المانیتور بررسی کرد:
توافق هسته ای، ایران را به چه سمتی خواهد برد؟
یچ شکی وجود ندارد که لغو تدریجی تحریمها راه را برای گسترش روابط تجاری و سرمایهگذاری میان ایران و سایر نقاط دنیا هموار خواهد کرد، به ویژه با کشورهای غربی. با وجود این ما دقیقا باید چه انتظاری از توافق هستهای جامع داشته باشیم.
پایگاه خبری المانیتور نوشت: هیچ شکی وجود ندارد که لغو تدریجی تحریمها راه را برای گسترش روابط تجاری و سرمایهگذاری میان ایران و سایر نقاط دنیا هموار خواهد کرد، به ویژه با کشورهای غربی. با وجود این ما دقیقا باید چه انتظاری از توافق هستهای جامع داشته باشیم.
به گزارش «تیک»، تحلیلگران تنها بر روی توسعه روابط اقتصادی با ایران تکیه دارند و از صحبت کردن درباره هر سناریویی در زمینه گسترش سطح روابط سیاسی به ویژه در زمینه پیچیدگیهای مسائل منطقهای و بینالمللی و سیاست خارجی ایران اجتناب میکنند. اما از نظر اقتصادی در صورتی که توافق هستهای تا ضربالاجل تعیینشده در روز 24 نوامبر به دست آید، باید تاثیرات کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت آن بر روی اقتصاد ایران مورد ارزیابی قرار گیرد، به ویژه در زمینه لغو نهایی تحریمهای ایران که بسته به اقدامات این کشور، میانمدت خواهد بود. بر همین اساس باید گفت که این مسئله تاثیرات کوتاهمدت روانی و میانمدت عملی بر روی این مسئله خواهد داشت.
تاثیر کوتاهمدت این مسئله بر روی اقتصاد ایران شامل تمایل روانی بسیار گسترده بازیگران کلیدی در عرصه اقتصاد ایران خواهد بود. این مسئله باعث ایجاد یک جنبش ناگهانی در اقتصاد ایران خواهد شد و راه پیشرفت را در زمینهای که دولت روحانی در پیش گرفته است، تثبیت خواهد کرد. علاوه بر این این مسئله به یک اهرم فشار بزرگ برای بهبود واردات کالاها و خدمات غربی به ویژه برای پر کردن فاصلههایی که در اثر تحریمهای گذشته ایجاد شده است، منجر خواهد شد. البته این مسئله نیازمند یافتن راهحلهایی برای از بین بردن مشکلات سرمایهگذاری تجاری از طریق آزادسازی اموال و داراییهای ایران در خارج از این کشور نیز خواهد بود.
در زمینه تاثیر میانمدت(سه تا پنج سال) نیز باید اشاره شود که این مسئله منجر به ایجاد یک تعادل جدید خواهد شد و ایران تدریجا به سوی واردات مواد خام و کالاهای دیگر برای بهبود شرایط تولید داخلی خود پیش خواهد رفت. همزمان با این اقدام رشد صنعت داخلی ایران منجر به رشد و بهبود صادرات این کشور خواهد شد که این مسئله بخشی از استراتژی دولت فعلی این کشور برای رشد اقتصادی است. در چنین فضایی میتوان انتظار داشت که اقتصاد ایران در میانمدت به رشد شش تا هفت درصدی دست یابد، به ویژه اگر این کشور به فروش گاز و نفت خود ادامه دهد.
در واقع یکی از کلیدیترین مزایای لغو تحریمها در بخش نفت ایران رقم خواهد خورد. به محض برداشتن تحریمها علیه صادرات نفت ایران، این کشور برای از سرگیری تولید نفت خام به میزان چهار میلیون بشکه در روز تلاش خواهد کرد و این به معنای این خواهد بود که ایران میتواند صادرات نفت خام خود را به میزان هفتصد هزار بشکه در روز افزایش دهد که این مسئله البته تاثیر بدی بر روی بازار جهانی نفت به ویژه با توجه به اینکه دیگر کشورهای تولیدکننده نفت از جمله لیبی و عراق با مشکلات بسیاری در زمینه صادرات نفت مواجهاند، نخواهد داشت. در عین حال تولید گاز ایران نیز تا حدی افزایش خواهد یافت. البته در میان مدت این میزان افزایش چندان چشمگیر نخواهد بود و بستگی به میزان نیاز ایران به سرمایهگذاری و فناوری خواهد داشت.
