گروگانگيري وزيران نفت اوپک
روز 30 آذر 1354 عمليات گروگانگيري وزيران نفت اوپک توسط گروه تحت فرمان «کارلوس» آغاز شد.عملياتي که 44 ساعت به طول انجاميد و موجي از دلهره را در پايتختهاي 11 کشور جهان به وجود آورد. اين حادثه در طبقه اول ساختمان شماره 10 واقع در خيابان «کارل لوگورنيگ» وين که محل برگزاري نشست وزيران نفت 11کشور عضو اوپک بود، به وقوع پيوست. در اين اجلاس وزيران اوپک همراه معاونين خود بحث درباره قيمتها، سهميهها و برنامه تاسيس صندوق اوپک را آغاز کرده بودند. در آن زمان جلسات اوپک به دليل آنکه در شرايط تحريم نفتي غرب توسط کشورهاي صاحب نفت تشکيل ميشد، از حساسيت و اهميت خاصي برخوردار بود.
کارلوس کيست؟
«ايليچ راميرز سانچز» معروف به «کارلوس» مشهورترين چريک تحت تعقيب دولتهاي جهان که منابع غربي از وي به عنوان «تروريست بينالمللي» ياد ميکنند در 1328 ش. در ونزوئلا به دنيا آمد. او که در دهه هفتاد ميلادي در بسياري از اقدامات ضدصهيونيستي از جمله کشتار ورزشکاران اسرائيلي در المپيک مونيخ نقش مستقيم داشت، حداقل در 20 سال از عمر خود به عنوان يک چهره شناخته شده و تحت تعقيب، مطرح بوده است. کارلوس در 1339 به جبهه خلق براي آزادي فلسطين پيوست. در آذر 1354 دريورش به مقر اوپک در وين، تمامي وزراي نفت کشورهاي عضو اين سازمان را پس از يک درگيري مسلحانه با محافظين اجلاس، به گروگان گرفت.
در جريان اين گروگانگيري سه پليس اتريشي و پس از پايان گروگانگيري دو مامور سازمان ضدجاسوسي فرانسه به دست افراد کارلوس کشته شدند. پس از اين حوادث کارلوس غيابا در فرانسه محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. معالوصف وي در دهه 1360 در چندين رشته بمبگذاري در فرانسه، آلمان و ايتاليا نيز دست داشت. کارلوس سرانجام در مرداد 1373در سودان شناسايي و دستگير شد و به مقامات فرانسه تحويل گرديد. وي در پاريس محاکمه شد و به حبس ابد محکوم گرديد. منابع خبري فرانسه هيچ گزارشي راجع به اين محاکمه و اظهارات کارلوس در دادگاه منتشر نکردند.
گروگانگيري وزيران اوپک
در کارنامه اقدامات کارلوس، حادثه حمله به مقر اجلاس اوپک در وين به دليل آنکه 12 دولت را ـ با احتساب دولت ميزبان ـ به چالش کشيده بود به عنوان يکي از حوادث مهم قرن به ثبت رسيده است. حادثه در ساعت 11 و 40 دقيقه روز 30 آذر سال 1354 آغاز شد. کارلوس همراه با 5 مرد مسلح و يک زن بدون جلب توجه روزنامهنگاران منتظر، از يکي از دربهاي پشت سالن کنفرانس که قبلا شناسايي کرده بودند، در هيات خدمتکار وارد شده ابتدا ارتباط تلفني ساختمان اوپک را قطع کردند و سپس محافظان مبادي ورودي و افراد مسلح داخل ساختمان را خلع سلاح کردند و با تيراندازي هوايي وارد بخش اصلي کنفرانس شدند. هدف آنها به گروگان گرفتن وزيران نفت اوپک بود. افراد همراه کارلوس به محض ورود به سالن، در برابر چشمان وحشتزده و مبهوت شرکتکنندگان، در تمام زواياي سالن ديناميت کار گذاشتند.
پس از آن، کارلوس گروگانها را به چهار گروه تقسيم کرد:
گروه اول شامل الجزايريها، عراقيها و ليبياييها بود که گروه دوست خوانده ميشدند.
