کد خبر: ۸۱۷۷۰
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰۹۴

ماجراي منجمد شدن بازيگران

  در نشست فيلم «طعم شيرين خيال» مباحثي از جمله استفاده از شخصيت اصلي داستان به عنوان راوي و انجماد بازيگران در صحنه‌هايي که وي رو به دوربين صحبت مي‌کند و تقابل خير و شر در درام مطرح شد.کمال تبريزي کارگردان سينما و تلويزيون ايران اين روزها فيلم سينمايي «طعم شيرين خيال» به تهيه کنندگي محمد علي حسيني نژاد را روي پرده سينماهاي کشور دارد، فيلمي که جزو اکران نوروزي سينماها بوده و از ۲۰ اسفند ماه به نمايش در آمده است.

«طعم شيرين خيال» داستان دختري به نام شيرين است که ماجراي خواستگاري استادش از خود را تعريف مي کند. شهاب حسيني، نازنين بياتي، نادر فلاح، نازنين فرهاني و پريوش نظريه از جمله بازيگران اين فيلم هستند.

اکران «طعم شيرين خيال» در سينماهاي کشور، بهانه اي شد تا با کمال تبريزي کارگردان اين فيلم و محمد علي حسيني نژاد تهيه کننده اثر به گفتگو بنشينيم.

در بخش پاياني اين مصاحبه با ما همراه باشيد:

*در «طعم شيرين خيال» علاوه بر نشان دادن رابطه عاطفي که بين گروس و شيرين وجود دارد، مي توانيم مقابله خير و شر يا همان حضور «ضد قهرمان» را در داستان ببينيم. کنش و واکنش بين گروس و خانم سامري نيز از جمله بخش هاي است که به آن توجه شده است.

تبريزي: زماني که قصه اي را تعريف مي کنيم در مقابل يک قهرمان بايد يک ضد قهرمان وجود داشته باشد تا مخاطب بتواند نسبت به قهرمان احساس سمپاتي و همذات پنداري کند. به همين دليل هميشه بايد مانعي در برابر قهرمان باشد، اين يک قاعده ازلي و ابدي است پس خير و شر لازمه بيان يک قصه هستند.

خانم ثميني هم سعي کرده نقل قصه را شبيه قصه هاي اساطيري ايران کند، يعني لايه هاي مختلف رمزآلود از جلوي چشم مخاطب برداشته شود. طبيعتا دکتر سامري که از اسم او هم معلوم است مانند «گوساله سامري» همه را از راه اصلي دور مي کند و به سمت ديگري مي برد نيز بايد در فيلم قرار مي گرفت تا بگوييم اگر اتفاقي پيرامون ما به لحاظ گرايش به سمت محيط زيست و حفظ طبيعت رخ نمي دهد به اين دليل است که نيروهايي و حتي انسان هايي در کنار ما زندگي مي کنند که مخالف اين حرکت عمل مي کنند و رفتارشان نيز بيشتر به دليل منافع مادي و دنيايي است.

اما در نيروي خير هميشه يک منفعت معنوي وجود دارد. امروزه هم بحث زمين خواري و از بين بردن جنگل ها و شکار حيوانات مطرح است که نشان مي دهد نيرويي وجود دارد که موانعي را براي حفظ طبيعت شکل مي دهد.

حسيني نژاد: متاسفانه برخي از افراد تنها به دنبال بلعيدن هستي هستند.

*پروژه «دل عالم» که گروس در فيلم به دنبال ساخت آن است پروژه جالب و دوست داشتني است که مي تواند در واقعيت هم شکل بگيرد. سوژه نمايش چنين پروژه اي از کجا شکل گرفت؟

حسيني نژاد: زماني که قرار شد خانم ثميني در اين پروژه کنار ما باشد بعد از صحبت هايي که انجام داديم، تصميم گرفتيم فيلم کمي «کرمانيزه» شود بنابراين با خانم ثميني به کرمان سفر کرده و از بخش هاي مختلف اين استان بازديد کرديم. در اين سفر به شعري در آرامگاه «شاه نعمت الله ولي» در ماهان برخورد کرديم که بيتي از آن مي گفت «کرمان دل عالم است و ما اهل دليم». خانم ثميني از اين بيت عکس گرفت و پيشنهاد داد که اين نام مي تواند بهترين گزينه براي محلي باشد که گروس در آن زندگي مي کند.

