«اميرحسين رستمي»:من از فوتبال متنفرم!
رستمي در اين سريال نقش سياوش رستمي، دلال فوتبال را بازي ميکند. اين نقش در مقايسه با ديگر نقشهايي که رستمي بازي کرده، تفاوتهاي ويژهاي دارد. در اين سريال شخصيت خاکستري پيچيدهاي دارد که در موقعيتهاي مختلف قرار ميگيرد. تکليف مخاطب با او خيلي مشخص نيست، چون گاهي طرف مديرعامل باشگاه است و گاهي حامي بازيکنان. همين مساله باعث پيچيدگي نقش شده است. با اينکه او دلال فوتبال است و هر جا که به نفع خودش باشد قدم برميدارد، اما شخصيتش تلخ و سياه نيست.
در سريالهاي اخير که از رستمي پخش شده، او تجربه نقشهاي جدي و طنز را به موازات يکديگر داشته و نشان داده که ميتواند نقشهاي جدي را هم به اندازه نقشهاي طنز خوب بازي کند. او معتقد است با پيشرفت قصه سريال آخرين بازي مخاطبان ميتوانند شاهد اتفاقات متفاوتي باشند که براي سياوش رستمي رقم ميزند. گفتوگوي ما را با او بخوانيد.
شما در سريال آخرين بازي نقش سياوش رستمي را بازي ميکنيد که شخصيت پيچيدهاي دارد و دلال فوتبال است؛ براي اجراي چنين نقشي با چه تحليلي مقابل دوربين رفتيد؟
واقعيت اين است که ما نميتوانيم هميشه نقش آدمهاي خوب را بازي کنيم، چون بعد از مدتي تکراري ميشويم و اگر هم براي مدت طولاني بازي نکنيم، فعاليتمان کم ميشود و از دنياي بازيگري دور ميشويم. در طول اين سالها که در حرفه بازيگري مشغول هستم در هر اثري چه تلويزيوني، سينمايي يا تئاتر يک نقش متفاوت از کارهاي قبليام را بازي کردهام. دلم نميخواهد از حرفهام سوءاستفاده کنم. به همين دليل به هر روشي نان درنميآورم.
معتقدم وقتي بازيگري خودش را در يک گونه محدود ميکند، ممکن است در ابتدا بيننده از بازياش لذت ببرد و آن را دوست داشته باشد، اما بعد از مدتي مخاطب از اين بازيگر خسته و دلزده ميشود. به همين دليل معمولا بعد از بازي در يک اثر ملودرام در يک اثر طنز بازي ميکنم. تلاش ميکنم در گونههاي مختلف نقشهاي متفاوت را بازي کنم تا بيننده از من خسته نشود. شايد باورتان نشود اما بعد از بازي در سريال شمسالعماره و دودکش نقشهاي شبيه شکور خيلي به من پيشنهاد شد اما آنها را نپذيرفتم چون دوست ندارم تکراري شوم.
يکي ديگر از دلايلم براي عوضکردن گونه کارهايم به حرف يک دوست خبرنگار منتقد برميگردد که به من ايراد گرفت چرا بازي در گونههاي مختلف را تجربه نميکنم و همين مساله باعث شد گونه کارهايم را تغيير بدهم. از اين جمله که بگويند فلان بازيگر هم کليشهاي شده، واهمه دارم. به همين دليل هر سال در يک سريال هم بازي کنم کافي است و بهتر از اين است که تکراري شوم.
علاقه شخصي خودم به تلويزيون بيشتر از سينماست؛ البته اين نگاه ممکن است در همکارانم فرق داشته باشد و آنها معتقد باشند که سينما به خاطر تخصصي و جدي بودنش مهمتر است، ولي تلويزيون به گردن من حق دارد، چون با کارهاي تلويزيوني ديده شدم. ضمن اينکه مخاطبان تلويزيون هم برايم اهميت زيادي دارند. من به عنوان بازيگر اگر در يک شاهکار سينمايي هم بازي کنم باز تعداد مخاطبانش محدود است، اما تلويزيون حدود 70 ميليون مخاطب دارد.
اتفاقا اين توازني که درباره کارهاي ملودرام و طنز به آن اشاره کرديد در کارهايتان اتفاق افتاده است؟
خدا را بابت اين اتفاق شاکرم، برخي به من ميگويند که سياوش رستمي شخصيت منفي سريال آخرين بازي است، اما من به آنها گفتم که بايد کمي صبوري کنند تا قسمتهاي بعدي پخش شود. سعي کردم ويژگيهاي منفي شخصيت سياوش رستمي پررنگ نشود تا مخاطب او را پس نزند.