گروه دوم را به نام گروه بيطرف، نيجريهايها، کويتيها،اکوادوريها، ونزوئلاييها و گابونيها تشکيل ميدادند.
کارمندان دبيرخانه اوپک اعضاي گروه سوم بودند
گروه چهارم اتباع ايراني، عربستاني سعودي، اماراتمتحده عربي و قطر عضو گروه دشمن بودند.
کارلوس دستور داده بود در ميان افراد گروه دشمن نيز ديناميت کار بگذارند. پليس وين پس از اطلاع از گروگانگيري، ساختمان محل کنفرانس را به محاصره درآورد و با مهاجمان وارد مذاکره شد. کارلوس که خود و افرادش را اعضاي شبکه «بازوي انقلاب عرب» ناميده بود، هدف از اين آدمربايي را فاش نکرد و فقط از مقامات اتريش خواست هواپيمايي در اختيار وي قرار دهند تا گروگانهايش را به هر نقطه که ميخواهد، ببرد. او تهديد کرد اگر خواستهاش برآورده نشود، نخست معاونين وزيران نفت ايران و عربستان را خواهد کشت و چنانچه باز هم به تقاضايش ترتيب اثر ندهند، تمام مقر اوپک را منفجر خواهد کرد. ساعت 5 و 20 دقيقه بعدازظهر دولت وين که چانهزني با گروگانگيرها را بيحاصل ديد، موافقت خود را با درخواست آنان اعلام کرد و ساعت 7 صبح روز بعد، آنها به همراه 40 گروگان، با اتوبوس مخصوص اداره پست، به طرف فرودگاه حرکت کردند تا هواپيماي «دي سي ـ 9» آنها را به الجزاير ببرد. کارلوس پيش از پرواز، اعضاي هيات نمايندگي ونزوئلا را آزاد کرده بود.
او هنگام آزادسازي هموطنانش نامهاي به «هرناندز آکوستا»، وزير نفت و رييس هيات نمايندگي ونزوئلا داده بود تا به مادرش در کاراکاس برساند. کارلوس به وزير نفت کشورش اخطار کرده بود که بهتر است نامه را شخصا به مادرش تحويل دهد وگرنه او نيز تنبيه خواهد شد. در الجزيره کارلوس تا عصر به مذاکره با مقامات الجزاير پرداخت و در پايان همه گروگانهاي غيرعرب، به جز آموزگار رييس هيات نمايندگي ايران را آزاد کرد. هواپيما ساعت 5 بعدازظهر همراه با 20 گروگان به سوي ليبي به پرواز در آمد. دو ساعت بعد هواپيما در طرابلس به زمين نشست. مسافران تا نيمههاي شب منتظر آماده شدن هواپيمايي بودند که ميبايست آنها را به عراق ببرد.
اما هواپيما در اختيار مهاجمان قرار نگرفت و کارلوس با آزاد کردن 10 گروگان، به خلبان دستور داد تا بار ديگر به سوي الجزاير پرواز کند. در ميان راه کارلوس تغيير عقيده داد و تصميم گرفت به تونس برود، ولي تونسيها به هواپيما اجازه فرود ندادند و آنها ناچار به الجزاير باز گشتند. در فرودگاه الجزاير، کارلوس پس از مذاکره با مقامات الجزايري، اعلام کرد که تا ظهر همه گروگانها را آزاد خواهد کرد، ولي واقعيت اين بود که مهاجمان تصميم داشتند يماني و آموزگار را به قتل برسانند. الجزايريها که از تصميم آنها آگاه شده بودند، به کارلوس هشدار دادند که در صورت کشته شدن يماني، هيچ يک از مهاجمان را زنده نخواهند گذاشت. با اين اولتيماتوم، کارلوس که چارهاي جز آزاد کردن همه گروگانها نداشت، در مقابل يماني و آموزگار قرار گرفت و ضمن انتقاد از سياستهاي دولتهاي ايران و عربستان، گفت: «شما اين بار از مرگ ميگريزيد، اما بدانيد که در آينده حتما شما را خواهيم کشت! »
پس از اين اظهارات خشمآلود، کارلوس و همراهانش از هواپيما خارج شدند. گروگانها نيز پس از دقايقي تامل، از هواپيما بيرون آمدند. در فرودگاه وزير خارجه الجزاير منتظرشان بود تا همه را به يکي از سالنهاي انتظار ببرد. گروگانها در سالن انتظار فرودگاه با تعجب متوجه شدند که کارلوس و ديگر مهاجمان در سالن مجاور نشستهاند. سرانجام پس از 44 ساعت، ماجراي گروگانگيري وزيران نفت اوپک پايان گرفت، در حالي که تنها يک ديوار شيشهاي گروگانها را از مهاجمان جدا ميکرد و کسي دقيقا نميدانست که انگيزه اين کار چه بود و تروريستها از اين ماجرا چه هدفي را در نظر داشتند و چه دستهايي در پشت پرده، اين ماجراي مبهم را هدايت ميکرد.
