کد خبر: ۷۸۳۱۰
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۵۸۱

بیا ‌‌ای باد نوروزم

مریم حسینی‌نیا کار‌شناس‌ارشد پژوهش علوم اجتماعی
روزهای مختلف، طعم‌های متفاوتی دارند. روزهای مختلف، آوازهای گوناگونی هم دارند. روزهای مختلف الوان متنوعی هم دارند البته. مثلاً اواخر شب سی‌ویکم شهریور حدود ساعت ۸ خاکستری تیره است. صبح روز سفرهای تفریحی، روشن و شفاف است. اول مرداد طعم آب طالبی سردی را دارد که همین‌جور که فرو می‌دهی‌اش، فکر می‌کنی مِری‌ات یخ زد! و طبیعی است که تمام گنجشک‌ها برای روز تولد ماست که می‌خوانند.

با این حساب کم پیش می‌آید روزی رسد که همه اینها را یک جا با هم داشته باشد. کم پیش می‌آید کامَت شیرین شود با یادآوری روزی خاص که فکر کنی سبز خوش‌رنگی هم هست و در پس زمینه‌اش آهنگی ویژه را برایت تداعی کند و البته که به تقلا افتاده باشی برایش. برای مرتب بودن همه چیزش. برای اجرا شدن مو به موی آنچه خودت برایش در نظر گرفته‌ای و از بد سلیقگی این روزگار این است که شاید یکی از این ۱۳ روز پیش رو که پیشوند «نو» را هم یدک می‌کشند، این روز خاص باشد و نه همه‌اش!


هرچند ممکن است که از این روزهای خاص در طول ‌سال هم باشد ولی حقیقتاً طعم یکی از این ۱۳ روز خیلی ناب‌تر است. الزاماً تحول روحی و معنوی هم نباید رخ دهد. فقط ممکن است خوش‌ترمان بیاید. بهتر به دل بنشیند. حتی اگر الان جزو مخالفان پروپاقرص نوروز و مناسباتش باشید و تمام بدو بدو‌ها را سرگرمی مسخره‌ای بدانید و چشمتان را هم روی تمام فرش‌های شسته شده آویزان از بام‌ها ببندید و به میل خرید مردم پوزخند بزنید و فرقی مابین این روز‌ها با مابقی روز‌ها هم ندانید، باز ته ته خاطراتتان را که بگردید یه جایی تصویری روشن از «نوروز» در یاد دارید. مثلاً تصویر روشن من نه از لحظه تحویل‌ سال است و نه از دیدن اقوام و نه از گرفتن عیدی و نه از کتاب خواندن و فیلم دیدن و کارهایی از این دست. تصویر روشنم به حوالی غروب باران‌زده یزد برمی‌گردد که یک آن نگاهم به آسمان رفت و زیبایی صحنه پیش رو و شادی آن دقایق وادارم کرد فکر کنم که خوشبختی در زندگی یعنی همین؛ ۱۰ فروردین ۹۰. یا روز اول عید ۸۶ و خوشی‌ای که از شنیدن آهنگی که پیش از این بار‌ها و بار‌ها شنیده بودم و نمی‌دانم چرا پیش از آن برایم آن حس عجیب را نداشت. یا وقتی که لابه‌لای برگه‌های تلنبار شده کشو، برگه‌ای را پیدا کردم که نوشته بودم: «خدایا هوایم را داشته باش و به‌ سال جدیدم برکت بده. به روز‌هایم و وقتم. به کیفم و به داشته‌هایم. به شادی و به خنده‌ام. به سلامتی و به تندرستی‌ام. به علاقه‌هایم ودوست‌داشتنی‌هایم. به زندگی‌ام... سوم فروردین ۹۱.» بعد کمی پایین‌تر نوشته‌ام «خوب بود. ممنون. فروردین ۹۲.»


سال نیکی درپیش داشته باشید.


* زمستان‌ست و بی‌برگی بیا‌ ای باد نوروزم


بیابا‌ن‌ست و تاریکی بیا‌‌ای قرص مهتابم


سعدی علیه‌الرحمه