شنيدهايم قبل از تصويربرداري سريال آخرين بازي اتاق فکري تشکيل و درباره موضوع سريال با کارشناسان فوتبال صحبت شده، آيا شما هم در اين اتاق فکر حضور داشتيد تا بتوانيد خودتان را بيشتر به نقش سياوش رستمي نزديک کنيد؟
بله، دقيقا قبل از آنکه سريال کليد بخورد حدود 90 روز اتاق فکر براي اين اثر تشکيل شد. در اين اتاق آقايان سهيليزاده کارگردان و عزيز عليزاده تهيهکننده با کمک محمد رجبي کارشناس ورزش، فوتباليستهاي معروف را دعوت کردند و با آنها گپ و گفت داشتند. من هم در اين اتاق حضور داشتم و شنونده بودم. در واقع هر آنچه که لازم بود در سالهاي متمادي درباره فوتبال بدانم به صورت فشرده در 90 روز ديدم و شنيدم.
ما براي اين سريال از نظرات علي دايي، علي پروين، امير قلعهنويي، علي کفاشيان و تمام کساني که در فوتبال اين مملکت سهم دارند، استفاده کرديم. حضور آنها و شنيدن حرفهايشان خيلي به من کمک کرد تا بتوانم به شخصيت سياوش رستمي نزديک شوم. دلالهاي فوتبال هر چند به ظاهر فوتبالي هستند و کارشان اين ورزش است، اما عشقشان فوتبال نيست. آنها آدمهاي عجيب و غريبي هستند که به واسطه ضريب هوشيشان کارهاي خلاف انجام ميدهند.
شما خودتان هم فوتبالي هستيد؟
نه، من از فوتبال متنفرم. اتفاقا چندي پيش يکي از روزنامههاي تخصصي نوشته بود که اميرحسين رستمي چطور از فوتبال متنفر است، اما نقش يک دلال فوتبال را بازي ميکند. من خطاب به آن دوستان گفتم، اگر قرار باشد من نقش يک قاتل را بازي کنم بايد دست به قتل بزنم يا اينکه عاشق آدمکشي باشم تا بتوانم اين نقش را بازي کنم.
من در زندگي شخصيام فوتبال را دوست ندارم و جايگاهي هم برايم ندارد، ولي من بازيگر هستم و اگر نتوانم هر نقشي را بازي کنم که ديگر بازيگر نيستم. متاسفانه برخي نقدها نه منصفانه نوشته ميشود و نه از سر آگاهي است. به ياد دارم وقتي در سريال سه پنج دو بازي ميکردم، هنوز بازي آتيلا پسياني شروع نشده بود، اما يک منتقد يک نقد بسيار خوب درباره بازي ايشان در اين سريال نوشته بود که برايم جالب بود که چطور هنوز بازي يک بازيگر شروع نشده، منتقد ميتواند آن را نقد کند و آن هم نقد مثبت يا منفي بنويسد!
آيا سياوش رستمي نمونه يک دلال مشخص فوتبال يا جريان حاشيهساز خاصي است که شما از آن الهام گرفتيد؟
از زمان پخش سريال آخرين بازي، هر شب تلفنم زنگ ميخورد و دوستان به من ميگويند که دمت گرم، نقش فلان دلال را خوب بازي کردي! و... در حالي که به همه ميگويم سياوش رستمي ترکيبي از دلالان مختلف فوتبال است. ما در اين سريال نميتوانستيم فقط به زندگي يک دلال بپردازيم، چون ممکن بود در زمان دلالياش تنها سه اشتباه کرده باشد، اما ما ميخواهيم در 50 قسمت اشتباهات فوتبال مملکت را نشان بدهيم. بنابراين از هر دلال بايد يک نشانه داشته باشيم و دستهاي پشت پرده را به بهترين شکل نشان دهيم که اين دستها تا کجا پيش ميرود.
گاهي ببينيم که بازيکن فوتبال از سربازي معاف ميشود و بعد از چند روز اعلام ميشود که نه اين اتفاق نيفتاده است. تمام اين مسائل نشان ميدهد که دستهاي پشت پرده زياد است. به همين دليل سريال آخرين بازي تصويرگر اين پيچيدگيهاست.