اما بهرغم اين که انگيزه گروگانگيري هيچ گاه فاش نشد، شايع شده بود که کارلوس مبلغ 20ميليون دلار بابت رها کردن گروگانها دريافت داشته است. کارلوس، اين شخصيت پر راز و رمز که محافلي حتي وجود او را غيرواقعي و چنين شخصي را زاييده زد و بندهاي پشت پرده و عمليات تروريستي باندهاي مافيايي سياسي و اقتصادي، جهت انحراف افکار جهانيان ميدانستند، سرانجام در سال 1373 در سودان دستگير و پس از سه سال انتظار و محاکمه به حبس ابد محکوم شد. او اکنون در زندان پاريس دوران محکوميت خود را ميگذراند.
آموزگار وزير نفت نبود
جمشيد آموزگار وزير نفت نبود و بالاترين مقام نفتي ايران «مدير عامل شرکت ملي نفت ايران» بود که منوچهر اقبال آن را برعهده داشت. جمشيد آموزگار در آن زمان مسووليت وزارت کشور ايران را عهدهدار بود. اما از دهه چهل که وي در مقام يک کارشناس اقتصادي ايران به مجمع سالانه بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول راه يافت، در جمع مشاوران ويژه شاه قرار گرفته بود. علاوه بر وي، حسنعلي منصور، هوشنگ نهاوندي، جعفر شريفامامي و اميرعباس هويدا از آغاز اجراي لوايح ششگانه شاه، جزو مشاوران محرم شاه قرار داشتهاند. با تاسيس سازمان کشورهاي صادرکننده نفت ـ اوپک - در آغاز دهه چهل، شاه، آموزگار را براي تعيين ميزان قيمت و حجم توليد نفت همواره طرف مشورت خود قرار ميداد. شاه به دليل آنکه مسووليت امور خارجه، نفت و دفاع را در شخص خود متمرکز کرده بود، براي هر يک از اين مسووليتها، مشاوراني در اختيار داشت.
در 1350 ش. آموزگار با حفظ سمت (وزارت دارايي) از جانب شاه رياست هيات نمايندگي ايران را براي شرکت در دومين اجلاسيه اوپک بر عهده داشت، در اين اجلاسيه که آموزگار به رياست آن انتخاب شده بود قيمت نفت با چند برابر افزايش به تصويب اجلاسيه رسيد، اين افزايش که با رياست آموزگار همزمان شده بود به عنوان پيروزي سران اوپک از جمله شخص آموزگار تلقي شد و اين براي اولين بار بود که در شرايط خاص بينالمللي، کشورهاي صادرکننده نفت قادر شدند که در تعيين نرخ نفت تصميم بگيرند.
