کد خبر: ۵۴۴۸۸
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۹۷۸
انصار حزب الله:

امربه معروف و نهی‌از منکر باید با تهدید همراه باشد

در آغاز سخن توجه شما را به شعری از شهید محمد عبدی که ۱۰سال پس از جنگ(سال ۱۳۷۷) در ایرانشهر همانگونه که می‌خواست و آروزیش بود به شهادت رسیدجلب میکنم. ایشان از خدا خواسته بود که اگر لیاقت شهادت پیدا کرد، سینه و پهلویش همچون حضرت زهرا سلام الله علیها دریده شود. و آخرین کلامی هم که در این دنیا از زبانش جای می‌شود، نام اربابش حسین علیه السلام باشد.
انصار حزب الله اعلام کرد که امربه معروف و نهی‌از منکر گاهی باید با تهدید همراه باشد

به گزارش «تیک»، سیدمحمد اکرمی استاد اخلاق انصار حزب الله در جلسه با اعضای گروه با موضوع "دفاع از جنگ سخت تا دفاع در جنگ نرم" به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم می‌شود:

در آغاز سخن توجه شما را به شعری از شهید محمد عبدی که ۱۰سال پس از جنگ(سال ۱۳۷۷) در ایرانشهر همانگونه که می‌خواست و آروزیش بود به شهادت رسیدجلب میکنم. ایشان از خدا خواسته بود که اگر لیاقت شهادت پیدا کرد، سینه و پهلویش همچون حضرت زهرا سلام الله علیها دریده شود. و آخرین کلامی هم که در این دنیا از زبانش جای می‌شود، نام اربابش حسین علیه السلام باشد.

نحوه شهادتش به این گونه بوده است ؛ ۱۷ بهمن ماه سال ۱۳۷۷ مقارن با روز جمعه بعد از اینکه دو تیربارچی اشرار را به درک واصل می‌کند، ضمن اینکه خشابش را عوض می‌کند با یک تفنگ دوربین دار به قلبش شلیک می‌شود و ظاهراً تیر کمانه کرده و سینه اش را دریده بود. وی با فریاد «یا حسین» به شهادت می‌رسد.

شعر بدین مضمون است که، روی قبرم بنویسید که مسافر بودم/ بنویسید که او مرغ مهاجر بودست/ بنویسید زمین کوچة سرگردانیست/ او در این معبر پرحادثه عابر بودست/ غزل هجرت من را همه جا بنویسید/ روی قبرم بنویسید مسافر بودست/آبی تر از آنی که بی رنگ بمیریم/ از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم/ما آمده بودیم که تا مرز رسیدن/همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم/ما را بکش و مثله کن و خوب بسوزان/لایق که نبودیم در آن جنگ بمیریم/یک جرئت پیدا شدن و شعر چکیدن/بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم/فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد/در غیرت ما نیست که از ننگ بمیریم/پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است/بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم/تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم/شاید که خدا خواسته دلتنگ بمیریم/هرگز نکنم شکوه و ناله و گلایه/الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم
به روح این شهید که قول داد ما را شب جمعه نزد امام حسین(ع) یاد کند درود می‌فرستیم.

در سوره بقره و آل عمران ،خداوند یک‌بار می‌فرماید نباید شهید را مرده فرض کنیم و در جای دیگر می‌گوید به فکرتان هم نیاید (حرام است اگر فکر کنید) شهید مرده است!

شهدای گمنام و دانشگاه

به یک آقایی سر قضیه دفن شهدای گمنام در دانشگاه می‌گفتند: اینها مرده نیستند،مرده تو و امثال تو هستند. در ورودی دانشگاه آکسفورد چند تن از کشته‌های جنگ را دفن کرده اند و روی سنگ گرانیتی نوشته اند روشنایی امروز شما مدیون خاموشی دیروز اینهاست.اگر اینها(شهدا) کشته نشده بودند الان معلوم نبود تو کجا بودی ؟!

یک‌بار شهید عبدی را در خواب دیدم، می‌گفت: ما هر شب جمعه با حضرت امام خمینی و سایر شهدا مهمان امام حسین هستیم. به او گفتم: الان که تو شهید شدی، ناراحت نیستی اگر امام زمان ظهور کند نیستی که در رکابش بجنگی و یاریش کنی؟به من گفت: نگران نباش! امام مهدی(عج) که قیام کند، من هم به این دنیا رجعت می‌کنم و در رکابش می‌جنگم.

