کد خبر: ۶۷۹۷۱
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۲۲

ناگفته‌های وزیر دفاع از تشکیل حزب‌الله لبنان

وزیر دفاع در برنامه تلویزیونی شناسنامه به بررسی برخی مقاطع تاریخی نظیر جنگ تحمیلی و تشکیل حزب‌الله لبنان و نیز توان امروز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پرداخت.

به گزارش فارس، سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مهمان این هفته برنامه «شناسنامه» بود.

او در این برنامه به موضوعاتی همچون تشکیل حزب‌الله لبنان در زمان فعالیتش در لبنان، بی‌اخلاقی‌ها و دعواهای سیاسی در مورد انتشار خبر محاکمه برخی فرماندهان بعد از جنگ و فتنه 88 اشاره کرد.

سردار دهقان گفت: بعد از اینکه در لبنان توفیق خدمت پیدا کردم در اولین گام تلاش کردم یک نوع وحدت و یک پارچگی در مجموعه‌های وابسته یا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا بتوانیم یک آهنگی در عمل را به وجود بیاوریم و توان موجود در آن جا را در جهت مقابله با اشغال اسرائیل به کار بگیریم. ذهنیت شکل گیری حزب الله و تشکل حزب الله از همین جا شروع شد.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: صحبت در مورد محاکمه فرماندهان بعد از جنگ ناشی از دعواهای سیاسی نا به جایی است که در کشور می‌شود. این بیشتر بد اخلاقی است تا این که بخواهد دفاع باشد یا رعایت حقوق باشد. وقتی ما در نظام جمهوری اسلامی در زمان جنگ که اگر کسی بخواهد فرار کند باید اعدامش کنیم، احدی را اعدام نکردیم چطوری بعد جنگ کسی را اعدام کنیم.

سردار دهقان درخصوص فتنه 88 گفت: تخطی کردن یا خروج کردن یا نپسندیدن یا هر اسمی که رویش بگذاریم از حکم ولی فقیه یک جفا در حق نظام و مردم یا اسلام است. هر کسی بخواهد باشد مهم نیست و این ثابت شده است. در گذشت زمان در این سی و چند سال، آن عنصری که همواره در گردنه‌ها و عقبه‌های جدی انقلاب و خطرات، این نظام را عبور داده شخص ولی فقیه بوده است.

متن مشروح این برنامه را می‌توانید در ادامه بخوانید.

مجری: شما نخستین فرمانده سپاه در سوریه و لبنان در سال 61بودید، بفرمایید که چطور شد به آنجا رفتید؟ گویا آنجا یک پادگان به نام حضرت ابوالفضل العباس(ع) در بقاع تشکیل دادید و آموزش رزمندگان حزب الله را شروع کردید.

دهقان: بعد از عملیات بیت المقدس، اسرائیل در یک حمله، لبنان را به اشغال خودش در آورد. به دنبال آن، فرماندهان این تصمیم را گرفتند که یک تیپ از سپاه و یک تیپ از ارتش راهی لبنان شود.

این مسئله برای مقابله با اشغال در آن شرایط و گفتار ماندگار امام خمینی(ره) که راه قدس از کربلا می‌گذرد، مطرح شد.

دشمن اقدامی انجام داده بود که توجه فرماندهان ما را از جبهه‌ اصلی که جبهه‌ جنگ بود، برگرداند. برخی دوستان برگشتند ولی تعدادی از بچه‌های سپاه آن جا ماندند برای این که کار آموزش و سازماندهی نیروهای انقلابی لبنان را انجام دهند تا آن‌ها خودشان بتوانند با به عهده گرفتن مسئولیت دفاع از سرزمین‌های خودشان، به آرمان‌های خود عمل کنند.

من اولین فرمانده نبودم. اولین فرمانده، شهید متوسلیان بودند. بعد از یک مدتی آقای کوچک محسنی مسئولیت بچه‌های سپاه را برعهده گرفت، بعدا آقای کنعانی آمدند و بعد از آن من رفتم.

آن دوره دوره‌ خاصی بود. از یک طرف اسرائیلی‌ها تا بیروت آمده بودند و نیروهای فرانسوی - آمریکایی تا صور و صیدا آمده بودند. در خود بیروت هم آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها مستقر شدند. یک اشغال تمام عیار از طرف همگان بود. ضمن این که خود آمریکایی‌ها از دریای مدیترانه بعضا به بیروت حمله می‌کردند.

جنگ داخلی هم بود. آن موقع هنوز تشکلی به اسم حزب الله وجود نداشت. ما چندین گروه‌ سیاسی داشتیم که فعالیت می‌کردند و به یک نوعی هم با جمهوری اسلامی ارتباط داشتند ولی انسجام و یکپارچگی نبود که بگوییم این‌ها به عنوان یک مجموعه در جهت گیری خاصی حرکت می‌کنند.

