کد خبر: ۵۸۶۲۵
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۴۹۹

روابط ایران و آمریکا از نگاه یک مذاکره کننده سابق هسته ای

لوبلاگ نوشت:  سید حسین موسویان، نویسندة «ایران و ایالات متحده: نگاهی درونی به گذشته‌ای ناکام و راهی به سوی صلح»، دو هدف دارد: کمک به خوانندگان امریکایی برای شناخت دید ایرانی‌ها نسبت به ارتباط نگران‌کننده امریکا ـ ایران، و حمایت از تلاشی بی‌وقفه برای پایان‌دادن به چرخه خصومت بین دو کشور.

به گزارش فرهیختگان آنلاین (FDN.ir)، چنین تردید و بدگمانی از سوی هر دو طرف این ارتباط است که برخی خوانندگان را ممکن است راجع به توصیفات موسویان راجع به دید ایرانی‌ها در این کتاب، متعجب سازد.

موسویان (سفیر پیشین ایران که از سال 2009 در امریکا زندگی می‌کرده است) درصدد فریب‌دادن کسی نیست. در این خصوص شواهد تأییدکننده‌ای برای بیشتر اطلاعاتی که وی ارائه می‌دهد، وجود دارد. اگر در مواقعی، خواننده احساس می‌کند که به کل داستان یا ماجرا پی نبرده است و یا به آن نرسیده است، در این گونه موارد، توجیه مناسبی وجود دارد: آنهایی که در دل دولت مشغول کارند، همچون موسویان، ملزم و مجبور به بسنده‌کردن در گفتن برخی حقایق هستند، چنانکه یکی از وزرای انگلیس زمانی این مطلب را گفته بود.

سردمداران سیاسی ایران را، به‌طور کاملا ساده، می‌توان به دو جریان اصلی تقسیم کرد: نخستین جریان، آنهایی هستند که یک حسّ بسیار عظیمی از نارضایتی را نسبت به ایالات متحده امریکا پرورش می‌دهند، و آنقدر این بدگمانی عمیق است که آنها هرگز خواهان پایان‌یافتن جنگ سرد ادواری 35 سال گذشته نیستند.

در جریان دوم، آنهایی قرار می‌گیرند که دریافته‌اند که پروراندن حس نارضایتی بیهوده است؛ اینها پی برده‌اند که ایالات متحده امریکا نارضایتی‌های معقولی از خودش دارد، و آنها بر این باورند که هر دو کشور ایران و امریکا، به یک راه‌حل برای تنش‌زدایی فی‌مابین تمایل دارند.

موسویان به جریان دوم تعلق دارد. تصمیم‌گیرندة نهایی و رهبر عالی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای، رویة بی‌طرفی نسبت به این دو جریان را اختیار کرده است.

رئیس‌جمهور ایران از سال 1380 تا 1388، محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان عضوی از جریان نخست یا جریان تندرو، سمت رئیس‌جمهوری را عهده‌دار شد.

اما یکی از افشاگری‌های این کتاب این است که وی تلاش‌های بیشتری را نسبت به هر کس دیگر می‌کند تا سردی روابط با امریکا را از میان بردارد. تز موسویان این است که احمدی‌نژاد بر این باور بود که تنش‌زدایی برای رأی‌دهنده‌های ایرانی فوق‌العاده مناسب خواهد بود که به او کمک خواهد کرد تا  هم‌ارز ولادیمیر پوتین شود. او با چندین مقام بلندپایة نظام جمهوری اسلامی ایران در طی 35 سال گذشته رابطة بسیار خوبی داشته است که این فصول به مثابه یک داستان مسحورکننده است و از درون نظام سیاسی بیان شده است که بسیاری از خارجی‌ها آن را مبهم و غیرشفاف می‌بینند. موسویان اذعان دارد به اینکه موانع سختی برای عادی‌سازی کامل روابط وجود دارد، و ظاهرا تردید دارد که ایالات متحده و ایران در مدت‌زمانی کوتاه به بهترین دوستان هم تبدیل شوند.

 وی اشاره می‌کند که «چارچوبی برای همکاری» باید با توافق بر سر کنارگذاشتن فهرست‌های طویل نارضایتی‌های تاریخی، و نیز با تعهد نسبت به اجتناب از بیان دشمنی و تجاوز، تحقق‌پذیر ‌شود. او توضیح می‌دهد که جمهوری اسلامی به همان اندازه که در ارزش‌های دینی ریشه دارد به همان اندازه هم در میهن‌پرستی و ملی‌گرایی. نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به تهدیدها علیه ایران و عظمت این کشور حساس است.

آنها آمادة مصالحه‌ای معقول و منطقی هستند ولی تسلیم نخواهند شد. این درون‌بینی در طرز فکر ایران اسلامی است که احتمالا این کتاب را به‌گونه‌ای استثنایی برای همه جالب می‌سازد ـ و حتی آنها ممکن است مایل باشند تا دیدگاه‌هایشان را با دیدگاه‌های موسویان مقایسه کنند.