سوم فروردین ماه بود . در حرم امیرالمومنین(ع) بودم که پیامکی از ایران دریافت کردم مبنی بر اینکه علی خلیلی شهید شد ! دو روز قبلش تلفنی به من گفته بود : سلام مرا به امیرالمومنین برسان و بگو خسته شده ام . مرا از این دنیا نزد خودش ببرد. این شهید بزرگوار آمر معروف و نهی از منکر غریبانه رفت. او به من می‌گفت: بیشتر از اینکه از دشمنان و غریبه‌ها طعنه بشنوم، خیلی از مذهبی‌ها و حزب اللهی‌ها کار مرا مذموم می‌پندارند و به من می‌گویند: چرا این‌کار را کردی؟ مگر مملکت پلیس ندارد ؟ آیا در آن موقعیت که ناموس مردم را می‌بردند اصلاً فرصت تماس گرفتن با پلیس بود؟!
یک آدم مذهبی به ایشان گفته بود: آقا، از این کار تو ناراضی بوده است.

واجب فراموش شده

یکی از شاگردان بنده نرم افزاری را به نام واجب فراموش شده منتشرکرده است. این نرم افزار راجع به شهید علی خلیلی است.

کشته شدن در دفاع از ناموس هم شهادت است اگر حتی مال یک مسلمان هم مورد تهاجم قرار بگیرد و کسی در دفاع از آن کشته شود شهید است؛ چراکه نهی از منکر عملی است. عاشورا هم نهی از منکر عملی بود. امام حسین با تمام حیثیتش و اعضای خانواده امر به معروف و نهی منکر کرد.آن هم نه فقط لسانی!نباید به دنبال این تفکر بود که اگر امر به معروف و نهی از منکر کنیم چه تاثیری خواهد داشت.

در زمان جنگ به ما می‌گفتند: شما فکر می‌کنید می‌توانید آمریکا را نابود کنید؟ می‌توانید صدامی را که پشتیبانش آمریکا،فرانسه و انگلیس و شورویست ساقط کنید ؟ در جواب می‌گفتیم: پس بیاستیم و مملکت را دو دستی تقدیم صدام کنیم؟این را که می‌گفتیم، می‌گفتند:پس چرا خمینی تان خودش نمی‌رود بجنگد و شهید شود اگر راست می‌گوید!به آن‌ها می‌گفتیم: ای آدم‌های نفهم!امام بیش از ۸۰ سال سن دارد . چطور به می‌دان جنگ برود؟آن موقع که تو جرئت نداشتی به شاه چیزی بگویی ایشان جلوی شاه ایستاد. این‌ها اینگونه توهین می‌کردند.

به علی خلیلی گفتم من با این آدم‌های نفهم بیش از ۳۰ سال است که سر و کله می‌زنم نمی‌فهمند!چرا که نمی‌خواهند. آدمی که خودش را به خواب زده نمی‌توان بیدار کرد. در حرم امام رضا(ع) نزدیک ضریح شخصی را دیدم که دست به ضریح گرفته بود و زار زار گریه می‌کرد‌. درحالی‌که انگشتری طلا به دست داشت. حیفم آمد او را امر به معروف نکنم. یک درصد احتمال تاثیر دادم و دوستانه و محترمانه و به طور ملایم به او گفتم . او هم پذیرفت.

برخی آداب امر به معروف

این‌ها جزء آداب امر به معروف و نهی از منکر است.در مراتب بعدی جدی تر و خشن تر می‌شود.خداوند به گونه ای کوه را بالای سر بنی اسرائیل نگه داشت؛ چرا که دیگر زبان خوش را نمی‌فهمیدند. خداوند به آن‌ها فرمود: اگر به تورات عمل نکنید این کوه را محکم بر سرتان می‌زنم.از ترس اطاعت کردند . این نشان می‌دهد که در جاهایی باید در امر به معروف تهدید هم باشد.باید نقش دستگاه‌های حکومت در مورد این فریضه مشخص شود. نیروی انتظامی و ضابط قوه قضائیه برای این امر تعریف شده است. اینها چه می‌کنند؟!

نمی‌گوییم هر کس یک ذره مویش بیرون بود برخورد کنند.تذکر لسانی وظیفه هر مسلمانی است. اگر یک درصد هم احتمال اثرگذاری بدهد، بر او واجب است.بنده اگر منکری را ببینم و یا متوجه شوم معروفی زمین می‌خورد وظیفه ای بر دوش دارم.مثلاً در محل کار موقع ظهر وقت نماز به همکارم بگویم: وقت نماز است . با هم نماز بخوانیم وبرگردیم. یا به مغازه بغل‌دستی موقع اذان بگوییم ک ده دقیقه مغازه را تعطیل کند و به نماز جماعت مسجد برود. خداوند برکتش را می‌دهد. نمازاول وقت معروف است.