*فکر مي کنم اين فيلم مي تواند انگيزه اي ايجاد کند تا چنين شهرک هايي در کشور ساخته شود.

حسيني نژاد: البته در بسياري از کشورها چنين شهرک هايي در حال ساخت است. براي طراحي «دل عالم» عکس و نمونه هايي از اين شهرک ها جمع آوري کرديم اما اين را هم بايد بگويم که در طراحي شهرک «دل عالم» سعي کرديم معماري ايراني را رعايت کنيم.

*انتخاب لوکيشن هاي «طعم شيرين خيال» قابل توجه بود، چرا که به خوبي طبيعت کرمان را نشان مي داد. انتخاب لوکيشن هاي فيلم بر چه اساس انجام شد؟

تبريزي: براي پيدا کردن مکان هايي که براي اين فيلم مي خواستيم به غير از لوکيشن هاي کوير و دانشگاه، کار بسيار سختي را پشت سر گذاشتيم و براي انتخاب خانه ها زمان زيادي را صرف کرديم. کرمان يک شهر سنتي و بومي و داراي معماري خاص است. اما متاسفانه اين شهر هم مانند ديگر شهرها درگير معماري عجيب و غريبي است که هيچ تناسبي با معماري سنتي ايران ندارد، معماري که چهره بسياري از شهرها و خانه هاي ايراني را تخريب کرده است. همين مساله سبب شد تا گزينه هاي ما براي انتخاب خانه هايي که مي توانست براي فيلمبرداري مناسب باشد بسيار کم شود.

حسيني نژاد: البته ما به دنبال خانه اي با معماري بومي بوديم اما اين به آن معنا نبود که به دنبال معماري از کار افتاده باشيم، بلکه به دنبال معماري بوديم که در آن زندگي جاري باشد. ما به خانه هاي بسياري سر زديم اما بسياري از خانه ها يا مخروبه بود و يا اجازه کار در آن را به ما نمي دادند.

تبريزي: يکي ديگر از مشکلات ما اين بود که بسياري از خانواده هاي سنتي که در خانه هايي که مي توانستند براي ما مناسب باشند، زندگي مي کردند چندان تمايل نداشتند که آرامششان با حضور گروه فيلمبرداري به هم بريزد. در نهايت خانه اي را که انتخاب کرديم در شهر بردسير در نزديکي کرمان بود که البته خانواده اي که اين خانه را در اختيار ما قرار دادند همکاري بسياري با ما کردند هرچند آشنايي با چگونگي کار گروه هاي فيلمبرداري نداشتند.

هميشه به اين مساله فکر مي کنم که اگر فيلمنامه اي به ما اين امکان را مي دهد تا از دل تهران بيرون بياييم و در شهرستان ها فيلم بسازيم چرا اين کار را انجام ندهيم. در چنين شرايطي مي توانيم بسياري از نقاط کشور را به لحاظ تصويري به ثبت رسانيم و آن را معرفي کنيم. نگراني ما اين است که تعداد خانه هاي قديمي بسيار کم هستند و با تصويربرداري از اين خانه ها اين امکان به وجود مي آيد که اگر روزي ديگر آن خانه وجود نداشت حداقل تصوير آن به عنوان يک کار فرهنگي باقي بماند. خوشبختانه در اين فيلم توانستيم تصاويري داشته باشيم که بتواند زيبايي آن فضا را تشديد کند. در واقع خانه اي که در فيلم شاهدش هستيم به نوعي حس وجود سنت در کنار مدرنيته را نشان مي دهد.

*در اين فيلم علاوه بر حضور بازيگران شناخته شده، بازيگران کرماني نيز حضور داشتند. انتخاب بازيگران بر چه اساس انجام شد؟

تبريزي: قصد ما اين بود که براي خانواده شيرين از بازيگران کرماني استفاده کنيم. به گونه اي که نادر فلاح پدر خانواده خود کرماني است و در حال حاضر از جمله پيشکسوتان عرصه تئاتر در کشور به شمار مي رود. در کنار او مادر، مادر بزرگ و برادر شيرين هنرمندان کرماني هستند اما پيدا کردن بازيگري براي نقش شيرين برايمان بسيار سخت بود. چرا که کارکتري مانند شيرين علاوه بر اينکه بايد لهجه کرماني مي داشت بايد از لحاظ فيزيکي و توانايي بازيگري هم مورد توجه قرار مي گرفت.

