کد خبر: ۸۴۳۱۰
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰۸۵

آیا گروه فشار ظرفیت شنیدن شعار در سخنرانی آیات مصباح، جنتی و یزدی را هم دارد؟



مراسم گرامیداشت روز معلم در دانشگاه امیرکبیر با حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شاهد حواشی و بلواهایی بود که یادآور آشوب و بلواهای اوائل انقلاب درسخنرانی‌های همین شخصیت مبارز ونستوه بود.

حسن فاتحی با این مقدمه در وبلاگ صداقت در سیاست نوشت:

بنده نمی‌خواهم رفتارهای زنجیره‌ای گروه فشار وآشوب سازمان دهی شده که گا‌ه به اشتباه از آن‌ها با نام خودسر یاد می‌شود، مورد کنکاش قراردهم، چه اینکه در جامعه ما متاسفانه سالهاست مد شده است، گروه فشار سازمان دهی شده بر علیه برخی شخصیت‌ها که اتفاقا پایگاه مردمی دارند ... شعار دهند و با انواع روشهای غیراخلاقی به ایجاد بی‌نظمی، کتک کاری و... بپردازند!

سوال من ازتئوریسنهای گروه فشار و آشوب درجامعه است که رفتارهای غیراخلاقی خود را با دستان گروه فشار مصطلح باعنوان خودسر به منصه ظهور و فعلیت می‌رسانند.

سوال من این است که آیا تئوریسنهای هیاهو و فشار، توان تحمل شعارهای دانشجویان و مردم را در پای سخنرانی آیات مصباح، جنتی و یزدی نیز خواهند داشت؟!
تداوم فشارهای یکسویه به جریانات مردمی و درعوض آزاد گذاشتن جریانات دیگری که متاسفانه گا‌ه منحرف نیز می‌باشند، به زایش نسلی منجر خواهد شد که ساختارشکن خواهند بود، چرا که وقتی به نام عدالت، فساد آفرینی شود در‌‌ نهایت نسلهای آینده به اصل نظام و انقلاب بدبین شده وجامعه آبستن تاخت و تاز منحرفین و خشونت آفرینان خواهد شد.
 
 

سوال من این است که آیا نقش و خدمات آیت الله هاشمی رفسنجانی به نظام اسلامی، انقلاب، مردم و اسلام کمتر از آیات مصباح، جنتی و یزدی می‌باشد یا اینکه بر مبنای قانون نانوشته و ظالمانه‌ای قرار است شخصیتهای مورد احترام مردمی که اتفاقا «اصالت اسلامی و انقلابی» عمیقتری نیز دارند، مدام بایکوت شوند ولی درعوض برخی از این بزرگواران ... همیشه درحاشیه امن باشند؟ ...

اگر قرار است آیت الله هاشمی درجهت نشاط آفرینی در دانشگاه‌ها وجامعه، مدام هزینه شود، چرا آیات بزرگوار مصباح، جنتی و یزدی نباید هزینه شوند؟!

به‌خدا آدم زورش می‌آید، وقتی این بی‌عدالتی‌های ساختارشکنانه را می‌بیند، وقتی چند جوان علیه یک استاندار و فرماندار فلان آقای مرحوم شعار می‌دادند، فی الفور یا بازداشت می‌شدند و یا چنان تحت تعقیب قرار می‌گرفتند که از نان و زندگی می‌افتادند! حالا چطور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یار و یاور رهبری بدین شکل آشکار بایکوت می‌شود، ولی نهادهایی که می‌بایست به رسالت خود عمل نمایند عمل نمی‌نمایند؟

بنده مخالف شعار دادن علیه سخنرانی‌ها در محیطهای دانشگاهی نمی‌باشم، چه اینکه درتمام دنیا مخالف و منتقد حق اظهار نظر دارند، منتها بنده می‌گویم که چرا من شهروند منتقد آیات مصباح و جنتی و... (برفرض مثال وگرنه من احترام همه زحمتکشان اسلام و انقلاب را دارم) نتوانم درسخنرانیهای یکسویه و غالبا جناحی آن‌ها شعار دهم و یا جرات حمل پلاکارد با مضامین انتقادی داشته باشم؟

سوال من این است که اگر باید آیت الله هاشمی سعه صدر انقلابی داشته باشند تاهمه جور سخن ناروا شنیده باشند، چرا بزرگواران دیگر نباید منطق مخالفین را شنیده باشند؟

گروه فشار وهیاهو که ورد زبانشان عدالت شده است!، چرا توان کوچک‌ترین نقد درمورد شخصیتهای محبوب خود را ندارند ولی به خود اجازه هتاکی به شخصیتهای مردم پسند را می‌دهند؟

باور بنده این است که تداوم فشارهای یکسویه به جریانات مردمی و درعوض آزاد گذاشتن جریانات دیگری که متاسفانه گا‌ه منحرف نیز می‌باشند، به زایش نسلی منجر خواهد شد که ساختارشکن خواهند بود، چرا که وقتی به نام عدالت، فساد آفرینی شود در‌‌ نهایت نسلهای آینده به اصل نظام و انقلاب بدبین شده وجامعه آبستن تاخت و تاز منحرفین و خشونت آفرینان خواهد شد.

پاورقی:
پرسشی دارم زافراطی جماعت بازپرس
این هیاهو را چرا تنها خودی‌ها می‌کنند؟!
گر نظر باید شنفتن از جماعت منتقد
یک طرف «آری» ولی بر دیگران «لا» می‌کنند