کد خبر: ۸۳۹۷۰
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۵۸۴۷

شور و فرياد پلي‌تكنيك براي هاشمي

ديروز دانشگاه اميركبير تا آستانه التهاب پيش رفت؛ هاشمي‌رفسنجاني در جمع اساتيد دانشگاه از «هوشياري» براي «حفظ وحدت» حرف مي‌زد و بيرون درهاي بسته سالن، موافقان و مخالفانش عليه هم شعار مي‌دادند. تقابل‌شان از يك ساعت قبل از حضور هاشمي‌رفسنجاني در دانشگاه شروع شده بود و تا نيم‌ساعت بعد از آنكه او دانشگاه را ترك كرد ادامه داشت.

يك روز قبل از آن، درخواست مخالفان هاشمي از رييس دانشگاه براي لغو برنامه كارگر نيفتاده بود تا موج پيام‌ها براي اعتراض به حضور رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در دانشگاه اميركبير از شب قبل از مراسم آغاز شود، حتي پيامك‌هاي ارسالي. برنامه ديروز هاشمي در دانشگاه اميركبير برنامه بزرگداشت مقام استاد بود. از حدود ساعت ٩ صبح اما دو گروه هوادار و مخالفانش خود را براي چيز ديگري آماده مي‌كردند؛ يك رويارويي تمام‌عيار. اعضاي بسيج دانشجويي و انجمن اسلامي مستقل در دانشكده پليمر جمع شده بودند و هواداران هاشمي‌رفسنجاني هم در دانشكده هوافضا. شعارهاي دو گروه در جايي كه جمع شده بودند اما گواهي مي‌داد كه اين تنها آرامش قبل از توفان است. حدود ساعت ١٠ دو طرف ماجرا راهي محل برگزاري مراسم شدند؛ سالن اجتماعات مركزي دانشگاه. جايي كه قرار نبود هيچ‌كدام از دانشجويان پاي سخنراني هاشمي‌رفسنجاني بنشينند. او تنها براي اساتيد سخنراني كرد.

بيرون سالن اما دانشجويان هم مي‌گفتند و هم مي‌شنيدند. ساعت حدود ١٠ و نيم صبح بود كه هاشمي‌رفسنجاني از در شرقي وارد دانشگاه شد. بعد از نام‌نويسي پرحاشيه او براي انتخابات سال ٩٢، همه ديگر ماشين معروف هاشمي را مي‌شناسند. همان بنز آبي‌رنگي كه به محض ورودش به دانشگاه جمعيت به سمت آن هجوم آوردند. در مسابقه براي زودتر رسيدن به اتومبيل حامل هاشمي، مخالفان او برنده شدند و با مشت و لگدهايي به بنز آبي‌رنگ، از رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام استقبال كردند. فريادهاي موافقان هاشمي هم راه به جايي نمي‌برد، چرا كه ماشين در احاطه طرف مقابل بود. هاشمي با كمك محافظانش از در شرقي سالن اجتماعات به داخل هدايت شد و دو گروه دانشجو پشت در ماندند تا بيش از دو ساعت بعد كه موعد خروج هاشمي رسيد؛ دو ساعتي كه تمام و كمال صرف شعارهاي مخالفان و موافقان او شد و گهگاهي تا آستانه درگيري فيزيكي هم پيش رفت.


