کد خبر: ۶۴۰۱۷
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰۹۹

چرا مردم از مرتضی پاشایی تجلیل می کنند؟

در مورد انعکاس گسترده خبر درگذشت مرحوم مرتضی پاشایی و حضور فراتر از انتظار مردم در مراسم یادبود وی در روزهای اخیر، تحلیل‌های مختلفی ارائه و اساسا پرداختن به این سوژه به موضوعی تکراری در رسانه‌ها تبدیل شده است.
 
 به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، اما عجیب ترین و نادرست ترین تحلیلی که این روزها به فصل مشترک تحلیل اپوزیسیون خارج از کشور و رسانه هایشان از یک سو و تندروهای داخلی و رسانه هایشان از سوی دیگر تبدیل شده، نگاه سیاسی و امنیتی به این استقبال مردمی و حرکتی در مخالفت با نظام تلقی کردن آن است.
به نظر می رسد عمده ترین دلیل ارائه این دست تحلیل ها، عدم شناخت دقیق جامعه و بویژه نسل جوان توسط این دو طیف بظاهر متعارض سیاسی است.

از همین روست که وقتی مخالفان و معاندان خارج نشین نمی توانند بدرستی این حرکت را تحلیل کنند، همچون تندروهای داخلی به ساده ترین تحلیل متوسل می شوند و آن را حرکتی در مخالفت با نظام تعبیر کرده یا به دنبال امنیتی کردن ماجرا برای جلوگیری از اتفاقات مشابه در آینده می روند.
بدیهی است از میان انبوه افرادی که در این گونه مراسم حضور می یابند، انگیزه ها متفاوت بوده و چه بسا جمعیت اندکی نیز با اهداف سیاسی یا ماهی گرفتن از آب گل آلود در چنین برنامه هایی شرکت کنند اما به نظر می رسد مهم ترین دلایل و انگیزه های شکل گیری چنین تجمعات یا توجهات از این قرار است:

1ـ پاشایی جوان از حدود یک سال قبل به سرطان مبتلا شده بود. مردم مهربان و عاطفی ما طبیعتا با جوان در آستانه مرگی که تلاش دارد با دیو سرطان مبارزه کند، احساس همراهی و همدلی می کنند. این حس نه فقط مختص ایران که تقریبا در تمامی جوامع حکمفرماست و یک حس کاملا انسانی است. در چند سال اخیر و با توسعه شبکه های اجتماعی، برخی شهروندان بسیار عادی در غرب، پس از ابتلا به بیماری سرطان با نوشتن درباره خودشان و روند درمان و مبارزه اغلب ناکامشان با این بیماری در شبکه های اجتماعی، خیل وسیع همدلی و همراهی مردم را به دست آورده و شمار مخاطبان صفحات آنها در شبکه های اجتماعی از چند صدهزار هم فراتر رفته است. 

پاشایی جوان اگرچه یک ستاره تمام عیار موسیقی نبود، اما چهره مشهوری بود که طرفداران قابل توجهی در ایران داشت و توجه مردم به وی در زمان بیماری اش بسیار طبیعی بود. من خودم نوروز امسال با او آشنا شدم. پیش از آن هرچند برخی ترانه هایش را اتفاقی شنیده بودم اما نام او را نمی دانستم. از زمانی که فهمیدم سرطان دارد، اخبار او را دنبال کردم تا ببینم سرانجام این مبارزه چه می شود.

از سوی دیگر بسیاری از هنرمندان و حتی خواننده های مشهور که تا قبل از آن با وی چندان رابطه ای نداشتند، در کنسرت هایش شرکت کردند تا به او روحیه بیشتری بدهند و همه این مسائل بر شهرت او بسیار افزود.

2ـ ترانه های پاشایی عمدتا عاشقانه و نسل جوانی است. دختر و پسرهای جوان مخاطب اصلی او بودند؛ نسل جوانی که با نسل جوان دهه های گذشته و حتی دهه 70 و 80 هم متفاوت است. بسیاری از ترانه های او روایتگر جدایی و فراق است و چه بسیار دختر و پسرانی که با شنیدن چنین ترانه هایی در خلوت خود اشک می ریزند و با وی و شعر و آهنگش رابطه عمیق و احساسی برقرار می کنند و بندبند ترانه های او جزئی از وجودشان شده است.

