کد خبر: ۸۵۵۶۷
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۶

از رفتن به بازداشتگاه تا پشتک‌هاي جنجالي در داربي 79

  ناصر ابراهيمي هميشه خاطرات شيريني از دربي ها دارد و مي گويد بايد يک روز به او زمان بدهيم تا فقط خاطره تعريف کند.ناصر ابراهيمي درباره دربي سال 79 که با درگيري همراه بود، خاطرات جالبي تعريف مي کند. او مي گويد صفايي فراهاني رئيس وقت فدراسيون، استقلالي بود و دوست داشت اين تيم برنده بازي باشد.

شما از سال 77 به عنوان مربي در دربي ها حضور داشتيد.

بله، ما قهرماني هاي زيادي در پرسپوليس آورديم. هر 5 سالي که در اين تيم بودم، قهرمان شديم. البته سال 79 در ليگ برتر سايپا اول شد و ما دوم. ولي در آسيا هم به مقام سومي رسيديم. در اين 5 سال 13 تا دربي را تجربه کردم. 4،5 تا برديم. 3 تا باختيم و بقيه هم مساوي شد.
مي گويند شما استقلالي تر هستيد.
استقلال براي من خيلي زحمت کشيد. من در زمان تيمسار خسرواني در استقلال بودم ولي در اصل شاهيني بودم چون وقتي اين باشگاه منحل شد به تاج رفتم.
حالا کدام طرفي هستيد؟
براي من فرقي ندارد. بنده شاگرد و چاکر همه مردم هستم.
اينکه مي گويند در رختکن مي گفتند بازي ها را مساوي کنيد، درست است.
اصلا. من که اصلا چنين چيزي نديدم. هيچوقت صحبتي در اين باره نبود.
ولي آقاي فائقي گفتند سال 79 بين دو نيمه از استقلالي ها خواستند آرامتر بازي کنند.
آقاي فائقي به رختکن ما آمد و گفت با شرافت بازي کنيد. از اين صحبت ها داشتند و چيزي از مساوي نگفتند.
شما در دربي سال 79 در بطن درگيري بوديد. چه اتفاقاتي افتاد؟
نوازي و استيلي درگير شدند که بعد تارتار آن لگد را زد. آنطرف هم درگيري برومند و رافت بود. خبري ندارم چه حرف هايي بين شان رد و بدل شد. ولي من رفتم سوا کنم. بگذاريد بگويم آن روز چه گذشت. رئيس فدراسيون و معاونش آن موقع استقلال بودند.
آقاي صفايي و دانشور را مي گوئيد؟
بله، آمده بودند به استاديوم. وقتي ما دو بر يک عقب افتاديم علي پروين گفت ناصر کار تمومه. جايگاه را نگاه کن ببين استقلالي ها خوشحال شدند، منظورش به آقاي صفايي بود. گفت نگاه کن چقدر خوشحال هستند. مهدي هاشمي نسب بعد از گل استقلال غش کرده بود و آن داستان ها پيش آمد. ناگفته نماند که مهدي يکي از با معرف ترين فوتباليست هاي ايران است و به من زياد زنگ مي زند. خلاصه وقت بازي تلف شد. پروين به گفت ناصر دو دقيقه بيشتر نمانده. آن لحظه يک اوت شد. به علي انصاريان گفتم علي جان مادرت توپ را بيانداز روي سر افشين. خود علي هم هست و مي توانيد بپرسيد. اتفاقا او انداخت روي سر افشين که پاس داد به کريمي و گل دوم را زديم. همان لحظه من به سمت جايگاه ايستادم و براي صفايي فراهاني باي باي کرد و دو تا هم پشتک زدند. طرفداران هم داد زدند ناصر بيا آنجا.
و بعد شما رفتيد بازداشتگاه!
(خنده) بله، رافت، برومند، استيلي، نوازي و علي انصاريان را بردند زندان. من را هم تا 3 نصفه شب در بازداشتگاه نگه داشتند. آخر گفتند اين بزرگ فوتبال ماست و بگذاريم به خانه اش برود.
پرويز برومند ظاهرا قصد داشت بعد از رفت، سراغ شما بيايد. درست است؟
نه بابا، من در مسير پرويز بودم. مي خواست دوباره با رافت برخورد کند و اينطور به نظر مي رسيد دارد سمت من مي آيد. او اينقدر بي معرفت نيست که به سمت مربي 60 ساله حمله کند. پرويز بچه خوب و با معرفيتي است.
چرا شما را 6 ماه محروم کردند؟ چون در مسير رافت بوديد؟
(خنده) روي پرونده من نوشته بودند تحريک تماشاچي به خاطر شادي. تا پرونده را ديدم گفتم باشه، از اين به بعد پرسپوليس گل زد يک گوشه مي روم و گريه مي کنم. به قول معروف من و علي پروين سرمان را روي شانه هم مي گذاريم و اشک مي ريزيم. همانجا گفتم به کسي مربوط نيست ما شادي مي کنيم يا. مگر کشتي گيرها بعد از قهرماني پشنک نمي زنند؟ حالا ما هم زديم. شما نگاه کنيد مورينيو وقتي با رئال گل مساوي را در نوکمپ به ثمر رساند، با شيرجه به چمن رفت. بنده 73 سالم است، الان هم مي گويم که به کسي مربوط نيست بعد از شادي چه مي کنم. 5 سال با افتخار هم در پرسپوليس داشتم. بعد از من اشميت دلال و زوبل و دنيزلي و مربيان ديگري هم آوردند ولي نتوانستند کاري را که من کردم، انجام دهند.
با علي پروين هنوز رابطه داريد؟
سه سالي است که نديدمش.
به بازداشتگاه برگرديم. آنجا چه اتفاقاتي افتاد؟
يک آقايي که شاگرد من هم بود، آمد و گفت شما اينجا چکار مي کنيد؟ به مسولان گفت ابراهيمي تاريخچه فوتبال ايران است بايد او را آزاد کنيد. بعد از آن يک پسر 27 ساله براي مطرح کردن يک سري سوالات آمد. مي گفت بازيکنان چه چيزهايي مي گفتند؟ برومند چرا رافت را زد؟ من گفتم والا به بنده ارتباطي ندارد. بعد از آن آقاي عابديني و پروين آمدند و من سه نصفه شب آزاد شدم.
*خبرآنلاين