توصيه‌هاي هاشمي؛ از حفظ همدلي تا توجه به حقوق معلمان

داخل سالن اما هيچ فضايي براي حاشيه‌سازي نبود. تنها اين اساتيد دانشگاه بودند كه اجازه يافتند پاي سخنان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام بنشينند؛ سخناني كه با اين جمله شروع شد: «ما بايد هوشيار باشيم و وحدت خود را در كشور حفظ كنيم.» جمله‌اي كه با اتفاقاتي كه پشت درهاي بسته سالن رخ مي‌داد چندان در تناسب نبود. جمله هاشمي اما ناظر به شرايط منطقه بود؛ شرايطي كه او اصلا آن را مناسب نمي‌بيند: «استكبار آنطور كه مي‌خواست نتوانست دنيا را بسازد، بنابراين اكنون اقدامات جديدي را آغاز كرده است. وجود كشورهاي قدرتمند و بزرگ در منطقه خاورميانه به نفع استكبار نيست به ويژه كه آن كشور آزادمنش بوده و به آنها وابستگي نداشته باشد. ‌عربستان در خدمت استكبار است. مصر هم كه روزگاري دژ در برابر اسراييل بود در شرايط فعلي قرار گرفته است، پاكستان نيز درگير مسائل داخلي خود است. از اقدامات كنگره اين‌گونه برمي‌آيد كه آنها دنبال تجزيه عراق، سوريه و يمن هستند. در گذشته اين صحبت‌ها در مورد ايران هم مطرح بود، اما ايران كشوري بسيار مستحكم است و شرايطي مثل سوريه و عراق ندارد. ايران تنها لنگرگاه مطمئن منطقه است كه مي‌تواند امنيت منطقه را حفظ كند.» اين مقدمه كافي بود تا هاشمي‌رفسنجاني توضيح دهد كه چرا «حفظ وحدت» براي كشور ضروري است؛ «وظيفه ما اين است كه به شعار سال يعني همدلي و همزباني توجه كرده و نگذاريم جامعه دچار تشتت شود. در هر جامعه‌اي تفكرات، خواسته‌ها و مذاهب و قوميت‌هاي مختلفي و همچنين نارضايتي‌هايي وجود دارد اما بايد هوشيار باشيم و وحدت و همدلي را به عنوان يك نياز واقعي حفظ كنيم.» نسخه هاشمي‌رفسنجاني براي مصون ماندن در شرايط ناامن منطقه، از يمن گرفته تا سوريه و عراق مشخص است.نسخه‌اي كه سال‌هاست بر آن تاكيد مي‌كند؛ «ما به عنوان يك مسووليت اسلامي و منطقه‌اي بايد آماده باشيم كه ايران را نگه داريم. البته ايران به عنوان پايگاه امنيت منطقه بدون حضور جدي مردم و استحكام رابطه دولت و مردم نمي‌تواند به خوبي عمل كند. دليل پيروزي انقلاب حضور اكثريت مردم در صحنه و وجود امامي به عنوان يك مدير حاذق در منطقه بود. ما توانستيم با وحدت و حضور مردم از جنگ تحميلي نيز عبور كنيم. سازمان ملل نيز در پايان جنگ ايران را طلبكار و مظلوم معرفي كرد و غرامتي در نظر گرفت كه البته اين غرامت هنوز پرداخت نشده است.»

در شرايطي كه صف‌آرايي مخالفان و موافقان او در دانشگاه اميركبير صحنه اين مكان را براي ساعاتي تغيير داده بود، هاشمي‌رفسنجاني وظيفه‌اي را براي اساتيد دانشگاه در قبال دانشجويان ترسيم مي‌كرد: «بايد اين مسائل را براي دانشجويان مطرح كنند و بگويند كه ما چگونه از اين گردنه‌هاي مختلف عبور كرديم و اكنون درشرايط نسبتا خوبي به سر مي‌بريم. همه در كشور بايد متحد باشند و البته بايد همديگر را نيز نقد كنيم.» بعد از اين نوبت به بحث درباره موضوعي رسيد كه قسمتي از تقابل بيرون سالن بر سر آن بود؛ مذاكرات هسته‌اي و سياست خارجي دولت. در ميان نوشته‌ها و پلاكاردهاي موافقان و مخالفان هاشمي در حياط دانشگاه، موضوع مذاكرات به شكل پررنگي به چشم مي‌خورد. در سالن اجتماعات مركزي هاشمي‌رفسنجاني مثل هميشه از در پشتيباني از مذاكرات وارد شد و گفت: «دولت مبارزه خوبي در دنيا شروع كرده است. اكنون اكثريت كشورهاي دنيا متوجه شدند كه منطق ما صلح است و ما دنبال استفاده صلح آميز از انرژي هسته‌اي هستيم البته كنگره و لابي اسراييل عليه ما فعال شده‌اند، بنابراين ما در داخل كشور نبايد براي كساني كه در جهت گرفتن حق مردم ما تلاش مي‌كنند مشكل درست كنيم. بايد منطق در اختلاف‌نظرها حاكم شود.