سياوش رستمي در برخي سکانسها به نوعي عکسالعملهاي مثبت و در برخي قسمتها منفي از خود بروز ميدهد، يعني خوبي يا بدي اين آدم به طور کامل مشخص نيست؟ اين تضادها کار شما را دشوار نميکرد؟
اين شخصيت در حال حرکت است. يعني نه سياه است و نه سفيد، بلکه طوري تعريف شده که معلوم نيست آيا اين شخصيت آدم خوبي است يا بد، بلکه با جلو رفتن قصه ويژگيهاي اين آدم بيشتر ديده ميشود. وقتي قرار شد سريال آخرين بازي ساخته شود، شايعاتي شکل گرفت که اين مجموعه ادامه سريال سه پنج دو است، در حالي که نه من، نه کارگردان و نه تهيهکننده علاقهاي به ادامه ساخت سريال سه پنج دو نداشتيم، حتي من سياوش رستمي سريال سه پنج دو را دوست نداشتم و با وجود اينکه از سوي شبکه درخواست براي ادامه ساخت سه پنج دو داشتيم اين کار را انجام نداديم، بلکه ميخواستيم اثر تازهاي ساخته شود و از منظر جديد به معضلات فوتبال بپردازد.
زماني که قرار شد من نقش سياوش رستمي را بازي کنم از آقاي سهيليزاده خواهش کردم که اين نقش را سياه بازي نکنم و دليلم اين بود که نميخواستم اين شخصيت آنقدر منفي باشد که مردم از ديدنش بدشان بيايد. خوشبختانه فيلمنامه سريال آخرين بازي خيلي شسته و رفته نوشته شده و در اجراي نقش خيلي به من کمک کرد تا نقش را به گونهاي بازي کنم که مردم نسبت به آن انزجار داشته باشند.
با پيشرفت قصه متوجه ميشويم که اين آدم با وجود آنکه به دنبال منافع شخصياش است، اما خط قرمزهايي براي اشتباهاتش دارد. او پول دوست دارد، اما هيچ وقت اهل آدمکشي و قتل نيست.
فکر ميکنم همين چالشها شما را براي انتخاب نقش ترغيب کرد؟
بله، تا به امروز سه نقش بوده که براي اجراي آنها انرژي زيادي گذاشتهام؛ شکور شمسالعماره، بهروز دودکش و سياوش رستمي آخرين بازي. من هيچ وقت کم فروشي نکردم و براي همه نقشهايم زحمت کشيدم، اما اين سه نقش مرا براي بازي با چالشهاي بيشتري روبهرو کرد. معتقدم دورههاي آکادميک، تحصيلات و توانايي در بازيگري فقط 5 درصد باعث موفقيت بازيگر ميشود و 95 درصد ديگر نگاه ويژه خدا به ماست و من به اين نگاه ويژه اعتقاد زيادي دارم و برايم خيلي مهم است. نگران کار نيستم، بلکه نگران اين هستم که خدا يک لحظه نگاهش را از من بر دارد.
با توجه به اينکه تجربه بازي در آثار طنز را داريد، به نظرتان از طريق اينگونه فيلمسازي تا چه ميزان سازندگان آثار نمايشي ميتوانند پيامها را به مخاطب منتقل کنند؟
معتقدم سريال آخرين بازي چالشيترين سريال سال 93 تلويزيون خواهد شد. سازندگان آثار نمايشي که سالها در تلويزيون کار کردند با خطوط قرمز آشنايي دارند، بنابراين بهتر است راه را باز بگذارند و به آنها اعتماد کنند تا بتوانيم آثاري بسازيم که مانع رفتن مردم به سمت تماشاي سريالهاي ماهوارهاي شود.
اين مساله براحتي قابل حل است. با اعتماد به هم، کيفيت کارها بالا ميرود. به نظرم اين حمايت باعث ميشود تا شاهد اتفاقات خوب در سريالهاي تلويزيوني باشيم و از طريق قصههاي جذاب پيامهاي آموزشي را به مخاطب بدهيم.
ما در جنگ با ماهوارهها هستيم و ميتوانيم برنده شويم. فقط کافي است بخواهيم. به ياد دارم نظرسنجيها در زمان پخش سريال دودکش نشان ميداد که مردم ديگر سريالهايهاي ماهوارهاي را نگاه نميکنند. از آمدن آقاي پورمحمدي به سازمان صدا و سيما خيلي خوشحالم و با صداي بلند هم اين خوشحالي را ابراز ميکنم. زماني که ايشان مديريت شبکه سه را به عهده داشت، سريالهاي پر مخاطبي ساخته ميشد. اميدوارم با اعتماد مديران به کارگردانان و نويسندگان، توليد و پخش سريالهاي پرمخاطب بيشتر شود. مسلما سريالهاي جذاب ميتوانند مردم را به سمت تلويزيون خودمان جلب کنند و اين تنها راه مبارزه با ماهواره است.
