کد خبر: ۶۴۶۹۳
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۷۱

پایان یک کابوس با 10 میلیون تومان

سنگینی طناب دار را حس می‌کند.عرق سردی روی پیشانیش نشسته و نفس‌هایش به شماره افتاده است. صدای مردی را می‌شنود که می‌گوید این‌جا پایان راه است و حالا باید تقاص گناهی را که انجام داده‌ای پس بدهی. در همین زمان است که چهارپایه از زیرپایش کشیده می‌شود. این صحنه کابوسی است که مرد جوان ٩‌سال تمام آن را در خواب می‌بیند و می‌داند اگر خیرین کمک نکنند، این کابوس شوم به واقعیت تبدیل خواهد شد.

به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، زمان اجرای حکم قصاص بهرام مرد ٣٠ساله‌ای که ٩‌سال پیش همسرش را در جریان یک درگیری از پای درآورد به شمارش معکوس رسیده است. حالا او تا طناب دار چندقدم بیشتر فاصله ندارد و اگر خیرین به او کمک نکنند اعدام خواهد شد.

یک روز شوم
تابستان ‌سال ٨٤بود که ماموران نیروی انتظامی شهرستان اقلید در استان فارس در جریان مرگ زن جوانی در یکی از روستاهای این شهرستان قرار گرفتند. طبق گزارشی که به دست ماموران رسیده بود زن جوان در جریان یک درگیری خانوادگی توسط همسرش به قتل رسیده بود.پس از دریافت گزارش بلافاصله تیمی از ماموران به روستای محل حادثه مراجعه کردند. محل قتل یکی از خانه‌های روستا بود؛ وقتی ماموران وارد خانه روستایی شدند با مرد جوانی به نام بهرام روبه‌رو شدند که با چشمانی اشک‌آلود در کنار بدن بی‌جان همسرش به نام سمیه ایستاده بود.

با تأیید مرگ زن جوان ماجرا به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان دایره جنایی اعلام شد. جسد سمیه برای بررسی‌های کارشناسانه به پزشکی قانونی منتقل شد و در ادامه ماموران بهرام را به اتهام قتل وی بازداشت کرده و به اداره آگاهی منتقل کردند تا تحت بازجویی قرار بگیرد.

بهرام توسط کارآگاهان اداره قتل تحت بازجویی قرار گرفت تا پرده از راز مرگ همسرش بردارد این در حالی بود که طبق نظریه پزشکی قانونی سمیه به‌دلیل انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده بود.
وقتی بهرام در برابر کارآگاهان جنایی قرار گرفت در حالی‌ که اشک می‌ریخت و از کرده خود پیشمان بود درباره روز حادثه و کشته شدن همسرش گفت: «من و سمیه عاشق هم بودیم و زندگی‌مان را با کلی امید و آرزو شروع کردیم. چند ماه اول زندگی همه‌چیز خوب بود و احساس می‌کردیم خوشبخت‌ترین زوج روی زمین هستیم اما مشکلات ما از زمانی آغاز شد که تصمیم گرفتم با پدر سمیه به‌طور شراکتی یک خودرو بخرم. با پولی که داشتم و پولی که پدر همسرم داشت سرانجام یک خودرو خریدیم اما مدتی بعد بر سر این خودرو به مشکل برخوردیم و همین اختلافات من با پدر همسرم به زندگی‌مان کشیده شد. بیشتر اوقات من و سمیه جروبحث داشتیم تا این‌که روز حادثه دوباره جروبحث‌هایمان شروع شد و آن اتفاق شوم رخ داد.»

