کد خبر: ۸۷۴۷۴
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۴۸۵۴

ارتش مشترک عربی؛ از رویا تا واقعیت

 در شرایطی که چالش های داخلی در کنار بحران های خودساخته همچون بحران یمن دامنگیر برخی کشورهای منطقه شده، طرح تشکیل ارتش مشترک عربی آنگونه که برخی کشورهای عربی همچون عربستان سعودی به شدت به دنبال اجرای آن هستند تا چه اندازه عملی است؟

تشکیل ارتش مشترک عربی طی ماه های اخیر یکی از تازه ترین سوداهای برخی رهبران کشورهای منطقه برای برون رفت از تنگناهای پیش رو بوده است.

پیشینه ی این ایده سال ها پیش یعنی زمان حکومت «جمال عبدالناصر» رییس جمهوری مصر (1970-1956 میلادی) در فرایندهایی نظیر اتحاد این کشور با سوریه به مرحله ی عمل نزدیک و در بحران هایی چون جنگ خلیج فارس در ابتدای دهه ی 90 میلادی به شکلی جدی مطرح شد اما به دلیل شرایط زمانی و واقعیت های منطقه یی هرگز به انجام نرسید.

در حالی که بسیاری از کشورهای عربی در یکی از دشوارترین موقعیت های زمانی در تاریخ کوتاه و چندده ساله ی خود قرار گرفته اند، باز هم این ایده به محوری برای رایزنی آن ها تبدیل شده است. در این پیوند، برخی رسانه ها در پاییز پارسال از نشست مقام های عربستان سعودی، مصر، کویت و امارات متحده ی عربی برای زمینه سازی تشکیل یک ائتلاف نظامی دایمی یا نوعی ارتش مشترک خبر دادند.

تشکیل ارتش مشترک عربی در فروردین ماه سال جاری در نشست سران اتحادیه ی عرب در «شرم الشیخ» مصر مورد تاکید شرکت کنندگان قرار گرفت تا رییسان ستاد مشترک ارتش کشورهای عضو این اتحادیه در سوم خردادماه از پیش نویس قطعنامه ی تشکیل ارتش عربی پرده برداری کنند؛ ارتشی که به گفته ی مقام های اتحادیه ی عرب قرار است سد راه گسترش فعالیت گروه های افراطی در منطقه شود.

به رغم این اعلان رسمی، این اقدام بیش از آنکه گزندی را متوجه کانون های مهم افراطی گری و دهشت افکنی در منطقه سازد و گروه های تکفیری- تروریستی را به عنوان مهمترین تشکل های امنیت زدا و دست ساخته ی برخی کشورهای تندروی منطقه و نیز آمریکا زیر تیغ قرار دهد، پیکان تقابل خود را رو به جمهوری اسلامی ایران و گروه های نزدیک به تهران همچون «حزب الله» و «حماس» خواهد گرفت.

با توجه به آنچه گفته شد چند نکته لازم به یادآوری است:

1- ارتش مشترک عربی سودایی است که پایه ریزان و حامیانش با منافع و نیت های متفاوت و حتی گاه متعارض آن را می پرورانند. عربستان سعودی که با همراهی برخی کشورهای عربی به ویژه حاشیه نشینان خلیج فارس ماه ها است خود را درگیر بحران یمن و یورش به این کشور ساخته، به دنبال مشروعیت سازی هر چه بیشتر و کسب مجوز و هموار سازی مسیر برای مداخله گری های احتمالی آتی است تا به محض سربرآوردن نهضت های مردمی در منطقه و تهدید منافع محافظه کارانه ی ریاض بتواند با ائتلافی آن را منکوب کند. کشوری چون مصر که همچنان درگیر اختلاف های داخلی است، از ماجراجویی های خارجی برای انحراف ذهن ها به مسایل خارجی استقبال می کند. مصر در کنار برخی کشورهای نیازمند عربی البته از انگیزه یی دیگر یعنی بهره مندی از کمک های مالی سعودی ها نیز برخوردار است.

برای بسیاری از کشورهای عربی که نیروی مسلحشان حتی توان چند روز جنگ دربرابر قدرت های منطقه یی را ندارد و همچنان از مزدوران غیرعرب تبار سود می جوید، اندیشه ی ایجاد امنیت جمعی و دفاع گروهی - آنچنانکه در «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) محقق شده- عاملی مهم است تا پشت سر سعودی ها قرار گیرند و بر تصمیم ایجاد ارتش مشترک عربی مهر تایید زنند.

در این میان، آمریکایی ها که در دوره ی ریاست جمهوری «باراک اوباما» آشکارا خواهان خروج از ستیزشگاه های خاورمیانه یی بوده و راهبردهایی چون «ثقل آسیا» و توجه به شرق را دنبال کرده اند، از تصمیم ایجاد ارتش عربی برای کاستن از بار تعهدهای خود در زمینه ی تامین امنیت متحدان سنتی خاورمیانه استقبال کرده و به آن روی خوش نشان داده اند.

