چگونه ديابت را کنترل کنيم؟
اجازه ندهيم ديابت، لذت بچگي کردن را از کودکان ما بدزدد و سايه شوم بيمار بودن را بر سر آنها حاکم کند. متاسفانه در اغلب فرهنگهاي امروز دنيا مردم با هر سطح اجتماعي و اقتصادي که باشند «خوردن» را لازمه تکميل يا شايد عامل اصلي «لذت بردن» ميدانند، آنقدر که بسياري از مردم تبريک را معادل جمله «دهانتان را شيرين کنيد» ميدانند. گو اينکه «دهان شيريني» نه شرط لازم و نه کافي براي ايجاد يک «قلب شاد» است.
دکتر فهيمه سهيلي پور، فوق تخصص غدد درونريز و متابوليسم کودکان ادامه ميدهد.
دهان تان را شيرين کنيد
آنچه نه امروز، که هر روز پير و جوان و کوچک و بزرگ ما محتاج هستند. متاسفانه مردم بسياري از لذتهاي زندگي را که شايد به ايجاد يک «زندگي شيرين» منتهي ميشود فراموش کرده و در اين ميان فقط به «دهان شيرين» چسبيدهاند گويا که هيچ لذتي حتي از طبيعت زيبا، ديدن يک فيلم يا سريال يا نمايشنامه قشنگ، ساعتهاي خوش ازدواج و تولد عزيزان بدون خوردن، آنهم خوردن شيرينيها و بعضاً غذاها و تنقلات پرچرب و غيرسالم به انجام نميرسد.
هيپوگليسميک نشويم
تمام اين باورها و عادتها در حالي است که خوشبختانه هر چه به اوايل زندگي و دوران کودکي خود نظر ميکنيم، يادمان ميآيد که در آن زمان خوردن را لازمه لذت بردن و شاد بودن را لزوماً همراه با شيرين کردن دهان نميدانستيم؛ مگر نه اينکه گاهي ساعتها بازي ميکرديم، اينسو و آنسو ميدويديم، از باهم بودن لذت ميبرديم و آخر شب خسته و گرسنه حتي بدون شام، خوابمان ميبرد. آنوقت اين مادر عزيز بود که سعي ميکرد با سختي بيدارمان کند و چيزي به خوردمان بدهد تا به قول خودش خواب بد نبينيم، از حال نرويم و شايد به زبان علميتر «هيپوگليسميک» نشويم.
چاقي در کودکان
خوب که فکر کنيم ميبينيم نخوردن يا کم خوردن شيرينيها واقعاً چيزي از لذتهاي ما را کم نکرده بود. بازيهاي ما «قايمموشک» بود و «گرگمبههوا» هيچکدام از دوستان و همبازيهاي ما تبلت يا آيفون نداشتند که لم بدهند، چيپس و پفک بخورند و در حاليکه دل جمعي را ميسوزانند با افتخار با آن بازي کنند و کسي مجبور نبود براي اينکه چنددقيقهاي بتواند افتخار انجام اين بازيها نصيبش شود منت ديگري را بکشد و... و البته آنوقتها شايد «چاقي در کودکان» هم اينقدر بيداد نميکرد و «مقاومت به انسولين» بحث روز کنگرههاي علمي اندوکرينولوژي کودکان نبود.
باورها و عادت هاي غلط
هرچند که ديابت نوع يک در کودکان اصولاً مقوله ديگري است اما بايد بدانيم که تغذيه نامناسب و افزايش وزن که ريشه در باورها و عادتهاي غلط فوقالذکر دارد و بهشدت باعث عدم کنترل اين نوع از ديابت نيز ميشود، علت اصلي بروز آن نيست. علت اصلي ديابت نوع يک در واقع بروز يک کودتاي به تمام معناست؛ کودتايي که در آن سلولهاي سفيد بدن با تمام اعوان و انصار و تواناييهايشان به جان سلولهاي غده لوزالمعده ميافتند. درصد بسياري از آنها را کشته يا مجروح ميکنند. اما تحريک سلولهاي بدن در از بين بردن «دوستان خودي» بهجاي «دشمنان بيخودي» به چه علتي است؟
بچه از ما چه ميخواهد؟
حرف و حديثهاي زيادي در مورد آن گفتهشده است. اما هنوز تا اين زمان هيچ شخص يا گروهي مسئوليت اين اقدام را به عهده نگرفته است. بازهم بگذريم و بهتر است بپرسيم ما چه بايد بکنيم؟ بچهها از ما چه ميخواهند و پزشک معالج از ما چه انتظاراتي دارد؟ و باز هم عرض ميکنم که قطعاً تا اين زمان کنترل ديابت نوع يک به جز با توجه به مجموعهاي از عوامل شامل تغذيه مناسب، فعاليت بدني کافي، آرامش و آسايش فکري و نهايتاً استفاده صحيح و به اندازه از انسولين ميسر نخواهد بود. سلولهاي بتا و شايد غير بتاي لوزالمعده کودکانمان -که مبتلا به ديابت شدهاند- تنها يک گروه از هزاران گروه و کسر کوچکي از ميليونها سلول بدن بچه هستند و بقيه سالم اند و به خوبي مشغول انجام وظايف خود هستند.
