چقدر دلواپسها زیاد شدهاند!
دوم - شیوخ نفتی جنوب خلیجفارس و در راس ایشان، حکومت عربستان نیز به شدت دلواپسند. دلواپسی آنان واقعی است. از تعامل ایران با جهان دلواپسند! این همسایگان ما پس از انقلاب اسلامی، هرچه توانستهاند کردهاند تا نگذارند ایران با غرب به تعامل و سپس آشتی برسد. عربستان با فروکش اعتبار مصر بعد از ناصر، با تکیه بر منابع بیکران نفتی، با هدف رهبری اعراب سنی، نفوذ ایران در منطقه را مانع اصلی میبیند و از هیچ اقدامی در سنگاندازی در مسیر بهبود روابط ایران و غرب چشم نمیپوشد و حتی در اشاره به ایران از آمریکا رسما خواسته بود «سر مار را با سنگ بکوبد». قطر در بلبشو بحرانی بودن روابط ایران و غرب، حوزههای نفتی و گازی مشترک با ایران را میبلعد. امارات بازگشت جزایر سهگانه به ایران را ١٢سال پس از آن رویداد در تریبونهای سیاسی به اصطلاح دادخواهی میکند! و... بقیه نیز!
سوم - در ایران نیز گروهی دلواپسند. من بین «دلواپسان» هموطنم تفکیک قائلم.
گروهی واقعا «دلواپسان کاسب» هستند و گروهی خوشباوران عزیزی هستند که
تحتتأثیر القائات این کاسبان دلواپسی، واقعا دلواپس شدهاند! این گروه از
دلواپسان، بدون توجه به نیت «دلواپسسازان کاسب» عموما علاقهمندان کشورند و
نگران از دست رفتن امتیازاتی هستند که فکر میکنند ما داریم و ممکن است در
میز مذاکره از دست بدهیم. همه دلواپسان وطنی را با یک چوب نمیتوان راند.
برای گروه اخیر باید روشن کرد ایران برای خروج از بحران، باید به تعامل
محترمانه با دنیا دست
یابد.
***
دنیای هزاره سوم، جهانی نیست که بتوان بدون تعامل؛ آسایش و رفاه ملتها را
فراهم کرد و به احترام جهانی دست یافت. تجربه دوران اصلاحات و اعتباری که
ایران در جهان پیدا کرد، نشان داد به جز رجزخوانیها و هیاهوی احمدینژادی،
نیز راههایی هست! به باور من، اینک میتوان ترس از توانايی در ایجاد و
مدیریت بحرانهای منطقهای را زمینهساز یک احترام متقابل، مدارا و تعامل
با همسایگان کرد. وقتی قدرت منطقهای ایران از سوی غرب و شرق پذیرفته شده
است، باید خردمندانه کوشید نقش برادر بزرگی را بازی کرد که بهفکر امنیت
جمعی است و نه امنیت فردی. بههرحال همسایه را نمیتوان از خانهاش بیرون
کرد. ما هم که قصد جابهجايی ایران را نداریم!
*شهروند