاده از عنوان " اختلاف " در کنار "پیشرفت" در پایان مذاکرات وین 6 ذهن همگان را نسبت به خود مشغول کرد، اما اصل ماجرا این بود که نتیجه بیش از سه هفته مذاکرات مستمر در وین در نهایت نه " توافق جامع" بود و نه " شکست کامل مذاکرات". همگان بر این باورند که ایران و اعضای 1+5 در فاصله ای میان این دو نقطه قرار دارد. این در حالی‌است که قرار بود در مذاکرات وین 6 طرفین به نتیجه مطلق برسند نه نتیجه نسبی.

این نتیجه بدین خاطر حاصل شد که ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای 1+5 در جریان مذاکرات وین 6 واقع بینی و اراده لازم را جهت رسیدن به توافق نهایی نداشتند. اصرار واشنگتن و تروئیکای اروپایی بر ادعاهای نخ نما، غیر مستدل و بازدارنده در خصوص برنامه هسته ای ایران در عمل مانع از رسیدن طرفین به توافق نهایی شد. در این میان ایستادگی تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان بر روی خطوط قرمز  قابل تقدیر بود. لازم به ذکر است که براساس توافق اخیر بین ایران و گروه ۱+۵ در وین ۶ و تمدید چهار ماهه مذاکرات، قرار است ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار از درآمدهای بلوکه شده حاصل از فروش نفت ایران طی ۶ قسط به حساب بانک مرکزی واریز شود که دهم مرداد سررسید اولین قسط است.

تعیین ثوابت و متغیرات در مذاکرات وین 6

تعیین ثوابت و متغیرات در مذاکرات وین 6 بسیار مهم و تعیین کننده است. به عبارت بهتر، تا زمانی که این موارد تعیین نشود، نمی توان تصویر صحیح و جامعی نسبت به مذاکرات اخیر وین ترسیم کرد. در جریان مذاکرات وین 6 برخی ثوابت تقویت شده و برخی متغیرها از بین رفت. یکی از این ثوابت، به اختلاف مهم و اساسی اعضای 1+5 بر سر ظرفیت غنی سازی اورانیوم باز می گردد. "ظرفیت غنی سازی اورانیوم" و نحوه تعیین و محاسبه آن، اصلی ترین موضوع اختلاف میان ایران و اعضای 1+5 است. این اختلاف از حالت فنی و حقوقی خارج شده و ماهیتی سیاسی پیدا کرده است. به عبارت بهتر، ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای 1+5 در راستای حل این مسئله ناچارند تصمیمی "سیاسی" اتخاذ کنند. این تصمیم سیاسی در جریان مذاکرات وین 6 عملا اتخاذ نشد. در نقطه فعلی مذاکرات در بین کارشناسان حقوقی و فنی به اتمام رسیده و طرف ایرانی نیز استدلالات قاطعانه و محکم خود را در خصوص مقولاتی مانند تعیین نیازهای اساسی و ظرفیت غنی سازی اورانیوم و تعداد سانتریفیوژهای لازم برای تحقق این نیازهای اساسی ارائه کرده است. استدلال جمهوری اسلامی ایران در این خصوص کاملا مشخص است: اولا تاسیسات آب سنگین اراک و نیروگاه بوشهر از نیازهای اساسی ایران است، ثانیا قرارداد تامین سوخت نیروگاه بوشهر از سوی روس ها تا سال 2021 خاتمه خواهد یافت.

بنابراین زمانی‌که  ایران توان تولید سوخت مورد نیاز خود  را دارد دلیل و منطقی برای صرف‌نظر کردن از تولید داخلی و مبادرت به ورود سوخت از خارج  وجود ندارد. با این حال طرف های غربی مذاکره کننده با ایران در جریان مذاکرات وین 6 این محاسبه واقع بینانه و شفاف را نپذیرفته و روی خواسته های موهوم خود پافشاری کردند. نکته مهم تر اینکه تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص نیاز اساسی ایران به 190 هزار سو سانتریفیوژ نیز عملا انتظار بجای طرف ایرانی از توافق هسته ای را مشخص ساخت. با این حال در عمل شاهد هستیم که طرف مقابل اقدام موثری در راستای پذیرش این حقوق مسلم ( بر اساس نیازهای اساسی یک عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی) صورت نداد و دوباره بر ریسمان  مطالعات ادعایی و تحلیل های ساختگی مبتنی بر آن چنگ زد! اصرار دوباره ایالات متحده آمریکا بر روی مطالعات ادعایی در خصوص برنامه هسته یا صلح آمیز ایران به خوبی نشان داد که اعضای 1+5 کماکان نگاه سیاسی نسبت به پرونده هسته ای ایران را جایگزین نگاه حقوقی و فنی ساخته اند. این در حالی است که به لحاظ فنی و حقوقی پرونده هسته ای ایران جای کمترین کژتابی و مانوری را برای طرف غربی باقی نگذاشته است.