او کودک است
فکر کردن به اين مسئله باعث ميشود پدران و مادران بتوانند با انرژي مضاعفي در عرصه حمايت از کودکان ديابتي گام بردارند و با آنها بهعنوان يک کودک و نه دائماً بهعنوان يک بيمار، رفتار صحيح و هوشمندانهاي داشته باشند. رفتاري که نتيجه آن شکوفا شدن تواناييها و استعدادهاي کودکانمان باشد. در سايه چنين رفتاري است که کودک باور ميکند ميتواند علي رغم ابتلا به بيماري ديابت و بدن، شيرين کردن دهان، شيرين زندگي کند، شيرين بدود و شيرين بازي کند و در يککلام شيرين کودکي کند. يادمان باشد لذتي که بازي کردن با پدر و مادر دارد را هيچ کجاي ديگر نميتوان يافت. بازي که جاي خود، حتي حرف زدن، تلويزيون ديدن و خنديدن با پدر و مادر هم از هر بازي، تماشا يا خنده ديگري شيرينتر است.
رفيق شفيق در کنترل قند
چه خوب بود اگر ميشد ما بهجاي اينکه پاسبان نخوردن شيريني توسط کودکان ديابتي خود باشيم، رفيق شفيق آنها در کنترل قندشان باشيم. بعد از ابتلا به ديابت بيش از قبل با بچههايمان بچگي کنيم. بدويم و بازي کنيم، علتهاي عدم کنترل قندشان را ليست کرده و باهم براي کنترل هر کدام از آنها تصميم بگيريم و وارد عمل شويم و بالاخره آخر کلام اينکه اجازه ندهيم ديابت، لذت بچگي کردن را از کودکان ما بدزدد و سايه شوم بيمار بودن را بر سر آنها حاکم کند.
عوامل بالابرنده و پايين آورنده قند خون
دکتر محمدتقي چراغچي، معاون انجمن اطلاع رساني گابريک درباره نقش کنترل ديابت در کاهش هزينه ها و عوارض طولاني مدت آن ميگويد: با توجه به ماهيت مزمن بيماري ديابت و پيشرفت آن در طول زمان، پيشگيري از عوارض و هزينههاي درمان آن تنها از طريق کنترل صحيح بيماري ممکن خواهد بود. حفظ قند خون در محدوده طبيعي از ايجاد آسيب در ارگانهاي داخلي، عروق خوني و اعصاب جلوگيري کرده و بروز عوارض را تا حد زيادي به تاخير مياندازد. وي ضمن تاکيد بر ميزان اهميت SMBG در کنترل ديابت اضافه ميکند:SMBG يکي از ابزارهاي مهم کنترل ديابت به شمار ميآيد. برقراري تعادل ميان عوامل بالابرنده و پائين آورنده قند خون به کمک تحليل نتايج اندازهگيري قند خون بهدستآمده از طريق SMBG امکانپذير است.
هزينه هاي کنترل ديابت
طي چند سال اخير خوشبختانه سازمانهاي بيمه با پوشش گروه جديدي از داروهاي تزريقي ديابت از جمله قلمهاي انسولين، قدم بزرگي در تامين نيازهاي بيماران ديابتي، بهويژه ديابت نوع يک، برداشتهاند. با اينحال متاسفانه بخش اعظم هزينههاي کنترل ديابت که شامل اندازهگيري قند خون است، همچنان بهطور کامل بر عهده بيمار است. ولي پزشکان و انجمنها افراد و سازمانهايي هستند که در خط مقدم با بيماران ديابتي در تماس هستند؛ بنابراين از بسياري از مشکلات آنان آگاه هستند و از اين رو نقش سازندهاي ميتوانند در پوشش بيمهاي بيماران داشته باشند.
