نسخه چاپی
ارسال به دوستان
قصه نرگس ؛وقتي کعبه کنار ماست
وقتي نشاني جديد کعبه ، شيرخوار گاه ،موسسه حمايت از کودکان سرطاني، خيريه معلولان جسمي و حرکتي ، بنياد کودکان بي سرپرست ، آسايشگاه معلولان ،خانه سالمندان ،روستا ها ي دور افتاده ،محرومان و همين همسايه کناري ات باشد ، حج تان ؛ حجي دلي مي شود و وصال را در کعبه دل لبيک مي گوييد.
به گزارش خراسان، باز هم فرشتگان زميني پا به عرصه گذاشتند و اللهم لبيک را اين بار براي ياري نرگس 6 ساله زمزمه کردند؛ زمزمه اي عاشقانه که در عرش الهي پيچيد.
زنگ تلفن دفتر روزنامه خراسان شمالي به صدا درآمد ، از آن سوي خط مردي با صداي لرزان از تاثرش از گزارش «دختري 6 ساله با دردي 60 ساله» گفت ،از اين که خيلي دلش به درد آمده است و قصد کمک دارد تا اميدي در دل نرگس جوانه بزند . او قول مساعدت براي درمان اين کودک 6 ساله را داد و گفت که همکارانش هم اعلام ياري کرده اند.
نرگس رسولي، کودک ۶ ساله بجنوردي، از ۶ ماهگي دچار بيماري شديد پوستي شده است. او به شدت از بيماري خود رنج مي برد و مدام بدنش در حال خارش است و پوست هايي که هرگز تمامي ندارند مدام رشد مي کنند و مي ريزند و دوباره رشد مي کنند و بار ديگر مي ريزند! او همراه با پدر، مادر و برادرش در حاشيه شهر بجنورد در استان خراسان شمالي زندگي مي کند. نرگس نمي تواند هر غذايي بخورد، حتماً بايد گوشت بخورد. چوب، خاک و موريانه براي بدنش ضرر دارد اما پدرش کارگر است و خانه اي کلنگي دارند.
وقتي پوست ها مي ريزد، خارش تن نرگس بيشتر مي شود. پدر و مادرش مي گويند ما مدام در حال خاراندن بدن نرگس هستيم. هيچ کدام از بچه هاي همسايه با نرگس بازي نمي کنند. تنها دلخوشي او عروسکش است و برادرش. نرگس مي گويد فقط يک آرزو دارد آن هم اين که ديگر بدنش نخارد.
صداي وجدان هاي بيدار گوش مان را نوازش مي داد و هر يک به نحوي ابراز همدردي مي کردند ؛ از رئيس يک مجتمع آموزش عالي گرفته، تا کارمندان يک بانک و تعدادي ديگر از شهروندان دلسوز . هنگامي که يک جامعه شناس ،يک ماما و همکاران روزنامه خراسان و خراسان شمالي همت مي کنند تا ديگر نرگس تنها نماند وتماس هاي پي در پي مردمي که با ابراز همدردي شان لبخند را بر لبان خانواده دخترک 6 ساله جاري مي کنند ،از آن لحظات نابي است که در ذهن ماندگار مي شود . پدر نرگس هم از تماس هاي خيراني که پس از خواندن گزارش خراسان شمالي براي حمايت از فرزندش اعلام آمادگي کرده اند سپاسگزاري مي کند و براي همه دعاي خير دارد. چقدر فاصله آسمان و زمين کم مي شود وقتي دستاني ياريگر و مهربان براي لبخند يک کودک بلند مي شود و حس آسماني بودن را به زمينيان هديه مي کند. بايد دست مريزاد گفت به همه؛ همه آن ها که درد نرگس ،دردشان شد وبا لحظه لحظه درد کشيدن او اشک ريختند وآستين بالا زدند تا نرگس اشک شوق بريزد .
هرچند نوشتن اين گزارش خاطر برخي پزشکان را مکدر کرده بود و اين اقدام را اقدامي بيهوده تلقي کردند تا خدا نکرده به توانايي آن ها خرده گرفته نشود ،اما هدف از نگارش اين گزارش ، بيان محروميت و مظلوميت کودکي است که به هر دليل امروز روزگار سختي را مي گذراند و تحمل اين درد ها وخارش مدام بدنش براي او بسيار طاقت فرساست وبا اين وجود همت خيران که در چند گزارش خراسان شمالي همواره ياري رسان بودند ما را در ادامه راه ثابت قدم کرد . هم اکنون نرگس به همت وجدان هاي بيدار ، براي مداوا در تهران به سر مي برد و کمک هاي مردمي نيز که به دستمان مي رسد براي شان ارسال مي شود .