حتی اگر تحریمها برداشته شده و فناوری و سرمایهگذاری جدید به صنعت نفت ایران تزریق شود، باز هم باید تا سال 2020 برای رشد مطلوب در این زمینه منتظر ماند. تا آن زمان ایران میتواند به طور قابل ملاحظهای در بخشهایی از صنایع پایین دست خود سرمایهگذاری کرده و به یک صادرکننده عمده محصولات نفتی تبدیل شود. در نتیجه این مسئله باید گفت که تاثیر توافق هستهای بر اقتصاد ایران در میانمدت تفاوت چندانی با شرایط فعلی نخواهد داشت.
اما تغییر مثبت در این زمینه ظرفیت ایران برای صادرات نفت خواهد بود. علاوه بر این بخش گاز ایران نیز پیشرفت قابل ملاحظهای خواهد داشت. برخلاف نفت، کارشناسان انتظار یک جهش عمده در صادرات محصولات گازی ایران را در میانمدت دارند. بخش عمدهای از گاز ایران به بازارهای منطقهای صادر خواهد شد و یا ضمن تبدیل به برق و یا محصولات گازی دیگر به کشورهای منطقه صادر خواهد شد. با وجود این درک این مسئله بسیار مهم است که تبدیل گاز به محصولات دیگر مانند فولاد، آلومینیوم و محصولات پتروشیمی نیازمند سرمایهگذاری بیشتر و فناوری خواهد بود که البته تحقق آن چند سال به طول خواهد انجامید. با وجود این بدون شک افزایش صادرات گاز فرصتهای جدیدی را برای توسعه صنایع اقتصادی عمده و شرایط صادرات ایجاد خواهد کرد. لزوما در دسترس بودن گاز به اصلی اساسی برای به دست آوردن محصولات صنعتی تبدیل شده است. در نتیجه این مسئله قابل تصور است که تا سال 2020 ایران به پنجمین بازار بزرگ دنیا پس از آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین تبدیل شود. این مسئله همچنین مهم است که تاکید فزاینده بر ارزش افزوده در صنعت نفت و گاز به تدریج منجر به ایجاد تنوع بیشتر در اقتصاد ایران و وابستگی به محصولات نفت و گاز خواهد شد.
اما به این مسائل باید مسئله صادرات محصولات غیرنفتی ایران را نیز اضافه کرد. در یک فضای عاری از تحریم، تعدادی از صنایع ایران میتواند رشد خوبی داشته باشد، به ویژه آن دسته از صنایعی که نیاز به گاز و انرژی دارند. اگر سرمایهگذاری صحیح انجام گیرد، ایران میتواند به تولیدکننده عمده فولاد و آلومینیوم تبدیل شود، وضعیتی مشابه آنچه اکنون در زمینه تولید سیمان دارد و به چهارمین تولیدکننده سیمان در دنیا تبدیل شده است.البته تاثیر کوتاهمدت توافق هستهای بر روی صادرات غیرنفتی ممکن است منفی باشد، چرا که اکنون به دلیل وضعیت ارزی در ایران واردات برخی محصولات با مشکلاتی مواجه است. اما در صورت برداشتن محدودیتهای بانکی فعلی علیه ایران، بسیاری از تجار ایرانی به کار خود بازخواهند گشت و اقتصاد این کشور خود را در میانمدت با شرایط ایجادشده وفق خواهد داد و مزایای افزایش صادرات ایران به دلیل منابع طبیعی، انسانی و جغرافیایی این کشور چشمگیر خواهد بود.
مشکل اصلی در این راه مسئله سرمایهگذاریهای اصلی و عمده خواهد بود. در واقع نیاز به سرمایهگذاری اهمیتی به مراتب بیشتر از منابع بومی دارد که ایران میتواند به دست آورد. بنابراین ایران باید تلاش خود برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی توسط شرکتهای چندملیتی را افزایش دهد. یک مزیت این مسئله این است که ایران از پراکندگی مطلوبی برای سرمایهگذاری گسترده در صورت لغو تحریمها برخوردار است.
