4 نکته درباره سن همسران در ازدواج موفق
ازدواج مهم ترين بخش از زندگي هر دختر و پسري است. براي يک ازدواج موفق نکات بسياري وجود دارد اما اين 4 نکته، مهم ترين نکات براي يک ازدواج موفق است.
1 - اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد که دوره رشدي آنها متفاوت شود و در علاقهها، سرگرميها، طرز نگرش و بينش و انرژيهاي رواني با هم تفاوت اساسي داشته باشد. به عنوان نمونه ازدواج دختر 18 سالهاي را با پسر35 ساله در نظر بگيريد. در حالي که دختر در آغاز راه هيجانات، علاقهمند به شطينتهاي نوجواني و جست و خيز و وقت گذراني با دوستان، ميهماني و …. است، مرد، کار و تفکر و مطالعه، فيلم و موسيقي و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بيشتر ميپسندد. همچنين ديدگاه مرد توام با تجربه و احتياط است و ديدگاه دختر نوجوان ريسک و فعاليتهاي نو و بديع.
2 - بهترين و معموليترين وضعيت ازدواج اين است که سن پسر کمي از سن دختر بيشتر باشد يا حداقل مساوي باشند. اين به خاطر آن است که مدت باروري در خانمها محدود بوده و در آقايان نامحدود است و ضمنا قدرت باروري خانمها زودتر از آقايان شروع ميشود. همچنين نياز است که آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فکري، به استقلال اقتصادي نيز برسند که اين به زمان بيشتري نياز دارد.
3 - فرد مورد نظر شما در کل، بايد معدل قابلقبولي در معيارهاي مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختري که همسن با پسري است اما در ساير معيارهاي اساسي قوي است، معدل خوبي براي ازدواج دارد. در ضمن وي در معيار سن هم حداقل نمره قبولي را دارد. ولي اگر اين دختر با همه معيارهاي اساسي و خوبي که دارد، 10 سال از پسر بزرگتر باشد، با وجود اينکه معدل بالايي دارد ولي در يک معيار اساسي رد ميشود و چنين ازدواجي با ريسک بالايي از طلاق يا نارضايتي در زندگي زناشويي همراه ميشود.
4 - بايد از طريق رسانههاي گروهي، کلينيکهاي مشاوره ازدواج يا خانواده به دختران و پسراني که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سني بين آنها حداقل 2 سال و حداکثر 7 سال باشد و اين مسالهاي است که بايد موقع راهنمايي قبل از ازدواج براي آنها تشريح کرد تا دريابند که با فاصله سني کمتر، مشکلات کمتري خواهند داشت، مشروط بر اينکه به ساير جنبههاي لازم براي ازدواج موفق نيز توجه کافي مبذول دارند.
*سيمرغ
1 - اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد که دوره رشدي آنها متفاوت شود و در علاقهها، سرگرميها، طرز نگرش و بينش و انرژيهاي رواني با هم تفاوت اساسي داشته باشد. به عنوان نمونه ازدواج دختر 18 سالهاي را با پسر35 ساله در نظر بگيريد. در حالي که دختر در آغاز راه هيجانات، علاقهمند به شطينتهاي نوجواني و جست و خيز و وقت گذراني با دوستان، ميهماني و …. است، مرد، کار و تفکر و مطالعه، فيلم و موسيقي و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بيشتر ميپسندد. همچنين ديدگاه مرد توام با تجربه و احتياط است و ديدگاه دختر نوجوان ريسک و فعاليتهاي نو و بديع.
2 - بهترين و معموليترين وضعيت ازدواج اين است که سن پسر کمي از سن دختر بيشتر باشد يا حداقل مساوي باشند. اين به خاطر آن است که مدت باروري در خانمها محدود بوده و در آقايان نامحدود است و ضمنا قدرت باروري خانمها زودتر از آقايان شروع ميشود. همچنين نياز است که آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فکري، به استقلال اقتصادي نيز برسند که اين به زمان بيشتري نياز دارد.
3 - فرد مورد نظر شما در کل، بايد معدل قابلقبولي در معيارهاي مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختري که همسن با پسري است اما در ساير معيارهاي اساسي قوي است، معدل خوبي براي ازدواج دارد. در ضمن وي در معيار سن هم حداقل نمره قبولي را دارد. ولي اگر اين دختر با همه معيارهاي اساسي و خوبي که دارد، 10 سال از پسر بزرگتر باشد، با وجود اينکه معدل بالايي دارد ولي در يک معيار اساسي رد ميشود و چنين ازدواجي با ريسک بالايي از طلاق يا نارضايتي در زندگي زناشويي همراه ميشود.
4 - بايد از طريق رسانههاي گروهي، کلينيکهاي مشاوره ازدواج يا خانواده به دختران و پسراني که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سني بين آنها حداقل 2 سال و حداکثر 7 سال باشد و اين مسالهاي است که بايد موقع راهنمايي قبل از ازدواج براي آنها تشريح کرد تا دريابند که با فاصله سني کمتر، مشکلات کمتري خواهند داشت، مشروط بر اينکه به ساير جنبههاي لازم براي ازدواج موفق نيز توجه کافي مبذول دارند.
*سيمرغ