دکتر فهيمه سهيلي پور، فوق تخصص غدد درونريز و متابوليسم کودکان ادامه ميدهد.
دهان تان را شيرين کنيد
آنچه نه امروز، که هر روز پير و جوان و کوچک و بزرگ ما محتاج هستند. متاسفانه مردم بسياري از لذتهاي زندگي را که شايد به ايجاد يک «زندگي شيرين» منتهي ميشود فراموش کرده و در اين ميان فقط به «دهان شيرين» چسبيدهاند گويا که هيچ لذتي حتي از طبيعت زيبا، ديدن يک فيلم يا سريال يا نمايشنامه قشنگ، ساعتهاي خوش ازدواج و تولد عزيزان بدون خوردن، آنهم خوردن شيرينيها و بعضاً غذاها و تنقلات پرچرب و غيرسالم به انجام نميرسد.
هيپوگليسميک نشويم
تمام اين باورها و عادتها در حالي است که خوشبختانه هر چه به اوايل زندگي و دوران کودکي خود نظر ميکنيم، يادمان ميآيد که در آن زمان خوردن را لازمه لذت بردن و شاد بودن را لزوماً همراه با شيرين کردن دهان نميدانستيم؛ مگر نه اينکه گاهي ساعتها بازي ميکرديم، اينسو و آنسو ميدويديم، از باهم بودن لذت ميبرديم و آخر شب خسته و گرسنه حتي بدون شام، خوابمان ميبرد. آنوقت اين مادر عزيز بود که سعي ميکرد با سختي بيدارمان کند و چيزي به خوردمان بدهد تا به قول خودش خواب بد نبينيم، از حال نرويم و شايد به زبان علميتر «هيپوگليسميک» نشويم.
چاقي در کودکان
خوب که فکر کنيم ميبينيم نخوردن يا کم خوردن شيرينيها واقعاً چيزي از لذتهاي ما را کم نکرده بود. بازيهاي ما «قايمموشک» بود و «گرگمبههوا» هيچکدام از دوستان و همبازيهاي ما تبلت يا آيفون نداشتند که لم بدهند، چيپس و پفک بخورند و در حاليکه دل جمعي را ميسوزانند با افتخار با آن بازي کنند و کسي مجبور نبود براي اينکه چنددقيقهاي بتواند افتخار انجام اين بازيها نصيبش شود منت ديگري را بکشد و... و البته آنوقتها شايد «چاقي در کودکان» هم اينقدر بيداد نميکرد و «مقاومت به انسولين» بحث روز کنگرههاي علمي اندوکرينولوژي کودکان نبود.
باورها و عادت هاي غلط
هرچند که ديابت نوع يک در کودکان اصولاً مقوله ديگري است اما بايد بدانيم که تغذيه نامناسب و افزايش وزن که ريشه در باورها و عادتهاي غلط فوقالذکر دارد و بهشدت باعث عدم کنترل اين نوع از ديابت نيز ميشود، علت اصلي بروز آن نيست. علت اصلي ديابت نوع يک در واقع بروز يک کودتاي به تمام معناست؛ کودتايي که در آن سلولهاي سفيد بدن با تمام اعوان و انصار و تواناييهايشان به جان سلولهاي غده لوزالمعده ميافتند. درصد بسياري از آنها را کشته يا مجروح ميکنند. اما تحريک سلولهاي بدن در از بين بردن «دوستان خودي» بهجاي «دشمنان بيخودي» به چه علتي است؟
بچه از ما چه ميخواهد؟
حرف و حديثهاي زيادي در مورد آن گفتهشده است. اما هنوز تا اين زمان هيچ شخص يا گروهي مسئوليت اين اقدام را به عهده نگرفته است. بازهم بگذريم و بهتر است بپرسيم ما چه بايد بکنيم؟ بچهها از ما چه ميخواهند و پزشک معالج از ما چه انتظاراتي دارد؟ و باز هم عرض ميکنم که قطعاً تا اين زمان کنترل ديابت نوع يک به جز با توجه به مجموعهاي از عوامل شامل تغذيه مناسب، فعاليت بدني کافي، آرامش و آسايش فکري و نهايتاً استفاده صحيح و به اندازه از انسولين ميسر نخواهد بود. سلولهاي بتا و شايد غير بتاي لوزالمعده کودکانمان -که مبتلا به ديابت شدهاند- تنها يک گروه از هزاران گروه و کسر کوچکي از ميليونها سلول بدن بچه هستند و بقيه سالم اند و به خوبي مشغول انجام وظايف خود هستند.
