پروژه پایداری ها برای عبور از روحانی
مصطفی داننده
مخالفت با دولت روحانی در حال چیده شدن هستند. آیتالله قم نشین که بعد از روی کارآمدن دولت خاتمی، ترجیح داد در کنار فلسفه اسلامی دستی نیز به آتش سیاست داشته باشد تا به قول خودش اجازه ندهد انقلاب اسلامی به دست لیبرالها و سکولارها بیفتد.
زندگی سیاسی آیتالله بعد از روی کارآمدن دولت خاتمی وارد فاز تازهای شد و موسسه امام خمینی در قم تبدیل به محفلی برای مخالفان دولت اصلاحات و بعد از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی شد. حضور پررنگ مصباح یزدی در فضای سیاسی کشور باعث شد تا مردم نیز کم کم با نام رئیس موسسه امام خمینی آشنا شوند و بدانند یکی از قطبهای سیاست ایران در قم ساکن است. مصباح یزدی در تیر سال 84 به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرد و آن هم رسیدن محمود احمدی نژاد به ریاست قوه مجریه و شکست آیتالله هاشمی بود. شاهین سعادت بر دوش آیتالله نشسته بود و همه او را پدر معنوی رئیس جمهور منتخب میدانستند و اعتقاد داشتند دولت نهم، دولت آیتالله مصباح است. احمدی نژاد اما در دولت دهم مسیری به غیر مسیر آیتالله موسسه امام خمینی رفت تا مصباح یزدی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به فکر نامزد دیگری برای انتخابات باشد. آیتالله دلخور از اتفاقات بوجود آمده در دولت احمدی نژاد، تصمیم گرفت که بازهم نامزد مطلوب خود را وارد دولت کند تا تلخی احمدی نژاد به شیرینی سعید جلیلی تبدیل شود. مصباح یزدی تمام قد وارد میدان انتخابات شد تا اجازه ندهد طرفداران هاشمی رفسنجانی به ویژه عارف و حسن روحانی وارد نهاد ریاست جمهوری شوند. آیتالله مصباح یزدی در تمام دوران انتخابات نامزد مورد نظر خود را اصلح دانست و اعلام کرد که جلیلی در میان گزینهها تنها گزینه مطلوب برای ریاست جمهوری ایران است.
مردم اما برخلاف آیتالله مصباح یزدی فکر میکردند. آنها در برگههای رای خود نام حسن روحانی، سیاستمدار نزدیک به هاشمی رفسنجانی را نوشتند و تنها 4 میلیون نفر به نامزد مورد نظر آیتالله مصباح یزدی رای دادند. این رای یعنی دومین «نه» به تفکرات آیتالله مصباح یزدی. این «نه» را مصباح اینبار از مردم شنید و جامعه ایرانی در پیامی واضح به رئیس موسسه امام خمینی اعلام کردند که تفکرات و نفرات منتسب به او را قبول ندارند. بعد از پیروزی روحانی آیتالله، علم مخالفت با روحانی را به دست گرفت و تبدیل به مخالف شماره یک دولت تدبیر و امید شد. او برای این مخالفتها به جز سخنرانیهای کوتاه و بلند در نقد دولت، نیروهای نزدیک به خود را نیز برای مقابله با دولت به خط کرد تا روحانی را یک رئیس جمهور ناموفق نشان دهد.
اولین دستور مخالفت با روحانی به اعضای جبهه پایداری در مجلس صادر شد تا اعضای این جبهه پرچم دار مخالفت با دولت روحانی در مجلس شورای اسلامی شوند. این افراد که از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد در سالهای گذشته بودند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی تبلیغ میکردند، نمیتوانند حضور روحانی را در راس قوه مجریه تحمل کنند و سعی میکنند از هر طریقی برای دولت روحانی مشکل سازی کنند.
