کد خبر: ۸۷۱۷۳
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۶۱

رضا کيانيان: «در حاشيه» ضعيف‌ترين سريال مهران مديري بود

  فيلم «پنج تا پنج» روايتگر زندگي پزشکي است که در کنار طبابت، يد طولايي در فعاليت‌هاي اقتصادي دارد؛ از ساخت‌وساز گرفته تا خريد و فروش دلار. نقش اين پزشک را رضا کيانيان بازي مي‌کند که در فيلم‌هاي ديگري مانند «خانه‌اي روي آب» هم ايفاگر نقش پزشک بوده و خودش مي‌گويد به ايفاي اين قبيل نقش‌ها و حضور و فعاليت در حوزه سلامت اجتماعي علاقه‌مند است.

به همين بهانه، اين هفته، با او و فيلمنامه‌نويس (ماهان حيدري) و کارگردان اين فيلم (تارا اوتادي) به گفت‌وگو نشسته‌ايم تا در کنار بحث درباره اين فيلم، نگاهي به پديده‌هاي اخير مانند حواشي سريال «در حاشيه» و استقبال از پروژه «سين هشتم» و افزايش آمار بيماري‌هايي مانند سرطان و ايدز و... بپردازيم.

بهتر است گفت‌وگو را از فيلمنامه آغاز کنيم. گويا فيلمنامه «پنج تا پنج» از يک نمايشنامه اقتباس شده. درست است؟

ماهان حيدري: بله، از نمايشنامه «پنچري» اثر ارزشمند «فردريش دورنمات» آلماني که اولين‌بار استاد گرانقدر تئاتر، حميد سمندريان، آن را به فارسي ترجمه کرد. وقتي نگاهي به فيلم‌هاي مطرح تاريخ سينما مي‌ا‌ندازيم، مي‌بينيم بسياري از شاهکارهاي سينمايي جهان بر پايه ادبيات ساخته شده‌اند و اقتباس از ادبيات نمايشي و داستاني يکي از اصلي‌ترين شاخصه‌هاي فيلم‌هاي موفق در دنيا محسوب مي‌شود؛ مثلا «دوازده مرد خشمگين» رجينالد رز که سيدني لومت آن را به تصوير کشيده يا «پرواز بر فراز آشيانه فاخته» (ديوانه‌اي از قفس پريد) کن کيسي که ميلوش فورمن آن را به يک شاهکار سينمايي تبديل کرده. در ايران هم کارگردان‌هاي مطرحي مانند داريوش مهرجويي، بهمن فرمان‌آرا و ناصر تقوايي آثار درخشاني را بر پايه ادبيات نمايشي و داستاني خلق کرده‌اند، بنابراين برداشت آزاد از يک شاهکار ادبي مي‌تواند فيلمنامه‌اي وزين خلق کند. به نظر من يکي از درخشان‌ترين آثار نمايشي دورنمات، نمايشنامه «پنچري» است که پس از مطالعه، هيجاني را در من ايجاد کرد که به نگارش اين فيلمنامه منتهي شد. خوشبختانه در اين مسير خانم اوتادي هم با من هم عقيده و همراه بود.
قاعدتا کارگرداني اين فيلم با توجه به سوژه خاصي که دارد، آن هم به‌عنوان تجربه اول، سخت بوده. با توجه به اين که در اين فيلم به زندگي يک پزشک پرداخته‌ايد، نگران بازتاب‌ها و انتقادها نبوديد؟
تارا اوتادي: راستش من از انتقاد نمي‌ترسم و هميشه دوست دارم با منتقدانم گفت‌وگو ‌کنم. ضمن اينکه يکي از وظايف هنر را نقد کردن مي‌دانم. نمي‌شود ذات و اصل هنر را براي اينکه کسي ناراحت نشود، زير سوال برد.
ماهان حيدري: اجازه بدهيد من اين نکته را هم به صحبت‌‌هاي خانم اوتادي اضافه کنم که ما در اين فيلم درباره يک پزشک حرف نمي‌زنيم، بلکه زندگي و رفتار يک شخصيت را زير ذره‌بين مي‌بريم که پيش از هر چيزي ‌يک مفسد اقتصادي است؛ از آن آدم‌هايي که تمام تلاششان اين است که به هر قيمتي شده، ره صدساله را يک‌شبه طي کنند.
