کد خبر: ۷۵۴۹۹
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۲۹۷۰

انرژي هاي پيرامون بدن ما چيست و از کجا مي آيد؟


 همانطور که مي دانيم که همه ي عالم از انرژي ساخته شده و همه چيز بر اساس تبادل انرژي در کائنات رخ مي دهد...مي توان اين انرژي ها را به سه دسته ي کلي تقسيم کرد:
انرزي هاي مثبت،انرژي هاي منفي و انرژي هاي خنثي .

اساس اين مقاله بر مبناي قدرتي است که مغز انسان در ارسال امواج دارد و مانند يک فرستنده ي راديويي يا مخابراتي عمل مي کند. همين طورسلول هايي در مغزوجود دارد که داراي توانايي دريافت امواج رسيده ازمحيط است و به صورت يک گيرنده راديويي يا مخابراتي عمل ميکند.مي توان اين قدرت مغز را در حيوانات نيز مشاهده کرد.حتما شنيده ايد که بعضي از حيوانات قبل ازوقوع زلزله واکنش نشان ميدهند،در واقع امواج حاصله از واکنش هاي ژئوفيزيکي را خيلي سريع تر از انسان دريافت مي کنندو نسبت به آن واکنش نشان مي دهند.
اين مساله به اين دليل است که سلول هاي گيرنده ي مغزشان حساس تر از انسان هاست .بنابر اين چنين توانايي در مغز انکار ناپذير است.حال به اصل موضوع بر مي گرديم.
از انجا که انرژي در حالات گوناگون به صورت امواج منتقل مي شود، ميتوان در ادامه ي بحث بسته هاي انرژي را به امواج محدود کنيم،بنابراين بحث اين مقاله پيرامون امواج منفي است که قطعا همه ي ما به نوعي با آن برخورد داشته ايم....
روح و فطرت انسان ذاتا تمايل به بخش مثبت کائنات دارد مثلا تمايل به زيبا بودن ،برتري،موفقيت،ثروتمند بودن،سلامتي و... در عمل هيچ انساني تمايل به منفي بودن نداردوبالفطره هر عامل منفي روح او را مي آزاردو حس بدي بر جان انسان مي نشاند.
يکي از حقايقي که به شدت باعث ازار فرد است، دريافت امواج منفي است.اما اين امواج چگونه و از کجا ناشي مي شوند.به طور کلي ميتوان عوامل ايجاد امواج منفي را به دو دسته ي کلي تقسيم کرد:
عوامل دروني و عوامل محيطي که در ابتدا به بررسي عوامل محيطي اين پديده مي پردازيم....

عوامل محيطي عواملي هستند که در بيرون از وجود شخص قرار دارند و توسط ديگران بوجود آمده و در فرد احساس مي شود که البته در اين حالت خود شخص مي تواند به طور غير مستقيم در بوجود آمدن اين امواج دخالت داشته باشد.
بايد گفت که هر نوع فکر منفي توسط اشخاص مي تواند بزرگترين عامل بوجود آورنده ي امواج منفي باشد.به عنوان مثال کينه توزي يکي از بزرگ ترين عوامل سازنده ي اين پديده است.مثلا اگر شخصي نسبت به ما کينه اي به دل داشته باشد،حتي اگر در ظاهرش چنين حسي نسبت به ما ديده نشود به دليل نوع افکارش سيگنال هاي منفي را توسط فرستنده ي مغزش در محيط ساطع مي کند و از آنجايي که در مورد ما فکر مي کند گيرنده هاي مغز ما آن را به صورت يک حس بد دريافت مي کند.
مثال ديگري که مي توان براي عوامل سازنده ي چنين امواجي ذکر کرد حسادت است .در کتاب مقدسمان به دفعات ديده شده که از حسادت به عنوان امري زشت و نکوهيده نام برده شده ،همين طور تجسس و دخالت در امور شخصي ديگران و يا سوء ظن نسبت به ديگران،غيبت ودادن القاب زشت به يکديگر.. و کتاب مقدس ما را از چنين اعمالي منع کرده است.همه ي ما مي دانيم که چنين اعمالي ديده نمي شود پس چطور مي تواند باعث کينه و کدورت ،دشمني ورنجش خاطر گردد؟
همه ي اين موارد به يک دليل است، قدرت فکرانسان در ايجاد سيگنال هايي که مي تواند به ديگران رسيده و عامل بد دلي و کدورت شود و جالب است که در اکثر مواقع ،اشخاص حتي نمي دانند چرا نسبت به کسي حس بدي پيدا کرده اند ..

قرآن مي‌فرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً(حجرات/12)»

بعد هم فرموده است: «أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ(حجرات/12)»
اي کساني که ايمان آورده ايداز گمان هاي بد در باره ي ديگران بپرهيزيد چرا که پاره اي از گمان ها گناه است و در صدد کشف عيوب ديگران بر نياييدو غيبت نکنيد زيرا کسي که غيبت مي کند مانند کسي است که گوشت برادر مرده ي خود را مي خورد .

آيا دوست داريد که يکي از شما گوشت برادر مرده ي خود را بخورد وتقوا پيشه کنيد همانا خداوند توبه پذير و مهربان است.

همين طور در قران کريم آمده که دعاي قلبي کساني که ايمان آورده اند ان است که از کينه ورزي و عداوت دور باشند.

« ولا تجعل في قلوبنا غلا لذين آمنوا انک غفور رحيم »

زيرا کينه و عداوت دلها را تيره و تباه مي سازد عاطفه و مودت و صميميت را از بين مي برد علاقه و نزديکي را زائل مي سازد و تنفر و انزجار را جايگزين مي نمايد. آرام و قرار را مي گيرد و نگراني و بدبيني را بوجود مي آورد.

حضرت لقمان در آيات 18 و 19 سوره لقمان چند نکته اخلاقي مهم را به فرزندش گوشزد کرده، به فرزند خود نخست تواضع و فروتني و خوشرويي را توصيه کرده مي گويد: «با بي اعتنايي از مردم روي مگردان و مغرورانه برروي زمين راه مرو در راه رفتنت اعتدال را رعايت کن و در سخن گفتنت نيز رعايت اعتدال نما و از صداي خود بکاه و فرياد مزن.»

بيان اين نکات از طرف حضرت لقمان و انعکاس آن ها در قرآن بيانگر اهميت توجه به رفتار هاي اجتماعي است .

بررسي هاي گوناگوني براي چگونگي دفع و مبارزه با اين امواج منفي صورت گرفته است.مثلا به همراه داشتن گل ،قرار دادن دست ها در آب جاري،دود کردن اسپند و...اما اين روش هاي جالب در يک مورد اثر بخش نيست و آن زماني است که اين امواج عللي دروني داشته باشد.