*جام جم
در سريالهاي اخير که از رستمي پخش شده، او تجربه نقشهاي جدي و طنز را به موازات يکديگر داشته و نشان داده که ميتواند نقشهاي جدي را هم به اندازه نقشهاي طنز خوب بازي کند. او معتقد است با پيشرفت قصه سريال آخرين بازي مخاطبان ميتوانند شاهد اتفاقات متفاوتي باشند که براي سياوش رستمي رقم ميزند. گفتوگوي ما را با او بخوانيد.
شما در سريال آخرين بازي نقش سياوش رستمي را بازي ميکنيد که شخصيت پيچيدهاي دارد و دلال فوتبال است؛ براي اجراي چنين نقشي با چه تحليلي مقابل دوربين رفتيد؟
واقعيت اين است که ما نميتوانيم هميشه نقش آدمهاي خوب را بازي کنيم، چون بعد از مدتي تکراري ميشويم و اگر هم براي مدت طولاني بازي نکنيم، فعاليتمان کم ميشود و از دنياي بازيگري دور ميشويم. در طول اين سالها که در حرفه بازيگري مشغول هستم در هر اثري چه تلويزيوني، سينمايي يا تئاتر يک نقش متفاوت از کارهاي قبليام را بازي کردهام. دلم نميخواهد از حرفهام سوءاستفاده کنم. به همين دليل به هر روشي نان درنميآورم.
معتقدم وقتي بازيگري خودش را در يک گونه محدود ميکند، ممکن است در ابتدا بيننده از بازياش لذت ببرد و آن را دوست داشته باشد، اما بعد از مدتي مخاطب از اين بازيگر خسته و دلزده ميشود. به همين دليل معمولا بعد از بازي در يک اثر ملودرام در يک اثر طنز بازي ميکنم. تلاش ميکنم در گونههاي مختلف نقشهاي متفاوت را بازي کنم تا بيننده از من خسته نشود. شايد باورتان نشود اما بعد از بازي در سريال شمسالعماره و دودکش نقشهاي شبيه شکور خيلي به من پيشنهاد شد اما آنها را نپذيرفتم چون دوست ندارم تکراري شوم.
يکي ديگر از دلايلم براي عوضکردن گونه کارهايم به حرف يک دوست خبرنگار منتقد برميگردد که به من ايراد گرفت چرا بازي در گونههاي مختلف را تجربه نميکنم و همين مساله باعث شد گونه کارهايم را تغيير بدهم. از اين جمله که بگويند فلان بازيگر هم کليشهاي شده، واهمه دارم. به همين دليل هر سال در يک سريال هم بازي کنم کافي است و بهتر از اين است که تکراري شوم.
علاقه شخصي خودم به تلويزيون بيشتر از سينماست؛ البته اين نگاه ممکن است در همکارانم فرق داشته باشد و آنها معتقد باشند که سينما به خاطر تخصصي و جدي بودنش مهمتر است، ولي تلويزيون به گردن من حق دارد، چون با کارهاي تلويزيوني ديده شدم. ضمن اينکه مخاطبان تلويزيون هم برايم اهميت زيادي دارند. من به عنوان بازيگر اگر در يک شاهکار سينمايي هم بازي کنم باز تعداد مخاطبانش محدود است، اما تلويزيون حدود 70 ميليون مخاطب دارد.
اتفاقا اين توازني که درباره کارهاي ملودرام و طنز به آن اشاره کرديد در کارهايتان اتفاق افتاده است؟
خدا را بابت اين اتفاق شاکرم، برخي به من ميگويند که سياوش رستمي شخصيت منفي سريال آخرين بازي است، اما من به آنها گفتم که بايد کمي صبوري کنند تا قسمتهاي بعدي پخش شود. سعي کردم ويژگيهاي منفي شخصيت سياوش رستمي پررنگ نشود تا مخاطب او را پس نزند.
