کد خبر: ۶۴۴۱۶
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۹۵

تفاهم‌های نهان مذاکره

صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: 
حسب ظاهرش «توافق بزرگ» موردانتظار، حاصل نشد. در ظاهر، طرفین صرفا به ادامه مذاکرات برای هفت‌ماه دیگر یعنی تا 10تیر رای دادند. از جنبه آشکار، طرفین اعلام کردند مذاکرات سازنده و مفید بوده است و درخصوص بسیاری از موارد اختلاف، پیشرفت‌هایی صورت ‌گرفته است. همچنین طرفین می‌گویند موارد مورد‌اختلاف اساسی همچنان پابرجاست و ... .

اما در عین حال در طی این 15ماه، یک‌تحول اساسی دیگر هم صورت ‌گرفت که «حسب ظاهرش» هیچ‌یک از طرفین سخنی پیرامون آن نمی‌گویند. آن‌هم عبارت‌ است از موفقیت و پیروزی واقع‌بینی، تعقل و عملگرایی. این 15ماه مذاکرات نفسگیر نشان داد که نه ایران «محور‌شرارت» بود که آمریکایی‌ها تصور می‌کردند و اصرار داشتند که به‌ دنیا بقبولانند و نه ایالات‌متحده آن تضادهای غیرقابل‌حلی را که بسیاری در ایران تصور می‌کنند با ما دارد. این 15ماه مذاکره نشان داد که بر خلاف بسیاری از تصویر و تصورات ما، آمریکایی‌ها نه به‌دنبال تغییر رژیم در ایران هستند نه به‌دنبال حمله نظامی و نه بسیاری از تفسیر و تصورات دیگری که خیلی از ما ایرانیان با آنها خو کرده‌ایم، مانند گذشته است. متقابلا برای بسیاری از آمریکایی‌ها هم که 35سال است به ایران به‌چشم یک‌دشمن و عامل بحران و بی‌ثباتی در منطقه می‌نگرند، این ذهنیت به مقدار زیادی ترک برداشت.

آمریکایی‌ها متوجه شدند که اتفاقا برخی از جریانات درون ایران، نه اصراری بر دشمنی یکجانبه با آمریکا دارند و نه آنطور که غربی‌ها و بسیاری از آمریکاییان می‌گویند به‌دنبال دخالت در کشورهای دیگر هستند چه‌رسد به اینکه خواسته باشند حکومت‌ها و رژیم‌های کشورهای دیگر را تغییر داده و در یک‌کلام، عامل بی‌ثباتی در منطقه باشند. ثمره مهم این یک‌سال‌واندی مذاکره رو‌در‌رو این بود که آمریکایی‌ها متوجه شدند اشتباهی که 16سال پیش از روز دوم‌خرداد76 و آغاز ریاست‌جمهوری سید‌محمد خاتمی مرتکب شدند را دیگر تکرار نکنند. 

آنان بعد از خاتمی به‌عینه دیدند شاخه زیتونی که رییس‌جمهور اصلاح‌طلب ایران در دست گرفته بود چقدر با پیش‌زمینه‌هایی که از ایران در ذهن داشتند فاصله داشت. اما آنان این اشتباه تاریخی را مرتکب شدند و بدون آنکه فرصت و شانسی به صدای اعتدال، اصلاحات و میانه‌روی که از ایران برخاسته بود بدهند، با عجله پای‌ بر روی شاخه زیتون خاتمی گذاشتند و از روی آن رد شدند. دست‌کم برخی آمریکایی‌ها مراقب هستند آن اشتباه را بار‌ دیگر تکرار نکنند. به همین‌ دلیل است که بعد از صد‌ها‌ساعت مذاکرات نفسگیر نگذاشتند باب مذاکرات بسته شود و آنان بودند که در آخرین لحظه، پیشنهاد تمدید مذاکرات تا تیرماه را ارایه کردند. 

آمریکایی‌ها برای نخستین‌بار متوجه شده‌اند دولتی در ایران بر سر کار آمده که با تمام وجود می‌خواهد گره پرونده هسته‌ای را با واقع‌بینی و حفظ و حراست از منافع و مصالح مردم و نظام حل‌وفصل کند. آنان دیدند تیم مذاکره‌کننده ایرانی جدی و مصمم پشت میز مذاکره آمده و به‌قول آقای دکتر‌ولایتی در جریان مناظره‌های انتخاباتی سال گذشته، «برای دادن درس اخلاق، خواندن بیانیه یا طرح مدیریت جهانی» به پای میز مذاکره نیامده است. آنها درک کردند ظریف و روحانی، سودای بهره‌برداری سیاسی از موضوع هسته‌ای را ندارند. 

روشن است که آمریکایی‌ها نمی‌خواهند این فرصت را از دست بدهند. توافقاتی که تاکنون از جانب تیم مذاکره‌کننده ایرانی صورت گرفته، بالاترین گواه برای غرب است که ایران واقعا نه به‌دنبال سلاح هسته‌ای است و نه به مساله هسته‌ای به‌عنوان آوردگاهی برای ستیز با غرب می‌نگرد. هفت‌ماه آینده، هم برای ایران و هم برای آمریکا، مهم است. تهران می‌تواند دریابد که آیا واشنگتن فقط به‌دنبال بهانه‌گیری هسته‌ای است و این‌موضوع برایش خاکریز نخست و پلکانی برای بالارفتن از اهداف دیگر است. آمریکایی‌ها هم می‌توانند به‌آنچه برایشان درخصوص صداقت طرف ایرانی به‌صورت حدس‌وگمان حاصل‌شده یقین کامل‌تری پیدا کنند. اتفاقا و برخلاف تصور بسیاری، این هفت‌ماه نه به‌نفع تندروهای ماست نه تندروهای واشنگتن.