2- کارکردهای ارتشی که پشت پرده ی پایه ریزی آن سعودی ها قرار دارند، به رغم انتظار برخی ناظران نه تنها صهیونیست ها را نگران نساخته بلکه موجب خشنودی آنان شده است. همزمان با گردهمایی سران کشورهای عربی در مصر که در آن بر لزوم تشکیل ارتش عربی تاکید شد، روزنامه ی صهیونیستی «هاآرتص» نوشت تحقق ارتش مشترک عربی نه تنها نگرانی را برنخواهد انگیخت بلکه به دلیل جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه موجب خرسندی تل آویو خواهد شد زیرا کشورهای عربی مجبورند در فرایند کارکرد چنین ارتشی امنیت اسراییل را مورد توجه قرار دهند. به این ترتیب بدون آنکه در شکل دهی به ارتش عربی کسی از اسراییل دعوت کرده باشد، اسراییلی ها سهم بالایی در آن خواهند داشت.

با توجه به این واقعیت، تشکیل ارتش عربی را باید از مهمترین نمودهای منافع مشترک سعودی- صهیونیستی در برابر افزایش قدرت منطقه یی جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. این در حالی است که همچنان بخش های مهمی از سرزمین ها عربی در اشغال صهیونیست ها است و هیچ اقدام عملی یا حتی اعلانی برای پایان دادن به اشغالگری آنان طی سال های اخیر صورت نگرفته است.

3- به باور بسیاری از کارشناسان مسایل خاورمیانه و جهان عرب، تشکیل ارتش مشترک عربی به رغم ایجاد برخی فرصت ها و زمینه های نوعی همکاری امنیتی از همین ابتدا با چالش های گوناگونی روبه رو است. یکی از مهمترین این چالش ها به ماهیت آن باز می گردد که هنوز به روشنی مشخص نیست حضور نیروهای نظامی کشورهای عربی در این ارتش داوطلبانه است یا اجباری یا اینکه به حرکت درآمدن چنین ارتشی برای رویارویی با چه نوع تهدیدی و با چه مجوزی صورت خواهد گرفت. مساله ی مهم دیگر هدایت این نیروها است. در شرایطی که سران کشورهایی چون عربستان سعودی و مصر هدف های گوناگونی را از راه اندازی ارتش مشترک عربی دنبال می کنند، تن دادن به رهبری دیگری چندان آسان نخواهد بود ضمن اینکه کشورهایی چون عراق و قطر به دلیل برخی اختلاف دیدگاه و منافع، بسیار دشوار بتوانند در چارچوب های مورد نظر سعودی ها قرار گیرند.

4- صرفنظر از چالش های نظری یادشده که بارها در تصمم گیری های اتحادیه ی عرب نیز بروز عملی یافته است، ارتش مشترک عربی به معنای واقعی و با کارکردی ثمربخش جز رویایی شیرین نخواهد بود. از ماه ها پیش تاکنون ائتلاف 10 کشور عربی با رهبری و البته خویش فرمایی عملی سعودی ها مسوولیت هجوم هوایی به خاک یمن و به نوعی کارکردهای ارتشی مشترک را برعهده داشته است اما نتوانسته پس از چند ماه گروه «انصارالله» را از پای درآورد.

نباید فراموش کرد اوج همگرایی و همیاری کشورهای عربی در مسایل نظامی جنگ های چهارگانه ی اعراب و رژیم صهیونیستی (1948، 1956، 1967 و 1973 میلادی) و نیز جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران بوده که بسیج چند کشور عربی نتوانسته کامیابی را رقم بزند.

افزون بر این، نیروهای «سپر دفاع جزیره» که از سال ها پیش به عنوان بازوی نظامی شورای همکاری خلیج فارس با صرف هزینه های بسیار سامان یافته، جز سرکوب قیام مردم بحرین کارکردی نداشته و فعالیت های آن به برگزاری رزمایش های سالانه محدود بوده است. در این پیوند این سوال مطرح می شود که نیروهای مشترک نظامی عربستان سعودی و پنج کشور حاشیه ی خلیج فارس با سطح اختلاف های کمتر از اعضای اتحادیه ی عرب و سابقه، آموزش و تجهیز بیشتر نسبت به ارتش عربی احتمالی، چه کارایی تاکنون داشته اند که ارتش نامبرده بخواهد بیش از آن را به نمایش بگذارد.

همچنین، نبود روحیه ی جنگندگی و سلحشوری، تداوم بحران های باتلاق گونه ی منطقه یی همچون بحران یمن، مشکلات داخلی که پس از تحولات بهار عربی فراوانتر شده و هراس از تهدیدهای عینی تر و واقعی تر همچون گسترش گروه های تروریستی «القاعده»، «داعش» و «جبهه النصره» قدرت نمایی دست اندرکاران تشکیل ارتش مشترک عربی را پوشالی تر از قبل می نمایاند.
*ایرنا