لازم به ذکر است که عامل سازنده ي امواج دروني هم مغزانسان است .در اين حالت کل عالم در نقش يک آينه يا بازتاب کننده است که سيگنال هاي تابيده از مغز انسان را به خودش باز مي تاباند.در مثل مي توان گفت افرادي که نسبت به ديگران بدبين هستند يا اعتماد به نفس کافي ندارند،يا نمي توانند ارتباط درستي با جامعه برقرار کنند و بيشتر وقتشان در تنهايي ميگذردو يا حس حسادت در وجودشان شعله ور است با اين افکار منفي نا خواسته روي محيط خود اثر گذاشته واين امواج منفي و زشت به خودشان باز مي گردد.
مثال ديگري که مي توان براي اين امواج دروني ذکر کرد حالتي است که فرد در برابر شخصي مرتکب خطايي شده و از آنجايي که نتوانسته است خود را ببخشد حتي اگر شخص مذبور وي را بخشيده باشد ،باز هم اين امواج منفي را براي خود توليد کرده و باعث آزار خود مي شود.بنابر اين در چنين شرايطي تنها چيزي که به ما کمک مي کند آن است با خود دوست باشيم و اول از همه خود را ببخشيم.بايد سعي کنيم که در مورد ديگران خوب فکر کنيم تا نتيجه ي امواج مثبت ذهنمان به خودمان باز گردد.بايد حس حسادت را در وجودمان ريشه کن کرده و به جاي آن بهترين آرزو ها را براي اطرافيانمان جايگزين کنيم تا اين آرزو ها و خواسته هاي مثبت به خودمان باز تابيده شود.بايد ياد بگيريم نگاهمان به گونه اي باشد که گويي هيچ زشتي و پليدي در دنيا وجود ندارد،فقط زيبايي مطلق را ببينيم و از همه چيز به نفع خودمان لذت ببريم.اينگونه هاله اي از انرژي هاي مثبت را در اطرافمان بوجود آورده و به انرژي هاي منفي اجازه ي ورود نمي دهيم.
کلماتي که به کار مي بريم مي تواند يکي ديگر از عوامل سازنده ي امواج منفي باشد ...بايد بدانيم که در کلمات روحي نهفته است که مي تواند بر محيط و شنونده اش به راحتي تاثير گذارد.بنابر اين بايد دقت بالايي در انتخاب کلماتي که بکار مي بريم داشته باشيم.و اگرخواهان دريافت امواج مثبت از ديگران هستيم بايد از کلمات مثبت و جذاب به تناسب محيطي که در آن هستيم ،استفاده کنيم .بدين ترتيب با ايجاد امواج مثبت در اطرافمان ،مانع از کسالت و دريافت امواج منفي از ديگران ميشويم .در کتاب مقدسمان به دفعات به خوشرويي و لبخند سفارش شده ايم ...دليلش آن است که با لبخند و چهره اي بشاش حس مثبت را در ديگران القا کرده و به جاي حس بد شادي را از ديگران هديه مي گيريم.
در پايان مي توان گفت که اگر هميشه مثبت بينديشيم ،همين افکار مثبت در قالب کلمات بر زبانمان جاري شده و مانع از دريافت امواج منفي خواهد شدوهميشه شادي را احساس خواهيم کرد.

آرام سازي با امواج روحي و رواني(دو موج روحي و رواني)
1- امواج مثبت: انسان فطري مثبت بوده و داراي امواج و انرژي مثبت مي‏باشد.به طورمثال بچه پاک و معصوم و کاملاً مثبت است و داراي"اورا"يا هاله‏اي پاک و جذاب مي‏باشد.اگر از "اورا"ي بچه عکس بگيريم،مي‏بينيم که پاک و مثبت است؛براي همين جذاب است.بچه هر چقدر که زشت باشد باز هم جذابيت دارد و اين به خاطر اوراي پاک اوست.پس فطرت تمام انسان‏ها پاک و مثبت است.خداوند در قرآن مي‏فرمايد:" من از روح خود در انسان دميدم."

2- امواج ماند يا منفي: (شيطان)موج روحي و رواني منفي،"ماند"نام دارد که اين نام از مکتب راه هندو گرفته‏شده‏است و از محيط دريافت‏مي‏شود."ماند"مخرب روح و روان است و روح و روان را آزار مي‏دهد. به دو دسته‏ي: مستقيم و غير مستقيم تقسيم مي‏شود.

ماند مستقيم:هر چيزي که در کتب الهي،اخلاقي و اجتماعي انسان را نسبت به آن آگاهي داده‏اند؛مثل:دروغ‏گفتن،غيبت‏کردن،دزدي‏کردن،سرقت و تجاوزکردن به حقوق ديگران و غيره.

ماند غير مستقيم: هر چيزي که با انسان برخوردکند و روح و روان انسان را از طريق محيط مورد تخريب قراردهد؛مثال:مسخره‏کردن،دست‏انداختن ديگران،حتي ديدن زباله،قطع‏کردن درخت و غيره.

هر يک از اين امواج منفي به صورت لايه‏ي رسوبي‏شکل روي "اورا"ي بچه را مي‏پوشاند و هر طبقه لايه رسوبي باعث مي‏شود که انسان فاصله‏ي بيشتري از خداوند بگيرد.لايه‏ها زيادمي‏شود و انسان و نيروي مثبت اوليه‏ي او را محصورمي‏کند.ديگر انسان آثاري از نيروي مثبت اوليه،موفقيت،تکامل و آرامش نمي‏بيند.

دو روش براي مقابله با "ماند" غير مستقيم:
1- از در عشق و دل واردشدن:يعني در مقابل منفي،مثبت پاسخ دهيم.شايد با خود بگوييد ما در مقابل فلان کس يا فلان موضوع منفي نداده و تحمل‏کرديم اما دوباره منفي ديديم اين چه اصلي است؟خير،شما در مقابل منفي مثبت داديد اما با احساسات و عواطف منفي؛يعني اداي مثبت را درآورديد و اين خلاف اين اصل است؛پس قبل از دادن امواج و عمل مثبت،احساسات و عواطف را بايد مثبت‏کرد و سپس عمل مثبت را انجام‏داد.

2- ردکردن:ماند را با زيرکي و درايت ردکرده و اثرات منفي آن را دريافت‏نکنيم و آنان را از خود دور کنيم؛مثل:حرف‏توي‏حرف‏آوردن يا توجه‏نکردن،سکوت‏کردن،سر راه هم قرارنگرفتن،ايجاد حساسيت نکردن(مثلاً سيگار نکش يک حرف حق است ولي يک‏بار گفتن آن کافي است.آمار نشان داده که اگر به اين خانم و آقا اين قدر گفته نمي‏شد سيگارنکش،سيگار را ترک‏مي‏کرد ولي از بس گفته شده‏است،لج‏کرده و هنوز سيگارمي‏کشد،تا حالا که مشکل ريه پيداکرده‏است.)،چشم گفتن،چشم‏پوشي‏کردن از بعضي حقايق و واقعيت‏هاي زندگي.

