کد خبر: ۶۸۴۲۳
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰۰۳

متهمان متهم می‌کنند / انگشت متهمان به قتل زن مطلقه در دادگاه کیفری به سوی یکدیگر

  دو مرد جوان که متهمند زن مطلقه را کشته و جنازه‌اش را به کانال آبی در قرچک انداخته‌اند، دیروز پای میز محاکمه ایستادند و انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفتند. همدست دیگر متهمان با گذشت بیش از دو سال از این جنایت هنوز متواری است.

 به گزارش فرهيختگان آنلاين(FDN.IR)، عصر دوازدهم فروردین 91 زنی به اداره آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن دختر 45 ساله‌اش به نام افسانه خبر داد. او گفت: «دخترم افسانه پس از جدا شدن از همسرش به همراه پسر 14 ساله‌اش با من زندگی می‌کند. دخترم دیروز پس از یک تماس تلفنی از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. همه‌جا را دنبال دخترم گشتم، اما اثری از او پیدا نکردم. تلفن همراه افسانه نیز خاموش است.»

تلاش برای افشای راز ناپدید شدن این زن ادامه داشت که ماموران کلانتری قرچک هنگام گشت‌زنی در حاشیه ورامین با جسد یک زن ناشناس روبه‌رو شدند که در یک کانال آب رها شده و یک سیم به دور گردن این زن پیچیده شده بود و شواهد نشان می‌داد، مدت زیادی از مرگش نگذشته است. جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به رازگشایی جنایت پرداخت. مشخصات جنازه زن ناشناس با نشانی‌هایی که زن میانسال از دخترش ارائه داده بود مطابقت داشت. به این ترتیب این زن، به سردخانه پزشکی‌قانونی رفت و جنازه دختر 45 ساله‌اش را تحویل گرفت.

با شناسایی جسد، تحقیقات پلیس وارد فاز جدیدی شد. پسر قربانی به ماموران گفت: «مادرم با هیچ‌کس خصومت نداشت. او سوار پژواش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. به این ترتیب شماره پلاک خودرو افسانه در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت. یک هفته از این ماجرا گذشته بود که پلیس دریافت از کارت سوخت خودرو قربانی در یک پمپ‌بنزین استفاده شده است.

این ماجرا تحقیق‌ها را وارد مرحله تازه‌ای کرد و تصویر به دست آمده از دوربین مداربسته پمپ‌بنزین رازگشای ماجرا شد. پسر قربانی پس از دیدن تصویر ذخیره‌شده در دوربین مداربسته پمپ‌بنزین مرد جوانی به نام مسعود را شناسایی کرد. پسر جوان گفت: «مسعود را قبلا دیده بودم که با مادرم به بیرون می‌رفت.»

 به دنبال اظهارات پسر نوجوان، مسعود به‌عنوان اصلی‌ترین مظنون بازداشت شد. این مرد در همان بازجویی مقدماتی لب به اعتراف گشود و دو نفر از دوستانش به نام‌های صفدر و محمد را عامل جنایت معرفی کرد.

این مرد 46 ساله گفت: «من و دوستانم کار درست و حسابی نداشتیم. به همین خاطر در پوشش مسافربر زنان جوان را سوار ماشین می‌کردیم و طلاهای آنها را می‌دزدیدیم. مدتی پیش که افسانه را به همین بهانه سوار ماشینم کردم به او علاقه‌مند شدم. به همین خاطر از سرقت طلاهایش صرف‌نظر کردم و بعد از آن چندبار به دیدنش رفتم.»

او در ادامه ادعا کرد: «آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم به خانه‌ام در بلوار فردوس آمد. محمد و صفدر هم در خانه‌ام میهمان بودند. من برای خرید غذا از خانه بیرون رفته بودم که صفدر تماس گرفت و گفت افسانه را به‌خاطر طلاهایش کشته‌اند. بلافاصله به خانه برگشتم و با جنازه افسانه روبه‌رو شدم. من از ترس به دوستانم کمک کردم تا جنازه را به قرچک ببریم و به کانال آب بیندازیم، اما باور کنید دستی در قتل نداشتم.»

به دنبال اعترافات این مرد، صفدر نیز بازداشت شد اما محمد به مکان نامعلومی گریخته بود. صفدر گفت: «وقتی مسعود از خانه بیرون رفت من و محمد با افسانه درگیر شدیم تا طلاهایش را بدزدیم. او به سمت ما حمله‌ کرد و ما هم که در توهم شیشه بودیم او را خفه کردیم.»

در حالی که بیش از دو سال از این ماجرا گذشته و ردی از محمد به دست نیامده بود، متهمان در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در نشست رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه 113 به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار تشکیل شد اولیای دم برای متهمان اشد مجازات خواستند.

سپس مسعود در جایگاه ویژه ایستاد و حرف‌های قبلی‌اش را تکرار کرد. این مرد گفت: «باور کنید در کشتن افسانه دستی نداشتم. بعد از اینکه فهمیدم دوستانم افسانه را کشته‌اند جنازه را با پژو خودش به قرچک بردم و به کانال انداختم. من سوار پژو افسانه بودم که بازداشت شدم.»

وقتی صفدر پشت تریبون دفاع ایستاد مسعود را دروغگو خواند. این مرد گفت: «مسعود با دروغگویی می‌خواهد از مجازات فرار کند، اما ‌او خودش به تنهایی افسانه را کشته است. من قبلا زن جوان را ندیده بودم و ‌انگیزه‌ای برای کشتن او نداشتم.»

صفدر در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «وقتی من و محمد به خانه مسعود رفتیم با افسانه روبه‌رو شدیم. مسعود و افسانه با هم درگیر بودند. در یک لحظه درگیری آنها بالا گرفت و مسعود از ما خواست تا دست و پای افسانه را بگیریم. او خودش سیم را دور گردن زن جوان انداخت و او را خفه کرد. بعد جنازه را سوار ماشین کرد و با خود برد.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.