کد خبر: ۵۸۸۳۳
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۶۳۴

شوخی، میلان کوندرا و بطری اسید در دست موتورسواران

*سعید اصغرزاده
شاید موضوع یادداشت امروزم به یک شوخی بیشتر شبیه باشد. می‌خواهم داوطلب انجام کاری شوید. عملی با دو فرایند؛ یعنی شوخی! می‌خواهم هم شوخی بکنید و هم نکنید! انتخاب با خود شماست.

اگر از شما بپرسند در یک موقعیت خطرناک، شما برای دادن روحیه به جمع چه گزینه‌ای را انتخاب می‌کنید و شما داوطلب شوخی کردن شوید، بیراه انتخاب نکرده‌اید. مثلا در جمعی که در یک آسانسور حبس شده‌اند یا افرادی که حادثه‌ای غیرمترقبه آنان را نا امید و مایوس کرده و از هرگونه عملی سر باز می‌زنند و یا... اساسا شوخی یک پدیده اجتماعی است که به خاطر هیجان‌های مثبت به پیوستگی اجتماعی منجر می‌شود و باعث تخلیه هیجانات منفی می‌شود. شوخی کردن با استفاده از روش‌های مختلف منبع مهم شادی است. شوخی تا اندازه‌ای غریزی است.

شوخی ضمن تأثیر مثبت و شادی‌بخش، رویدادهای استرس‌زا را کم‌خطر می‌سازد. همچنین کمک می‌کند تا با استرس‌های اجتماعی که از تعارضات درون جامعه ناشی می‌شود، نگاه متفاوتی داشته باشیم و موجب تخلیه تنش‌ها می‌شود. به شما توصیه می‌کنم که اگر برای جمعیتی امدادی مشغول بکار داوطلبانه هستید به لحاظ روانی مخاطبان خود را با شوخی‌های دلگرم‌کننده می‌توانید در روند پذیرش کمک هدایت کنید.

اما آیا شوخی‌های گزنده، یدی، کلامی، داستانی، مجازی و... توسط ما که این روزها گاه از حد خارج می‌شود هم در همین زمره قرار می‌گیرند؟ شوخى، ممکن است مثل هر گفتار یا رفتار دیگرى، از اعتدال خارج شود و به عملى غیراخلاقى بدل گردد، چنانچه محمد‌هادی خالقی می‌نویسد:  به‌عنوان نمونه، ممکن است به سبُک‌سرى، بى‌شرمى و گستاخى بیامیزد که در این حالت، «هَزْل» نامیده مى‌شود و یا به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد که آن را «هَجْو» مى‌خوانند. خردمندان و بزرگان دین و اخلاق، این هر دو صورت را ناشایست شمرده‌اند.

در برخی جوامع شوخی ابعاد پیچیده‌تری نیز به خود می‌گیرد. یکی از ابعاد آن است که میلان کوندرا نویسنده معروف چک به آن اشاره دارد. او داستانی دارد به‌نام «شوخی»! همه داستان از یک شوخی شروع می‌شود. لودویک دانشجوی ۲۰ ساله‌ای است که کارت پستالی را با این یادداشت: (خوشبینی تریاک توده‌هاست! جوّ سالم بوی گند حماقت می‌دهد! درود بر تروتسکی) برای دوستش می‌فرستد. اوکه یک عضو جوان و مومن حزب است هرگز نمی‌داند که این یادداشت ساده که از روی شوخی نوشته شده است سرنوشت او را تغییر خواهد داد . لودویک بیچاره چند هفته بعد به کمیته مرکزی دعوت می‌شود. از او بازجویی می‌شود. جلسه‌ای ترتیب داده می‌شود و او از حزب و دانشگاه اخراج می‌شود.

فاجعه  زندگی لودویک شروع به شکل‌گیری می‌کند. پراگ شهری جدی است. ساعات کار فشرده، جلسات پشت سرهم حزبی و اردوگاه‌های کار دانشجویی. همه یک هدف دارند، شوخی چقدر می‌تواند در چنین شرایطی هولناک و غیرقابل بخشش باشد! در این شهر تنها یک صدا شنیده می‌شود. لودویک درکی از این ندارد که صدای شوخی لوس او می‌تواند نگاه‌های خیره به جاده‌ای مستقیم را به جایی دیگر پرتاب کند که چگونه صدای خنده ناشی از این شوخی دهن‌کجی است به آن صدای یگانه!

شاید بُعد دیگر شوخی آن است که به‌تازگی مورد توجه قرار گرفته! محققان آلمانی در بررسی‌های خود متوجه شدند شوخی‌کردن نشان از قدرت‌طلبی انسان‌ دارد و زمانی که یک نفر در یک جمع شوخی می‌کند درحقیقت اعلام می‌کند که نسبت به دیگران از لحاظ اجتماعی و قدرتی در رده بالاتری قرار دارد و نسبت به دیگران برتری دارد. افرادی که خود را از نظر قدرت بالاتر می‌بینند معمولاً راحت‌تر اقدام به خنداندن دیگران می‌کنند. این افراد دارای قدرت تهاجم و سلطه‌گری بیشتری هستند و دقیقا به همین دلیل است که آنها در بسیاری از مواقع به خود اجازه می‌دهند دیگران را مسخره کنند و باعث خنده بقیه افراد شوند. شوخی کردن حس پیچیده‌ای است که ممکن است هم باعث نزدیکی ارتباطات و هم باعث آزار دیگران و حتی کاهش روابط بین آنها شود.

اما اینها همه زوایای مختلفی از شوخی‌اند که شاید مورد توجه من نباشد. نکته‌ای که این روزها ذهن مرا درگیر کرده است این است که چرا بعضی از موتورسوارها با بطری‌های آب در خیابان با عابرین و رانندگان زن شوخی می‌کنند و ادای ریختن اسید را درمی‌آورند. این شوخی مفرح است؟ نشانه شوخی کوندرایی است؟ برگرفته از برتری‌طلبی است که آلمان‌ها گفته‌اند؟ یا... بیایید داوطلبانه به این شوخی‌ها نه بگوییم و جلوی آن را بگیریم. چراکه حسی را که انتقال می‌دهند، حس حماقت و بربریت است و بس!

*روزنامه شهروند