3- هدف ما از اين پس اين است:1- تقويت قوه‏ي آگاهي و شناسايي ماند و اينکه امواج ماند تازه‏اي دريافت نکنيم.2-خود نيز امواج ماند آزاد نکنيم.پس از مدتي به تطهير و پاکيزگي روح خواهيم رسيد.

ميدان مغناطيسي و امواج

ميدان مغناطيسي بدن انسان و تاثير نماز بر آن
هارولد‌بور از دانشگاه ييل براي اولين بار با انجام يک آزمايش ساده،به وجود ميدان مغناطيسي در اطراف موجود زنده پي‌برد.او با توجه به يک مولد الکتريکي که در آهن‌ربا در داخل سيم‌پيچ دوران ميکند و جريان توليد مي‌کند،سمندري را در يک ظرف آب‌نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند.الکترودهايي که در اين ظرف وجود داشتند و به يک گالوانومتر حساس متصل شده‌بودند،يک جريان متناوب را نشان مي‌دادند.
زماني که بور اين آزمايش را بدون سمندر انجام داد،گالوتنومتر هيچ جرياني را نشان نداد.اين بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده ميداني وجود دارد که خاصيت مغناطيسي هم دارد.بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست شناختي بدن است.او اين ميدان را حياتي ناميد چون هرگاه حيات از بين برود،ميدان حياتي هم از بين مي‌رود.به گونه‌اي که يک سمندر مرده در دستگاه هيچ پتانسيلي به وجود نمي‌آورد.
تشکيل ميدان مغناطيسي بدن: همانگونه که مي‌دانيد،در بدن ما ميليون ها عصب وجود دارد که کار انتقال پيام در بدن ما بوسيله تحريک الکتريکي اين عصب ها صورت مي گيرد.در اثر شار بار در اطراف آنها در بدن ما يک ميدان تشکيل مي‌شود و ميدان بدن ما در اثر فعاليت همزمان ميليون ها عصب به وجود مي آيد. امواج مغزي:دستگاه موج‌نگار مغز چهار نوع منحني از امواج مغزي را ارائه مي‌دهدکه عبارتند از:آْلفا،بتا،دلتا
و تتا.ريتمهاي دلتا کندترين امواج مغزي با تناوب از 1تا3 دور در ثانيه بوده و اغلب در خواب عميق ظاهر مي‌شوند.به‌نظر مي‌رسد که ريتمهاي تتا که داراي تناوب 4تا7 دور درثانيه مي باشند به خلق و خوي بستگي داشته باشند.ريتمهاي آلفا از 8 تا 12 دور در ثانيه،در اوقات تفکروتامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع مي‌شوند و بالاخره ريتمهاي بتا با تناوب 13الي22 دور در ثانيه،ظاهرا منحصر به نواحي جلوئي مغز،يعني جايي که فعاليت هاي پيچيده مغزي رخ مي‌دهد مي‌باشند.امواج آلفا امواج بسيار مهمي هستند که بوسيله هانس‌برگر آلماني کشف شدند و به گفته وي با نوعي هوشياري و خودآگاهي معطوف به درون ظاهر مي‌شوندو تغييرات فيزيولوژي مهمي در بدن ايجاد مي‌کنند.

ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر
حتما تا به حال‌درباره خطرات گوشي‌هاي موبايل يا زندگي در نزديکي نيروگاهاي برق چيزهايي شنيده‌ايد.بنابرتحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي که از نيروگاه هاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريش‌تراش برقي و...ساطع مي‌شود به دي ان اي سلول هاي مغزي آسيب مي‌رساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي‌برد.ميدان هاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند.اين ميدان ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي‌شوند.همانطور که مي‌دانيد نزديک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکول هاي آب به صورت دوقطبي هستند و زمانيکه ما در معرض يک ميدان مغناطيسي خارجي قرار مي گيريم،اين مولکولها در جهت آن ميدان قرار مي‌گيرند و اين پديده باعث مي‌شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد.
علاوه بر عوامل خارجي يکسري عوامل داخلي نيز وجود دارند که باعث مي‌شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود.مهمترين آنها بارهاي الکتريکي هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي آيند و به صورت الکتريسيته ساکن در بافت هاي بدن ذخيره مي‌شوند و ميداني که در اطراف اين بارها بوجود مي‌آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي‌کنند.اين‌بارها به خصوص در نقاطي که تراکم اعصاب بيشتر است ذخيره مي‌شوند و به دليل اين که هم تراکم زيادي دارند و هم در نزديکي عصب هاي بيشتر و مهمتري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند.از جمله اين نقاط ناحيه سر و دستها و قسمت مچ پابه پايين است و در بين اين سه قسمت،سر اهميت ويژه‌اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل درميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي‌شوند. به ظاهر ما روزانه تنها دقايقي را در معرض ميدان مغناطيسي هستيم،مثل موبايل يا سشوار و غيره.اما در طول دوران زندگي خود در معرض ميداني بسيار قوي هستيم و آن ميدان مغناطيسي زمين هست.عوامل داخلي اغتشاش در ميدان بدن ما هم فعاليت‌هاي حياتي و اجتناب‌ناپذيري هستند که در تمام طول عمر ما در جريان هستند پس چگونه مي‌توان اثرات سوء آنها که باعث اختلال در بدن ما و بيماري هايي مثل سرطان مي‌شوند را خنثي کرد؟
در اينجاست که بايد گفت خداوند راه حل تمام اين سوالات را در يک عمل ساده که امکان آن براي همه افراد وجود دارد و بيش از چند دقيقه هم وقت نمي برد و هيچ ضرري هم ندارد به انسان هديه داده و آن نماز است.

نماز و ميدان مغناطيسي
بطور شگفت‌انگيزي اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد،ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي‌گردد و در مدتي که در نماز است ميدان بدنش منظم مي‌شود. يکي از نکات بسيار جالبي که پروفسوربور به آن دست يافته بود اين بود که دريافته بود که در بدن تمام دانشجويان مؤنث ماهي يکبار تغيير ولتاژ شديد ايجاد مي‌شود و ميدان بدن به منظم‌ترين حالت خود ميرسد و به همين دليل است که زنان نيازي ندارند در اين مدت نماز بخوانند.
اخيرا هم کشف شده است که قلب زنان منظم‌تر و قوي‌تر از مردان مي‌زندو دليل آن همين تغيير ولتاژ است.