این جریان سیاسی چند راهبرد استراتژیک را در دستور کار خود قرار داده است. کشاندن پی در پی وزرا به کمیسیونهای مجلس برای پاسخ گویی به سوالات نمایندگان، قانع نشدن از جواب وزرا در کمیسیونها و کشاندن آنها به صحن علنی و ایجاد فضای پرتنش برای وزرای دولت، دادن ده کارت زرد به وزرای روحانی و تهدید آنها به استیضاح، استیضاح وزیر علوم، پیشنهاد، نامه، توبیخ و حتی استفاده از ادبیات ناشایست بخشی از این راهبرد سیاسی منتقدان دولت روحانی در پارلمان هستند.
دستور بعدی به نیروهای خارج از مجلس شورای اسلامی صادر گردید تا جنبش دلواپسان در سراسر کشور شکل بگیرد. دلواپسان وظیفه تخریب دولت روحانی در جریان پرنده هستهای را به عهده داشتند. حل مسئلهی هستهای مهم ترین خواسته روحانی قبل و بعد از پیروزی در انتخابات بود و همین معنا باعث شد که مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5، هدف اصلی دلواپسان قرار بگیرد. متهم کردن دولت به خیانت در جریان مذاکرات و سازش کار خواندن تیم مذاکره کننده، کلید واژههای این استراتژی بود.
تقدیر از عملکرد تیم سعید جلیلی در جریان مذاکرات با کشورهای 1+5 قسمت بعدی این راهبرد سیاسی بود. دلواپسان در سخنان خود در کنار انتقاد از ظریف، سعید جلیلی را یگانه رزمنده خط مذاکره میخواندند و از سرسختیهای او در جریان مذاکرات سخن به میان میآوردند.
تمام تلاشهای مصباح یزدی برای رسیدن به یک هدف مشخص است و آن هم « ناکارآمد نشان دادن دولت روحانی» به مردم است. آیتالله جبهه پایداری به این میاندیشد که با عدم موفقت روحانی در عرصه کشور داری، او میتواند قبای ریاست جمهوری را بر تن سعید جلیلی یا محمد باقر لنکرانی بیندازد. مصباح یزدی بعد از نا امید شدن از محمود احمدی نژاد و شکست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به دنبال احیای سیاسی خود است و عبور از روحانی را بهترین وسیله برای رسیدن به این مقصد سیاسی میداند.
*ابتکار
زندگی سیاسی آیتالله بعد از روی کارآمدن دولت خاتمی وارد فاز تازهای شد و موسسه امام خمینی در قم تبدیل به محفلی برای مخالفان دولت اصلاحات و بعد از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی شد. حضور پررنگ مصباح یزدی در فضای سیاسی کشور باعث شد تا مردم نیز کم کم با نام رئیس موسسه امام خمینی آشنا شوند و بدانند یکی از قطبهای سیاست ایران در قم ساکن است. مصباح یزدی در تیر سال 84 به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرد و آن هم رسیدن محمود احمدی نژاد به ریاست قوه مجریه و شکست آیتالله هاشمی بود. شاهین سعادت بر دوش آیتالله نشسته بود و همه او را پدر معنوی رئیس جمهور منتخب میدانستند و اعتقاد داشتند دولت نهم، دولت آیتالله مصباح است. احمدی نژاد اما در دولت دهم مسیری به غیر مسیر آیتالله موسسه امام خمینی رفت تا مصباح یزدی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به فکر نامزد دیگری برای انتخابات باشد. آیتالله دلخور از اتفاقات بوجود آمده در دولت احمدی نژاد، تصمیم گرفت که بازهم نامزد مطلوب خود را وارد دولت کند تا تلخی احمدی نژاد به شیرینی سعید جلیلی تبدیل شود. مصباح یزدی تمام قد وارد میدان انتخابات شد تا اجازه ندهد طرفداران هاشمی رفسنجانی به ویژه عارف و حسن روحانی وارد نهاد ریاست جمهوری شوند. آیتالله مصباح یزدی در تمام دوران انتخابات نامزد مورد نظر خود را اصلح دانست و اعلام کرد که جلیلی در میان گزینهها تنها گزینه مطلوب برای ریاست جمهوری ایران است.
