کد خبر: ۸۷۴۸۷
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۳۶۰

چگونه مي توانيم در دل ديگران نفوذ کنيم

  زماني‌که در عرف گفته مي‌شود فلاني شخص "بانفوذي" است، بدين معني است که اين شخص با موقعيت اجتماعي خود، قادر به انجام کارهايي است که از همه کس برنمي‌آيد اما در روان‌شناسي اجتماعي، "قدرت نفوذ"، توان هم‌رنگ کردن فرد با گروه و کنترل فرد از سوي گروه است.

پيامدهاي رفتاري نفوذ اجتماعي شامل پذيرش(compliance)، اطاعت(obedience)، هم‌رنگي(conformity) است.

عزتي رستگار ادامه داد: پذيرش يعني اجابت يک درخواست صريح و مستقيم در حضور ديگران؛ مردم هنگام پذيرش يک درخواست مستقيم ممکن است قبلاً با آن درخواست موافق باشند يا مخالف؛ يا ممکن است نظري در مورد آن نداشته باشند.

وي اضافه کرد: در مواقعي که درخواست‌هاي ديگران را قبول نمي‌کنيم، ديگران ممکن است به دومين پيامد رفتاري نفوذ اجتماعي يعني "اطاعت" متوسل شوند؛ اطاعت عبارت است از انجام يک دستور صريح که معمولاً صادرکننده‌ آن شخصي قدرتمند يا داراي پايگاه بالاي اجتماعي است چراکه اکثر ما از کودکي ياد گرفته‌ايم به افراد صاحب قدرت احترام بگذاريم و از آن‌ها مانند معلمان، پدر و مادر و پليس اطاعت کنيم. اطاعت از مظاهر قدرت، يک امر متداول و نشانه‌ پختگي است.

عزتي رستگار بيان کرد: همرنگي يا همنوايي در نتيجه فشار غيرمستقيم گروه انجام مي‌شود و اين امر، ناشي از اين واقعيت است که در بسياري از موقعيت‌هاي اجتماعي، قواعدي براي رفتار(هنجار اجتماعي: social norms) وجود دارد که معين مي‌کند افراد جامعه در موقعيت‌هاي مختلف چه رفتاري بايد داشته باشند.

وي افزود: غالباً افراد به ‌اين هنجارها پا‌يبند هستند و خود را به آن‌ها ملتزم احساس مي‌کنند؛ گرچه ممکن است در وهله اول تصور کنيم که اين هنجارها آزادي فرد را محدود مي‌کند اما بايد توجه داشت که بدون وجود آن‌ها جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد.

کارشناس ارشد آموزش و ارتقاي سلامت مرکز بهداشت رزن در ادامه به بيان سه مؤلفه قدرت، اعتبار و جذابيت که در نفوذ اجتماعي نقش مهمي دارد، پرداخت و گفت: کارآمدي متخصصان، معلمان و مصلحان به شش نوع قدرت اجتماعي شامل قدرت مشروع، تخصصي، پاداش­ دهي، قهرآميز، ارجاعي و اطلاعاتي بستگي دارد.

وي ادامه داد: قدرت مشروع ريشه در مقام افراد دارد، به طور کلي در جوامع غربي مردم طوري جامعه‌پذير مي‏ شوند که براي اقتدار و در نتيجه مقتدران احترام زيادي قائل باشند. به عنوان مثال کودکان آموزش مي‏‌بينند تا اقتدار والدين و معلمان خود را تصديق کنند، همچنين لباس مأموران انتظامي باعث مي‏‌شود مردم درخواست‏‌هايشان را بيشتر اجابت کنند، حتي اگر مأموران از حوزه مأمورت خود خارج باشند.

عزتي رستگار افزود: قدرت مشروع به افراد اعطا مي‏‌شود در حالي‌که قدرت تخصصي را بايد کسب و تحصيل کرد. چنين قدرتي در کلمات، اعمال و رفتار افراد نهفته است به عبارت ديگر ما چون معتقديم آنها صلاح ما را بهتر مي‏‌دانند، تحت امر آنها قرار مي‏گيريم.