تاثير افکار مثبت و منفي
انديشه و تفکر هر فرد در زندگي و آينده او ناثير به سزائي دارد . اگر شخصي مثبت انديش باشد , طبعا آينده اش قرين موفقيت و دلخوشي و پيروزي خواهد بود , زيرا ضمير باطن وي مرتبا نيک انديشي و خوشبيني را به او ديکته مي کند و اين حالت نيز در وجود وي ثبت مي شود . در مقابل اين اشخاص , اگر فردي نکات منفي هر مطلب يا موضوعي را در نظر بگيرد و تمام وقايع و رويدادها و سخنان ديگران را از جنبه منفي تجزيه و تحليل و برداشت نمايد , مسلما روزي براي خود آينده اي پر از بدبيني و فشارهاي عصبي بوجود خواهد آورد , زيرا اين فرد که امروزه دچار ناراحتي هاي عصبي و روحي شده است , يقينا در گذشته بذرهاي غلط و غرض آلوده اي را در دشت ضمير خود کاشته است که اکنون مي بايست محصول نادرستي را نيز از کاشته هاي قبلي خويش برداشت نمايد . اين محصول ممکن است به صورت حسادت هاي عميق , سوءظن هاي بي جا , کينه توزي ها و نفرت ها و ... بوده باشد و چنانچه اين فرد در صدد مداواي خود برنيايد , ريشه اين ناراحتي هاي روحي را با هيچ دارويي نمي تواند بسوزاند يا خشک کند , مگر اينکه به خود آيد و عاقلانه رفتار کند و از نيروهاي ذاتي خويش کمک بگيرد تا اينکه پس از مدتي بتواند از احساسات و خواسته ها و توقعات بيجا و بي مورد خويش بپرهيزد. شناخت نقطه ضعف ها در افراد مي تواند سر آغاز رهايي از قيد اسارت افکار و انديشه هاي منفي و نادرست باشد و سرفصل هائي است جهت برخوردهاي عقلي موجود در اشخاص مختلف .
افراد عاقل در جوامع سعي مي کنند با هر کس مطابق فهم و درک و شناخت اوصحبت و برخورد کنند و در مقابل آنها , افرادي که داراي شناخت و فهم کافي نيستند در طول زندگي خود هميشه سعي دارند , خواست و نظريات خود را به گونه اي به ديگران تحميل نمايند و توجهي به علم , فهم , درک , احساس , عقل , شعور و ... افراد ندارند و در نتيجه حالتي پيش مي آيد که آنها , افکار منفي را در وجود خويش رسوخ مي دهند و موجب آزار روحي ديگران و خودخواهي هاي خويش مي گردند و خود پس از مدتي , گرايش منفي به دست مي آورند.
زماني که افراد با چنين اشخاصي مواجه مي شوند , براي سلامت روح و روان خويش بايد توجه داشته باشند , چنانچه فردي شروع به ياوه گويي هايي درباره غرور و خودخواهي نمود و خواست هاي بي منطقي داشت , مي بايست اورا از جمع خود طرد نمايند و توجهي به گفته هاي بي محتواي او نکنند . چون اگر با وي ادامه معاشرت دهند پس از مدتي گرفتار امواج منفي ذهنيات و نظريات غلط وي مي گردند.
هنگام رويارووي هاي اجباري با افراد بي منطق و ياوه گو , بايد سعي شود تا حد ممکن با گذشت و احتياط با آنها رفتار کرد و از شروع بحث هاي بي مورد با آنان خودداري نمود و در اسرع وقت با چنين اشخاصي قطع رابطه کرد و حتي پس از جدا شدن از آنان سعي شود مطالبي را که در بين شما و وي رد و بدل شده اند يا تمام خاطراتي که از برخورد با آن افراد عصبي و ناراحت ايجاد شده اند را به دست فراموشي بسپارد , به طوري که آن رفتارها به ضمير باطن وي راه نيابد و در آن جاي نگيرند که روزي موجب بروز ناراحتي و گرفتاري هاي روحي شما گردند.

روش زدودن چنين خاطراتي بدين ترتيب است که بايد به طرقي عاقلانه آن محيط را ترک نمائيد و قدري پس از دور شدن از آنجا , در ذهن خود انديشه هاي مثبت را پرورش دهيد . فرضا" با خود بگوئيد , خدا را شکر که توانستم از دست آن محلي يا فرد صالح و نادان رهايي پيدا کنم . اگر آن فرد وسيله قتاله اي در دست داشت ممکن بود به من صدمه اي وارد مي نمود و حال که به سلامت از دست او خلاص شدم , بايستي خيلي خوشحال و راضي باشم . اين نوع تلقينات مثبت موجب مي گردند تا انديشه هاي نادرست و مخرب از طريق آگاهي به ضمير ناخودآگاه راه نيابند تا بعدها بگونه اي موجب آزار گردند.
اکثريت قريب به اتفاق کساني که در حول و حوش ما هستند افرادي مي باشند که هرگاه قدم خير و مثبت براي کسي بردارند , انتظار و توقع عمل متقابلي را از او دارند و طرف مقابل هر چه نيکي در مورد آن عمل آنها بنمايد , خواست و توقعشان برآورده نمي شود و از طرف مقابل انتظارات بيشتري دارند و از کوچکترين بي توجهي آنها رنجيده خاطر مي گردند و گاهي هم با او قطع رابطه مي نمايند . اين افراد بگونه اي آموزش ديده يا در زندگي خود را توجيه کرده اند که در ازاي طاعات و عباداتشان از خداوند نيز طلب پاداش فوري دارند . از آنجايي که اين گونه اشخاص نعمت هاي معنوي خداوند را نمي توانند درک کنند و پاداش خداوندي را فقط در مال و منال و مکنت دنيا جستجو مي نمايند و چنين تصور مي کنند که از جانب خداوند هم در حق آنها بي عدالتي شده است , در صورتي که اگر به باطن خود مراجعه کنند , دليل عمل را به خوبي در مي يابند , چون اين قبيل افراد ناآگاه نمي دانند که هر فردي جهت منظور و تکامل جداگانه اي پا در اين عالم خاکي مي گذارد و دليلي وجود ندارد که تمام افراد در يک محيط , از هر نظر با هم برابر باشند چون در اين شرايط , نظم خلقت بهم مي خورد و هدف آن دگرگون جلوه مي نمايد.
در زندگي گذشت کردن و توانايي بخشودن , به انسان آرامش و تزکيه درون مي دهد و اين خود نوعي مثبت انديشي است که موجب راحتي زيست و آسوده بودن جسم و روح و روان افراد صالح و پاک مي گردد.
اگر کسي قادر باشد با حوادث و رويدادهاي محيط خود , به طور عقلاني برخورد داشته باشد و با روشن بيني و منطق با آنها روبرو گردد , موفقيت و پيروزي او در زندگي حتمي است , ولي چنانچه برخورد فردي از روي احساسات دروني و نفساني بوده باشد , چندي به طول نمي انجامد که وي دچار ناراحتي و پشيمان شدن از عمل خود مي گردد .
عصبانيت هاي بي جا و خارج از کنترل , يکي از عواملي است که در اتخاذ تصميم عقلاني افراد اثر مي گذارد , لذا به هنگامي که خشمگين هستيد در حد مقدورات خود سعي نمائيد که تصميم نگيريد و آنرا به مرحله اجرا نگذاريد , چون اکثريت قريب به اتفاق افرادي که در زمان عصبانيت اقدام به اخذ تصميم و اجراي سريع نموده اند , پس از اندک مدتي از کرده و عمل خويش نادم شده اند که اغلب اين نوع پشيماني ها اثري در زندگي آنها ندارند و ديگر نمي توانند حالت اوليه آنرا تغيير دهند.

