کد خبر: ۵۲۹۸۱
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۴۴

همايون شجريان؛ شور، جسارت، آواز

شجريان پدر در سي و چند سال اخير اکثر مواقع به سبک و سياق سنتي خودش خوانده و ايده ها و ابتکاراتش هم در چارچوب قواعد کلاسيک بوده، همايون اما هميشه سعي کرده جلوه تازه اي از قدرت صدا و استعداد خواندنش را به نمايش بگذارد. بارها و در اغلب آلبوم ها، حال و هواي تازه اي را آزموده و به قول اهل موسيقي در طول آلبوم آهنگ هايش از مدي به مد ديگر رفته و - خلاف پدر- تقريبا پيش نيامده که گوشه هاي رديف موسيقي ايراني را در يک دستگاه پشت سر هم بخواند.

او هر بار سعي کرده شمه تازه اي از استعدادها و مهارت هايش را برايمان رو کند؛ گاهي با خواندن در اوکتاوها و پرده هاي خيلي بالا، گاهي با اجراهاي چند صدايي و گاهي هم با تلفيق صدايش با سبک هاي نو موسيقي، مثل همراهي با گروه آوازي تهران در تصنيف «دلشدگان».

او تنوع سليقه هاي مخاطب را به طور مستمر رعايت و هميشه از همکاري با گروه هاي موسيقيايي مختلف و چالش هاي جديد استقبال کرده تا نشان بدهد هميشه فرزند زمانه خودش بوده. همکاري هايي که هميشه با نوآوري ها و ايده هاي بديع و تازه همراه بوده - و خلاف پدرش- کارهايش متاثر از سليقه و رنگ آميزي ديگران و گروه هاي موسيقيايي ديگر هم بوده.

بهترين شاهد مثال براي جسارت و ميل و شور او به تجربه کردن را يکي دو هفته ديگر در تيتراژ پاياني فيلم «آرايش غليظ» حميد نعمت الله خواهيد شنيد که همراه با سهراب پورناظري به تجربه اي عجيب دست زده اند و با سازهاي کلاسيک ايراني، موسيقي ايراني را به سبک غربي نواخته و خوانده اند.

او آواز شگفت انگيز و تکنيک بالايي دارد
زماني که او و خواهرش در سنين کودکي کلاس هاي خانوادگي را شروع کرده بودند، صدايش مشکلي نداشت اما در سن بلوغ صدايش تغيير کرده بود؛ تا حدي که شجريان پدر بعدها به او گفته بود خيلي نگران بوده صدايش برنگردد اما شايد باور نکنيد که او و پدرش تا امروز با هم 15 جلسه هم کلاس رسمي نداشته اند. 8-7 جلسه آن هم به دوران پيش از بلوغ او و کلاس هاي خانوادگي اش برمي گردد.

همايون چنان شيفته آواز بوده که خودش مدام تمرين مي کرده و بعد به پدرش مراجعه مي کرده و برايش مي خوانده و پس از راهنمايي هاي پدر دوباره شش ماه تمرين مي کرده. پدرش بارها به او گفته بود خواننده ها معمولا همه چيز بلدند، رديف مي دانند و ... اما نمي توانند از تمام امکانات صدايشان به درستي استفاده کنند. حتي در ميان شاگرداني که خودش پرورش داده بود، خيلي ها را مي ديده که بخشي از صدايشان خيلي خوب است اما بخش ديگر به قدرت و درخشندگي آن نيست.

پدرش هميشه مي گفت خواننده بايد از همه جاي صدايش به يک اندازه استفاده کند. قدرت شگفت انگيزي که همايون آن را با تحريرها و تکنيک هايش در کار خاص پسندي مثل «شوق نامه» نمايش داده تا نشان بدهد مثل آلبوم هاي «نسيم وصل» و «اي جان جان بي من مرو» مي تواند طبق نظم و قاعده کلاسيک رديف آوازخواني هم بخواند؛ کاري که شجريان پدر و محمدرضا درويشي با شنيدن آن گفته بودند صداي همايون بي نظير است و کس ديگري را ياراي خواندن اين اثر نبود.