آن موقع بچه‌های «دعوه» بودند، بچه‌های «امل» بودند، یک سری از دوستان دیگر از تشکّل‌های مختلف هم حضور داشتند.

در همان زمان شهید سید عباس موسوی، سید حسن نصرالله و تعدادی از دوستانی که از «امل» جدا شده بودند خودشان تشکلی را داشتند.

تشکّل امل اسلامی هم بود که آقای ابوهشام در آن حضور داشت. این‌ها گروه مستقلی بودند که بیشترین ارتباط را با ایران داشتند و همکاری می‌کردند.

سپاه یک مرکز آموزشی راه انداخته بود در خود لبنان که به آنها آموزش داده می‌شد و در عین حال تسلیح هم می‌شدند که بتوانند عملیات انجام دهند.

بعد که آن جا توفیق خدمت پیدا کردم در اولین گام تلاش کردم یک نوع وحدت و یک پارچگی در مجموعه‌های وابسته یا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا بتوانیم یک آهنگی در عمل را به وجود بیاوریم و توان موجود در آنجا را در جهت مقابله با اشغال اسرائیل به کار بگیریم.

ذهنیت شکل گیری حزب الله و تشکل حزب الله از همین جا شروع شد. با تمامی سران و مسئولین سیاسی که در راس این گروه‌ها بودند، تک تک نشستیم صحبت کردیم و ضرورت این که بایستی ید واحده بود و کسانی که رهبری امام را پذیرفتند خودشان را در ادامهی انقلاب اسلامی بینند و باید در تشکل واحدی خودشان را منسجم کنند و کار را جلو ببرند گفتیم.

آن موقع آقای شیخ الاسلام در وزارت خارجه -در زمانی که آقای ولایتی وزیر خارجه بودند- خیلی کمک کرد. ایشان معاون سیاسی بود و موضوعات را پیگیری می‌کرد.

در لبنان موفق شدیم این وفاق عمومی را ایجاد کنیم. یک شورایی تشکیل شد به نام شورای حزب الله. سعی کردیم تقریبا تمامی مسئولین گروه‌های مختلف را در آن شورا جا دهیم که کسی از دایره بیرون نماند.

گفتیم خودشان افراد را انتخاب کنند. آقای شیخ صبحی طفیلی دبیر کل حزب الله شد و بعد زا جدایی ایشان، شهید سید عباس موسوی آمد و بعد هم که آقای سید حسن نصرالله دبیرکل شدند.

این تشکل که شکل گرفت باید اقدامات بعدی را انجام می‌دادیم. گفتیم شما تشکل هستید پس یک نامی باید داشته باشید که شد حزب الله. بعد گفتیم این تشکل نمی‌تواند بدون زبان و ارگان باشد. یک نشریه به اسم هفته نامه «عهد» راه انداختیم که بعدا تغییراتی کرد و این هم شد نشریه‌ای که هفتگی مواضع حزب الله را اعلام می‌کرد.

گفتیم نمی‌شود سخنگو نداشته باشید یکی باشد که مواضع شما را اعلام کند که هر کس از طرف شما صحبت نکند. یک سخنگو هم انتخاب شد.

گفتیم باید یک رسانه هم باشد. یک رادیویی هم باید داشته باشیم که رادیو حزب الله را راه انداختیم. این در زمانی بود آقای -محمد- هاشمی در صدا و سیما بود. بچه‌های صدا و سیما خیلی کمک کردند. آقای حیدران مسئول این کار بودند.

کم کم حزب الله شکل گرفت. بعد گفتیم شما نشان و عَلَمی هم می‌خواهید. پرچم حزب الله را آن موقع یکی از دوستان سپاهی خودمان طراحی کرد و تکثیر کرد با همان رنگ سبز «ثوره الاسلامیه فی لبنان» که بعدا در دوران دبیرکلی سید حسن نصرالله شد «المقاومه الاسلامیه فی لبنان» تا پوشش عام باشد برای همه‌ی جریان‌های مقاومت.

مجری: آن موقع سید حسن نصرالله نسبت به بقیه مشخصه‌ای داشت؟

دهقان: سه چهار ویژگی همان موقع داشت یکی جوانی و پر نشاطی و شادابی اش بود. یکی ذهن بسیار باز و روشنی که داشت و قدرت تحلیل مسائلی که بود و یکی هم اینکه در هر حوزه‌ای که قرار بود کار بکند خیلی راحت کار می‌کرد مثلا همان زمان قبل از این که من بروم آن جا مسئولین جاهای مختلف که در بقاع بود بچه‌های ایرانی بودند من رفتم نگاه کردم دیدم تنها یک لبنانی بود که آن لبنانی را گذاشتم مسئول و ایرانی را مشاور او کردم. سید حسن نصرالله را گذاشتیم مسئول خود بُقاع و بعدا به بیروت فرستادیم که شد مسئول بیروت. بعد شد معاون اجرایی، سپس عضو شورای حزب الله و بعد هم که دبیرکل حزب الله شد.