اظهارات مهم برژینسکی در خصوص پرونده هسته ای ایران

در حالی که طرف غربی با بحث های غیرواقعی مانع شکل گیری توافق جامع در وین 6 شد، زبگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، در اظهاراتی توهمات و تخیلات طرف غربی در مواجه با برنامه هسته ای ایران را نشان داد. این اظهارات درست پس از عدم توافق ایران و اعضای 1+5 پس از مذاکرات وین 6 صورت گرفت. برژینسکی یکی از استراتژیست های مطرح حوزه سیاست خارجی در این کشور محسوب می شود. در دوران ریاست جمهوری بوش پسر، برژینسکی هشدار قاطعانه ای به جرج واکر بوش و نومحافظه کاران افراطی در آمریکا داد و از آنها خواست تا به جای تقابل با ایران، به مرور قواعد و راهکارهای « زندگی در کنار ایران قدرتمند» بپردازند. فراموش نکنیم که برژینسکی به عنوان یک رئالیست تمام عیار و بر اساس محاسبه عینیات موجود در نظام بین الملل این سخنان را بر زبان آورد. در هر حال با گذشت زمان و حضور اوباما در کاخ سفید، شاهد ادامه سیاست های خصمانه کاخ سفید در قبال ایران بودیم؛ سیاست ها و رفتارهایی وقیحانه و ناشیانه که هر یک از آنها با مقاومت و واکنش صریح و قوی نظام و ملت ایران ناکام ماند.

    در حال حاضر برژینسکی بار دیگر در خصوص جمهوری اسلامی ایران و توان کشورمان سخن به میان آورده است. این سخنان درست زمانی بیان شده است که به واسطه زیاده خواهی ها و رفتارهای غیر منطقی واشنگتن و تروئیکای اروپایی، عملا در مذاکرات وین 6 فرصت رسیدن به توافق نهایی از دست رفت و مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 تا 4 ماه دیگر تمدید شد. برژینسکی در این خصوص به نکات بسیار قابل تاملی اشاره کرده است:

« ادعای آمریکا در خصوص ساخت سلاح هسته ای توسط ایران بی معنی است....... اصولا من ایران را کشوری اصیل می دانم که در اغلب کشورهای دیگر خاورمیانه شما چنین چیزی را نمی بینید. در ایران انسجام واقعی وجود دارد. ایران کشوری با هویتی معتبر و با دولتی مستحکم است .... اسرائیل تنها رژیمی است که به طور انحصاری دارای سلاح های هسته ای در منطقه است و از مدت ها این جنگ افزار را در اختیار داشته است. ارتش اسرائیل حدود 100 تا 200 بمب هسته ای دارد و این برای قتل عام کافی است بنابر این پرداختن به موضوع ساخت بمب اتمی از سوی ایران مصداقی از حقه بازی است. »

برژینسکی از عبارت « حقه بازی» برای توصیف رفتار ایالات متحده آمریکا و شرکای غربی آن استفاده کرده است. به عبارت بهتر، وی در بعد ماهوی ادعای پایه ای ایالات متحده و تروئیکای اروپایی در خصوص برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان را زیر سئوال برده است.