شنيدهايم قبل از تصويربرداري سريال آخرين بازي اتاق فکري تشکيل و درباره موضوع سريال با کارشناسان فوتبال صحبت شده، آيا شما هم در اين اتاق فکر حضور داشتيد تا بتوانيد خودتان را بيشتر به نقش سياوش رستمي نزديک کنيد؟
بله، دقيقا قبل از آنکه سريال کليد بخورد حدود 90 روز اتاق فکر براي اين اثر تشکيل شد. در اين اتاق آقايان سهيليزاده کارگردان و عزيز عليزاده تهيهکننده با کمک محمد رجبي کارشناس ورزش، فوتباليستهاي معروف را دعوت کردند و با آنها گپ و گفت داشتند. من هم در اين اتاق حضور داشتم و شنونده بودم. در واقع هر آنچه که لازم بود در سالهاي متمادي درباره فوتبال بدانم به صورت فشرده در 90 روز ديدم و شنيدم.
ما براي اين سريال از نظرات علي دايي، علي پروين، امير قلعهنويي، علي کفاشيان و تمام کساني که در فوتبال اين مملکت سهم دارند، استفاده کرديم. حضور آنها و شنيدن حرفهايشان خيلي به من کمک کرد تا بتوانم به شخصيت سياوش رستمي نزديک شوم. دلالهاي فوتبال هر چند به ظاهر فوتبالي هستند و کارشان اين ورزش است، اما عشقشان فوتبال نيست. آنها آدمهاي عجيب و غريبي هستند که به واسطه ضريب هوشيشان کارهاي خلاف انجام ميدهند.
شما خودتان هم فوتبالي هستيد؟
نه، من از فوتبال متنفرم. اتفاقا چندي پيش يکي از روزنامههاي تخصصي نوشته بود که اميرحسين رستمي چطور از فوتبال متنفر است، اما نقش يک دلال فوتبال را بازي ميکند. من خطاب به آن دوستان گفتم، اگر قرار باشد من نقش يک قاتل را بازي کنم بايد دست به قتل بزنم يا اينکه عاشق آدمکشي باشم تا بتوانم اين نقش را بازي کنم.
من در زندگي شخصيام فوتبال را دوست ندارم و جايگاهي هم برايم ندارد، ولي من بازيگر هستم و اگر نتوانم هر نقشي را بازي کنم که ديگر بازيگر نيستم. متاسفانه برخي نقدها نه منصفانه نوشته ميشود و نه از سر آگاهي است. به ياد دارم وقتي در سريال سه پنج دو بازي ميکردم، هنوز بازي آتيلا پسياني شروع نشده بود، اما يک منتقد يک نقد بسيار خوب درباره بازي ايشان در اين سريال نوشته بود که برايم جالب بود که چطور هنوز بازي يک بازيگر شروع نشده، منتقد ميتواند آن را نقد کند و آن هم نقد مثبت يا منفي بنويسد!
آيا سياوش رستمي نمونه يک دلال مشخص فوتبال يا جريان حاشيهساز خاصي است که شما از آن الهام گرفتيد؟
از زمان پخش سريال آخرين بازي، هر شب تلفنم زنگ ميخورد و دوستان به من ميگويند که دمت گرم، نقش فلان دلال را خوب بازي کردي! و... در حالي که به همه ميگويم سياوش رستمي ترکيبي از دلالان مختلف فوتبال است. ما در اين سريال نميتوانستيم فقط به زندگي يک دلال بپردازيم، چون ممکن بود در زمان دلالياش تنها سه اشتباه کرده باشد، اما ما ميخواهيم در 50 قسمت اشتباهات فوتبال مملکت را نشان بدهيم. بنابراين از هر دلال بايد يک نشانه داشته باشيم و دستهاي پشت پرده را به بهترين شکل نشان دهيم که اين دستها تا کجا پيش ميرود.
گاهي ببينيم که بازيکن فوتبال از سربازي معاف ميشود و بعد از چند روز اعلام ميشود که نه اين اتفاق نيفتاده است. تمام اين مسائل نشان ميدهد که دستهاي پشت پرده زياد است. به همين دليل سريال آخرين بازي تصويرگر اين پيچيدگيهاست.