مردم اما برخلاف آیتالله مصباح یزدی فکر میکردند. آنها در برگههای رای خود نام حسن روحانی، سیاستمدار نزدیک به هاشمی رفسنجانی را نوشتند و تنها 4 میلیون نفر به نامزد مورد نظر آیتالله مصباح یزدی رای دادند. این رای یعنی دومین «نه» به تفکرات آیتالله مصباح یزدی. این «نه» را مصباح اینبار از مردم شنید و جامعه ایرانی در پیامی واضح به رئیس موسسه امام خمینی اعلام کردند که تفکرات و نفرات منتسب به او را قبول ندارند. بعد از پیروزی روحانی آیتالله، علم مخالفت با روحانی را به دست گرفت و تبدیل به مخالف شماره یک دولت تدبیر و امید شد. او برای این مخالفتها به جز سخنرانیهای کوتاه و بلند در نقد دولت، نیروهای نزدیک به خود را نیز برای مقابله با دولت به خط کرد تا روحانی را یک رئیس جمهور ناموفق نشان دهد.
اولین دستور مخالفت با روحانی به اعضای جبهه پایداری در مجلس صادر شد تا اعضای این جبهه پرچم دار مخالفت با دولت روحانی در مجلس شورای اسلامی شوند. این افراد که از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد در سالهای گذشته بودند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی تبلیغ میکردند، نمیتوانند حضور روحانی را در راس قوه مجریه تحمل کنند و سعی میکنند از هر طریقی برای دولت روحانی مشکل سازی کنند.
این جریان سیاسی چند راهبرد استراتژیک را در دستور کار خود قرار داده است. کشاندن پی در پی وزرا به کمیسیونهای مجلس برای پاسخ گویی به سوالات نمایندگان، قانع نشدن از جواب وزرا در کمیسیونها و کشاندن آنها به صحن علنی و ایجاد فضای پرتنش برای وزرای دولت، دادن ده کارت زرد به وزرای روحانی و تهدید آنها به استیضاح، استیضاح وزیر علوم، پیشنهاد، نامه، توبیخ و حتی استفاده از ادبیات ناشایست بخشی از این راهبرد سیاسی منتقدان دولت روحانی در پارلمان هستند.
دستور بعدی به نیروهای خارج از مجلس شورای اسلامی صادر گردید تا جنبش دلواپسان در سراسر کشور شکل بگیرد. دلواپسان وظیفه تخریب دولت روحانی در جریان پرنده هستهای را به عهده داشتند. حل مسئلهی هستهای مهم ترین خواسته روحانی قبل و بعد از پیروزی در انتخابات بود و همین معنا باعث شد که مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5، هدف اصلی دلواپسان قرار بگیرد. متهم کردن دولت به خیانت در جریان مذاکرات و سازش کار خواندن تیم مذاکره کننده، کلید واژههای این استراتژی بود.
تقدیر از عملکرد تیم سعید جلیلی در جریان مذاکرات با کشورهای 1+5 قسمت بعدی این راهبرد سیاسی بود. دلواپسان در سخنان خود در کنار انتقاد از ظریف، سعید جلیلی را یگانه رزمنده خط مذاکره میخواندند و از سرسختیهای او در جریان مذاکرات سخن به میان میآوردند.
تمام تلاشهای مصباح یزدی برای رسیدن به یک هدف مشخص است و آن هم « ناکارآمد نشان دادن دولت روحانی» به مردم است. آیتالله جبهه پایداری به این میاندیشد که با عدم موفقت روحانی در عرصه کشور داری، او میتواند قبای ریاست جمهوری را بر تن سعید جلیلی یا محمد باقر لنکرانی بیندازد. مصباح یزدی بعد از نا امید شدن از محمود احمدی نژاد و شکست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به دنبال احیای سیاسی خود است و عبور از روحانی را بهترین وسیله برای رسیدن به این مقصد سیاسی میداند.
*ابتکار