به گزارش خراسان، باز هم فرشتگان زميني پا به عرصه گذاشتند و اللهم لبيک را اين بار براي ياري نرگس 6 ساله زمزمه کردند؛ زمزمه اي عاشقانه که در عرش الهي پيچيد.
زنگ تلفن دفتر روزنامه خراسان شمالي به صدا درآمد ، از آن سوي خط مردي با صداي لرزان از تاثرش از گزارش «دختري 6 ساله با دردي 60 ساله» گفت ،از اين که خيلي دلش به درد آمده است و قصد کمک دارد تا اميدي در دل نرگس جوانه بزند . او قول مساعدت براي درمان اين کودک 6 ساله را داد و گفت که همکارانش هم اعلام ياري کرده اند.
نرگس رسولي، کودک ۶ ساله بجنوردي، از ۶ ماهگي دچار بيماري شديد پوستي شده است. او به شدت از بيماري خود رنج مي برد و مدام بدنش در حال خارش است و پوست هايي که هرگز تمامي ندارند مدام رشد مي کنند و مي ريزند و دوباره رشد مي کنند و بار ديگر مي ريزند! او همراه با پدر، مادر و برادرش در حاشيه شهر بجنورد در استان خراسان شمالي زندگي مي کند. نرگس نمي تواند هر غذايي بخورد، حتماً بايد گوشت بخورد. چوب، خاک و موريانه براي بدنش ضرر دارد اما پدرش کارگر است و خانه اي کلنگي دارند.
وقتي پوست ها مي ريزد، خارش تن نرگس بيشتر مي شود. پدر و مادرش مي گويند ما مدام در حال خاراندن بدن نرگس هستيم. هيچ کدام از بچه هاي همسايه با نرگس بازي نمي کنند. تنها دلخوشي او عروسکش است و برادرش. نرگس مي گويد فقط يک آرزو دارد آن هم اين که ديگر بدنش نخارد.
صداي وجدان هاي بيدار گوش مان را نوازش مي داد و هر يک به نحوي ابراز همدردي مي کردند ؛ از رئيس يک مجتمع آموزش عالي گرفته، تا کارمندان يک بانک و تعدادي ديگر از شهروندان دلسوز . هنگامي که يک جامعه شناس ،يک ماما و همکاران روزنامه خراسان و خراسان شمالي همت مي کنند تا ديگر نرگس تنها نماند وتماس هاي پي در پي مردمي که با ابراز همدردي شان لبخند را بر لبان خانواده دخترک 6 ساله جاري مي کنند ،از آن لحظات نابي است که در ذهن ماندگار مي شود . پدر نرگس هم از تماس هاي خيراني که پس از خواندن گزارش خراسان شمالي براي حمايت از فرزندش اعلام آمادگي کرده اند سپاسگزاري مي کند و براي همه دعاي خير دارد. چقدر فاصله آسمان و زمين کم مي شود وقتي دستاني ياريگر و مهربان براي لبخند يک کودک بلند مي شود و حس آسماني بودن را به زمينيان هديه مي کند. بايد دست مريزاد گفت به همه؛ همه آن ها که درد نرگس ،دردشان شد وبا لحظه لحظه درد کشيدن او اشک ريختند وآستين بالا زدند تا نرگس اشک شوق بريزد .
هرچند نوشتن اين گزارش خاطر برخي پزشکان را مکدر کرده بود و اين اقدام را اقدامي بيهوده تلقي کردند تا خدا نکرده به توانايي آن ها خرده گرفته نشود ،اما هدف از نگارش اين گزارش ، بيان محروميت و مظلوميت کودکي است که به هر دليل امروز روزگار سختي را مي گذراند و تحمل اين درد ها وخارش مدام بدنش براي او بسيار طاقت فرساست وبا اين وجود همت خيران که در چند گزارش خراسان شمالي همواره ياري رسان بودند ما را در ادامه راه ثابت قدم کرد . هم اکنون نرگس به همت وجدان هاي بيدار ، براي مداوا در تهران به سر مي برد و کمک هاي مردمي نيز که به دستمان مي رسد براي شان ارسال مي شود .