مرگ انرژي هاي منفي
آيا تابحال از خودتان پرسيديد:؟چرا انسانها با اينکه مي دونند ورزش کردن براي سلامتي اونها مفيده بازهم ورزش نمي کنند،يا در حاليکه مي دونند دروغ گفتن در هيچ شرايطي به نفعشون نيست بازهم به دروغ گفتن مي پردازند؟ يا با اينکه اطلاع کامل دارند که سيگار کشيدن واستفاده از مواد مخدر براي اونها زيانبار و حتي مرگباره بازهم از اون استفاده مي کنند واز همه مهمتر بيشتر انسانها از مواد غذايي چرب و پر کالري استفاده مي کنند در حاليکه مي دونند براشون حکم سم رو دارد؟

مطمئنم که خيلي از شما ها جواب مي ديد دليل اون پيروزي هاي منفي يا همون وسوسه هاي شيطانيه ،بله درسته، اين دليل ميتونه از همه محکمتر باشد سوالي که جواب اون خيلي مهمه اينه که :چطور مي توانيم اين انرژيهاي منفي را شکست بديم:

اجازه بديد براي روشن شدن مطلب انرژي هاي منفي و مثبت رو به دوقلويي تشبيه کنيم که در شکم مادر باهم به بحث و مجادله مي پردازند. شايد اين داستان بتونه به وضوح هواي نفساني(منيت) يا انرژي هاي منفي و ذات الهي (روح) يا انرژي هاي مثبت رو به ما معرفي کند.

ذات الهي (روح) به هواي نفساني (منيت) ميگه: مي خوام راز بزرگي رو بهت بگم که شايد درک و قبول اون برات سخت باشه. هواي نفساني ميگه: بگو، من سراپا گوشم.

روح ميگه: زندگي ما به اين جاي کوچک و تاريکي که هستيم ختم نمي شه ما به دنيايي بزرگتر و زيباتر تعلق داريم که در آينده اي نزديک وارد آن مي شيم.

منيت با ناباوري ميگه: چرا چرت و پرت مي گي؟ يه کم واقع بين باش، اينجا فقط تنگي و تاريکي، اين بخت و اقبال ماست و بايد اون رو بپذيريم، اينهايي که تو ميگي فقط يه روياست، بهتره اين موضوع رو از سرت بيرون کني...

روح لحظه اي آروم ميشه ولي نمي تونه خيلي طاقت بياره به خاطر همين به منيت ميگه، اگه قرار نيست دوباره ناراحت و عصباني بشي يه مطلب مهم رو بهت بگم. منيت با اکراه جواب ميده: خوب بگو... روح ميگه: من ميدونم که ما دوتا، يه مادر مهربون و دلسوز داريم، منيت در حالي که نمي تونه جلوي خنده اش رو بگيره ميگه: مادر؟ اصلا تا حالا مادر رو ديدي؟ چه برسه به اينکه ادعا کني مهربون و دلسوزه؟ نمي دونم اين حرفايي که مي زني از کوته فکريته يا اينکه خيال پردازي؟ به نظر من فکر کردن به مادر فکري پوچ و واهيه، اينجا فقط من و تو هستيم، حالا هم بهتره به بند ناف بچسبي و آروم باشي! روح با ناراحتي به گوشه اي پناه مي بره و ديگه چيزي نميگه ولي اين سوکت بيشتر از چند روز طول نميکشه.

اين بار روح با ناراحتي و ناآرامي به منيت ميگه: توفقط به حرفاي من گوش بده بدون اينکه اون رو قبول يا رد کني! نميدونم تا حالا متوجه فشارهاي مداومي که بهمون مياد شدي يا اينکه تغييراتمون رو حس کردي؟ همه اينها نشون ميده که ما داريم رشد مي کنيم، پس بايد آماده باشيم تا از اين دنياي تنگ و تاريک به يک دنياي پر از نور و خوشبختي بريم، جايي که مادر مهربونمون بي صبرانه منتظر ماست. لحظه ي ملاقات با مادرمون نزديکه، منيت در حاليکه با تعجب به روح نگاه مي کنه ميگه، ديگه شک ندام تو ديوانه شدي آخه تو چطور مي توني به نور و روشنايي فکر کني؟ در حالي که تموم عمرت رو توي تاريکي و ظلمت محض گذروندي؟ اين حرکت ها وفشارها هم که ازشون صحبت مي کني واقعيت زندگي ماست، اون رو بپذير و آروم باش.
خلاصه اين بحث و گفتگو روزها و روزها ادامه پيدا مي کنه تا اينکه يکروز اين حرکات و فشارها بيشتر ميشه منيت در مقابل اين فشارها مقاومت مي کنه اما روح در حاليکه لبخندي به لب داره ميگه: لحظه موعود فرا رسيده...

