کد خبر: ۵۹۰۳۲
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۳ - ۰۱:۵۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۴۵۷
ناگفته‌های آیت الله هاشمي رفسنجاني از خبرگان ۸۹

چرا با آیت الله مهدوی کنی رقابت نکردم؟

 آیت الله هاشمی رفسنجانی در اسفند ماه سال 89 ضمن بیان روایتی تاریخی از حضور خود در مناصب حکومتی از جمله ریاست مجلس خبرگان رهبری و تاکید بر اینکه "بنده از جانب خودم تاکنون نامزد هیچ پستی نبوده‌ام"؛ گفت: مقابل آیت‌الله مهدوی کنی کاندید نمی شوم.

به گزارش پایگاه پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن سخنان ایشان در اجلاس خبرگان رهبری 89 آمده است:
انتخابات داخلی خبرگان را به کوچه و بازار کشاندند
بخش آخر صحبت‌های من درباره انتخابات خبرگان است که می‌خواهم عرض کنم، می‌بینید که در این چند ماه اخیر، چه غوغایی به سر این مسئله به وجود آمده تقریباً القاء این اختلافات همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. اگر این اختلاف از خانه ما باشد تأثیر آن به جاهای دیگر خیلی سریع‌تر است. باید این مسئله را خیلی جدّی گرفت، من از دو سه ماه پیش، احساس کردم که نوعی سازماندهی برای مسئله ریاست خبرگان شده است. البته از راههای ناصواب.

مقابل آیت الله مهدوی کنی کاندید نمی شوم
در اجلاس قبلی یادتان هست دو سال پیش از آقای مهدوی‌کنی خواهش کردم که بیایند و نامزد شوند. قبل از آن با آیت‌الله طبسی مکرر صحبت کردم گفتم شما این مسئولیت را بپذیرید من به شما کمک می‌کنم اگر در مشهد هستید، ایشان هم نپذیرفتند، حقیقتاً برای این ماندم که فراجناحی را در این نهاد مقدس که سایه‌اش باید همه جا مستدام باشد حفظ کنم چون از اینجا باید فراجناحی به جاهای دیگر هم سرایت کند و مردم همه بتوانند به عنوان پشتوانه به آن مراجعه کنند. بیش از 80 مجتهد عادل، با انتخاب مردم دارای صلاحیت هستند. این مجموعه کم سرمایه‌ای نیست. این سرمایه عظیم خیلی می‌تواند الهام بخش و سازنده باشد.

مایه تفرقه در خبرگان نمی شوم
تفرقه را اینجا مضر می‌دانم آن هم این نوع تفرقه. دیگر از دست خود افراد روحانی بیرون رفته بود و دست آدم‌های خاص در خیابان‌ها و کوچه‌ها افتاده است و چه کردند که هنوز هم دارند انجام می‌دهند. واقعاً احساس خطر کردم. من یک طرف آن هستم و فکر کردم اگر می‌توانم مسئله را حل کنم چرا حل نکنم. همان موقع به آیت‌الله امامی گفتم از طرف من بروید پیش آیت‌الله مهدوی بگویید شما یادتان هست من دو سال پیش گفتم شما ریاست خبرگان را بپذیرید شما نپذیرفتید. ولی الان من پیشنهاد می‌کنم شما تشریف بیاورید و نامزد بشوید. من هم از شما حمایت می‌کنم. شاید مسئله حل شود. ما از بخش تفرقه در خبرگان فراغت حاصل کنیم، مدیریت و هیأت رئیسه هم اینجا هستند و کمک می‌کنند، اوایل ایشان گفتند: من به علت کهولت سنم یا کسالتم نمی توانم بپذیرم. من گفتم اینها خوب سابقه دارد. آیت‌الله مشکینی هم، دخالتی نمی‌کردند، ولی بودند، دیگران و ماها کمک می‌کردیم و اداره می‌شد ولی جواب روشنی نرسید. من تا همین اواخر منتظر بودم که جوابی بدهند که متأسفانه هنوز اعلام نکردند، البته دفترشان اعلام کردند که تشریف می‌آورند. من هم می‌خواهم عرض کنم که اگر ایشان حاضر باشند مسئولیت را بپذیرند. مطمئناً بنده نامزد نمی‌شوم. برای اینکه رفع اختلاف بشود از ناحیه اسم من و این نهاد مقدس آسیب نبیند. اگر تشریف نیاوردند هر یک از آقایان دیگر که می‌پذیرند. همراهی می‌کنم. انشاءالله که این مسئله درست حل شود.

تاکنون شخصا نامزد هیچ پستی نبوده ام
من سابقه تاریخی را هم بگویم، بد نیست. تا حالا با شما این‌گونه مطرح نکرده بودم. بنده از جانب خودم تاکنون نامزد هیچ پستی نبوده‌ام، از قبل از انقلاب تا به حالا، هر وقت شده یا با تکلیف شده یا با فشار به اینجانب بوده و امثال اینها در انتخابات نهم شرایطی را دیدم که نمی‌خواهم الان بگویم. چون تجدید اختلاف می‌شود، شرایطی را دیدم که تصمیم گرفتم دیگر در هیچ انتخاباتی (به عنوان کاندیدا) خودم شرکت نکنم. اما همیشه مردم را جهت شرکت در انتخابات تشویق می‌کنم. ولی لازم نیست به علت سن زیاد، کسی از من توقع داشته باشد. هجمه زیادی در انتخابات خبرگان بر من وارد شده است. موقع انتخابات دوره قبل خبرگان که شد اولین کاری که کردند، آقایان در جامعه روحانیت مبارز آمدند دفتر ما، آیت‌الله مهدوی‌کنی، آیت‌الله یزدی، نوار مذاکرات را دیشب گوش دادم، آقایان چقدر اصرار کردند اصلاً نیامدن من را مساوی با خیلی خطرها می‌دیدند می‌گفتند باید بیایید. من گفتم نظر شما را رد نمی‌کنم ولی می‌روم با آقا (مقام معظم رهبری) صحبت می‌کنم رفتم با رهبری صحبت کردم و رهبری گفتند متعّین و واجب است. قبلاً هم از طریق آقای طبسی و آقای روحانی این پیام را به من رسانده بودند، گفتم من که بر خودم واجب نمی‌دانم. من یک نفر از آن 86 نفر هستم. اینها همه هستند چرا من! یکی باید کاندیدا بشود حال اگر شما واجب می‌دانید مقدمات واجب، بر شما واجب است بر من واجب نیست ایشان گفتند خوب شما این قدر اصرار می‌کنید، من این واجب را انجام می‌دهم. انتخابات به خاطر اینکه امر بود پذیرفتم. البته باز در انتخابات بداخلاقی‌های زیادی دیدیم ولی مثل گذشته نبود یک مقدار محدودتر بود. به هر حال این طور نیست که برای پستی شیفته و عاشق موقعیتی باشیم، همه چیز را در این 50 سال 60 سال سابقه‌ام اینها را دیده‌‌ام و اگر اندوخته‌ای دارم، بنویسم و یادداشت کنم و روی نوشته‌های قبلی‌ام کار کنم. من الان دنبال این هستم و عشق من هم همین است. لازم باشد باز در خدمت انقلاب می‌مانم تا نفس دارم می‌مانم و هر کاری باشد انجام می‌دهم از هیچ کاری هم دریغ نمی‌کنم و در خدمت شما هستم. منتظرم که آیت‌الله مهدوی رسماً بگویند که آمادگی دارند تا بعد انتخابات را انجام بدهیم.