البته از ابتدا مي دانستيم که گروس را نبايد از کرمان انتخاب کنيم و در نهايت شهاب حسيني را براي اين نقش برگزيديم. براي نقش شيرين نيز تصميم گرفتيم از بازيگري که حرفه اي تر باشد و بتواند ظرايف مورد نظر براي نقش را اجرا کند، استفاده کنيم. به همين دليل از نازنين بياتي براي بازي در اين نقش استفاده کرديم، بازيگري که سابقه خوبي در سينما دارد. براي لهجه او از کمک نادر فلاح استفاده کرديم که فلاح نيز به خوبي لهجه کرماني را به نازنين بياتي آموزش داد.

حسيني نژاد: يکي از دغدغه هاي ما اين بود که شخصيت شيرين اين فيلم بايد شيرين و پاک باشد، گزينه هاي مختلفي داشتيم تا در نهايت به نازنين بياتي رسيديم.

*موسيقي فيلم به خوبي مرتبط با مضمون و جغرافياي فيلم است. چون تلاش شده با توجه به اينکه داستان فيلم در شهر کرمان رخ مي دهد از موسيقي بومي اين منطقه نيز براي ساخت موسيقي بهره گرفته شود.

تبريزي: همان ابتدا و در مرحله پيش توليد بحث انتخاب آهنگساز بين من و تهيه کننده مطرح شد. آقاي سخاوت دوست اصالت کرماني دارد و به همين دليل به موسيقي نواحي و بومي اين منطقه آشنا است. زماني که نمونه کارهاي او را گوش داديم، تصميم گرفتيم تا با او براي ساخت موسيقي «طعم شيرين خيال» همکاري کنيم.

احساسم اين بود که خيلي خوب است که جنس ديگري از موسيقي را در اين فيلم داشته باشيم که يادآور موسيقي کرمان باشد. فکر مي کنم موسيقي فيلم خيلي خوب و به جا بوده و با حس و ساختمان فيلم هماهنگ است.

* شيرين به عنوان راوي قصه در فواصل داستان و زمان وقوع موقعيت ها و رخدادهاي فيلم از فضا فاصله گرفته و قصه اش را براي مخاطب روايت مي کند. چنين کاري هم براي بازيگر و هم براي کارگردان سخت به نظر مي رسد. چطور تصميم گرفتيد تا اين نوع از روايت را براي «طعم شيرين خيال» انتخاب کنيد؟

تبريزي: به ندرت در سينماي ايران پيش آمده که راوي داستان رو به دوربين صحبت کند. در «طعم شيرين خيال» بايد يک راوي مي داشتيم به همين دليل از فاصله گذاري که از گذشته در تئاتر رواج داشته، استفاده کرديم اما با توجه به اينکه اين فاصله گذاري قرار بود در سينما استفاده شود بايد براي آن يک تعريف در نظر مي گرفتيم. يکي از تعاريف فاصله گذاري در تئاتر اين است که زماني که درگير قصه و فضاي نمايش هستيد لحظه اي يکي از کارکترهاي فيلم، مخاطب را از فضاي نمايش دور مي کند و توضيحاتي را براي او ارائه مي دهد.

به اين فکر کردم تا اين تعريف را با استفاده از قوانين سينمايي در فيلم وارد کنم. يکي از تعاريف اين نوع فاصله گذاري اين است که زمان نمايش را براي مخاطب ثابت نگه مي دارد به همين دليل تصميم گرفتم تا راوي را به صحنه بياورم حتي اگر در واقعيت داستان، راوي در اين صحنه حضور نداشته باشد.

نکته بعدي اين بود که راوي نبايد توسط ديگر کاراکترها ديده مي شد که اين مسئله تجربه جديدي بود و تصميم گرفتم تا چنين تغييري را در قاعده کلاسيکي که وجود دارد، انجام دهم. در اين سکانس ها تنها کسي که دچار انجماد نمي شود راوي است که بايد به صحبت هاي خود ادامه دهد. اين ايده اي بود که فکر مي کردم مي تواند نتيجه خوبي داشته باشد و نهايتا هم معتقدم اين مساله در فيلم جا افتاده است.

اين کار هم به جذابيت فيلم کمک کرد و هم تجربه جديدي در حوزه سينما به شمار مي رفت.
*مهر