شاه اين موفقيت اوپک را يک پيروزي براي رييس دولت و نماينده خود اعلام کرد و وي را به دريافت يک قطعه نشان تاج درجه اول با حمايل مفتخر نمود. اما آموزگار زيرکانه اين پيروزي را از دستاوردهاي شاه اعلام کرد. از اين پس آموزگار با حفظ سمت به عنوان رييس هيات ايراني در اجلاسيههاي سران اوپک شرکت ميکرد، اين دوران مقارن بود با افزايش تقاضاي روزافزون غرب براي نفت و در نتيجه موفقيت اوپک در تعيين قيمت بر مبناي تقاضاي نفت که بيتاثير از بحرانهاي سياسي و نظامي بينالمللي نبوده است.
*دنياي اقتصاد
کارلوس کيست؟
«ايليچ راميرز سانچز» معروف به «کارلوس» مشهورترين چريک تحت تعقيب دولتهاي جهان که منابع غربي از وي به عنوان «تروريست بينالمللي» ياد ميکنند در 1328 ش. در ونزوئلا به دنيا آمد. او که در دهه هفتاد ميلادي در بسياري از اقدامات ضدصهيونيستي از جمله کشتار ورزشکاران اسرائيلي در المپيک مونيخ نقش مستقيم داشت، حداقل در 20 سال از عمر خود به عنوان يک چهره شناخته شده و تحت تعقيب، مطرح بوده است. کارلوس در 1339 به جبهه خلق براي آزادي فلسطين پيوست. در آذر 1354 دريورش به مقر اوپک در وين، تمامي وزراي نفت کشورهاي عضو اين سازمان را پس از يک درگيري مسلحانه با محافظين اجلاس، به گروگان گرفت.
در جريان اين گروگانگيري سه پليس اتريشي و پس از پايان گروگانگيري دو مامور سازمان ضدجاسوسي فرانسه به دست افراد کارلوس کشته شدند. پس از اين حوادث کارلوس غيابا در فرانسه محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. معالوصف وي در دهه 1360 در چندين رشته بمبگذاري در فرانسه، آلمان و ايتاليا نيز دست داشت. کارلوس سرانجام در مرداد 1373در سودان شناسايي و دستگير شد و به مقامات فرانسه تحويل گرديد. وي در پاريس محاکمه شد و به حبس ابد محکوم گرديد. منابع خبري فرانسه هيچ گزارشي راجع به اين محاکمه و اظهارات کارلوس در دادگاه منتشر نکردند.
گروگانگيري وزيران اوپک
در کارنامه اقدامات کارلوس، حادثه حمله به مقر اجلاس اوپک در وين به دليل آنکه 12 دولت را ـ با احتساب دولت ميزبان ـ به چالش کشيده بود به عنوان يکي از حوادث مهم قرن به ثبت رسيده است. حادثه در ساعت 11 و 40 دقيقه روز 30 آذر سال 1354 آغاز شد. کارلوس همراه با 5 مرد مسلح و يک زن بدون جلب توجه روزنامهنگاران منتظر، از يکي از دربهاي پشت سالن کنفرانس که قبلا شناسايي کرده بودند، در هيات خدمتکار وارد شده ابتدا ارتباط تلفني ساختمان اوپک را قطع کردند و سپس محافظان مبادي ورودي و افراد مسلح داخل ساختمان را خلع سلاح کردند و با تيراندازي هوايي وارد بخش اصلي کنفرانس شدند. هدف آنها به گروگان گرفتن وزيران نفت اوپک بود. افراد همراه کارلوس به محض ورود به سالن، در برابر چشمان وحشتزده و مبهوت شرکتکنندگان، در تمام زواياي سالن ديناميت کار گذاشتند.
پس از آن، کارلوس گروگانها را به چهار گروه تقسيم کرد:
گروه اول شامل الجزايريها، عراقيها و ليبياييها بود که گروه دوست خوانده ميشدند.
گروه دوم را به نام گروه بيطرف، نيجريهايها، کويتيها،اکوادوريها، ونزوئلاييها و گابونيها تشکيل ميدادند.
کارمندان دبيرخانه اوپک اعضاي گروه سوم بودند
گروه چهارم اتباع ايراني، عربستاني سعودي، اماراتمتحده عربي و قطر عضو گروه دشمن بودند.