فلسفه قیام امام حسین(ع)؛ امر به معروف و نهی از منکر

شهدا با اعمالشان امر به معروف کردند؛چرا که امام حسین(ع) عملاً این‌کار را انجام داده بود.پیامبر(ص) می‌فرماید:خداوند بالای هر درجه ای ،درجه ای بالاتر قرار داده است تا اینکه انسان در راه خدا کشته می‌شود. وقتی چنین شد درجه ای بالاتر وجود ندارد.

چراکه خداوند بالاتر از بهشت یعنی لقای خودش(اِرْجِعی اِلی رَبِّکْ) را به او می‌دهد.امام حسین فلسفه قیامش را امر به معروف ونهی از منکر اعلام می‌ کند ومی فرماید: مگر نمی‌ بینید که باطل جولان می‌ دهد وهیچ کس جلودارش نیست.خلیفه اموی نماز جمعه را چهار‌شنبه ونماز دو رکعتی را چهار رکعت می‌ خواند.آن یکی در ملأ عام مشروب خواری می‌کرد وهیچ کس هم وی را نهی نمی‌‌کرد!

اگر قیام امام حسین(ع) نبود نه تنها اسلام بلکه بساط دین از جامعه بر چیده می‌ شدوانسانیت نابود می‌ گشت.شهادت طلبی یکی از ویژگیهای کسی است که راه امام حسین را درست پیدا کرده است ولازمه اش گناه نکردن است، چرا که غیر ازاین گناه، انسان را ترسو بار می‌ آورد.در روایت داریم اگر امر به معروف ترک شود خداوند بلا نازل می‌ کند.هنوز در جامعه ما امثال علی خلیلی‌ها هستند.

من هر وقت شهید خلیلی را می‌ بوسیدم لبهایم را روی جای تیغی که روی شاهرگش زده بودند می‌ گذاشتم وبرایش دعا می‌ خواندم وگریه می‌کردم وبا خودم می‌ گفتم اگر چهار نفر مثل ایشان بودند حضرت زهرا(س) در آن کوچه کتک نمی‌ خورد!! امام حسن غریبانه مسموم وشهید نمی‌ شد! ما درسالهای پس از دفاع مقدس نزدیک ۲۰۰شهید در زمینه امر به معروف ونهی از منکر داریم که الحمدلله بنیاد شهید هم اینها را شهید حساب نمی‌ کند!با این کار جرئت امر به معروف را از خلق الله می‌ گیرند.

نباید نیروی انتظامی سرباز ۱۸ساله را برای گشت ارشاد در نظر بگیرد باید از یک انسان پخته تر و۵۰ساله در این زمینه بهره گیری شود.چطور از یک جوان مجرد۱۸ ساله توقع ارشاد یک زن یا دختر ۲۴ ساله را دارید؟! باید دانست طرف مقابل این جوان نه آمریکاست و نه اسرائیل بلکه یک دختر نادان است که از دین هیچ چیز نمی‌داند. ابتدا باید به او فهماند که حجاب جزء دستورات خدا است و گفت خدا آن را بر تو واجب کرده است. در اینجا شاید او بگوید که دلت پاک باشد! یا اینکه می‌گوید تو جلوی نفست را بگیر! تو نگاه نکن ! حتی باید گفت اگر مسلمان نیستی و به دین اعتقاد نداری حداقل باید حرمت قانون کشور اسلامی را نگه داری.حتی در مواقع تذکر‌های لسانی هم باید با زبان نرم با طرف مقابل برخورد کرد.

برخی از مصادیق منکر

البته در جامعه ما هر موقع صحبت از امر به معروف می‌شود همه نگاه‌ها معطوف به حجاب است ! در صورتی‌که حجاب بخش کوچکی از این مقوله است.اگر مثلا با مسئولی کار داری اصلاً نمی‌توانی به اتاقش نزدیک شوی ! به دروغ می‌گویند که جلسه دارد. بعد در اتاق که باز می‌شود متوجه می‌شوی که کسی در آن نیست. در این مواقع باید به آن‌ها تذکر داد.اینها مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.

متأسفانه امر به معروف در مصادیق خودش تعطیل شده است. مثلاً کارمند فکر می‌کند اگر به رئیسش تذکر دهد او را از کار اخراج خواهد کرد. این ترس نتیجه گناهان آدم است و شاید هم از جهل و نادانی باشد. چرا انسان در موضوعی که می‌داند واجب است آن را انجام دهد بترسد؟ امام حسین(ع) با قیامش نشان داد که نباید از اقامه امر به معروف و نهی از منکر ترسید. شهید در مواجهه با دشمنان خدا می‌خواهد دین خدا را اقامه کند و جلوی منکر بایستد، به همین جهت جانش را سپر بلا کرده و نبرد می‌کند. شهادت به دنبال جهاد اتفاق می‌افتند. این دو مکمل یکدیگرند.