مجری: برخی‌ این سیاست گذاری را زیر سوال می‌برند و می‌گویند ما چه احتیاجی داریم برای منطقه‌ای مثل لبنان و فلسطین و بازوی مقاومت کار بکنیم یا آشکارا حمایت بکنیم.

اوج این تفکر را در سال 88 شاهد بودیم شعاری که می‌دادند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. می‌خواهم بگویم اگر ما واقعا این کار را نمی‌کردیم الآن کجای راه بودیم؟ چه ضعف‌هایی داشتیم؟ این کارهایی که داشتیم چه نفعی برای ما داشته است؟

دهقان: این برمی‌گردد به دیدگاه و منظری که افراد به پدیده‌ سیاسی یا اجتماعی می‌کنند. ما که از نگاه امنیت ملی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که وضع امنیت لبنان یا سوریه یا عراق جزو امنیت ما محسوب می‌شود به طور طبیعی ما در جهت تامین امنیت خودمان باید اقدام کنیم. این امر شناخته شده و مورد اذعان همه است نه این که ما در جمهوری اسلامی چنین حرفی می‌زنیم.

من نمی‌خواهم خودمان را با کشورهایی که تجاوز کارند یا سلطه طلب هستند مقایسه کنیم چنین چیزی در مبانی اعتقادی و باورهای دینی و حکومتی ما نیست اما از آن طرف این بحث وجود دارد که اگر قرار باشد ایران اسلامی ما اسلام را به عنوان اصل حاکمیت خودش قرار بدهد پس دفاع از حریم اسلام جزو منافع ملی و مسائل امنیتی‌اش است حالا هر جایی که این بخواهد به یک نوعی مورد خدشه قرار بگیرد ما باید دفاع کنیم چه به لحاظ فرهنگی چه به لحاظ دفاعی باید از این حریم دفاع کنیم.

حضور ما در لبنان یا عراق یا سوریه حضور مستقیم به یک معنا نبوده و نیست. به این معناست که آنجا جریان‌هایی وجود دارد که به صورت رسمی فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند چه به صورت رسمی از طریق دولت هایشان چه به صورت مستقل کمک‌هایی را از ما می‌خواهند ما در بادی امر در وادی معنوی آن‌ها را حمایت، تشویق و تامین می‌کنیم و در جاهای مختلف آن‌ها را مورد حمایت قرار می‌دهیم. این طبیعی است.

مجری: در خاطرات یکی از دوستان می‌خواندم زمانی که شما در سوریه و لبنان بودید یک تیمی از سپاه پاسداران می‌آیند برای آموزش‌های موشکی در سوریه به سرپرستی حاج حسن مقدم ارتباط شما از آن موقع شروع شد یا از قبل؟

دهقان: نه، با آقای مقدم که در دوران دفاع مقدس اشنا بودیم. خدا رحمت کند، شهید شفیع زاده و آقای مقدم در توپخانه بودند. یک زمانی بنا بر این شد که وارد فضای موشکی شویم. تعدادی از دوستان متولی این امر شدند آن موقع سردار شهید مقدم بود، سردار حاجی زاده که الآن فرمانده نیروی هوافضای سپاه هستند، آقای موسوی که جانشین ایشان هستند. این مجموعه با تعدادی دیگر از دوستان شدند هسته‌ اولیه‌ای که بحث موشکی را راه اندازی کنند.

آن موقع موشک ندارشتیم و بحثی بود که در آینده بسازیم و این که بخواهیم بخریم. آن موقع سوری‌ها هم موشک‌های کوتاه برد هم اسکاد داشتند. ما موفق شدیم از لیبیایی‌ها یک مجموعه موشکی را در اختیار بگیریم. یک تیم هم آمدند برای آموزش در سوریه که آموزش ببینند. من هم به عنوان فرمانده در خدمت دوستان بودم.

مجری: نقطه‌ی آغاز ما همان آموزش سوری‌ها بود.

دهقان: در زمینه آموزش موشک‌ها سوری‌ها این کار را انجام دادند.

مجری: می‌خواندم که رابطه‌ خوبی با سید حسن نصرالله دارید الآن هم این رابطه محفوظ است.

دهقان: رابطه‌ی ما رفاقتی است و این توفیق را دارم که هر بار ایشان تشریف بیاورند ایران یا من بروم لبنان، حتما مفصل با هم دیدار می کنیم. معمولا این طور می‌شود که از مغرب می‌رویم و نماز صبح را با هم می‌خوانیم.

