کد خبر: ۴۸۷۱۳
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۵۵۰

معاون وزیر:شبی در کهکشان ها ادامه داشته باشد

حسین امیرعبداللهیان معاون وزیر امور خارجه در حاشیه تماشای «شبی در کهکشان‌ها» بزرگترین نمایش ترکیبی کشور گفت: قطعاً اگر این کار و نمونه‌های کوچک‌تر این کار در سالن‌های مختلف توسعه پیدا کند می‌تواند برای نسل  جوان ما و نسل‌های آینده مفید باشد.

وی با تاکید بر لزوم تداوم اکران «شبی در کهکشان‌ها» خاطرنشان کرد: این نمایش تاریخ اسلام و تاریخ دفاع مقدس را به خوبی با استفاده از هنر فاخر نمایش به تصویر می کشد و به نظر من نمایش ترکیبی «شبی در کهکشان‌ها باید تداوم داشته باشد و از حرکت نایستد.

لازم به ذکر است که شبی در کهکشان ها برنامه ای ترکیبی  است که در آن براساس سناریویی مشخص و توسط گروه های کاردان و در فرایندی تشکیلاتی، ابزارها و روشهای مختلف هنری از جمله: موسیقی، نور، دکور، نمایش، جلوه های ویژه در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا پیامی از پیش تعیین شده را به شکلی واقعی و عینی بر مخاطبین حاضر عرضه بنمایند.

در این سبک از برنامه، مخاطب در محاصره است، محاصره نمادها ، المانها، محاصره ی بازخوانی زندگی و تاریخ واقعی خود، از خلقت آدم علیه السلام تا امروز و فردا مخاطب در محاصره پیام هاست.

این پیام ها در اندازه های واقعی و حقیقی خود در شکلی باورپذیر رخ می نمایند. دکورها به لحاظ رنگ و شکل و اندازه، جنگ ها به لحاظ تجهیزات و لباس و مواد منفجره و ادوات نظامی، حضور شیطان در تمام ادوار تاریخ و به لحاظ نشان دادن وسوسه هایش...، همه و همه به گونه ای باورپذیرند.

نورپردازی در صحنه ها از فرط واقعی بودن به چشم نمی آیند!

رعایت ظرافت ها در جای جای کار باز هم فضا را واقعی می کند. ظرافتهایی که شاید در نگاه اول و دوم به چشم نیایند! بازیهای هنروران، انتخاب نام های مغازه ها و دیوار نوشته ها در دکور شهر، بازسازی صحنه های جنگ و عملیات، از این جمله اند.

"برنامه ترکیبی" از اصل غافلگیری استفاده تمام می برد. اجرا در شب و در فضایی که بواسطه نورپردازی بتواند آنچه را که قرار است مخاطب ببیند و هدایت و مدیریت نماید. مخاطب هم می داند و هم نمی داند که قرار است چه اتفاقی بیافتد! می داند که به فضائی دعوت شده که قرار است چیزی را به او نشان بدهند و این مقدمه ای برای تأثیرپذیری است، اما به هیچ وجه نمی داند که قرار است در میدان سناریوئی عظیم از اتفاقات غیرقابل پیش بینی و پی در پی قرار بگیرد.

در "برنامه ترکیبی" از روش "القاء" استفاده می شود و این یکی از وجوه متمایز آن با فیلم است. القاء چیزی است فراتر از دیدن و شنیدن و گفتن و نشان دادن. حضوری بودن و ارتباط رودررو و چهره به چهره و به میدان آمدن مفاهیم متافیزیکی مقوله ای است که به تعبیری مغز و مخ برنامه ترکیبی در شکل دینی آن است.

بوجود آمدن حس ها و القائات خاص بوسیله بازسازی واقعیات تنها و تنها در این سبک از کار بدست می آید. به خصوص آنجا که مخاطب را از عمق هیاهو و گرمای کاذب شهر و مدرنیته درآورده و در آغوش بی غل و غش طبیعت و کوه می آورد. گرچه استفاده از حجم عظیمی از تکنولوژی به هم پیچیده در برنامه، خود مسأله ای قابل تأمل است، اما تلاش شده تا با روشهای خاصی از این ابزار بدرستی کاربری لازم اخذ شود. نکته ی دیگر قابل توجه ،به میدان آمدن شاه کلیدهای قلبی و فطری مخاطب است.

فعال شدن انرژی عظیم یاد و ذکر شهسواران آفرینش به خودی خود و حتی هنگامی که نامهای مبارکشان بیان می شوند، زمینه ساز و بوجود آورنده انقلابهای درونی در شیفتگان و ارادتمندان آن بزرگواران می شود. حال تصور کنید که مخاطب  شبی در کهکشان ها  با پیشینه ای که از تعزیه و شبیه خوانی داشته و با ذخیره ارادت و معرفتی که به ساحت مقدس آن ابرمردان دارد، خود شاهد صحنه هایی از تاریخ آنان باشد، صحنه هایی که هر کدام اوج قله احساسات و شور و حماسه و مظلومیت اهل بیت علیهم  السلام است.

اینها را اضافه کنید به قدرتی دیگر در برنامه ترکیبی، آنجا که با تدبیر از روشها و ابزارهای مختلف در فعال نمودن همه حواس انسان استفاده می شود. بوی اسپند و باروت و خاک و حس کردن قدرت موج انفجارات، درگیر شدن عقل و عشق در پرده های نمایشی، همه و همه فضایی متفاوت و اثرپذیر را ایجاد می کند. برنامه ترکیبی، هنری مفهومی است. خود مخاطب است که با دیدن و لمس اتفاقات و صحنه های تاریخی در پی کشف نخ تسبیح و حلقه واسط بین آنچه دیده و شنیده و درک و فهم آن برمی آید.

این اتفاق حتی امکان دارد تا ماهها و سالها بعد از آن "شبی در کهکشان ها" اتفاق بیافتد. در واقع مخاطب است که با مرور صحنه ها و نتیجه گیری از آن، کلمات پایانی و نقطه آخر جمله را می گذارد و بدینسان به یک کشف می رسد. کشفی که چون بدست خود فرد اتفاق افتاده تا عمق جانش می نشیند و او را به خود آگاهی می رساند.

خودآگاهی مقدمه مرگ آگاهی است و انسان مرگ آگاه در مسیر خلیفه الهی قرار دارد و آنجاست که نه تنها حیله ها و نیرنگ و افسون شرق و غرب بر او اثر ندارد، بلکه خود اوست که اطرافیان و جامعه اش را رنگ می بخشد.

"کار ویژه" شبی در کهکشان ها و استفاده از ابزار و روش برنامه ترکیبی، چنین است که تاکنون ترسیم شد و این همه ناظر بر اتفاقات و حوادث و البته تأثیرات آن بود. اما آنچه کارکرد این ابزار است در یک کلام خلاصه می شود و آن: انتقال پیام است در نهایت تأثیر و این غایت همه تلاشهای بشر و استفاده وی از تمام علوم و فنون انسان شناسانه و بکارگیری ابزار و تکنولوژی بوده است. حال اینکه چرا از این روش آنگونه که باید استفاده نمی شود و متولیان و مسئولین امر هنوز به کشف این مهم نائل نشده اند! داستانی دیگر دارد.