کد خبر: ۶۳۸۷۶
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۱:۵۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۳۱۷

پورنجاتی: احتمال می دهم پاره کردن عکس امام در استودیو اتفاق افتاده/ بازجو نبوده ام

فارس نوشت: احمد پورنجاتی نماینده مجلس ششم و عضو حزب منحله مشارکت یکی از مدعوین همایش ملی اعتدال بود که همین حضور وی در چنین همایشی باعث شد سراغ وی برویم و در گفت‌و‌گویی هماهنگ نشده، نظر وی را درباره نسبت اعتدال و اصلاحات جویا شویم که بحث به سمت اختلافات اصلاح‌طلبان با هاشمی‌رفسنجانی، فتنه 88 و تکذیب بازجو بودن پورنجاتی از سحابی نیز کشیده شد.

آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد مشروح کامل گفت‌وگوی احمد پورنجاتی عضو حزب منحله مشارکت با فارس است:

 آقای پورنجاتی با توجه به حضورتان در همایش اعتدال، لطفاً برایمان از نسبت اعتدال و اصلاحات بفرمائید.

نسبت اصلاح‌طلبی و اعتدال به نظر من نسبت شیر و شکر است و آنقدر از لحاظ ماهیت تناسب دارد که نمی‌توان آن را تفکیک کرد؛ برای اینکه در عمل هم در همه تحولات تاریخی و اجتماعی شاهد بودیم اصلاح‌طلبی یک حرکت آرام، معقول در چارچوب مقدورات و محدودیت‌هاست؛ هر جامعه یک آرمانی دارد، جامعه ما هم یک آرمانی دارد، جامعه ما در انقلاب اسلامی تعریف شده است، حالا این حرکت می‌خواهد به صورت بساز بفروشی و سریع انجام گیرد یا به شکل برنامه‌ریزی شده و متناسب با امکانات و موقعیت واقعی؛ بنابراین اعتدال یک توصیف است.

به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی علت مطرح شدن مبحث اعتدال از سوی آقای هاشمی در نماز جمعه دلخوری ایشان از عملکرد جریان اصلاحات بود، ارزیابی‌تان از این برخوردهای دوگانه تاریخی با مبحث اعتدال از سوی اصلاح‌طلبان چیست؟

 البته واقعش این است که من خاطرم نمی‌آید آقای هاشمی از اعتدال در نماز جمعه صحبت کرده باشد.

 در سال‌های دوم خرداد و در انتقاد از آن فضا این بحث را مطرح کردند.

درست است. منتقدین آن چه کسانی بودند؟

*هاشمی هیچگاه افراطی نبوده است

شاید منظور ایشان آقای قوچانی، گنجی و..  که بحث عالیجناب سرخپوش را در راستای تخریب علیه آقای هاشمی مطرح کرده بودند، کسانی که در ان زمان آقای هاشمی را متهم به افراط‌گری کردند...

بنابراین آنها از اعتدال دفاع کردند. اگر چنین چیزی گفته باشند که چرا هاشمی از اعتدال حرف می‌زند و در گذشته ایشان افراطی بوده است- به فرض که این حرف درست بوده باشد- آقای هاشمی از ابتدای انقلاب هیچگاه آدم افراطی نبوده است.

 حتی در زمان دولت سازندگی که اصلاح‌طلبان بیشترین انتقاد را به ایشان داشتند، شما آقای هاشمی را افراطی نمی‌دانستید؟

در زمان سازندگی جریان چپ سیاسی آن روزگار، اسمش اصلاح‌طلب نبود بلکه جریان چپ بودند.

همان جریان چپ، آقای هاشمی را به تندروی متهم نکرد و وی را عالیجناب سرخپوش معرفی نکرد؟

 اصلاح‌طلبان این کار را نمی‌کردند.