کارلوس دستور داده بود در ميان افراد گروه دشمن نيز ديناميت کار بگذارند. پليس وين پس از اطلاع از گروگانگيري، ساختمان محل کنفرانس را به محاصره درآورد و با مهاجمان وارد مذاکره شد. کارلوس که خود و افرادش را اعضاي شبکه «بازوي انقلاب عرب» ناميده بود، هدف از اين آدمربايي را فاش نکرد و فقط از مقامات اتريش خواست هواپيمايي در اختيار وي قرار دهند تا گروگانهايش را به هر نقطه که ميخواهد، ببرد. او تهديد کرد اگر خواستهاش برآورده نشود، نخست معاونين وزيران نفت ايران و عربستان را خواهد کشت و چنانچه باز هم به تقاضايش ترتيب اثر ندهند، تمام مقر اوپک را منفجر خواهد کرد. ساعت 5 و 20 دقيقه بعدازظهر دولت وين که چانهزني با گروگانگيرها را بيحاصل ديد، موافقت خود را با درخواست آنان اعلام کرد و ساعت 7 صبح روز بعد، آنها به همراه 40 گروگان، با اتوبوس مخصوص اداره پست، به طرف فرودگاه حرکت کردند تا هواپيماي «دي سي ـ 9» آنها را به الجزاير ببرد. کارلوس پيش از پرواز، اعضاي هيات نمايندگي ونزوئلا را آزاد کرده بود.
او هنگام آزادسازي هموطنانش نامهاي به «هرناندز آکوستا»، وزير نفت و رييس هيات نمايندگي ونزوئلا داده بود تا به مادرش در کاراکاس برساند. کارلوس به وزير نفت کشورش اخطار کرده بود که بهتر است نامه را شخصا به مادرش تحويل دهد وگرنه او نيز تنبيه خواهد شد. در الجزيره کارلوس تا عصر به مذاکره با مقامات الجزاير پرداخت و در پايان همه گروگانهاي غيرعرب، به جز آموزگار رييس هيات نمايندگي ايران را آزاد کرد. هواپيما ساعت 5 بعدازظهر همراه با 20 گروگان به سوي ليبي به پرواز در آمد. دو ساعت بعد هواپيما در طرابلس به زمين نشست. مسافران تا نيمههاي شب منتظر آماده شدن هواپيمايي بودند که ميبايست آنها را به عراق ببرد.
اما هواپيما در اختيار مهاجمان قرار نگرفت و کارلوس با آزاد کردن 10 گروگان، به خلبان دستور داد تا بار ديگر به سوي الجزاير پرواز کند. در ميان راه کارلوس تغيير عقيده داد و تصميم گرفت به تونس برود، ولي تونسيها به هواپيما اجازه فرود ندادند و آنها ناچار به الجزاير باز گشتند. در فرودگاه الجزاير، کارلوس پس از مذاکره با مقامات الجزايري، اعلام کرد که تا ظهر همه گروگانها را آزاد خواهد کرد، ولي واقعيت اين بود که مهاجمان تصميم داشتند يماني و آموزگار را به قتل برسانند. الجزايريها که از تصميم آنها آگاه شده بودند، به کارلوس هشدار دادند که در صورت کشته شدن يماني، هيچ يک از مهاجمان را زنده نخواهند گذاشت. با اين اولتيماتوم، کارلوس که چارهاي جز آزاد کردن همه گروگانها نداشت، در مقابل يماني و آموزگار قرار گرفت و ضمن انتقاد از سياستهاي دولتهاي ايران و عربستان، گفت: «شما اين بار از مرگ ميگريزيد، اما بدانيد که در آينده حتما شما را خواهيم کشت! »
پس از اين اظهارات خشمآلود، کارلوس و همراهانش از هواپيما خارج شدند. گروگانها نيز پس از دقايقي تامل، از هواپيما بيرون آمدند. در فرودگاه وزير خارجه الجزاير منتظرشان بود تا همه را به يکي از سالنهاي انتظار ببرد. گروگانها در سالن انتظار فرودگاه با تعجب متوجه شدند که کارلوس و ديگر مهاجمان در سالن مجاور نشستهاند. سرانجام پس از 44 ساعت، ماجراي گروگانگيري وزيران نفت اوپک پايان گرفت، در حالي که تنها يک ديوار شيشهاي گروگانها را از مهاجمان جدا ميکرد و کسي دقيقا نميدانست که انگيزه اين کار چه بود و تروريستها از اين ماجرا چه هدفي را در نظر داشتند و چه دستهايي در پشت پرده، اين ماجراي مبهم را هدايت ميکرد.