المانیتور در پایان نوشت: این مسئله کاملا واضح است که مسائل مختلف سیاسی، منطقهای، مالی، قانونی و اقتصادی باید حل شود تا راه ایران برای دستیابی به موفقیت واقعی در زمینه اقتصاد فراهم شود. یک توافق جامع هستهای نخستین گام در این مسیر است و البته در این راه مشکلات زیادی وجود دارد. با وجود این در منطقهای که تنش تا این حد زیاد است، یک ایران پیشرفته از نظر اقتصادی به سود منافع همه خواهد بود و میتواند به ایجاد ثبات در این منطقه پیچیده، اما بسیار مهم کمک شایانی بکند.
به گزارش «تیک»، تحلیلگران تنها بر روی توسعه روابط اقتصادی با ایران تکیه دارند و از صحبت کردن درباره هر سناریویی در زمینه گسترش سطح روابط سیاسی به ویژه در زمینه پیچیدگیهای مسائل منطقهای و بینالمللی و سیاست خارجی ایران اجتناب میکنند. اما از نظر اقتصادی در صورتی که توافق هستهای تا ضربالاجل تعیینشده در روز 24 نوامبر به دست آید، باید تاثیرات کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت آن بر روی اقتصاد ایران مورد ارزیابی قرار گیرد، به ویژه در زمینه لغو نهایی تحریمهای ایران که بسته به اقدامات این کشور، میانمدت خواهد بود. بر همین اساس باید گفت که این مسئله تاثیرات کوتاهمدت روانی و میانمدت عملی بر روی این مسئله خواهد داشت.
تاثیر کوتاهمدت این مسئله بر روی اقتصاد ایران شامل تمایل روانی بسیار گسترده بازیگران کلیدی در عرصه اقتصاد ایران خواهد بود. این مسئله باعث ایجاد یک جنبش ناگهانی در اقتصاد ایران خواهد شد و راه پیشرفت را در زمینهای که دولت روحانی در پیش گرفته است، تثبیت خواهد کرد. علاوه بر این این مسئله به یک اهرم فشار بزرگ برای بهبود واردات کالاها و خدمات غربی به ویژه برای پر کردن فاصلههایی که در اثر تحریمهای گذشته ایجاد شده است، منجر خواهد شد. البته این مسئله نیازمند یافتن راهحلهایی برای از بین بردن مشکلات سرمایهگذاری تجاری از طریق آزادسازی اموال و داراییهای ایران در خارج از این کشور نیز خواهد بود.
در زمینه تاثیر میانمدت(سه تا پنج سال) نیز باید اشاره شود که این مسئله منجر به ایجاد یک تعادل جدید خواهد شد و ایران تدریجا به سوی واردات مواد خام و کالاهای دیگر برای بهبود شرایط تولید داخلی خود پیش خواهد رفت. همزمان با این اقدام رشد صنعت داخلی ایران منجر به رشد و بهبود صادرات این کشور خواهد شد که این مسئله بخشی از استراتژی دولت فعلی این کشور برای رشد اقتصادی است. در چنین فضایی میتوان انتظار داشت که اقتصاد ایران در میانمدت به رشد شش تا هفت درصدی دست یابد، به ویژه اگر این کشور به فروش گاز و نفت خود ادامه دهد.
در واقع یکی از کلیدیترین مزایای لغو تحریمها در بخش نفت ایران رقم خواهد خورد. به محض برداشتن تحریمها علیه صادرات نفت ایران، این کشور برای از سرگیری تولید نفت خام به میزان چهار میلیون بشکه در روز تلاش خواهد کرد و این به معنای این خواهد بود که ایران میتواند صادرات نفت خام خود را به میزان هفتصد هزار بشکه در روز افزایش دهد که این مسئله البته تاثیر بدی بر روی بازار جهانی نفت به ویژه با توجه به اینکه دیگر کشورهای تولیدکننده نفت از جمله لیبی و عراق با مشکلات بسیاری در زمینه صادرات نفت مواجهاند، نخواهد داشت. در عین حال تولید گاز ایران نیز تا حدی افزایش خواهد یافت. البته در میان مدت این میزان افزایش چندان چشمگیر نخواهد بود و بستگی به میزان نیاز ایران به سرمایهگذاری و فناوری خواهد داشت.
حتی اگر تحریمها برداشته شده و فناوری و سرمایهگذاری جدید به صنعت نفت ایران تزریق شود، باز هم باید تا سال 2020 برای رشد مطلوب در این زمینه منتظر ماند. تا آن زمان ایران میتواند به طور قابل ملاحظهای در بخشهایی از صنایع پایین دست خود سرمایهگذاری کرده و به یک صادرکننده عمده محصولات نفتی تبدیل شود. در نتیجه این مسئله باید گفت که تاثیر توافق هستهای بر اقتصاد ایران در میانمدت تفاوت چندانی با شرایط فعلی نخواهد داشت.