داستاني که شنيديد نشون دهنده انرژي هاي منفي و مثبت درون همه ما انسانهاست. در اين دنيا تنها کساني موفقند که بتونند در مقابل انرژي هاي نفي پيروز بشن اما چطور ميشه با اين انرژي هاي منفي مبارزه کرد و اونها رو شکست داد؟ اجازه بديد قبل از اينکه جواب اين سوال رو بدم يه سوال ازتون بپرسم؟ اگه فردي در مقابل شما باشه که اصلا خير و صلاحتون رو نخواد و هرزمان خواست صحبت کنه شما بهش بگيد ساکت شو، يا اينکه بهش تو دهني بزنيد، آيا ديگه اون شخص جرأت حرف زدن پيدا مي کنه؟ درسته، نه او ديگه به هيچ وجه صحبت نمي کنه. رفتار ما با انرژي منفي هم بايد اينطور باشه، لابد ميگيد چطور؟ به اين چند مثال ساده توجه کنيد، يه شب تصميم ميگيريد فردا صبح زودتر از خواب بيدار بشيد تا ورزش کنيد اما صبح موقع بيدار شدن يه ندايي از درونتون ميگه: بخواب... بخواب... هنوز زمان داري... چند دقيقه ديرتر که طوري نميشه! تو هنوز به استراحت نياز داري... اصلا امروز نشد فردا، امروز رو راحت بخواب... يا يکروز توي باشگاه تصميم ميگيريد 20 تا دنبل بزنيد اما وقتي تا 10 و 11 ميرسيد يه صدايي بهتون ميگه: خيلي خسته شدي... انرژيت تحليل رفته... بسه ماهيچه هات ساخته شد... اين صداها براتون آشنا نيست؟ اين صداهاي آشنا همون انرژي هاي منفي اند. بهترين راه مبارزه با اين انرژي ها اينه که محکم به اونها تو دهني بزنيم، يادتون باشه وقتي اين صداها رو شنيديد پوزخندي بزنيد و بگيد: خيلي ممنون که به من توجه داريم، اون وقت با قاطعيت از رخت خواب بيرون بيايد و ورزش رو شروع کنيد و يا اينکه به دنبل زدنتون ادامه بديد، اونوقت هر بار دست و پاتون رو براي ورزش تکون ميديد يا به اندازه هر دنبلي که مي زنيد تا به هدف برسيد يه تو دهني محکم به انرژي هاي منفي نثار کرديد... وقتي مرتبا اين کار رو انجام داديد (حداقل 21 روز) ديگه اون صداها به گوشتون نمي رسه, چرا که انرژي هاي منفي درون شما مردند.

جذب انرژي هاي مثبت
يکي ديگر از تمرينهايي که براي جذب نيروهاي مثبت به شما کمک مي کند خواندن روزانه نمازهاي پنجگانه و خواندن روزانه قرآن است . اگر شما نمازهاي پنجگانه را با اخلاص کامل و از ته دل و با روحتان بخوانيد ،يعني تا جايي که جا دارد در خواندن نماز عميق باشيد و روزانه چند آيه از قرآن را با همين شرايط بخوانيد ،يک شاه راه بسيار قوي در بدنتان ايجاد خواهد شد که واقعا تاثير بسزايي در جذب نيروهاي مثبت دارد ،شما نبايد به نماز خواندن به عنوان يک تکليف نگاه بکنيد ،بلکه به نماز به عنوان يک تمرين روزانه بسيار قوي براي جذب نيروهاي مثبت و پروراندن روحتان نگاه بکنيد زيرا در غير اين صورت نماز خواندن تاثير چنداني بر روح و جسم شما نخواد داشت .گرفتن وضو قبل از نماز و نيت کردن نيز تاثير زيادي براي جذب نيروهاي مثبت دارد ،باور کنيد که اين تاثير بيشتر شبيه معجزه است ،چون تاثيري که يک روز وضو گرفتن و نماز خواندن بر روي شما مي گذارد معادل تاثيري است که سالها رياضت کشيدن بر روي درويشان و مرتاضان مي گذارد تمامي اعمالي را که انجام مي دهيد يادتان باشد که با خلوص کامل و ازته دل انجام دهيد تا تاثير واقعي آن را درک بکنيد. توجه داشته باشيد که براي اينکه تمرينهايي را که گفته شد به حد اعلي برسانيد حتما قبل از شروع تمرين وضو بگيريد. اگر شما تمرينهاي گفته شده را به درستي انجام دهيد مطمئن باشيد که چنان تاثيري بر روي شما مي گذارد که خود شگفت زده مي شويد .علاوه بر تمرينهاي فوق هميشه به اين نکته توجه داشته باشيد که هدفتان از ورود به دنياي فيزيکي چه بوده و چه هدفي را بايد دنبال بکنيد. حال شما ديگر راهتان را براي پيشرفت به سوي کمال پيدا کرده ايد و حالا نوبت ديگران است که شما به آنها کمک بکنيد تا آنها نيز راهشان را براي اين پيشرفت پيدا بکنند،هميشه يادتان باشد که نيروهاي منفي و اهريمن زياد هستند و هر روز بيشتر تکثير مي يابند و زندگي فيزيکي را کم کم به به تباهي و نابودي بکشانند ، پس شما که راهتان را براي پيشرفت به سوي کمال پيدا کرده ايد، به جمع نيروهاي مثبت بپيونديد و به اطرافيانتان نيز کمک بکنيد و آنها را از شر شياطين و نيروهاي اهريمني برهانيد . هميشه اين نکته را به خاطر داشته باشيد که نيروهاي منفي هر چه قدر هم قوي باشند باز هم هميشه و در همه جا نهايتا حق و حقيقت پيروز بوده و هست .