رضا کيانيان: ببينيد، به نظر من در وهله اول بايد بين فعاليت سياسي و اجتماعي فاصله‌اي قائل شويم و به‌ همه چيز از منظر سياسي نگاه نکنيم؛ مثلا گران شدن نان، في‌نفسه، يک مسئله سياسي نيست، بلکه يک موضوع اجتماعي است. ما بايد براي حل خيلي از مشکلاتمان تلاش کنيم که فرهنگ اجتماعي‌مان را ارتقا دهيم و سعي کنيم انتقادپذير باشيم. پيش از انقلاب از يک کارگردان پرسيدند چرا هميشه از کلاه‌مخملي‌ها و فواحش فيلم مي‌سازي؟ گفت: «چون فقط همين دو صنف هستند که سنديکا ندارند و شکايت نمي‌کنند.» واقعيت اين است که در غرب رسانه‌ها به راحتي از رئيس‌جمهور، وکلا، پزشکان و بقيه اصناف انتقاد مي‌کنند يا با آنها شوخي مي‌کنند و کسي هم به آنها خرده نمي‌گيرد. بالاخره هر کسي مي‌تواند ايرادهايي هم داشته باشد. ما آدم‌ها که معصوم نيستيم. در اين فيلم هم به هيچ وجه ‌شخصيت پزشکان زير سوال نرفته، بلکه درباره يک پزشک خاص بحث شده که خطاهاي آشکاري در زندگي‌اش دارد. ما بايد بياموزيم که از هم انتقاد کنيم و ناراحت نشويم.
به نظرتان اين فرهنگ را چگونه مي‌توان گسترش داد؟
رضا کيانيان: به نظرم اين رسالت شماست که اين فرهنگ را جا بيندازيد و در اين مورد شما مي‌توانيد بسيار کمک کنيد. مثلا در مورد همين آخرين سريال مهران مديري (در حاشيه) که به نظرم ضعيف‌ترين کارش هم بود، مي‌توانستيد جور ديگري برخورد کنيد.
مثلا چطور؟
رضا کيانيان: مثلا مي‌توانستيد در هفته‌نامه «سلامت» از چند پزشک و جامعه‌شناس و مهران مديري و نويسندگان سريال دعوت کنيد تا با هم ‌صحبت کنند تا در نهايت به نتيجه‌اي برسند که معقول و غيرخشمگينانه باشد. اينطوري مردم هم در جريان قرار مي‌گرفتند و مي‌توانستند در بحث شرکت کنند. بالاخره ما بايد ياد بگيريم که با هم حرف بزنيم وگرنه جامعه پيشرفت نخواهد کرد و درجا خواهيم زد.
و برگرديم به فيلم «پنج‌تاپنج».
رضا کيانيان: بله، من به کارهاي فردريش دورنمات بسيار علاقه‌مندم و وقتي ديدم آقاي حيدري نمايشنامه «پنچري» را به فيلمنامه تبديل کردند که بسيار هم کار سختي است، از آن استقبال کردم چون توانسته بودند به خوبي روح اثر را حفظ کنند.
شما کار با جوانان را دوست داريد؛ اينطور نيست؟
رضا کيانيان: همين‌طور است، چون با وجود آنها پنجره‌هاي تازه‌تري باز مي‌شود. خانم اوتادي و گروهشان از هيچ ارگان دولتي‌اي کمک نگرفته‌اند و فيلمشان را ساخته‌اند. خب، اين موضوع خيلي خوب است. اين يعني سربرآوردن بخش خصوصي و بايد از اين اتفاق‌ها در سينماي ما بيشتر بيفتد.
انتخاب بازيگران بر چه اساسي بود؟
تارا اوتادي: اين کار بيشتر برعهده ماهان حيدري بود اما من در تمام طول کار اين شانس را داشتم که از نظرهاي موثر آقاي کيانيان هم استفاده کنم و اين اتفاق بزرگي براي من بود که داشتم اولين کارم را در سينما مي‌ساختم. آقاي کيانيان يکي از ستون‌هاي سينماي ما هستند و تجربه‌هاي ايشان در پيشبرد کارمان بسيار مهم بود و چقدر خوب است که افرادي مانند آقاي کيانيان بتوانند تجربه‌هايشان را در اختيار ديگران بگذارند.