سياوش رستمي در برخي سکانسها به نوعي عکسالعملهاي مثبت و در برخي قسمتها منفي از خود بروز ميدهد، يعني خوبي يا بدي اين آدم به طور کامل مشخص نيست؟ اين تضادها کار شما را دشوار نميکرد؟
اين شخصيت در حال حرکت است. يعني نه سياه است و نه سفيد، بلکه طوري تعريف شده که معلوم نيست آيا اين شخصيت آدم خوبي است يا بد، بلکه با جلو رفتن قصه ويژگيهاي اين آدم بيشتر ديده ميشود. وقتي قرار شد سريال آخرين بازي ساخته شود، شايعاتي شکل گرفت که اين مجموعه ادامه سريال سه پنج دو است، در حالي که نه من، نه کارگردان و نه تهيهکننده علاقهاي به ادامه ساخت سريال سه پنج دو نداشتيم، حتي من سياوش رستمي سريال سه پنج دو را دوست نداشتم و با وجود اينکه از سوي شبکه درخواست براي ادامه ساخت سه پنج دو داشتيم اين کار را انجام نداديم، بلکه ميخواستيم اثر تازهاي ساخته شود و از منظر جديد به معضلات فوتبال بپردازد.
زماني که قرار شد من نقش سياوش رستمي را بازي کنم از آقاي سهيليزاده خواهش کردم که اين نقش را سياه بازي نکنم و دليلم اين بود که نميخواستم اين شخصيت آنقدر منفي باشد که مردم از ديدنش بدشان بيايد. خوشبختانه فيلمنامه سريال آخرين بازي خيلي شسته و رفته نوشته شده و در اجراي نقش خيلي به من کمک کرد تا نقش را به گونهاي بازي کنم که مردم نسبت به آن انزجار داشته باشند.
با پيشرفت قصه متوجه ميشويم که اين آدم با وجود آنکه به دنبال منافع شخصياش است، اما خط قرمزهايي براي اشتباهاتش دارد. او پول دوست دارد، اما هيچ وقت اهل آدمکشي و قتل نيست.
فکر ميکنم همين چالشها شما را براي انتخاب نقش ترغيب کرد؟
بله، تا به امروز سه نقش بوده که براي اجراي آنها انرژي زيادي گذاشتهام؛ شکور شمسالعماره، بهروز دودکش و سياوش رستمي آخرين بازي. من هيچ وقت کم فروشي نکردم و براي همه نقشهايم زحمت کشيدم، اما اين سه نقش مرا براي بازي با چالشهاي بيشتري روبهرو کرد. معتقدم دورههاي آکادميک، تحصيلات و توانايي در بازيگري فقط 5 درصد باعث موفقيت بازيگر ميشود و 95 درصد ديگر نگاه ويژه خدا به ماست و من به اين نگاه ويژه اعتقاد زيادي دارم و برايم خيلي مهم است. نگران کار نيستم، بلکه نگران اين هستم که خدا يک لحظه نگاهش را از من بر دارد.
با توجه به اينکه تجربه بازي در آثار طنز را داريد، به نظرتان از طريق اينگونه فيلمسازي تا چه ميزان سازندگان آثار نمايشي ميتوانند پيامها را به مخاطب منتقل کنند؟
معتقدم سريال آخرين بازي چالشيترين سريال سال 93 تلويزيون خواهد شد. سازندگان آثار نمايشي که سالها در تلويزيون کار کردند با خطوط قرمز آشنايي دارند، بنابراين بهتر است راه را باز بگذارند و به آنها اعتماد کنند تا بتوانيم آثاري بسازيم که مانع رفتن مردم به سمت تماشاي سريالهاي ماهوارهاي شود.
اين مساله براحتي قابل حل است. با اعتماد به هم، کيفيت کارها بالا ميرود. به نظرم اين حمايت باعث ميشود تا شاهد اتفاقات خوب در سريالهاي تلويزيوني باشيم و از طريق قصههاي جذاب پيامهاي آموزشي را به مخاطب بدهيم.
ما در جنگ با ماهوارهها هستيم و ميتوانيم برنده شويم. فقط کافي است بخواهيم. به ياد دارم نظرسنجيها در زمان پخش سريال دودکش نشان ميداد که مردم ديگر سريالهايهاي ماهوارهاي را نگاه نميکنند. از آمدن آقاي پورمحمدي به سازمان صدا و سيما خيلي خوشحالم و با صداي بلند هم اين خوشحالي را ابراز ميکنم. زماني که ايشان مديريت شبکه سه را به عهده داشت، سريالهاي پر مخاطبي ساخته ميشد. اميدوارم با اعتماد مديران به کارگردانان و نويسندگان، توليد و پخش سريالهاي پرمخاطب بيشتر شود. مسلما سريالهاي جذاب ميتوانند مردم را به سمت تلويزيون خودمان جلب کنند و اين تنها راه مبارزه با ماهواره است.
*جام جم