آسيبهاي تفکرات منفي
مطلبي زيبا در مورد هاله هاي انرژي
در مقدمه کتابي تحت عنوان " اشتباهات تاريخ آمريکا " آمده است : روزي دو نفر در جنوب کاليفرنيا به بيمارستاني مراجعه مي کنند و هر دو اظهار مي دارند که بيمار هستند . از هر دو آزمايش مي گيرند . بر اثر اشتباه متصدي آزماشگاه ، نتيجه آزمايش به اين دو نفر اشتباه اعلام مي شود . يکي از آنها سرطان خون بسيار حاد داشته و ديگري سر دردي با منشا عصبي . به خانمي که سر درد داشته اعلام مي کنند سرطان خون دارد و دو سه ماه ديگر بيشتر زنده نيست و به خانمي که سرطان خون داشته مي گويند آزمايش شما مشکلي ندارد و سالم هستيد .
خانم سرطاني اکنون پس از ده سال شاداب و سالم به زندگي خود ادامه مي دهد و خانمي که سر درد داشته 40 روز بعد در همان بيمارستان فوت مي کند ؛ کسي که آن سرطان را نداشت بر اثر تفکرات منفي ، بدنش سرطان ايجاد کرده بود چون باور منفي تمام وجودش را گرفته بود .
تحقيقات در مهندسي بيو شيمي نشان مي دهد که مغز انسان ماده اي را ترشح مي کند به نام اندروفين .( مورفين طبيعي بدن ) کساني که بر ذهن آنها تفکرات منفي حاکم است اندروفيني که از مغزشان ترشح مي شود بيماري زاست و کساني که ذهن مثبت دارند اندروفين آنها شفا بخش است : يک ماده با دو خاصيت .
امروزه از نظر علمي ثابت شده که هيچ چيزي نيست که از خودش هاله انرژي ساطع نکند . قانون "دوبروي " مي گويد: "هر ذره اي از خود انرژي به همراه دارد" . حتي با دوربينهاي مخصوص از اين انرژي ها عکس تهيه کرده اند .
هاله هاي انرژي با فرکانس مغز و تفکر انسان مرتبط هستند.ما مي توانيم هاله هاي انرژي خود را با متمرکز شدن بر روي شخصي يا محلي هدايت کنيم فقط کافي است به آن شخص فکر کنيم بلافاصله هاله هاي انرژي ما با سرعت نور به سوي آن شخص فرستاده مي شود . هاله هاي انرژي قابل باردار شدن است ؛ اگر تفکر انسان منفي باشد هاله منفي و اگر مثبت باشد هاله مثبت. به اين ترتيب که انديشه هاي مثبت، مهر آميز، خيرخواهانه، سرشار از توانمندي، هوش و خلاقيت بر هاله اثر مثبت دارد و سطح انرژي هاي آن را بالا ميبرد و از نظر کمي نيز ميتواند هاله انسان را بزرگتر نمايد .
برعکس انديشه هاي منفي، بدبينيها، احساس تنفر از خود و ديگران، حسادت، خشم و هر گونه انديشه بد بر هاله اثر تخريبي ميگذارد و سطح انرژيهاي آن را بشدت کاهش ميدهد و انرژي زيادي از انسان مي گيرد. وقتي در مکاني احساس بدي ميکنيد بدين معناست که آن محل از انرژيهاي منفي اشباع شده است و يا وقتي فردي اين تاثير را روي شما ميگذارد يعني او حامل انرژي منفي است . جالب است که اين انرژي حتي هنگام فکر کردن به کسي ، حرف زدن ، گوش کردن و... به صورت چه مثبت و چه منفي منتقل ميشود .
انجام عبادات و اعمال مذهبي مطابق با اعتقادات و نيز رعايت اصول صحيح انجام آن يکي ديگر از عوامل مهم و تاثير گذار بر افزايش سطح انرژيهاي هاله مي باشد.
شما در طول زندگي با کارهاي زيادي شايد هاله نوراني خود را آلوده کرده باشيد . هر گونه اضطراب ، دلهره ، ترس و حتي اعمالي چون دروغ ، غيبت ، بدبيني و بسياري مسائل ديگر منجر به آلودگي و تجمع انرژي هاي تخريب گر در هاله شما مي شوند.
اين انرژي منفي آنقدر در هاله شما نفوذ ميکند تا در جسم (آخرين سطح براي نفوذ ) اثر خود را به صورت بيماري نشان دهد . و اين منشا تمام بيماريهاي روحي ، رواني و جسمي انسان است .
پيامبر اکرم (ص) : پپش بيني هاي مثبت داشته باشيد تا به خواسته هايتان برسيد .
حضرت علي (ع) : پيش بيني مثبت داشته باشيد تا کامياب شويد .
روايت : پيش بيني منفي از هرکس که باشد وسوسه شيطان است .
پيامبر اکرم (ص) : ( مَن تفاقَرَ افتَقر ) : هر کس خود را به فقر بزند ، فقير مي شود .

چگونه انرژي خود را بالا ببريم : با افراد منفي گرا سخن نگوييد
انرژي مسئله خيلي مهميه. و براي خيلي از فعاليتها از جمله برونفکني کالبداختري و فعاليتهاي مابعدالطبيعه بسيار حياتيه. ما در زندگي روزمره هم از اين انرژي دروني بهره ميگيريم. و صرف خيلي کارها ميکنيم. و در برخي موارد اون را هدر ميديم. مثلا وقتي درباره اينکه چقدر از شخصي بدمون مياد فکر ميکنيم. براي بالابردن اين انرژي هم معمولا هر شخص متوسل به وسيله اي ميشه. شخصي کمبود انرژي خودش را با حضور در جمعي از دوستان جبران ميکنه. به اين صورت ديگران هر کدام مقدار بسيار کمي انرژي از دست داده و کمبودش را احساس نميکنند. شخصي اين انرژي را با تحقير ديگران بدست مياره و شخصي هم با دوست داشتن و کمک کردن به ديگران مقدار قابل توجهي انرژي نصيبش ميشه و اشخاص ديگري هم از راههاي گوناگون ديگه. پس ميبينيد ما با انرژي چه رابطه نزديکي داريم. تا بحال خيلي ها ميزان انرژي شما را بالا بردند و خيلي ها هم آن را کم کردند. و اين در زندگي روزانه ما بارها و بارها اتفاق افتاده بدون اينکه ما به اون توجهي داشته باشيم و فقط اون را احساس کرديم.

افرادي هستند که به صورت ناخودآگاه از انرژي ديگران تغذيه ميکنند. معمولا هم افرادي هستند که ما هيچگونه شک و شبهه اي به آنها نداريم. ممکنه نزديک شما بيان و براي شما درد دل کنن و بگن که چه آدم بدبخت و فلک زده اي هستند که با اين کار در حال گرفتن انرژي از شما هستند در حالي که شما دلتان به حالشون سوخته. عده اي هم هستند که سعي ميکنند با تحقير شما از شما انرژي بگيرند. موارد مختلفي وجود داره.

براي همين سعي کنيد از اينگونه افراد يا به کلي دور بشيد و يا با اونها مقابله کنيد و با اين کار به انرژي دزدي آنها پايان بديد. مثلا در صورتي که شخص مورد نظر شروع به گريه و زاري و گفتن اينکه چقدر آدم بدبختيه اصلا بهش توجهي نکنيد و بهش بگيد که مسائل مهمتري داريد تا اينکه به شکوه هاي اون گوش کنيد. با اينکار مطمئن باشيد شخص مورد نظر يا سعي ميکنه دوباره به شما نزديک بشه و يا به کلي از شما دور ميشه پس مواظب اينگونه افراد باشيد و سعي کنيد انرژيتان را براي اينگونه افراد هدر نديد.

در مورد تحقير هم به همين صورته و شخص مورد نظر ممکنه در حال دزديدن انرژي باشه. يادتون باشه اکثر اين افراد از کاري که انجام ميدن کاملا بي اطلاعن. اگر واقعا به اين افراد نزديک هستيد ميتونيد موضوع را با آنها در ميان بگذاريد و به اونها کمک کنيد. چون اين افراد با اينکار رابطه اجتماعي خودشون را با دوستان و اطرافيان تخريب ميکنند چون فردي که با اين شخص رابطه داره بعد از مدتي به صورت ناخودآگاه متوجه ميشه که هروقت اين شخص حضور داره احساس خيلي بدي بهش دست ميده. در صورتي هم که اين شخص براي شما اهميتي نداره از اين شخص دوري کنيد. نشانه هايي که در صورت کمبود انرژي براي شخص آشکار ميشه به صورت زير هستند:

سرگيجه و سردرد که بعضي وقتها بسيار شديد هستند.