در انتخابات نمي‌توانيم بگوييم همه به يك جا راي دهند. بايد با آزادي، ادب، منطق و با پذيرش نظر اكثريت وحدت خود را حفظ كنيم. در اين فضا اگر تحريم‌ها هم رفع نشد ما مسير خود را ادامه مي‌دهيم ولي اگر تحريم‌ها رفع شد خواهيم ديد چه فضايي براي توسعه كشور فراهم مي‌شود.» بيرون سالن كسي نمي‌دانست كه هاشمي مشغول ايراد سخن در چه موضوعي است اما براي هيچ‌كس سخت نبود كه حدس بزند او چه موضعي مي‌گيرد و بر چه موضوعاتي تاكيد مي‌كند. دو طرف فقط منتظر بودند تا او بيرون بيايد؛ لحظه‌اي كه هر طرف مي‌خواست صداي شعارش روي صداي شعارهاي طرف مقابل را بپوشاند. هاشمي در داخل سالن اما داشت از فضاي سال‌هاي پيش از انقلاب همين دانشگاه مي‌گفت؛ سال‌هايي كه مثل امروز فضاي دانشگاه اميركبير پر بود از رقابت‌هاي سياسي. حرف‌هاي هاشمي در اين بخش اما چندان هم بي‌نيش و كنايه نبود: «من براي سخنراني به اين دانشگاه مي‌آمدم كه همه آن سخنراني‌ها مساله‌ساز مي‌شد زيرا يك‌سو دانشجويان انقلابي اسلامي و ملي بودند و در سوي ديگر دانشجويان ماركسيست و سوسياليست و البته دانشجويان طرفدار شاه نيز حضور داشتند.


من در ورود و خروج خود به دانشگاه و حين سخنراني اين چهره‌ها را مي‌ديدم. آن وقايع براي من شيرين بود زيرا سر ما براي آن سخنراني‌ها و مسائل حاشيه آن درد مي‌كرد.» بهانه حضور ديروز آيت‌الله هاشمي در دانشگاه اميركبير اما چيزي جداي از اين مسائل بود؛ مسوولان دانشگاه او را براي سخنراني درباره مقام استاد و معلم در سالروز ١٢ ارديبهشت دعوت كرده بودند. هاشمي هم نمي‌توانست دانشگاه را بدون سخن گفتن در اين‌باره ترك كند. سخناني كه البته به سبك خودش بود؛ «معلمان ما اين روزها به خاطر اعتراض به حق خود كلاس درس را تعطيل كرده و اعتراض مي‌كنند كه البته كسي هم مزاحم آنها نيست. من تاكيد مي‌كنم معلمان بايد آنقدر شاداب باشند تا شادابي را به فرزندان ما هديه دهند و از مهم‌ترين وظيفه ما در حكومت اسلامي اين است كه مقام شايسته معلم را مراعات كنيم در اين صورت ما سرآمد دانش جهان مي‌شويم.» به بهانه سالروز شهادت آيت‌الله مطهري، همرزم ديروز، او نقبي هم به خاطرات اوايل انقلاب زد؛ خاطراتي كه دانشجويان مخالفش بيرون درهاي سالن با پلاكاردهايي به آنها حمله كرده و هاشمي را به «خاطره‌سازي» متهم كرده بودند. اين حملات اما هيچگاه هاشمي را از گفتن خاطرات اوايل انقلاب باز نداشته است؛ خاطراتي كه پايان بخش سخنان ديروز بود: «التقاطي‌ها و چپي‌ها خشم شهيد مطهري را به دل گرفته بودند و در نخستين فرصت وي را از انقلاب گرفتند، البته پيش از وي آنها شهيد قرني را ترور كردند.

در آن روزها فضا خيلي آزاد بود و هر گروهي نشريه داشت و اظهارنظر مي‌كرد و شهيد مطهري به همه شبهات آنها پاسخ مي‌گفت.»

