کد خبر: ۷۲۶۶۵
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۵۸

چه کسي بر بازار نفت حکمراني خواهد کرد؟

  روزنامه نيويورک تايمز در تحليلي با عنوان چه کسي بر بازار نفت حکمراني خواهد کرد، نوشت: تغيير تاريخي نقش ها در بازار نفت، در بحبوحه آشفتگي ناشي از فروپاشي قيمت ها، که از ماه سپتامبر (شهريور) تاکنون 50 درصد کاهش داشته، اتفاق افتاد.

به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، بنابه نوشته اين روزنامه، براي دهه ها عربستان سعودي با پشتيباني امارات متحده عربي، توليدکننده تعديل گر نوسان بود يعني توليدکننده انحصاري که داراي ظرفيت هاي عظيم است و مي تواند با کم و زياد کردن توليد خود، کمبود يا مازاد بازار را برطرف کند.

اما در نشست 27 نوامبر (6 آذر) اوپک در وين، عربستان سعودي از اين نقش سر باز زد و اوپک تمام مسووليت ها در مورد قيمت را به بازار سپرد.

علي النعيمي وزير نفت عربستان سعودي گفت: بالاخره بازار خود را تثبيت خواهد کرد. تصميم اوپک در اين زمينه، تصميمي به اتفاق آرا نبود. ونزوئلا و ايران که اقتصادهايشان ضعيف تر بود، تلاش زيادي کردند تا توليد کاهش يابد اما راه به جايي نبردند.

پس از آن، ايران، عربستان سعودي را به براه انداختن جنگ نفت و دست داشتن در توطئه عليه ايران متهم کرد.

با سپردن وظيفه تعيين قيمت به بازار، عربستان سعودي و امارات متحده عربي همچنين مسووليت توليد کننده تعديل گر نوسان (Swing Producer) را نيز به آمريکا واگذار کردند. انتظار مي رود، پادشاه جديد عربستان سعودي ملک سلمان که جمعه گذشته پس از درگذشت ملک عبدالله به قدرت رسيد، نيز اين رويه را ادامه دهد.

اين امر بدين معني است که اينک تغييرات توليد نفت در آمريکا نيز تاثير مهمي در قيمت جهاني نفت دارد.

آمريکا زماني بزرگ ترين توليدکننده و صادرکننده نفت و يک توليدکننده تعديل گر نوسان بود. اما در سال 1970 توليد نفت در آمريکا به بالاترين سطح خود يعني 9.6 ميليون بشکه در روز رسيد و سپس شروع به کاهش کرد.

آمريکا شروع به واردات نفت کرد و واردات آن به تدريج افزايش يافت. در سال 2008 توليد نفت اين کشور تقريبا 50 درصد نسبت به رکورد آن کاهش پيدا کرد و قيمت نفت به 147 دلار در هر بشکه رسيد.

اما، با انقلاب نفت و گاز غيرمعمول در آمريکا، توليد نفت در اين کشور بار ديگر افزايش يافت. اين صنعت، دو فناوري را به هم پيوند داد شکست هيدروليکي و حفاري افقي.

اين فناوري تاثير خود را ابتدا در رشد سريع توليد گاز شيل که اکنون در حدود نصف کل گاز آمريکايي ها را تامين مي کند، نشان داد. توفان نفت شيل در آمريکا، اين کشور را از روسيه جلو انداخت و آن را تبديل به توليدکننده نخست گاز در جهان کرد.

حول و حوش سال 2010 ، همين فناوري در اکتشاف نفت نيز مورد استفاده قرار گرفت. نتيجه کار شگفت انگيز بود. در اواخر سال 2014، توليد نفت در آمريکا 80 درصد بيش از توليد آن در سال 2008 بود. افزايش روزانه 4.1 ميليون بشکه اي نفت در آمريکا، از توليد تک تک اعضاي اوپک به جز عربستان سعودي بيشتر بود.