رضا کيانيان: در همه جاي دنيا وقتي کسي بازنشسته مي‌شود، اولين کاري که مي‌کند، اين است که خاطرات و تجربه‌هايش را مي‌نويسد، در حالي که در ايران اين‌طور نيست و همه‌چيز سينه‌به‌سينه به ما رسيده و حتي خيلي وقت‌ها وقتي آدم‌هاي باتجربه‌اي از دنيا مي‌روند، تمام دانسته‌هايشان را با خودشان مي‌برند و مجبور هستيم راه آنها را دوباره خودمان طي کنيم و تجربه کنيم و اين اصلا خوب نيست. مردم هميشه تشنه دانش هستند و براي همين بايد سعي کنيم تا جايي که مي‌شود، تجربه‌هايمان را در اختيار نسل بعد قرار دهيم.
ماهان حيدري: درباره انتخاب بازيگران وقتي با آقاي کيانيان صحبت مي‌کرديم، پيشنهاد ايشان اين بود که بنا بر خط اصلي فيلمنامه، بهتر است که در چهار نقش مکمل ايشان، هنرمنداني به ايفاي نقش بپردازند که چهره‌هايشان در سينما چندان شناخته شده نباشد، بنابراين سراغ شاعران درخشاني مانند شمس لنگرودي، احمدرضا احمدي، سيد علي صالحي و محمدعلي سپانلو رفتيم و در نهايت افتخار حضور شمس لنگرودي نصيب ما شد. سپس سراغ صداهاي ماندگار رفتيم و سعادت همراهي تورج نصر و محمدعلي ديباج را پيدا کرديم و در نهايت علي‌اصغر شهبازي به ما پيوست که وجود پربرکتش هديه خداوند بود براي ما و اين فيلم.
رضا کيانيان: به نظرم سيري که اين فيلم‌ دارد، جالب است؛ از اين نظر که بازي از يک شوخي به يک جدي وحشتناک و بعد به يک جدي‌ ترسناک و دوباره به يک شوخي تبديل مي‌شود و به‌ همين دليل، قصه پر از تعليق و جاذبه است.
آقاي کيانيان! مي‌گويند شما براي بازي در فيلم «خانه‌اي روي آب» که در آن هم نقش يک پزشک را ايفا کرده بوديد، چيزي حدود 15 کيلوگرم وزن اضافه کرديد. درست است؟
رضا کيانيان: بله، درست است. البته در همه جاي دنيا بازيگران اين کار را مي‌کنند تا حسشان را بهتر بتوانند با بازي‌شان انتقال دهند وگرنه با استفاده از گريم يا جلوه‌هاي ويژه‌ هم مي‌شود از اين کارها کرد. يادم مي‌آيد وقتي وزنم بالا رفت، براي مدتي دچار افسردگي شدم؛ افسردگي از جنس دکتر «سپيدبخت». اين از تاثير دروني! بعد از مدتي هم ديگر نمي‌توانستم خم شوم و بند کفشم را ببندم! وقتي اين موضوع را با آقاي فرمان‌آرا (کارگردان) مطرح کردم، گفتند براي همين است که کفش بيشتر آدم‌هاي چاق بند ندارد. اين هم از تاثير بيروني! به ‌هر حال هر روز که وزنم بالا مي‌رفت، حالم هم بدتر مي‌شد.
از رفتارهاي اجتماعي شما و نقش‌هايي که بازي کرده‌ايد، اينطور به نظر مي‌رسد که حوزه سلامت يکي از دغدغه‌هاي شماست. درست است؟
: ‌بله، همينطور است. چندي پيش که در همايش سرطان با حضور دکتر هاشمي، وزير بهداشت، شرکت کرده بودم، به ايشان گفتم حالا که عنوان کرده‌ايد سرطان در ايران سير صعودي داشته، چه خوب است درباره ايدز هم روشن‌تر از گذشته حرف بزنيد و از حضور و بروز اين بيماري هم پرده‌برداري کنيد؛ چه خوب است که در مدارسمان درباره رفتارهاي پرخطر به بچه‌هايمان هشدار بدهيم، چرا که در حال حاضر کمتر کودکي است که از اين قبيل مسائل بي‌خبر باشد، آن هم با توجه به وفور شبکه‌هاي ماهواره‌اي که خيلي‌ها دارند آنها را تماشا مي‌کنند. من معتقدم که آموزش و پرورش ما بايد در اين زمينه فعالانه‌تر عمل کند و از پاک‌ کردن صورت مساله دست بردارد.