اما تغییر مثبت در این زمینه ظرفیت ایران برای صادرات نفت خواهد بود. علاوه بر این بخش گاز ایران نیز پیشرفت قابل ملاحظهای خواهد داشت. برخلاف نفت، کارشناسان انتظار یک جهش عمده در صادرات محصولات گازی ایران را در میانمدت دارند. بخش عمدهای از گاز ایران به بازارهای منطقهای صادر خواهد شد و یا ضمن تبدیل به برق و یا محصولات گازی دیگر به کشورهای منطقه صادر خواهد شد. با وجود این درک این مسئله بسیار مهم است که تبدیل گاز به محصولات دیگر مانند فولاد، آلومینیوم و محصولات پتروشیمی نیازمند سرمایهگذاری بیشتر و فناوری خواهد بود که البته تحقق آن چند سال به طول خواهد انجامید. با وجود این بدون شک افزایش صادرات گاز فرصتهای جدیدی را برای توسعه صنایع اقتصادی عمده و شرایط صادرات ایجاد خواهد کرد. لزوما در دسترس بودن گاز به اصلی اساسی برای به دست آوردن محصولات صنعتی تبدیل شده است. در نتیجه این مسئله قابل تصور است که تا سال 2020 ایران به پنجمین بازار بزرگ دنیا پس از آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین تبدیل شود. این مسئله همچنین مهم است که تاکید فزاینده بر ارزش افزوده در صنعت نفت و گاز به تدریج منجر به ایجاد تنوع بیشتر در اقتصاد ایران و وابستگی به محصولات نفت و گاز خواهد شد.
اما به این مسائل باید مسئله صادرات محصولات غیرنفتی ایران را نیز اضافه کرد. در یک فضای عاری از تحریم، تعدادی از صنایع ایران میتواند رشد خوبی داشته باشد، به ویژه آن دسته از صنایعی که نیاز به گاز و انرژی دارند. اگر سرمایهگذاری صحیح انجام گیرد، ایران میتواند به تولیدکننده عمده فولاد و آلومینیوم تبدیل شود، وضعیتی مشابه آنچه اکنون در زمینه تولید سیمان دارد و به چهارمین تولیدکننده سیمان در دنیا تبدیل شده است.البته تاثیر کوتاهمدت توافق هستهای بر روی صادرات غیرنفتی ممکن است منفی باشد، چرا که اکنون به دلیل وضعیت ارزی در ایران واردات برخی محصولات با مشکلاتی مواجه است. اما در صورت برداشتن محدودیتهای بانکی فعلی علیه ایران، بسیاری از تجار ایرانی به کار خود بازخواهند گشت و اقتصاد این کشور خود را در میانمدت با شرایط ایجادشده وفق خواهد داد و مزایای افزایش صادرات ایران به دلیل منابع طبیعی، انسانی و جغرافیایی این کشور چشمگیر خواهد بود.
مشکل اصلی در این راه مسئله سرمایهگذاریهای اصلی و عمده خواهد بود. در واقع نیاز به سرمایهگذاری اهمیتی به مراتب بیشتر از منابع بومی دارد که ایران میتواند به دست آورد. بنابراین ایران باید تلاش خود برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی توسط شرکتهای چندملیتی را افزایش دهد. یک مزیت این مسئله این است که ایران از پراکندگی مطلوبی برای سرمایهگذاری گسترده در صورت لغو تحریمها برخوردار است.
المانیتور در پایان نوشت: این مسئله کاملا واضح است که مسائل مختلف سیاسی، منطقهای، مالی، قانونی و اقتصادی باید حل شود تا راه ایران برای دستیابی به موفقیت واقعی در زمینه اقتصاد فراهم شود. یک توافق جامع هستهای نخستین گام در این مسیر است و البته در این راه مشکلات زیادی وجود دارد. با وجود این در منطقهای که تنش تا این حد زیاد است، یک ایران پیشرفته از نظر اقتصادی به سود منافع همه خواهد بود و میتواند به ایجاد ثبات در این منطقه پیچیده، اما بسیار مهم کمک شایانی بکند.