امروز، توليد نفت آمريکا تقريبا به جايي برگشته که در سال 1970 قرار داشت. اوج آن، توليد روزانه يک ميليون بشکه ديگر بود که از سال 2008 به بعد از ماسه هاي نفتي کانادا به دست آمد. خيال استقلال انرژي، دست کم در شمال آمريکا، کم کم رنگ واقعيت به خود مي گرفت.

انقلاب نفتي همچنين با ايجاد اشتغال، بهبود رقابت و سرمايه گذاري هاي جديد بالغ بر 100 ميليارد دلار، موجب تقويت اقتصاد آمريکا شد.

افزايش توليد نفت آن هم در چنين مقياس و شتابي براي بسياري غيرمنتظره بود. آخرين باري که بازار اينچنين از جانب عرضه غافلگير شد، دهه 1980 بود، زماني که عرضه نفت از سوي مکزيک، درياي شمال و آلاسکا موجب مازاد عرضه در بازار و سقوط قيمت ها شد.

اين بار چند عامل فروپاشي قيمت ها را به تعويق انداخت. يکي از آنها، افزايش مصرف نفت کشورهاي در حال توسعه به پيشتازي چين بود. ديگري آشوب در ليبي ، جنوب سودان و ديگر کشورها بود که به کاهش عرضه نفت منجر شد.

بيش از يک ميليون بشکه در روز نيز به دليل تحريم هاي تحميل شده بر ايران از بازار خارج شده بود. بدون افزايش چشمگير نفت شيل آمريکا، به احتمال زياد تحريم ها عليه ايران با ناکامي مواجه مي شد.

قيمت ها افزايش مي يافت و کشورهايي که خواهان نفت ارزانتر بودند، تحريم ها را مي شکستند و امکان نداشت ايران راضي به مذاکره شود.

در اواسط تابستان شرايط تغيير کرد. رشد اقتصادي جهان کاهش يافت. وضع اقتصادي اروپا نابسامان شد. از سال 2004 به بعد، افزايش سريع تقاضاي نفت در چين يک عامل تعيين کننده در بازار نفت بوده است. اما از سرعت پيشرفت اقتصاد چين نيز کاسته شد و به اين ترتيب، افزايش تقاضاي جهاني نفت از شتاب کمتري برخوردار گرديد. همزمان، ليبي نيز موفق شد توليد نفت خود را چهار برابر و تير آغاز کاهش قيمت نفت را از تپانچه رها کند.

فرض بر اين بود که اوپک قدم پيش خواهد گذارد و توليد را کاهش خواهد داد تا قيمت ها افزايش پيدا کند. هزاران ميليارد دلار سرمايه گذاري در چند سال اخير بر پايه همين فرض صورت گرفته بود.

اما عربستان سعودي و ديگر کشورهاي خليج فارسي اوپک از انجام اين کار سر باز زدند. آنها چنين استدلال کردند که اگر توليد را کاهش دهند، براي هميشه سهم بازار خود را از دست خواهند داد و جاي آنها در بازار را توليدکنندگاني خواهند گرفت که هزينه توليدشان زياد است.

آنها نه تنها به رقابت با نفت شيل آمريکا، بلکه به رقابت با نفت محبوس در ماسه هاي نفتي کانادا و عرضه جديد نفت از سوي روسيه، قطب شمال، برزيل و آسياي مرکزي مي انديشيدند.

آنها همچنين نمي خواهند بازار را به عراق که از نظر آنها مطيع ايران و توليد نفتش روبه افزايش است، بدهند و از هموار شدن راه براي ايران که ممکن است به توافق هسته اي با آمريکا و متحدانش برسد و نفت خود را به بازار سرازير کند، بيزارند.

عمق سقوط قيمت نفت ممکن است حتي بيش از مقداري باشد که برخي توليدکنندگان خليج فارسي پيش بيني کرده اند. در سراسر جهان، شرکت هاي توليد کننده نفت در حال کاهش هزينه ها و تعداد پروژه هاي خود هستند و پروژه هاي جديد را نيز به تعويق مي اندازند. برخي از آنها نيز ممکن است دست از کار بکشند.

