کد خبر: ۵۴۷۵۷
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۵۴

زیر پوست دفاع‌مقدس

جلال  خوش چهره:  جنگ هشت‌ساله رژیم‌بعثی عراق علیه ایران در سال 1359 بیش از آنکه مربوط به خصلت‌های توسعه‌طلبی ارضی یک رژیم ماجراجو علیه کشور همسایه خود باشد، پیرو سنت "مداخله سیاسی" یا "تهدید‌سیاسی" بود که از سوی قدرت‌های بزرگ برای تغییر رفتار یا استحاله نظام انقلابی هدایت می‌شد.

 به گزارش «تيک»، جنگ هشت‌ساله رژیم‌بعثی عراق علیه ایران در سال 1359 بیش از آنکه مربوط به خصلت‌های توسعه‌طلبی ارضی یک رژیم ماجراجو علیه کشور همسایه خود باشد، پیرو سنت "مداخله سیاسی" یا "تهدید‌سیاسی" بود که از سوی قدرت‌های بزرگ برای تغییر رفتار یا استحاله نظام انقلابی هدایت می‌شد.
جامعه‌جهانی از پی جنگ‌جهانی دوم و به رسمیت شناخته شدن مرزهای حاکمیتی دولت‌ها به‌عنوان بازیگران شناخته شده و رسمی از سوی سازمان‌ملل‌متحد، هرگز توسعه‌طلبی و اشغالگری را از سوی هیچ قدرت و دولتی نپذیرفته است. این قاعده شامل همه دولت‌های کوچک و بزرگ، ضعیف و قوی بوده است. بنابراین اگر دولت یا رژیمی ماجراجو در این میان هوس توسعه‌طلبی ارضی داشته مورد شماتت و سرانجام محکومیت جامعه‌جهانی قرار گرفته است. برای مثال اندکی پس از توقف جنگ ایران و عراق و ارتکاب دوباره اشغالگری رژیم‌بعث در‌کویت‌، جامعه‌جهانی بلافاصله و به شکلی گسترده و سرکوب‌گرانه واکنش نشان داد. همچنین است اقدام‌های نظامی قدرت‌های بزرگ در افغانستان، پاناما، گواتمالا، عراق، سومالی، چاد و... از دهه‌های گذشته تا‌کنون. بزرگترین مشکل رژیم اسرائیل نیز از آغاز تاکنون ماهیت اشغالگری آن است که به‌رغم تلاش‌ حامیان قدرتمندش در جامعه جهانی، نتوانسته مشروعیتی در این‌باره کسب کند.
بنابراین اگر توسعه‌طلبی ارضی را به‌عنوان اقدامی مذموم نزد جامعه‌جهانی به حساب آوریم، چنین رفتاری از سوی هر بازیگر جهانی آب در هاون کوبیدن است و گره برباد زدن. اما آنچه جایگزین اشغالگری به‌عنوان تهدید امنیتی علیه بازیگران جهانی شده است، تهدید سیاسی با مفهوم تلاش برای تغییر رفتار یا استحاله ماهیت دولت‌هاست. اینکار با دو ابزار تشویق تجزیه‌طلبی در درون کشورها یا ایجاد ناامیدی میان مردم داخل در سرزمین حاکمیتی دولت‌ها انجام می‌گیرد. این روش اکنون به‌عنوان سنتی پایدار از پی ایجاد جامعه بین‌الملل دوم( سازمان ملل‌متحد کنونی) تاکنون دستمایه قدرت‌ها علیه دولت‌ها و نظام‌های سیاسی تجدید نظر طلب شناخته است.
جنگ‌تحمیلی عراق علیه ایران اگرچه در نگاه رژیم بعث، فرصتی برای توسعه‌طلبی در بزنگاه تاریخی بود ولی جامعه‌جهانی هرگز قادر به قبول رسمی دستاوردهای آن نبود.
پذیرش چنین وضعی به‌معنی پذیرش بی‌نظمی و ناامنی بیشتر در فضای جامعه بین‌الملل و خاصه منطقه خاورمیانه بود. ناظران بین‌المللی بخوبی باور داشتند که ایران به‌عنوان سرزمینی پهناور و قدرتی که اعتبار خود را از تاریخی طولانی کسب کرده است، هرگز در سیاست‌های توسعه‌طلبی دولتی با همه مشخصه‌های قدرت ضعیف هضم نخواهد شد. علاوه براین، وجود انگیزه‌های قوی ایمانی _ سرزمینی و وحدت‌انقلابی مردم با رهبری امام خمینی‌(ره) اجازه استمرار حضور ارتش بیگانه را به اشغالگران نمی‌دهد.

قدرت‌های بزرگ در تشویق تجاوزگری ارتش رژیم بعث علیه ایران در کنار همه اقدام‌های ایذایی دیگر مانند اقدام‌های تروریستی؛ تشویق گرایش‌های تجزیه‌طلبانه و بیگانه‌سازی مردم با حاکمیت، تهدید سیاسی با هدف مجروح ساختن نظامی انقلابی را دنبال می‌کردند. به زعم آنان، جراحت نظام انقلابی، آن را در استقرار نهادهای لازم برای دولتی نوپا و برخاسته از خواست مردم دچار مشکلات جدی می‌کرد. در این‌حال نظام انقلابی چنان درگیر مشکلات خود می‌شد که قدرت تهدیدگری آن را از حیث صدور انقلاب به دیگر سرزمین‌ها مانع شود.

مقاومت‌جانانه و بی‌بدیل ایرانیان در برابر ارتش رژیم بعث، توانست بخش بزرگی از تهدید سیاسی بیرونی را خنثی کند. اما جراحت حاصل از جنگ باید بالافاصله با سازندگی در همه زمینه‌ها صورت گیرد. امروز اگر به مقاومت پرافتخار خود در دفاع مقدس می‌بالیم، باید که کارنامه‌ای از خنثی‌سازی تهدید سیاسی قدرت‌ها را نیز در این‌باره ارائه کنیم. پاسداری از میراث شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی، حمایت از همه آن چیزی است که در تهدید سیاسی مربوط به شروع جنگ تحمیلی مورد هدف دشمنان این مرز و بوم بود.

*خبر آنلاین