پایبندی ایران به تعهدات هسته ای

اظهارات برژینسکی ناظر به این است که جمهوری اسلامی ایران پس از امضای توافقنامه ژنو به تک تک تعهدات خود در این خصوص پایبند بوده است. بر همین اساس ایران روند تبدیل " اکسید" به " گاز" را متوقف کرد تا حسن نیت خود را وفق آنچه در توافقنامه موقت ژنو آمده بود به طرف مقابل نشان دهد( با این حال جمهوری اسلامی ایران به صورت قانونی تبدیل " سوخت مایع" به " اکسید" را ادامه داد). جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا پس از مذاکرات وین 6  نیز به پایبندی جمهوری اسلامی ایران نسبت به تعهدات موجود در توافقنامه ژنو اذعان کرده است. با این حال واشنگتن و تروییکای اروپایی پاسخ این تعهد پذیری را با غیر واقع بینی و شانتاژهای بازدارنده پای میز مذاکرات داده اند. عواملی که در نهایت باعث شد جمله " اختلافات اساسی به قوت خود باقی مانده است" برای چندمین بار به اصلی ترین پیام کنفرانس و بیانیه پایانی مذاکرات تبدیل شود.

بنابراین باید گفت هم اکنون جدال حقوقی پای میز مذاکرات عملا پایان یافته است. در اینجا صرفا "اتخاذ تصمیمات سیاسی" راهگشا خواهد بود. اتفاقا حضور وزرای امور خارجه ایالات متحده آمریکا و سه  کشور اروپایی در مذاکرات وین 6 نیز  در همین راستا صورت گرفت. طرف های مذاکره کننده به این نتیجه رسیدند که ادامه مذاکرات در سطوح فنی و حقوقی و کارشناسی عملا دیگر به نقطه پایان خود رسیده و زمان اتخاذ تصمیمات سیاسی از سوی کشورهای طرف مذاکره فرا رسیده است. با این حال، جان کری ، لوران فوبیوس، ویلیام هیگ و اشتاین مایر فرصت بسیار طلایی و موثری را در جریان حضور همزمان خود در وین از دست دادند. البته در این میان پیشرفت هایی نیز حاصل شد، اما این پیشرفت‌ها به اندازه ای نبود که متعاقب آن توافق نهایی حاصل شود.

در حال حاضر نیز در مدت 4 ماهه تمدید توافقنامه ژنو، وزرای امور خارجه آمریکا و دیگر کشورهای 1+5  جهت  اتخاذ تصمیم سخت و تعیین کننده در رسیدن به توافق هسته ای نهایی با ایران فرصت بسیار اندکی دارند.

سوال اصلی اینجاست که چرا حضور وزرای امور خارجه آمریکا و کشورهای اروپایی در مذاکرات وین 6 نتوانست منجر به امضای توافق نهایی بین ایران و اعضای 1+5 شود؟ پاسخ این سوال کاملا مشخص است. واقعیت امر این است که  جان کری و لوران فابیوس با استناد به پیش فرض ها و متعاقبا فرضیاتی نادرست پا به مذاکرات وین 6 گذاشتند. فابیوس که قبلا از " توافق در دقیقه 90" سخن می گفت خود به یکی از عوامل پایان بازی قبل از وقت قانونی تبدیل شد! وزرای امور خارجه کشورهای غربی تصور می کردند  با نزدیک تر شدن به آخرین روز مذاکرات، نرمش فوق العاده ای از سوی طرف ایرانی صورت خواهد گرفت و در نتیجه آنها به خواسته های نامعقول خود در زمینه ظرفیت غنی سازی و تعداد سانتریفیوژها خواهند رسید. این در حالی‌است که چنین فرضیه ای از اساس نادرست بود.