وي اضافه کرد: قدرت پاداش‏ دهي منوط به ارائه پاداش‌هايي است که ترغيب‏ شونده مايل به دريافت آن است و آن نوع پاداش را دوست دارد. مديران اداره‌ها معمولاً از طريق تحسين کارکنان خود سعي مي‏‌کنند آنها را تشويق کنند تا از الگوهاي جديد کار پيروي کنند. البته پاداش‏ دهي فرآيندي پيچيده است. پس نفوذکنندگان بايد از آنچه طرف مقابل را از تغيير خشنود مي‏‌کند و اين که چه وقت و چطور براي حفظ تغييرات از پاداش استفاده کنند، مطلع باشند. براي برخي افراد، شنيدن جملاتي مانند «آفرين» کافي است تا بر تلاش خود بيفزايند اما در مورد برخي افراد بهتر است از ساعات کار آنها بکاهيم يا تعطيلات آنها را افزايش دهيم.

عزتي رستگار بيان کرد: قدرت قهرآميز برخلاف قدرت پاداش‏ دهنده است و افرادي از آن برخوردارند که موظفند هر نوع تخلفي را تنبيه کنند به عنوان مثال والدين، فرزندان خود را به زور مجبور مي‏‌کنند رفتارهاي مورد نظر آنها را انجام دهند گرچه گاهي استفاده از زور، مناسب و به‌جاست اما اکثراً چيزي جز اطاعت زودگذر و موقتي را به ارمغان نمي‏‌آورد.

وي ادامه داد: اين گونه افراد به مجرد اين که احساس کنند کسي رفتار آنها را نمي‌‏بيند، کارهايي را انجام مي‏‌دهند که دوست دارند. پس زور کمتر از پاداش احتمال دارد تغييرات رفتاري طولاني ايجاد کند چرا که طرف مقابل رفتارهاي جديد را با ميل خودش نپذيرفته است بنابراين نسبت به انجام آنها تعهدي حس نمي‏‌کند.

عزتي عنوان کرد: مردم معمولاً با اشخاصي تعامل مي‏‌کنند که از نظر آنها جذاب و قابل تحسين‏ هستند و به همين علت داراي قدرتي هستند که ما به آن قدرت ارجاعي مي‏‌گوييم. اين پديده را اصل گواه اجتماعي يا اعتبار اجتماعي هم مي‏‌نامند. منظور اين است که مردم در برخي موقعيت‏‌ها از اعمال يا اعتقادات اشخاص مهم پيروي مي‏‌کنند. تأثيرات شديد الگو‏برداري از ديگران در زمينه‏‌هاي ديگري همانند کاهش ترس، سوانح و خودکشي‏‌ها به اثبات رسيده است.

وي ادامه داد: به عنوان مثال، فروشندگان البسه با ذکر اين جمله که «افراد خوش لباس در اين فصل اين لباس را مي‏‌پوشند» مشتري را وادار مي‏‌کنند «آخرين» مدل لباس را بخرد، بنابراين والدين و معلمان معمولاً در برابر آگهي ‏دهندگاني که براي فروش کالاهاي گران قيمت و مصرفي خود به نوجوانان از افراد مشهور استفاده مي‏کنند، راه به جايي نخواهند بُرد.

کارشناس ارشد آموزش و ارتقاي سلامت مرکز بهداشت رزن خاطرنشان کرد: يکي ديگر از منابع قدرت، دسترسي داشتن به اطلاعات، به خصوص اطلاعاتي است که ديگران از آن بي‏‌خبرند، يا از آن محروم شده‏‌اند. اگر افسر پليس بگويد ۸۰ درصد قربانيان موتورسيکلت‏‌ها را افراد زير ۲۵ سال تشکيل مي‏‌دهند، راحت‏ تر مي‏‌تواند جوانان را متقاعد کند که کلاه ايمني نقش مهمي در جلوگيري از اين گونه مرگ و ميرها دارد. اگر مصلح ديني به تأثير دين و معنويت بر جنبه‏‌هاي گوناگون سلامت جسمي و رواني بپردازد و تحقيقاتي که رابطه مثبت و قوي بين دين و سلامت روان را نشان مي‏‌دهد، ارائه کند مسلماً مي‌تواند موجبات تقويت باورها و انجام تکاليف ديني ديگران را فراهم آورد.

*مشرق