بدرقه با مشت و لگد
ساعت كمي مانده به ١٢ و نيم ظهر را نشان مي‌داد. جلوي در شرقي سالن اجتماعات تا حدود ١٠٠ متر جمعيت فشرده عليه هم شعار مي‌دادند. مخالفان هاشمي در چند رديف جلوي در بودند و موافقان او بين آنها و محيط حياط دانشگاه فاصله انداخته بودند. كسي به در غربي توجهي نداشت. در خلوتي آنجا تنها چند محافظ و عكاس ايستاده بودند و يك پاترول سفيدرنگ جلوي در پارك شده بود. فرياد شعارهاي جمعيت در مقابل در شرقي سالن بلند بود كه ساعت ١٢ و ٤٠ دقيقه، هاشمي‌رفسنجاني بي‌هيچ حاشيه‌‏اي از در غربي خارج شد و با همان پاترول سفيد رنگ دانشگاه را از در خيابان وليعصر ترك كرد. دانشجويان موافق و مخالف او اما اين صحنه را نديدند و تا ٢٠ دقيقه بعد همچنان مقابل در شرقي سالن به شعار عليه هم ادامه دادند. اين طرف فرياد «مرگ بر فتنه‌گر» سر مي‌داد و طرف مقابل با شعار «هاشمي زنده باد...» جواب مي‌داد. آن طرف‌تر چند نفري از مخالفان هاشمي با پوسترهايي از كاريكاتور مهدي هاشمي تنها نظاره‌گر اين صحنه بودند، به اين اميد كه هنگام عبور هاشمي لحظه‌اي چشم او به اين پوسترها بيفتد. شعارها چند باري تا مرز درگيري فيزيكي هم جلو رفت. حالا ديگر جمعيت موافقان هاشمي خيلي بيشتر از مخالفان او بود. آنقدر كه ديگر صداي مخالفان چندان به گوش نمي‌رسيد. ساعت حدود ١٣ بود كه قطار چند ماشين از جلوي در شرقي آماده حركت شد، بنز آبي رنگ معروف هم در ميان آنها بود؛ ماشيني كه همه فكر مي‌كردند هاشمي‌رفسنجاني داخل آن است. ماشين‌ها كه جلو آمدند اول به صف مخالفان هاشمي رسيدند و دوباره با مشت و لگد از آنها پذيرايي شد. اين‌بار شديدتر از زمان استقبال. بعد از آن اما هواداران پر تعداد هاشمي دور آن بنز آبي رنگ، اما خالي را گرفتند و شعارهاي حمايت از هاشمي اوج گرفت. اوج گرفتن شعارها همان و شروع درگيري فيزيكي پشت صف ماشين‌ها همان؛ درگيري‌اي كه دخالت ليدرهاي دو طرف اجازه نداد چندان دامنه‌دار شود. ديگر صداي اذان بلند شده بود. با رفتن ماشين‌هايي كه دانشجويان گمان مي‌كردند حامل هاشمي‌رفسنجاني هستند، جلوي در سالن اجتماعات مركزي هم قدري خلوت شد. تنها چند نفري از مخالفان هاشمي مانده بودند و در آن ميانه رازمهر، مدير حوزه رياست و معاون دانشگاه را پيدا كرده بودند و با او چالش مي‌كردند. چالش بر سر اينكه چرا اجازه دادند اين برنامه برگزار شود. يكي از مخالفان هاشمي به رازمهر مي‌گفت: «ديروز هم به شما گفتم كه اگر برنامه برگزار شود، فضا به هم مي‌ريزد.» پاسخ معاون دانشگاه اميركبير هم روشن بود؛ «خود شما دانشگاه را به هم ريختيد و شأن دانشگاه را شكستيد. حالا طلبكار هم هستيد؟ خب بايد اين كارها را نكنيد تا فضاي دانشگاه به هم نريزد.» يكي ديگر مي‌گفت: «چرا به شريعتمداري و زاكاني و حسن عباسي مجوز نداديد، اما به هاشمي‌رفسنجاني داديد؟» پاسخ رازمهر براي اين سوال هم مثل سوال قبلي روشن بود؛ «يعني شما مي‌گوييد كه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام صلاحيت سخنراني ندارد و بايد از شما اجازه بگيريم كه ايشان را به دانشگاه راه بدهيم؟» اين پاسخ و پرسش‌ها حدود ١٥ دقيقه‌اي طول كشيد، پرسش و پاسخ‌هايي با معاون دانشگاه كه چندان هم خالي از چالش و تنش نبود. از جمله جايي كه يكي از مخالفان هاشمي خطاب به معاون دانشگاه گفت: «شما حق نداريد چنين برنامه‌هايي برگزار كنيد و ساحت دانشگاه را زير سوال ببريد.» و از سوي رازمهر پاسخ شنيد؛ «شما هم اين دانشگاه هشت سال دست‌تان بود و هر كار خواستيد كرديد. چرا آن روزها شما حق داشتيد اما امروز ما حق نداريم.» اما چند لحظه‌ بعد از اين، وقتي يكي ديگر از مخالفان هاشمي خطاب به رازمهر گفت كه «مدعوين شما در دانشگاه نظام را قبول ندارند و آن را زير سوال مي‌برند» كار به جدال لفظي جدي كشيد كه باعث شد عده‌اي معاون دانشگاه را از آن محل دور كنند تا اين درگيري آخرين پرده از التهاب ديروز دانشگاه اميركبير باشد.

*اعتماد