3ـ اغلب ترانه های پاشایی تم غمناک دارد. درگذشت بسیار پرمشقت و تلخ خواننده جوان با اشعار و موسیقی غمگنانه، ظرفیت بسیار زیادی برای رقم خوردن چنین مشارکت سوگوارانه ای است.

4ـ بخش قابل توجهی از افرادی که سوگوار وی شدند، از طبقه مذهبی جامعه و بویژه دختران و زنان بودند. جالب آن که شنیدم در همان ساعات اولیه درگذشت وی، در یک مراسم مذهبی عزاداری ماه محرم بانوان در تهران، سخنران زن مجلس برای مرتضی پاشایی، طلب فاتحه کرده است و این برای بسیاری عجیب می نماید. چرا؟

برنامه ماه عسل تقریبا پربیننده ترین برنامه تلویزیون در طول سال است که تم غمناک دارد و اشک مردم را در می آورد. طبقه مذهبی و بویژه بانوان از مخاطبان پروپاقرص این برنامه اند. تیتراژ امسال این برنامه را پاشایی خوانده بود و باز هم تصور کنید معجون موسیقی و اشک و غم پنهان و مهم تر این که، خواننده ای در این سن و سال در حال مرگ است.

5ـ مردم و بویژه نسل جوان از حرکت های اجتماعی که متضمن اظهار وجود و مشارکت باشد، خوششان می آید. آنها دوست دارند در قالب دسته های گروهی اجتماع کنند و خودی نشان دهند. این خود نشان دادن و اظهار وجود بخصوص در جوامعی که احساس شود نهادهای فرادستی، چه دولت وچه اولیای خانواده، فرصت چنین بروز و ظهورهایی را فراهم نمی کنند، تشدید می شود. واقعیت این است که در دیگر جوامع، انرژی جوانان یا حتی میانسالان در کارناوال های خیابانی، ورزش های عمومی، کنسرت های بسیار بزرگ موسیقی و جشنواره های متعدد تخلیه می شود، اما در کشور ما فکری برای غلبه هیجانی نشده است.

تنها محلی که تا اندازه ای کارکرد این چنینی دارد، هیات های مذهبی است. برای بسیاری از جوانان حضور در هیات های مذهبی بجز احساس وظیفه مذهبی و تعلقات دینی، محملی است برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی و پاسخ به نیاز حس مشارکت جویی آنها. آنها با حضور در چنین برنامه هایی علاوه بر این که آیین های مذهبی را برگزار می کنند، احساس هویت اجتماعی پیدا کرده و در یک کار گروهی مشارکت می کنند و چه بسا بعضا شاهد بوده ایم که جمعیت اندکی از این افراد نه با انگیزه مذهبی که برای شرکت در یک برنامه جمعی در چنین برنامه هایی در ماه محرم حاضر می شوند. اما مساله اینجاست که عزاداری ماه محرم و راه افتادن دسته و هیأت، سالی یک بار و آن هم در یک آیین عزاداری است که ممکن است لزوما همه شهروندان در آن مشارکت نکنند.

چه بسا اگر کارناوال های شادی یا فعالیت های جمعی متنوعی در طول سال در کشور برگزار می شد، انرژی های نهفته در جامعه چنین انباشته نشده و در جای خود مصرف می شد.

6ـ رسانه های جدید و شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل، دنیای امروز را با جهان گذشته متفاوت کرده است. جهان گذشته، نه قرن گذشته یا دهه قبل، بلکه از این منظر، سال گذشته نیز با امروز تفاوت اساسی پیدا کرده است. امروز مجاری اطلاع رسانی رسمی جای خود را به شبکه های اطلاع رسانی پیچیده و تاثیرگذاری داده اند که حتی جای گیرنده و فرستنده پیام هم عوض شده است. مرتضی پاشایی ستاره نسل وایبر و واتس آپ است و نه حتی نسل فیسبوک و گوگل پلاس و...

بسیار مهم است که رسانه های نوین را بشناسیم و تاثیرگذاری آنها را درک کنیم. اگر شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل نبود، درگذشت پاشایی جوان اینقدر انعکاس گسترده نمی یافت و او را این چنین به خانه ها یا دل های مردم نمی برد.

شاید برای کسانی که این روزها نگران تکرار چنین تجربه هایی یا سوءاستفاده بدخواهان از چنین بسترهایی هستند، بهتر است این ابزارها را بهتر بشناسند و به دنبال راه حل هایی منطقی برای بهره گیری از فرصت های آن باشند.
*جام جم