پس آقای گنجی نمونه اصلاح‌طلبی آن زمان نبود؟

 نه ببینید! نباید برای جریان اصلاح‌طلبی با اسامی، شناسنامه صادر کنیم؛ اصلاحات یک تفکر است همانطور که ممکن است در اصولگرایی افرادی باشند که خود اصولگرایان هم منتقد آنها باشند که برخی افراد مبیّن نگاه اصولگرایی نیستند، در جریان اصلاح‌طلبی هم بعد دوران دوم خرداد برخی تصور کردند هرچه که ما می‌گوییم اصلاح‌طلبی است. ما با اشخاص کاری نداریم و باید با گفتمان بحث کنیم.

* عالیجناب نامیدن هاشمی از سوی اصلاح‌طلبان یک نسبت نارواست

بخشی از نماد  گفتمان اصلاح‌طلبی در افکار و روش و برنامه‌های سیاسی و اجرایی دولت اصلاحات متجلی شد و بخش مهم‌ترش هنوز تحقق پیدا نکرده است. اصلاحات متعلق به یک جریان سیاسی نیست. پس نمی‌توان گفت اصلاح‌طلبان به آقای هاشمی گفتند عالیجناب سرخپوش، این یک نسبت نارواست.

یعنی قبول ندارید اصلاح‌طلبان در آن دوران به سیاست‌های آقای هاشمی نقد داشتند؟

 هنوز هم نسبت به بخشی از سیاست‌های دولت سازندگی نقدم دارم، این اشکال دارد؟ رهبری هم نقد داشتند، اشکال دارد؟ بنابراین این را نمی‌شود به عنوان اینکه اصلاح‌طلبان با اعتدال مشکل دارند، مطرح کرد.

آقای پورنجاتی! در بازخوانی تاریخی برخی‌ها معتقد هستند که وقایع 88 و تندروی اصلاح طلبان در آن سال، نقطه تناقض این‌همانی اعتدال و اصلاحات است، نظر شما در این باره چیست؟

کدام بخش‌ 88 تندروی بوده است؟

 ادعای تقلب، اردوکشی‌های خیابانی، نپذیرفتن رأی 40 میلیونی مردم از سوی اصلاح‌طلبان.

پورنجاتی: انتخابات 88 یک فرآیند است و نمی‌شود به صورت سالن تشریح یک عضو را جدا کرد و گفت نظر شما درباره این عضو عفونی شده چیست.

اگر ارگانیسم 88 را مورد بررسی قرار دهیم، درباره زمان شکل‌گیری انتخابات 88، مقدماتش، عوامل موثر در ایجاد آن فضا و ذهنیتی که در بخش عمده‌ای از جامعه فراهم شد که انگار یک مهندسی در انتخابات اتفاق افتاده است و شخصیت‌هایی با عنوان حقوقی و مسئول و ناظر بر انتخابات، رسما از یک کاندیدا دفاع کردند، می‌بینیم اینها به جامعه ذهنیت داده و آنها را به اشتباه می‌اندازد؛ سرانجام در شرایط برگزاری انتخابات به عنوان کسی که سال‌ها در وزارت کشور خدمت کرده و با مکانیزم انتخابات آشنا هستم این را می‌گویم، سازوکارهایی در اجرای انتخابات و شمارش آرای انتخابات اتفاق افتاد، که بی‌سابقه است. این نه تنها با اعتدال بلکه با ظواهر قانون تناقض دارد. بنابراین اگر جامعه‌ای که در انتخابات شرکت کرده پرسشی مطرح می‌کند و پرسش خود را به صورت اجتماعی و خودجوش در رسانه و خیابان مطرح می‌کند؛ آن اجتماع چند میلیونی به فرمان کسی در خیابان نیامد که امروز به عنوان اینکه مطرح می‌کنند، سران فتنه، دعوت کرده باشند.