امیرالمومنین(ع)میفرماید: خداوند درِ جهاد را به روی هر کسی باز نمی‌کند. چه جهاد اصغر و چه جهاد اکبر. من سال۷۴ با آیت الله بهجت یک شب از مسجدشان به طرف حرم می‌‌آمدیم‌.کنار ایشان قدم می‌زدم.تسبیحی در دست داشتم و ذکر«یا ستار العیوب» را می‌گفتم. چون می‌دانستم یکی از ویژگی‌های ایشان چشم برزخیشان است.ایشان ۲۰ کرامت داشت. مرگشان به دست خودشان بود.طی الارض داشتند.همینجور که قدم می‌زدیم،اورکتم را به روی سرم کشیدم تا ایشان چیزی بگوید ولی چیزی نگفت و زیر لب «قل هوالله» می‌گفت. به ایشان گفتم: برای ما دعا کنید.به یکدفعه ایشان ایستادو فرمود:پسرم! به دعا نیست! دعا، دوا هم می‌خواهد.

پیش خودم گفتم: دوای آدم شدن چیست؟نتوانسم طاقت بیاورم و دوباره پرسیدم دوا چیست؟ ایشان دوباره ایستاد و فرمود: مراقبت از واجبات و مراقبت از حرام. ایشان سه بار این جمله را تکرار کردند. و فرمودند: در لحظه ای که مراقب نیستی شیطان زحمتت را به باد می‌دهد.

سخت ترین قسمت جهاد، جهاد اکبر(مبارزه با نفس) است.من در دفاع مقدس چند نمونه از جهاد اکبر را دیدم که برای شما بازگو می‌کنم.بعد از ولایتمداری اولین ویژگی شهدا اخلاص بوده است و در آن جهاد اصغر هم که قرار گرفته بودند موقعیت خوبی فراهم شده بود که با نفس خودشان جهاد اکبر کنند. یکی از این شهدا فرمانده گردان حمزه سید الشهدا(ع) بود. ایشان سال۶۴ فرمانده سه گردان شده بود. درسال ۶۱ یک دستش قطع شده بود.دستش که قطع شده بود آن را به سمت عراقی‌ها پرتاب کرده و گفته بود که من برای فرماندهی زبان نیاز دارم نه دست !

بیسیمچی او می‌گفت: به انتهای کانال رفته بود و از من خواست که همراه او نروم. او می‌خواست با خدای خود راز و نیاز کند.بیسیمچی می‌گفت:من از دور نگاه می‌کردم.صورت را بر خاک گذاشته بود و زار زار گریه می‌کرد. سر را به سوی آسمان گرفت و داد می‌زد: خدایا! مرا در آن دنیا مواخذه نکن که چرا به عقب برنگشتم. مگر حضرت عباس(س) که دستش قطع شد به عقب رفت که من این‌کار را انجام دهم؟

تمرین اخلاص فرمانده گردان

در سال ۶۴ من داشتم از گردان مقداد سمت پادگان دوکوهه می‌‌آمدم تا تجدید وضو کنم .۲۷ توالت آنجا بود که وضعیتی ناهنجار داشت.هوا هم سرد وساعت ۲نیمه شب بود .متوجه خش خش صدای برس شدم .جلو رفتم دیدم کسی دارد توالت‌ها را تمیز می‌ کند ۴تا را تمیز کرده بود وداشت توالت پنجم را تمیز می‌کند‌.

حس کنجکاوی من گل کرد تاببینم این شیر پاک خورده کیست.رفتم گوشه حسینیه مخفی شدم تا او بیرون بیاید وفردا با او رفیق شوم. مهتاب آسمان را نورانی کرده بود. ناگاه متوجه شدم کسی از آنجا بیرون آمد .زیر نور ماه چهر ه اش را نگاه کردم.فرمانده گردان بود که با یک دست مشغول تمیز کردن توالتها بود.این داستان را برای پسرانش در دوکوهه نقل کردم وگفتم آن شب تا به صبح به این موضوع فکر می‌‌کردم.اخلاص را باید عملا تمرین کرد.

امروز شهدا با تمام قدرت به هدایت جامعه می‌‌پردازندوهمانندهای شهدا را دراقصی نقاط عالم شاهد هستیم.الان در بهشت رضای مشهد ۴۰تن از شهیدان دفاع از حرم مدفون هستند که مربوط به دو سه سال اخیر بوده است.وهمه۱۸الی ۲۰ساله با چهره‌های زیبا که ۱۵ تن آنها از سادات هستندواکثر آنان با بدن بی سر دفن شده اند .به نشریه یالثارات پیشنهاد می‌ کنم در صفحه ۱۲نشریه از این شهدا هم بنویسند.اینها تربیت شده شهدای دفاع مقدس هستند.