او يک آدم امروزي است
پيمان قاسم خاني يک بار گفته بود من هميشه به شوخي به دوستانم مي گويم آدم ها در فوتبال شخصيت واقعي خودشان را نشان مي دهند. بعد از همايون شجريان اسم آورده بود که آدم به شدت آرام و منطقي و سر به زيري است اما اگر يک بار با او فوتبال بازي کنيد، کلا تصورات تان له مي شود!

آقاي نويسنده حتما به سبک خودش پياز داغ اين ويژگي همايون را زيادکرده اما اين اشاره اي ظريف است به روحيات شخصي او. مي گويند همايون از نوجواني در زمين فيضيه نزديک جمشيديه فوتبال بازي مي کرد و از همان دوران عاشق فوتبال سالني شده و بعدها هم فوتبال را در سالن مسجد ولنجک و زمين هاي ديگر ادامه داده و هنوز هم آخر هفته ها و وقت و بي وقت با رفقايش گل کوچک و سالني بازي مي کند و عضو تيم ستاره هاي موسيقي است.

سهراب پورناظري چند سال پيش درباره همايون و خودش به شوخي گفته بود: «من ناراحتم از اينکه چرا بازيکنان خوبي مثل من و همايون را به تيم هنرمندان دعوت نمي کنند! من ادعايم بيشتر در فوتبال است و نه در موسيقي. فکر مي کنم جاي ما حسابي در آنجا خالي است.»

از قضا همايون خوب دريبل مي زند و عاشق رئال مادريد است و انواع و اقسام لباس هاي مشکي و سفيد رئال را دارد. لوتار ماتئوس هم که به تهران آمده بود، با هم عکس سلفي گرفتند و ناهار خوردند و درباره علاقه به سبک فوتبال آلمان حرف زدند. همايون سال ها سوار يک بنز قديمي سفيد رنگ مي شد اما سليقه به روزي دارد؛ مثلا از علاقمندان آلبوم پرطرفدار The Wall پينک فلويد است و وقتي 15 ساله بوده سعي مي کرده با کمانچه قطعات کلاسيک غربي را تمرين کند!

او حاشيه ندارد
هميشه در خلوت تنهايي اش به سر مي برد و گاهي فقط بنا به اضطرار ضبط آلبوم و اجراي کنسرت هايش از غار تنهايي اش بيرون مي آيد. بارها درباره او گفته اند که اگر نام خانوادگي اش «شجريان» نبود، چه ها و چه ها که نمي شد و او زير سايه سنگين پدرش کار مي کند اما همايون يک بار هم ناراحت نشده و هر بار جواب داده: «من اصولا سعي مي کنم براساس نيازها و تغييراتي که در انسان پيش مي آيد کارهايم را ارائه دهم. امروز که نسبت به 10 سال پيش از نظر سني و حرفه اي در شرايط ديگري هستم، شايد کارهاي ديگري ارائه بدهم که نسبت به کارهاي قبلي من خيلي متفاوت باشد اما هرگز فکر نکرده ام کاري ارائه کنم که من را از زير سايه پدر بيرون بياورد.

آن اتفاقي است که براساس نياز انسان بايد پيش بيايد، ضمن اينکه من هرگز زير سايه بودن را چيز بدي نديده ام چون هم شيوه آوازي من شيوه ايشان است و هم مشابهت هايي که در صدا به لحاظ ژنتيکي وجود دارد باعث شده اين صحبت ها پيش بيايد. نمي شود گفت بودن زير اين سايه و حتي بيرون آمدن از آن کار ساده اي است. من هيچ وقت نيازي براي بيرون آمدن از اين سايه احساس نکرده ام و لزومي نديده ام در اين باره به خودم فشار بياورم.»

همايون هميشه احترام پدرش را نگه داشته و بارها نشان داده توصيه هاي او را در هر زمينه اي از ياد نبرده. آدم هايي که با دنياي موسيقي، سينما، ادبيات و ... دم خور هستند، بارها گفته اند اخلاق نيکويي دارد و در طول همه اين سال ها خبري حاشيه اي درباره زندگي شخصي يا جنجالي که پاي او در ميان باشد، منتشر نشده تا مصداق آن بيت مثنوي مولوي باشد که «شاه آن باشد که از خود شه بود/ ني ز لشگرها و اسپه شه شود».

*برترین ها