مجری: خاطره‌ خاصی از ویژگی شان ندارید؟ جایی گفته اید یک ویژگی‌های شخصیتی شهید سید عباس موسوی داشت یک ویژگی‌های خاصی هم سید حسن نصرالله داشت.

دهقان: وقتی ما رفتیم لبنان و تشکل حزب الله را می‌خواستیم راه بیندازیم معمولا احزاب و تشکل‌ها اساس نامه و راهبردی می‌نویسند. آن موقع کسی نبود که بخواهد این کار‌ها را بکند من اسم همه را نمی‌برم آقای سید حسن نصرالله یکی از کسانی بود که خواهش کردیم مسئولیت این کار را بپذیرد. ایشان با دو تا از بچه‌های ایرانی و دو تا از بچه‌های لبنانی این کار را کردند.

ما هم خیلی به زبان عربی مسلط نبودیم این‌ها عربی می‌نوشتند و من باید اصلاح می‌کردم خودش داستانی بود. بالاخره اساسنامه‌ حزب الله و راهبرد‌ها را نوشتیم و تشکل حزب الله را هم سازماندهی کردیم که تقریبا همان است به جز اصلاحاتی که در بعضی جاها شده بقیه اش فکر می‌کنم تغییری نکرده باشد.

مجری: شما از دانشجویان پیرو خط امام تسخیر کننده لانه جاسوسی بودید در سال 58 چطور چنین تصمیمی گرفتید؟ به تبعاتش فکر کرده بودید؟ فکر می‌کردید امام حمایت بکند؟

دهقان: نه آن موقع من در سپاه بودم در دانشگاه نبودم. البته با دوستانم در ارتباط بودیم روزی که قرار بود لانه را اشغال بکنند جمعه بود و من نماز جمعه بودیم. داشتیم می‌آمدیم که بچه‌ها گفتند ما می‌رویم آن جا وارد شویم. گفتم ما در سپاه هوایتان را داریم.

من خودم روز اول برای اشغال لانه نبودم. بعد که این اتفاق افتاد، امام گفتند این انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود.

مجری: یعنی شما بعد از تسخیر به دانشجو‌ها اضافه شدید؟

دهقان: نه من از قبل بودم و بچه‌ها هم از دوستان خود ما بودند. آن روزی که از دیوار بالا رفتند و در را باز کردند من آن روز سپاه بودم. اما بعدا دائم سرکشی می‌کردیم و نماینده می‌بردیم.

مجری: الآن بعد از 35 سال که از آن موقع گذشته فکر می‌کنید اگر انجام نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

دهقان: سوال‌های سخت می‌کنید. من فکر می‌کنم انقلاب اسلامی باید اثبات می‌کرد که اولا در هیچ شرایطی سر سازش با نظام سلطه در راسش آمریکا را ندارد و دوم جلوگیری کند از ذهنیت‌های داخلی که تمایل به آن طرف داشتند و سوم طمع آن‌ها را قطع کند طبیعی است در اعتراض به یک چنین فضایی یک چنین اتفاقی بیفتد.

یکی از الطاف خفیه الهی این است که با اشغال سفارت، معلوم شد آنجا سفارت خانه نبود بلکه جاسوس خانه بود. معلوم شد که آمریکایی هر جا حضور دارند دنبال منافع ملی آن ملت نیستند بلکه دنبال تحت سلطه کشیدن آن ملت به نفع خودشان هستند و از این بگذریم هیمنه‌ی آمریکایی‌ها در ذهن جهانیان شکست.

مجری: چرا بعضی‌ها که در ماجرای تسخیر لانه بودند، امروز به تردید یا پشیمانی افتادند؟

دهقان: تردید به این معنا ندارند. من البته با آن‌ها بحث نکردم ولی در مقطعی یک فضایی در کشور به وجود آمد که این فضا یک سری عقب گردهایی را در خودش می‌خواست نشان دهد به دلیل مشکلات و مسائلی که در اداره کشور در اثر محدودیت‌هایی که به وجود آمده بود ولی ما هیچ وقت نمی‌توانیم به آمریکایی‌ها به چشم یک دوست نگاه کنیم یا یک کشوری که ما می‌توانیم با او همکاری آن چنانی بکنیم چون ماهیت نظام ما این نیست.

البته ما هیچ جنگی با آمریکایی‌ها نداریم آن‌ها با ما جنگ دارند اگر جنگ کردند پاسخش را دریافت می‌کنند ولی قاعدتا اگر کسی ماهیت آمریکا را بشناسد و گذشته‌ تاریخی اش را مطالعه کند، می‌بیند که در این 50 سال اخیر چه بر سر این کشور آوردند. آن وقت قاعدتا نمی‌تواند از این کار یا اقدام علیه آمریکا اظهار پشیمانی کند.