عربستان سعودي اميدوار است در قيمت هاي کمتر نفت، رشد اقتصادي قوت گيرد و تقاضاي جهاني نفت افزايش يابد. در ميان مدت، ظرفيت عظيم درآمدهاي ارزي عربستان سعودي و کشورهاي اوپکي همسو با آن، آنها را قادر خواهد ساخت به انتظار دستيابي به چنين نتيجه دلخواهي بنشينند.

اين شرايط در مورد بسياري ديگر از توليدکنندگان نفت صدق نمي کند. ونزوئلا بشدت در معرض خطر آشوب و حتي فروپاشي مالي است. روسيه که بيش از 40 درصد درآمد آن از محل فروش نفت است، نه تنها با کاهش قيمت نفت دست و پنجه نرم مي کند، بلکه با تحريم هايي که به دليل مساله اوکراين بر آن تحميل شده نيز دست به گريبان است و به نظر مي رسد در آستانه يک رکود شديد قرار دارد.

نيجريه، بزرگترين اقتصاد آفريقا و پرجمعيت ترين کشور اين قاره نيز در خطر است. بخش نفت در اين کشور، 95 درصد درآمد صادراتي و 75 درصد درآمد دولت را تشکيل مي دهد. درآمدهاي اين کشور در حالي روبه کاهش مي باشد که اين کشور نيازمند پول بيشتر براي جنگيدن با بوکو حرام است.

به طور کلي، سقوط قيمت نفت مي تواند به معني انتقال 1.5 تا 2 هزار ميليارد دلار از کشورهاي صادرکننده به کشورهاي واردکننده نفت باشد. ژاپن و چين بيشترين سود را از اين وضعيت مي برند. پالايشگاه هاي واردکننده نفت در آمريکا نيز از اين شرايط منتفع مي شوند. با اين وجود، کاهش قيمت نفت در آمريکا به معني حفر چاه هاي نفت کمتر است. دکل هاي بيشتري از فعاليت باز خواهند ماند و بتدريج کارگران بيشتري بيکار خواهند شد.

نفت شيل آمريکا قطعا عامل جديدي در بازار نفت خواهد بود و سبب خواهد شد جهان با قيمت بالاي نفت خداحافظي کند.

قيمت نفت اکنون کمتر از 50 دلار در هر بشکه است، قيمتي که براي يک قرارداد خوب به منظور شروع يک پروژه جديد شيل، اقتصادي نيست. احتمال مي رود به دليل تعهدات از پيش ساخته شده، در نيمه نخست سال 2015، توليد همچنان افزايش يابد و روزانه 500 هزار بشکه ديگر به توليد اضافه شود.

در اواسط سال جاري ميلادي، از شتاب توليد نفت کاسته خواهد شد. توليدکنندگان بشدت تلاش خواهند کرد تا کارايي را افزايش و هزينه ها را کمتر کنند. در سال 2016، در قيمت هاي جاري، توليد نفت آمريکا کاهش خواهد يافت. در مناطق ديگر جهان نيز توليد نفت روبه کاهش خواهد گذارد.

اما سپس احتمال مي رود رشد اقتصاد جهاني افزايش يابد و موجب افزايش تقاضاي نفت شود. قيمت ها بار ديگر شروع به افزايش خواهند کرد. اگر کشورهاي توليدکننده نفت در خليج فارس، رويه خود را تغيير ندهند و کماکان تنظيم بازار را به نيروهاي بازار بسپارند، قيمت نفت به 100 دلار در هر بشکه باز نخواهند گشت. اما در قيمت هاي بسيار کمتر از 100 دلار در هر بشکه نيز توليدکنندگان نفت شيل در آمريکا راهي براي کاهش هزينه ها پيدا خواهد کرد و توليد بار ديگر بالا خواهد رفت و اين بار آمريکا خود را در موقعيت توليدکننده تعديل گر نوسان در جهان باز خواهد يافت.
*ايرنا