وی در ادامه گفت: «وقتی آن روز درگیری‌مان شدت گرفت ناخواسته برای این‌که سمیه را ساکت کنم دستم را روی گلویش گذاشتم و فشار دادم. باور کنید اصلا قصد کشتنش را نداشتم اما نمی‌دانم یک‌دفعه سمیه چشمانش را بست. وقتی دستم را از گلویش برداشتم او بی‌حال روی زمین افتاده بود. وقتی این صحنه را دیدم شوکه شدم. بالای سرش نشستم و او را صدا زدم. التماسش کردم تا از جایش بلند شود و چشمانش را باز کند اما کار از کار گذشته بود و او دیگر نفس نمی‌کشید. فقط فریاد می‌زدم و از همسایه‌ها کمک می‌خواستم اما چه فایده همسرم برای همیشه از این دنیا رفته بود.»

با ثبت اعترافات بهرام وی به همراه بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان اداره آگاهی برای بازسازی صحنه در محل وقوع صحنه جرم حضور پیدا کردند. در ادامه بهرام پس از برگزاری چندین جلسه دادگاه به اتهام قتل عمد همسرش به قصاص محکوم و به زندان عادل‌آباد شیراز منتقل شد. حالا ٩‌سال از آن ماجرا می‌گذرد و پرونده بهرام برای تأیید حکم نهایی به دیوان عالی کشور ارسال شده و این در حالی است که از همان سال‌های اول جمعی از خیرین و بزرگان و ریش‌سفیدان فامیل بهرام برای گرفتن رضایت از خانواده سمیه دست به‌کار شدند. اولیای‌دم که ابتدا فقط خواستار اجرای حکم قصاص بودند با تلاش خیرین اعلام کردند در ازای دریافت ١٥٠‌میلیون تومان رضایت می‌دهند. اما از آنجایی که فراهم کردن این پول کار دشواری بود با پیگیری خیرین سرانجام به ٥٠‌میلیون تومان رسید و حالا بهرام چشم‌انتظار کمک خیرین برای آزادی و نجات از مرگ است.

یک دیدار در زندان
حمیدرضا حدائق یکی از افراد خیری است که با کمک دوستانش تلاش می‌کند تا مقدمات کار آزادی مرد جوان فراهم شود. او از دیدار اتفاقی خودش با بهرام در زندان گفت: «تولد حضرت زینب(س) بود که با جمعی از دوستان تصمیم گرفتیم در زندان عادل‌آباد شیراز مراسمی را برگزار کنیم. در خلال برگزاری همین جشن بود که بهرام نزد من آمد و زندگی‌اش را برایم تعریف کرد. از رفتار بهرام معلوم بود که ٩‌سال زندگی در پشت میله‌های زندان او را شکسته است و پی به اشتباهش برده. بعد از شنیدن حرف‌های بهرام وقتی درباره او از مسئولان زندان پرس‌وجو کردم متوجه شدم در تمام طول زمانی که در زندان بوده حتی یک نکته منفی هم در پرونده‌اش ثبت نشده و از لحاظ رفتاری نیز جزء زندانیان بدون مشکل بوده و در تمام مراسم‌ مذهبی شرکت داشته به همین خاطر تصمیم گرفتم به او کمک کنم.»

وی در ادامه گفت: «چندباری با اولیای‌دم ملاقات کردیم. تنها راه نجات بهرام پرداخت ٥٠‌میلیون تومان بود به همین خاطر با تلاش خیرین توانستیم حدود ٤٠‌میلیون تومان از این پول را فراهم کنیم و حالا فقط ١٠‌میلیون تومان باقی مانده تا بهرام را نجات دهیم. پرونده وی مدت‌هاست به دیوان عالی کشور فرستاده شده و هر روز امکان این‌که پرونده به اجرای احکام فرستاده شود تا حکم اعدام را اجرا کنند، وجود دارد به همین خاطر از افراد خیر می‌خواهیم برای نجات جان مرد جوانی که واقعا به اشتباهش پی‌برده کمک کنند.»

روزنامه شهروند آمادگی خود را در زمینه دریافت کمک‌های خیرین و آزادسازی این زندانی اعلام می‌کند. خیرینی که تمایل دارند به آزاد شدن این زندانی کنند با گروه حوادث روزنامه  شهروند  تماس بگیرند.
منبع: روزنامه شهروند