بنابراین روزهای آینده منوط به این است که واشنگتن و پاریس و دیگر اعضای 1+5 فرضیات ذهنی خود را به صورت فوری تغییر دهند و البته آنان در قبال مواضع منطقی، مستدل و حقوقی جمهوری اسلامی ایران ناچارند این کار را انجام دهند، تا امکان حصول توافق نهایی فراهم شود، و گرنه خود را به بازی گرفته اند و تمدید چهار ماهه مذاکرات نیز نمی تواند متضمن امضای توافق نهایی میان طرفین شود.کری و فابیوس به عنوان وزرای امور خارجه دو کشوری که بیشترین سنگ اندازی ها را در مسیر مذاکرات هسته ای با ایران داشته اند در کشورهایشان به سر می برند و هنوز مواضع نامعقول خود را در قبال موضوع تعیین ظرفیت غنی سازی ایران نگه داشته اند، مواضعی که نه تنها منجر به انعقاد توافق نهایی نخواهد شد، بلکه آمریکا و فرانسه را به عنوان دو کشور عامل شکست مذاکرات هسته ای معرفی خواهد کرد. بدون شک هزینه ها و تبعات این شکست برای واشنگتن و پاریس و حتی دیگر اعضای 1+5 سنگین خواهد بود. در صورت ادامه روند فعلی از سوی اعضای 1+5 و در بهترین حالت ممکن،  باید در کنفرانس پایانی روز 24 نوامبر 2014 ( زمان توافق شده برای پایان مذاکرات) شاهد رایزنی فشرده طرفین برای " تمدید سه باره مذاکرات" باشیم! اگر واشنگتن و تروئیکای اروپایی همچنان در توهمات ناشی از سوء محاسبات و البته سوء نیت‌های خود سیر کنند، در بیانیه مشترک پایانی روز 24 نوامبر (3 آذرماه) شاهد بیان جمله " هنوز اختلافات اساسی بر سر برخی موضوعات به قوت خود باقی‌است" خواهیم بود. در این صورت دیگر اهمیتی نخواهد داشت که 99 درصد یا 1 درصد از متن مورد توافق ایران و اعضای 1+5 قرار گرفته باشد!

اختلافات اصلی در مذاکرات هسته ای کدامند؟

موضوع دیگر در خصوص مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5، به نوع مواجهه طرف آمریکایی با سه مسئله اصلی محل اختلاف یعنی " ظرفیت غنی سازی" ،"جدول زمان بندی رفع تحریم ها" و " زمان عادی سازی پرونده هسته ای ایران" است. البته همان گونه که اشاره شده همچنان اصلی ترین موضوع محل اختلاف همان موضوع ظرفیت غنی سازی است. در این راستا وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و دیگر وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی استدلالات  و به عبارت بهتر بهانه های مختلفی را مطرح می کنند. " تلاش ایران برای دستیابی به بمب هسته ای " یکی از این بهانه های نادرست و غیر مستند است.

وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به همراه دیگر وزرای امور خارجه کشورهای غربی  در جریان مذاکرات وین 6 از نگرانی های خود در خصوص احتمال حرکت ایران به سمت تولید بمب هسته ای سخن به میان آورده  و سعی کردند این نگرانی تصنعی را به بهانه ای جهت اعمال محدودیتهای غیر منطقی در مسیر استفاده ایران از فناوری صلح آمیز هسته ای تبدیل کنند.

 این ادعای وقیحانه در حالی صورت می گیرد که  بازرسان آژانس انرژی هسته ای همواره بر عدم انحراف برنامه هسته ای ایران تأکید کرده اند. ضمن این که فتوای مقام معظم رهبری در تقبیح تولید و استفاده از سلاح هسته ای  مبنا و حجتی قاطع در پایبندی ایران به برنامه صلح آمیز هسته ای محسوب می شود.  از سوی دیگر در زمینه عادی سازی پرونده هسته ای ایران و نحوه رفع تحریم ها نیز اختلافات به قوت خود باقی‌است. واشنگتن و طرف های اروپایی در صددند بازه زمانی حدودا 20 ساله و دراز مدتی را برای عادی سازی پرونده هسته ای ایران تعریف کنند، حال آن که طرف ایرانی این بازه زمانی را سه تا پنج سال می داند. در خصوص برداشتن  تحریم ها نیز رفع پلکانی و زمانبر و حفظ برخی از آنها در دراز مدت از اهداف طرف مقابل محسوب می شود. این در حالی‌است که طرف ایرانی اساسا چنین رویکردی را نپذیرفته و بر رفع سریع تحریم ها تاکید دارد. با این حال در صورت حل اختلاف اساسی طرفین بر سر " ظرفیت غنی سازی اورانیوم"، دو اختلاف دیگر عملا قابل حل خواهد بود. بسیاری از تحلیلگران اختلافات بر سر نحوه رفع تحریم ها و نحوه عادی سازی پرونده هسته ای ایران را متغیری وابسته به حل اختلاف بر سر " ظرفیت غنی سازی اورانیوم" می دانند.

فخرالدین اسدی