کد خبر: ۵۱۲۳۱
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۷۳

آیا قرار است «ندا» کسی را دور بزند؟

یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، «ندا» یا تشکیلات نسل دوم اصلاح‌طلبان به رسانه‌ها رسیده است و با توصیف‌های مختلفی در بیان دوستان، رقبا و مخالفان خود مواجه شده است. بعضی از این توصیف‌ها، ایجاد تشکلی برای عبور از هاشمی و خاتمی، دور زدن عارف و یا موازی‌کاری با وی، جایگزینی مشارکت و مجاهدین انقلاب است. آیا قرار است ندا کسی را دور بزند یا از کسی عبور کند؟

ندا یا تشکیلات نسل دوم اصلاح‌طلبان با چهره اصلی آن یعنی صادق خرازی سفیر سابق ایران در هفته‌های اخیر خبرساز شده است. در حالی که برخی از افراد منتسب به اصلاح‌طلبان واکنش‌های مخالف و گاه همراه با تمسخری نسبت به این تشکل داشته‌اند، صحبت در باره چرایی ایجاد، ماهیت و آینده این تشکل در حال فراگیر شدن است.

به گزارش «تابناک»، رسانه‌ای شدن نام ندا پس از دوره‌ای طولانی از اخبار پراکنده در باره شکل‌گیری چنین تشکلی با برخی واکنش‌های مخالف در میان اصلاح‌طلبان همراه شد.

احمد پورنجاتی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم که به سبب عضویت در مرکزیت جمعیت دفاع از ارزش‌ها به حمایت از آیت‌الله ری‌شهری در انتخابات سال 76 مشهور است، صادق خرازی را خارج از جمعیت اصلاح‌طلبان و تازه‌وارد دانسته و با لحنی متفاوت نوشته که «این "نوه"ی نسل سومی "عمه جان" بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام: "نسا": نسل سومی های اصلاحات!»

محمد علی ابطحی رییس دفتر سیدمحمد خاتمی در زمان ریاست جمهوری نیز واکنش مشابهی دارد و در این باره نوشته: «آقای صادق خرازی برای نجات و نزدیک کردن اصلاحات با حاکمیت تشکیلاتی درست کرده است بنام ندا. مخفف نسل دوم اصلاحات!! در طول سالهای قبل هم چندین تشکل اصلاح طلبی برای جایگزینی اصلاحات درست شده بود. این هم یک تشکل جدید. فقط نمی دانم چرا آقا صادق خودش را با اینکه هم سن و سال ماهاست نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دوم معرفی می کند.»

واکنش صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران و از فعال‌ترین چهره‌های طرفدار اصلاحات در فضای رسانه‌ای خاستگاه «ندا»‌‌ را همان مطالبه دموکراسی خواهان دانسته و معتقد است که این تشکل برای این که جناح مقابل را حساس نکند قصد عبور از هاشمی و خاتمی را دارد.

جناح مقابل نیز واکنش‌های متنوعی به رسانه‌ای شدن جریان «ندا» نشان داده است. در حالی که روزنامه کیهان مخالفت‌های برخی از اصلاح‌طلبان با ندا را ناشی از «قیم مآبی» و «انحصارطلبی» آنها دانسته، برخی دیگر از اصولگرایان که تاکنون با توجه به فعالیت‌ها و سخنان محمدرضا عارف وی را محور فعالیت‌های نسل جدید اصلاح‌طلبان می‌دانستند، کمی غافلگیر شده و طرح نام تشکل جدید را با احتمال موازی کاری و یا تلاش برای دور زدن عارف برابر دانسته‌اند.

واکنش تندتر به بخشی از اصولگرایان اختصاص دارد که بر وجود جمعی تجدیدنظرطلب در متن و حاشیه جریان اصلاحات تاکید دارند و اصرار دارند که اگر قرار است کسی قصد تجدید نظر نسبت به مبانی انقلاب و نظام را داشته باشد، باید به شدت با وی برخورد کرد.

طرفداران این فکر، چندی پیش از این، وضعیت سید محمد خاتمی را مشابه وضعیت نهضت آزادی و مرحوم بازرگان پس از زمستان سال 66 می‌دانند که بر پایه نامه‌های رد و بدل شده بین وزیر کشور وقت و بیت امام راحل، نهضت آزادی فاقد شرایط حضور در حاکمیت دانسته شد. صاحبین این نظر، علاوه بر برخی اشخاص، نگاه مشابهی نیز به گروه‌هایی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت دارند و هشدار می‌دهند که «ندا» نباید راه تجدیدنظرطلبی مورد اشاره آنها را در پیش گیرد.