او کودک است
فکر کردن به اين مسئله باعث ميشود پدران و مادران بتوانند با انرژي مضاعفي در عرصه حمايت از کودکان ديابتي گام بردارند و با آنها بهعنوان يک کودک و نه دائماً بهعنوان يک بيمار، رفتار صحيح و هوشمندانهاي داشته باشند. رفتاري که نتيجه آن شکوفا شدن تواناييها و استعدادهاي کودکانمان باشد. در سايه چنين رفتاري است که کودک باور ميکند ميتواند علي رغم ابتلا به بيماري ديابت و بدن، شيرين کردن دهان، شيرين زندگي کند، شيرين بدود و شيرين بازي کند و در يککلام شيرين کودکي کند. يادمان باشد لذتي که بازي کردن با پدر و مادر دارد را هيچ کجاي ديگر نميتوان يافت. بازي که جاي خود، حتي حرف زدن، تلويزيون ديدن و خنديدن با پدر و مادر هم از هر بازي، تماشا يا خنده ديگري شيرينتر است.
رفيق شفيق در کنترل قند
چه خوب بود اگر ميشد ما بهجاي اينکه پاسبان نخوردن شيريني توسط کودکان ديابتي خود باشيم، رفيق شفيق آنها در کنترل قندشان باشيم. بعد از ابتلا به ديابت بيش از قبل با بچههايمان بچگي کنيم. بدويم و بازي کنيم، علتهاي عدم کنترل قندشان را ليست کرده و باهم براي کنترل هر کدام از آنها تصميم بگيريم و وارد عمل شويم و بالاخره آخر کلام اينکه اجازه ندهيم ديابت، لذت بچگي کردن را از کودکان ما بدزدد و سايه شوم بيمار بودن را بر سر آنها حاکم کند.
عوامل بالابرنده و پايين آورنده قند خون
دکتر محمدتقي چراغچي، معاون انجمن اطلاع رساني گابريک درباره نقش کنترل ديابت در کاهش هزينه ها و عوارض طولاني مدت آن ميگويد: با توجه به ماهيت مزمن بيماري ديابت و پيشرفت آن در طول زمان، پيشگيري از عوارض و هزينههاي درمان آن تنها از طريق کنترل صحيح بيماري ممکن خواهد بود. حفظ قند خون در محدوده طبيعي از ايجاد آسيب در ارگانهاي داخلي، عروق خوني و اعصاب جلوگيري کرده و بروز عوارض را تا حد زيادي به تاخير مياندازد. وي ضمن تاکيد بر ميزان اهميت SMBG در کنترل ديابت اضافه ميکند:SMBG يکي از ابزارهاي مهم کنترل ديابت به شمار ميآيد. برقراري تعادل ميان عوامل بالابرنده و پائين آورنده قند خون به کمک تحليل نتايج اندازهگيري قند خون بهدستآمده از طريق SMBG امکانپذير است.
هزينه هاي کنترل ديابت
طي چند سال اخير خوشبختانه سازمانهاي بيمه با پوشش گروه جديدي از داروهاي تزريقي ديابت از جمله قلمهاي انسولين، قدم بزرگي در تامين نيازهاي بيماران ديابتي، بهويژه ديابت نوع يک، برداشتهاند. با اينحال متاسفانه بخش اعظم هزينههاي کنترل ديابت که شامل اندازهگيري قند خون است، همچنان بهطور کامل بر عهده بيمار است. ولي پزشکان و انجمنها افراد و سازمانهايي هستند که در خط مقدم با بيماران ديابتي در تماس هستند؛ بنابراين از بسياري از مشکلات آنان آگاه هستند و از اين رو نقش سازندهاي ميتوانند در پوشش بيمهاي بيماران داشته باشند.