اما بهرغم اين که انگيزه گروگانگيري هيچ گاه فاش نشد، شايع شده بود که کارلوس مبلغ 20ميليون دلار بابت رها کردن گروگانها دريافت داشته است. کارلوس، اين شخصيت پر راز و رمز که محافلي حتي وجود او را غيرواقعي و چنين شخصي را زاييده زد و بندهاي پشت پرده و عمليات تروريستي باندهاي مافيايي سياسي و اقتصادي، جهت انحراف افکار جهانيان ميدانستند، سرانجام در سال 1373 در سودان دستگير و پس از سه سال انتظار و محاکمه به حبس ابد محکوم شد. او اکنون در زندان پاريس دوران محکوميت خود را ميگذراند.
آموزگار وزير نفت نبود
جمشيد آموزگار وزير نفت نبود و بالاترين مقام نفتي ايران «مدير عامل شرکت ملي نفت ايران» بود که منوچهر اقبال آن را برعهده داشت. جمشيد آموزگار در آن زمان مسووليت وزارت کشور ايران را عهدهدار بود. اما از دهه چهل که وي در مقام يک کارشناس اقتصادي ايران به مجمع سالانه بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول راه يافت، در جمع مشاوران ويژه شاه قرار گرفته بود. علاوه بر وي، حسنعلي منصور، هوشنگ نهاوندي، جعفر شريفامامي و اميرعباس هويدا از آغاز اجراي لوايح ششگانه شاه، جزو مشاوران محرم شاه قرار داشتهاند. با تاسيس سازمان کشورهاي صادرکننده نفت ـ اوپک - در آغاز دهه چهل، شاه، آموزگار را براي تعيين ميزان قيمت و حجم توليد نفت همواره طرف مشورت خود قرار ميداد. شاه به دليل آنکه مسووليت امور خارجه، نفت و دفاع را در شخص خود متمرکز کرده بود، براي هر يک از اين مسووليتها، مشاوراني در اختيار داشت.
در 1350 ش. آموزگار با حفظ سمت (وزارت دارايي) از جانب شاه رياست هيات نمايندگي ايران را براي شرکت در دومين اجلاسيه اوپک بر عهده داشت، در اين اجلاسيه که آموزگار به رياست آن انتخاب شده بود قيمت نفت با چند برابر افزايش به تصويب اجلاسيه رسيد، اين افزايش که با رياست آموزگار همزمان شده بود به عنوان پيروزي سران اوپک از جمله شخص آموزگار تلقي شد و اين براي اولين بار بود که در شرايط خاص بينالمللي، کشورهاي صادرکننده نفت قادر شدند که در تعيين نرخ نفت تصميم بگيرند.
شاه اين موفقيت اوپک را يک پيروزي براي رييس دولت و نماينده خود اعلام کرد و وي را به دريافت يک قطعه نشان تاج درجه اول با حمايل مفتخر نمود. اما آموزگار زيرکانه اين پيروزي را از دستاوردهاي شاه اعلام کرد. از اين پس آموزگار با حفظ سمت به عنوان رييس هيات ايراني در اجلاسيههاي سران اوپک شرکت ميکرد، اين دوران مقارن بود با افزايش تقاضاي روزافزون غرب براي نفت و در نتيجه موفقيت اوپک در تعيين قيمت بر مبناي تقاضاي نفت که بيتاثير از بحرانهاي سياسي و نظامي بينالمللي نبوده است.
*دنياي اقتصاد