کد خبر: ۵۳۳۳۰
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۲۲

روسيه به پمپ بنزين چين تبديل مي شود

جوزف ناي (Joseph Nye) تئوريسين مشهور آمريکايي است که به عنوان صاحب نظريه قدرت نرم شناخته مي شود. وي استاد دانشکده علوم سياسي دانشگاه هاروارد است که پيش از اين رياست اين دانشگاه را نيز به عهده داشته است. رياست شوراي اطلاعات ملي، دستيار وزير دفاع و دستيار معاون وزير خارجه برخي از مناصب دولتي است که پيش از اين ناي بر عهده داشته است. وي علاوه بر همکاري با روزنامه نيويورک تايمز، واشنگتن پست و وال استريت ژورنال، چندين کتاب از جمله "پارادوکس ابرقدرتي آمريکا در جهان" و "قدرت نرم: ابزارهاي موفقيت در سياست هاي جهاني" را نگاشته است.

به گزارش ديپلماسي ايراني وي در مطلبي براي سايت پروجکت سانديکيت تلاش مي کند به بحران اوکراين و آينده روابط مسکو با غرب بپردازد. گروه استراتژي آسپن که يک گروه فراحزبي متشکل از کارشناسان سياست خارجي مي باشد، توسط برنت اسکوکرافت مشاور امنيت ملي اسبق ايالات متحده و من تشکيل شده است، اين گروه اخيراً با يک پرسش روبه رو شده است، اين که چگونه مي توان پاسخ اقدامات روسيه در اوکراين را داد. ناتو هم با همين سوال روبه رو شده است. غرب بايد در حالي در برابر ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه مقاومت کند که اين کشور قاعده عدم تصرف کشوري ديگر را که از دوران 1945 به بعد وضع شد، زير پا گذاشته است.

علاوه بر اين غرب نمي تواند روسيه را به طور کامل منزوي کند، چون با اين کشور در زمينه هاي امنيت هسته اي، عدم اشاعه، ضد تروريسم، قطب شمال و مسائل منطقه اي مانند ايران و افغانستان، منافع مشترکي دارد. علاوه بر اين پوتين از لحاظ جغرافيايي داراي يک برتري ذاتي در اوکراين مي باشد. اين طبيعي است که از فريب هاي پوتين عصباني شويم، ولي عصبانيت، استراتژي نيست. غرب نيازمند اعمال تحريم هاي مالي و انرژي عليه روسيه به منظور جلوگيري از اقداماتش در اوکراين است. اما اين را هم بايد بدانيم که نيازمند روسيه در مسائل ديگر نيز هستيم. تطبيق اين اهداف کار آساني نيست و هيچ کدام از طرفين خواستار جنگ سرد جديدي نمي باشند. بنابراين تعجب آور نيست زماني که بحث به ارائه توصيه هاي سياسي مي رسد، گروه آسپن به دو دسته فشار آورندگان و توافق کنندگان تقسيم مي شود.

روسيه يک کشور در حال افول است

به اين معضل بايد در يک چشم انداز بلندمدت نگريسته شود ما اميدواريم در يک دهه آينده شاهد چه روسيه اي باشيم؟ با وجود استفاده تهاجمي پوتين از قدرت نظامي و تبليغات وسيع، روسيه يک کشور در حال افول است. استراتژي کوته بينانه رو به شرق پوتين که منجر به جنگي غيرمتعارف با غرب شده است، روسيه را تبديل به پمپ بنزين چين مي کند، در حالي که اقتصادش از سرمايه، فناوري و ارتباطات با غرب که نيازمند آنهاست، محروم مي شود. با اين که بعضي از دشمنان روسيه از افول اين کشور به خاطر حل مشکلات خودشان، استقبال مي کنند، اما اين ديد کوته بينانه است.

يک قرن پيش، افول امپراتوري اتريش-مجارستان و امپراتوري عثماني، تاثير بسيار مخربي بر نظام بين الملل داشت. افول تدريجي همانند روم باستان و يا اسپانياي قرن هجدهم، کمتر از افول ناگهاني، مخرب است. اما در نهايت بهترين سناريو براي احيا و توازن روسيه در يک دهه آينده است. شواهد زيادي براي افول جايگاه روسيه وجود دارد. افزايش قيمت نفت در اوايل قرن جاري منجر به بهبود مصنوعي اقتصاد شد و اين کشور جزو بازارهاي نوظهور عمده جهان قرار گرفت (روسيه يکي از کشورهاي بريکس به همراه برزيل، هند و چين مي باشد) اما امروز اين رشد از بين رفته است. توليد ناخالص داخلي روسيه يک هفتم آمريکا است و درآمد سرانه اش 18 هزار دلار است که تقريباً يک سوم درآمد سرانه ايالات متحده است.

تلاش پوتين براي تقويت قدرت نرم روسيه

نفت و گاز حدود دو سوم صادرات روسيه، نيمي از درآمد دولت و 20 درصد از توليد ناخالص داخلي اين کشور را تشکيل مي دهد. اين در حالي است که صادرات تکنولوژي هاي جديد تنها 7 درصد (در مقايسه با 28 درصد آمريکا) از صادرات توليدي روسيه را تشکيل مي دهد. منابع اين کشور به صورت ناکارآمدي در اقتصاد توزيع شده اند و ساختار اقتصادي چنان فاسد است که مانع از سرمايه گذاري بخش خصوصي مي شود. با وجود جذابيت هاي فرهنگ سنتي روسيه و تلاش پوتين براي تقويت قدرت نرم روسيه، رفتار قلدرمآبانه منجر به افزايش بي اعتمادي ها شده است. افراد خارجي کم شماري فيلم هاي روسي را مي بينند و هيچ دانشگاهي از روسيه در صد سال گذشته جزو دانشگاه هاي برتر جهان نبوده است. احتمال تکه تکه شدن قوميت ها کمتر از زمان اتحاد جماهير شوروي است، ولي هنوز اين مشکل در ميان قفقاز وجود دارد.

غير روس ها نيمي از جمعيت اتحاد جماهير شوروي را تشکيل مي دادند، ولي در حال حاضر آنها 20 درصد از فدراسيون روسيه را تشکيل مي دهند و 30 درصد از خاک اين کشور را در اختيار دارند. سيستم بهداشت عمومي به هم ريخته است. ميزان تولد در حال کاهش است، ميزان مرگ و مير افزايش يافته و مردها به طور متوسط در دهه ششم زندگي شان مي ميرند. براساس تخمين جمعيت شناسان سازمان ملل، جمعيت روسيه ممکن است از 145 ميليون امروز به 121 ميليون در اواسط قرن جاري کاهش يابد.