· احساس خيلي بدي در قسمت معده و شکم

· احساس ضعف

· ناراحتي بدون دليل

· نياز به خواب
اين نشانه ها ميتونن در مواردي بسيار شديد باشند. پس سعي کنيد با رعايت نکاتي که بيان کردم و نکات ديگري که بيان خواهم نمود انرژي خودتون را هدر نديد و مقدار آن را بالا ببريد. به احساسات خودتون هم دقت کنيد. اين احساسات يا در واقع خاطرات و احساسات آزاد نشده باعث هدر رفتن انرژي هستند. بيشتر اين احساسات فايده اي به حال ما ندارند و رها کردن آنها خيلي بهتر از نگهداشتن آنهاست. با نگهداشتن اين احساسات ما فقط انرژي را هدر ميديم. شايد کل موضوع براي شما هنوز نا آشنا باشه. ولي خواه نا خواه روزي به ياد حرفهاي من خواهيد افتاد و چه بهتر که نکات مهم را به ياد داشته باشيد.

از بين مطالبي که در قسمت قبل گفتم افرادي بودند که از ديگران انرژي مي دزديدند بدون اينکه خودشان اطلاعي داشته باشند و همچنين بدون اينکه ديگران اطلاعي داشته باشند. ولي اکنون که به اين مسئله آگاه شديد اين آگاهي رويه ارتباط شما را تغيير خواهد داد. جوهر آگاه شدن خود محرک خيلي قويي است. آگاه شدن از انرژي خود، آگاه شدن از خود، آگاه شدن از طرز فکر، و... ميتواند کافي باشد تا مسير را به درستي ببينيم. فکر يکي از مولدهاي انرژي است. اين انرژي دروني ماست. وقتي فکر منفي باشد به نابودي شخص و وقتي مثبت باشد به ارتقاي شخص منتهي ميشود. بدست آوردن انرژي يا توليد انرژي مسئله طبيعيي است و روند خودش را طي ميکند. در واقع ما اکثر مواقع نمي بايست نگران اين مسئله باشيم. ما ميبايست نگران انرژيي باشيم که ناآگاهانه از دست ميدهيم. براي بدست آوردن انرژي راههاي بسياري وجود دارد. برقراري رابطه با طبيعت يکي از بهترين راههاي بهبود کيفيت انرژي است. يکي از بهترين اين رابطه ها ارتباط با درختان هست.

اول از همه بايد اين را بدونيد که درختها موجودات زنده بسيار ظريفي هستند و نسبت به محيط و مهمتر از همه افراد واکنش نشون ميدند. کافيه شما هر روز با يک درخت حرف بزنيد و دستي به اون بکشيد و فرق را ببينيد. اين تفاوت هم در شما ايجاد خواهد شد هم در درخت. اگر از دسته اي باشيد که علاقه دارند يه کار غير عادي انجام بدن تا انرژي خودشون را افزايش بدن راههاي خيلي مختلفي هست. يکي از ساده ترين اين راهها ميتونه به اين صورت باشه. اول از همه شما به يک منبع انرژي نياز داريد. در مطلبي که قبلا نوشته بودم گفتم که مثلا منابع انرژي ميتونن زمين، ماه، خورشيد، ستارگان و غيره باشند. بعد از اينکه تصميم گرفتيد از کدوم منبع استفاده کنيد ميتونيد قدم بعدي را نشسته يا خوابيده يا ايستاده انجام بديد. هر طور راحتتر هستيد. هيچوقت خودتون را به کاري يا حالتي که براتون ناخوشايند مجبور نکنيد. اين مشمول فکر شما هم ميشه. بلکه اگر قرار کاري انجام بديد خيلي بهتره که به طريقي انجام بديد که راحت هستيد. پس بعد از اينکه وضعيت بدني خودتون را مشخص کرديد چشمهاتون را ببنديد و خودتون را کاملا شل و رها کنيد. تنفس را هم يادتون نره که خيلي خيلي مهمه. حتما عميق تنفس کنيد.
نکته خيلي مهم اينه که از کاري که انجام ميديد لذت ببريد. اين تفکر غلط در بعضيها وجود داره که فکر ميکنند براي اينکه انسان به مقصدش برسه بايد سختي بکشه. شايد سختيي وجود داشته باشه ولي به هيچ وجه الزامي نيست. درصورتي که شخص در هنگام تمارين لذت ببره انجام اين تمارين براي اون بسيار مسرت بخش ميشه و اون ميتونه به راحتي به اونها ادامه بده. پس وقتي به وضعيت خوب ذهني و بدني رسيديد نوبت به دريافت انرژي ميرسه. مثلا فرض کنيم که ميخوايم از زمين انرژي بگيريم. انرژي را به هر رنگ و شکلي که دوست داريد تصور کنيد که داره از زمين به سمت بالا مياد و از پاهاي شما وارد ميشه. اين انرژي را به آرومي به بالا و بالاتر ببريد و در تمام بدن گردش بديد و اون را با انرژي خودتون مخلوط کنيد. کاملا تصور کنيد که انرژي شما با انرژيي که از زمين گرفتيد مخلوط شده. اين کار را اونقدر ادامه بديد که کاملا انرژي را احساس کنيد و همچنين انرژي شما به اندازه کافي افزايش پيدا کنه. درصورتي که حس کرديد کاملا از انرژي پر شديد و احساس ميکنيد اين انرژي زياد باعث ناراحتي شماست دوباره به حالت شلي و رهايي بريد (و در وضعيت بدني مناسب) و تصور کنيد که انرژي شما با انرژي زمين متصل شده و شما داريد انرژي خودتون را با انرژي زمين متعادل ميکنيد. اين کار را تا وقتي که احساس راحتي کرديد ادامه بديد. اين تمرين بسيار موثره. در صورتي که تمرين ميکنيد به مرور زمان کنترل شما روي انرژي خودتون بهتر ميشه.
ما داراي يک بدن نوراني هستيم که درون پيکره مادي قرار دارد و به آن بدن نوراني يا کالبد اختري مي گويند. کالبد اختري جايگاه روح است و در واقع باعث جابجايي روح مي گردد. امروزه بسياري از اساتيد معرفت معتقد به فرضيه دو بدن + روح هستند و فرضيه قبلي يک بدن + روح را کنار گذاشته اند. پيکره اختري درون خود جايگاهي را موسوم به "چاکرا" دارد که جايگاه هاي دريافت انرژي از منبع بي کران انرژي هستي است.کالد اختري دقيقا شبيه کالبد مادي است و بر آن منطبق مي باشد. هنگام رويا بيني در خواب اين کالبد اختري است که از بدن جدا شده تا با دريافت انرژي از کائنات شارژ شده و به کالبد مادي باز گردد.