به خشونت کشیده شدن آن چطور که هیچ وقت از سوی این آقایان محکوم نشد؟ یعنی از نظر شما بیانیه‌هایی سران فتنه هیچ نقشی در این خشونت‌ها نداشت؟

شما اگر امروز برای دفاع از جمهوری اسلامی دعوت به اجتماع کنید یا اگر برای تشییع جنازه یک هنرمند برنامه داشته باشید، هیچ بعید نیست که چهار نفر هم از این طرف و آن طرف سواستفاده کنند اما نسبت دادن آن چند نفر به کلیت یک جریان به عنوان ضد انقلاب و مواجب‌بگیر خارجی توهین به اکثریت جامعه است.

 اما رهبری در خطبه‌های 29 خرداد هشدار داده بودند که این افراد نمی‌توانند این فضا را کنترل کنند.

حالا... می‌خواهم بگویم آن اتفاقات توسط جریان اصلاحات اتفاق نیفتاده بود. بلکه واکنشی در برابر بی‌‌اعتنایی بود.

 ببینید بحث من چیز دیگری است، اگر بپذیریم که اثبات شی نفی ما عدا نمی‌کند، عدم اعتدال آن جریان به زعم شما، آیا مجوزی برای عملکرد خلاف اعتدال و خشونت‌آمیز جریان اصلاحات در سال 88 می‌شود و آیا این رفتارها با اعتدال همخوانی داشت؟

من نمی‌توانم برخورد خشونت‌آمیز را بپذیرم، خشونت آمیز، یعنی قبول حرف شما، کدام اصلاح‌طلبی رفته و سنگ به شیشه زده است؟

 مصداق آن اتفاقات روز عاشورا، روز قدس،‌13آبان و 16 آذر سال 88 است.

یک مورد اگر یک اصلاح‌طلب را آوردید که بگویند حتی از او اعتراف گرفته‌ایم با همان مکانیزم‌های اعتراف گیری که در دوره احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و ما قبول نداریم، باشد اما بسیاری از اینها اصلا حضور نداشتند.

خشونت بوده ولی این خشونت به عنوان یک حادثه توسط جریانی بوده و من به عنوان کسی که در صدا سیما فعالیت کرده‌ام، احتمال می‌دهم پاره کردن عکس امام در استودیو اتفاق افتاده است. احتمال که گناه نیست.

دانشجویان زیادی در دانشگاه شاهد این اتفاق بودند، به هر حال مردم هنوز شعارهای نه غزه نه لبنان این جریان و جمهوری ایرانی آنها را از یاد نبرده‌اند.

بله...

 و آقای موسوی هم هیچگاه مرز خود را با این شعارها مشخص نکرد.

برویم بیرون صحبت کنیم...

 آقای پورنجاتی سوال دیگرم درباره موضوع بازجویی شما از آقای سحابی است که ایشان که در کتاب خاطرات خود به آن اشاره کرده است.

من نبودم، من بازجو هیچکس نبودم، اصلا من بازجو نبودم.

 پس موضوعی که آقای سحابی در کتاب خاطرات خود نقل کرده است را تکذیب می‌کنید؟

من هیچگاه بازجو نبوده‌ام.

این ادعایی است که آقای سحابی مطرح کرده است.

قبل از انقلاب وقتی از ما اعلامیه می‌گرفتند و ساواک می گفت از چه کسی گرفته‌اید ما اسم کسی را می‌آوردیم که فوت کرده باشد. بعد می‌رفتند و می‌دیدند مرده است بنابراین نمی‌توانستند او را تعقیب کنند، الان هم آقای سحابی در قید حیات نیست، یک چیزی نقل کرده و گفته است من کسی را دیدم که احمد پورنجاتی بود، می‌توان بررسی کرد که مسئولیت احمد پورنجاتی آن زمان چه بود. من آن موقع معاون مطبوعاتی وزرات ارشاد بودم و چه کار به بازجویی دارم، اصلا در وزارت نبودم.

 یعنی شما می‌گویید بازجویی در نظام جمهوری اسلامی بد بوده است؟

من بد و خوب نکردم. مگر در نظام اعتدال بازجو نداریم؟ اما مهم این است که این بازجویی طبق قانون باشد.