تارا اوتادي: واقعيت اين است که حوزه سلامت و پزشکي، حوزه بسيار حساس و حساسيت‌برانگيزي است. ما در اين حوزه با جان آدم‌ها سر و کار داريم و براي همين است که مساله اخلاق پزشکي و همدلي کادر درمان با بيماران و خانواده‌هايشان اينقدر اهميت دارد. اگر يک پزشک نتواند به اخلاق حرفه‌اي خود پايبند باشد، اعتماد بيمار و خانواده‌اش نسبت به پزشک مخدوش مي‌شود و اين مي‌تواند روند درمان را مختل کند، چرا که اعتماد به طبيب، يکي از اجزاي فرآيند درمان است.
به نظر شما بايد چه کار کنيم که حال و روزمان بهتر شود؟
رضا کيانيان: بايد در ابتدا سعي کنيم حال بقيه را خوب کنيم تا حال خودمان هم خوب شود. وقتي من درست در خيابان رانندگي نکنم، اين باعث مي‌شود فشار مضاعفي روي ديگران بياورم و آنها را عصباني کنم، در حالي که اگر همه روي خط خودشان حرکت کنند، نه تصادفي پيش مي‌آيد و نه دعوايي مي‌شود. من فکر مي‌کنم همه چيز از خودمان آغاز مي‌شود.
تارا اوتادي: چند وقت پيش، تحقيقي روي چند تا از محله‌هاي تهران و اصفهان انجام شد و يک خط آسماني را در نظر گرفتند و روي اين خطوط به جاي نقطه، نت موسيقي قرار دادند و بعد که موسيقي را نواختند، موسيقي محله‌هاي اصفهاني نت آرام و ملايمي داشت، در حالي که نت محله‌هاي تهران بسيار گوشخراش و آزاردهنده بود. مي‌خواهم بگويم گاهي آنقدر انرژي‌هاي منفي دور و برمان زياد است که نمي‌توانيم حال خوبي داشته باشيم.
ماهان حيدري: سلامت رواني و سلامت جسماني در راستاي هم قرار دارند. من فکر مي‌کنم آرامش نداشتن و اختلالات سلامت روان باعث مي‌شود سلامت جسماني هم مختل شود. معضلات اقتصادي و آلودگي هوا هم مزيد بر علت است. به نظرم هر فردي بايد در حيطه اثرگذاري خودش رفتار سالمي داشته باشد تا به اين ترتيب، سلامت اجتماعي بيشتري تجربه کنيم.
آقاي کيانيان! چندي پيش هنرمندان زيادي دور هم جمع شدند و جوايزشان را براي کمک به کارتن‌خواب‌ها حراج کردند که شما نيز يکي از آنها بوديد. ممکن است درباره اين کارتان توضيح دهيد؟
رضا کيانيان: بله، در ابتدا اين کار را خانم رخشان بني‌اعتماد شروع کردند و بعد از ايشان هم هنرمندان ديگري اين کار را ادامه دادند و در طول يک ماه به ‌اندازه يک موزه جوايز سينمايي جمع شد. من قبل از عيد پيشنهاد کردم که يک‌سين به‌ هفت‌ سينمان اضافه کنيم: «سين هشتم؛ سرپناه» و اين حرکت به «سين هشتم» معروف شد. هنرمندان هميشه در همه جاي دنيا در اصلاح و پاکي جامعه پيشقدم بوده‌اند چون هنر زشتي را برنمي‌تابد و با زيبايي زنده مي‌ماند. به نظرم انجام کارهاي زيبايي از اين قبيل باعث مي‌شود که حالمان خوب و خوب‌تر شود.
*جام جم