آینده جریان اصلاح‌طلبی در شرایطی که این جریان حداقل پس از تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در شرایط ویژه‌ای قرار داشته مساله‌ای پیچیده، مهم و قابل توجه است و بعد از طرح موضوع نواصلاح‌طلبی از سوی محمدرضا تاجیک از چهره‌های آکادمیک جریان اصلاحات و باز شدن پای «ندا» به رسانه‌ها، عده‌ای این دو را نزدیک و یکسان پنداشتند در حالی که «ندا» و نواصلاح‌طلبی حداقل از حیث اندیشه و نظر فاصله‌ای زیاد خواهند داشت ولی ممکن است مقتضیات عملی آنها را به هم نزدیک کند.

شواهد موجود و اظهارات وابستگان به ندا نشان می‌دهد که این تشکیلات از حیث چرایی ایجاد عمیقا تحت تاثیر وضعیت خاص و نسبت جریان اصلاح‌طلبی با نظام و حاکمیت است و این خود را صریحا در اظهارات برخی از اصلاح‌طلبان بروز داده است.

کوتاه و خلاصه واقعیت این است که انتخابات سال 88 و حوادث پس از ان سید محمد خاتمی را به جایی رسانده است که صریحا اظهار داشته «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینه‌اش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم اما دوست داریم ارزش‌ها و معیارها حفظ شود و شخصیت‌هایی که نسبت به آرمان‌ها و سرنوشت ایران دغدغه بیشتری دارند روی کار بیایند و برای این موضوع تلاش می‌کنیم.»

حقیقی‌ترین بخش این نظر این است که حداقل در شرایط فعلی زمینه‌ای برای بازگشت خاتمی به قدرت مهیا نیست ولی نمی‌توان برای وی حکم بازنشستگی سیاسی را جدی گرفت. اظهارنظر در مورد مساله به شدت حساسی مانند استیضاح وزیر علوم نشان داد که خاتمی به بازیگری سیاسی ادامه خواهد داد و برخی اخبار پراکنده نیز گواه این است که مراد از «برخی از رهبران اصلاحات» در این گفته صادق خرازی که « جوانان اصلاح‌طلب در حال پراکنده شدن بودند و سرخورده از درون و وامانده از بیرون تشکل‌ها بودند. پیش من آمدند ماه‌ها بحث شد از عدم باور کار تشکیلاتی تا به باور رسیدیم. برخی از رهبران اصلاحات هم توصیه کردند که کمک‌شان کن. من هم شروع کردم و قدم آخر این تشکیلات شد.» به احتمال قریب به یقین شخص سید محمد خاتمی است.

همین سخن خرازی جلوه دیگری از واقعیت «ندا» را نشان می‌دهد. «ندا» ابزار بازگشت به قدرت است و تجربه تاریخی نشان داده که اصلاح‌طلبان برای رسیدن به قدرت به راحتی به مانور و چرخش روی خواهند آورد. اگر چه صادق خرازی سودای ریاست بر مجلس دهم را انکار کرده است ولی چند نکته مهم را نمی‌توان فراموش کرد. نخست این که اصلاح‌طلبان با تمام وجود برای مجلس دهم مبارزه خواهند کرد، دوم این که حوادث سالهای اخیر مانعی جدی برای بخش بزرگی از آنها برای مشارکت رسمی و رقابت سیاسی قانونی خواهد بود و سوم این که اصلاح‌طلبان برای بازگشت کامل به قدرت به کادرسازی و اماده کردن افراد خود نیاز دارند، موضوعی که عارف به صراحت از ان سخن گفته و خرازی هم به دلیل پیگیری همین موضوع به موازی‌کاری یا دور زدن عارف متهم شده است.

مساله مهم دیگر حدس و گمان‌های مربوط به آینده «ندا» است. سخنان پورنجاتی و ابطحی نشان می‌دهد که حداقل در میان نیروهایی که چهره‌ها آکادمیک و تئورسین اصلاحات، رقابت بر سر این که چه کسی اصلاح‌طلب‌تر است وجود دارد و حفظ فاصله تاجیک از «ندا» و ابراز امیدواری خاتمی به حرکت نسل جدید بر صراط «ارزش‌ها و معیارهای» مورد نظر وی نشان می‌دهد که از همین اکنون دغدغه‌هایی جدی در مورد سرنوشت نسل جدیدی که رهبری انها به صادق خرازی سپرده شده است، وجود دارد اگر چه صادق خرازی خود را برادر این نسل بداند و نه رهبر انها.