کد خبر: ۸۷۹۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۸۹۴

آیت الله هاشمی: نمی‌شود به مردم گفت ماهواره نبینید

دو تن از روحانیون در ردیف جلوی من مشغول صحبتند. از ویدئوی «نوبت جام زهر» آقای هاشمی می گویند. حرف یکی از آنها خیلی به دلم می‌نشیند. می گوید با آن همه خطایی که روحانیت در حمایت یکسویه از احمدی نژاد کرد، هاشمی با ثبت نامش، آبروی روحانیت را یکجا خرید.
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری از دیدار وزیر، معاونین و روحانیون شاغل در وزارت‌خانه صنعت، معدن و تجارت با رئیس مجمع نوشت: دو تن از روحانیون در ردیف جلوی من مشغول صحبتند. از ویدئوی «نوبت جام زهر» آقای هاشمی می گویند. حرف یکی از آنها خیلی به دلم می‌نشیند. می گوید با آن همه خطایی که روحانیت در حمایت یکسویه از احمدی نژاد کرد، هاشمی با ثبت نامش، آبروی روحانیت را یکجا خرید.

به گزارش پایگاه خبری «تیک»، متن کامل این حاشیه نگاری بدین شرح است:

امروز سه شنبه 29 اردیبهشت 94 است. قرار است وزارت صنعتی ها به دیدار آقای هاشمی بیایند. حوالی ساعت 9 به مجمع می رسم. از تعداد زیاد روحانیون حاضر تعجب می کنم. با پرس و جویی کوتاه، علتش را پیدا می‌کنم. وجه فرهنگی دیدار امروز بر وجه صنعتی اش می چربد. آدرس فرهنگ «صنعت و تولید» که درست نباشد، آدرس پیشرفت گم می شود. ثروت آفرینی جرم می شود. رشد اقتصادی منفی می شود. کارآمدی مدیریت دینی زیر سوال می رود، مردم حسرت آرزوهای ناکام خود را می خورند و ذهن جوانان از احکام اسلامی دور می شود. نمی دانم انتخاب ترکیب میهمانان امروز کار چه کسی بوده؟ ولی بسیار هوشمندانه است.


در داخل جلسه نظم خوبی برپاست. در گوشه ای می نشینم. دو تن از روحانیون در ردیف جلو مشغول صحبتند. از ویدئوی «نوبت جام زهر» آقای هاشمی می گویند. از اینکه چطور می شود آبرو داد و عزّت خرید. تعریف و تمجیدهای زیادی از ثبت نام تاریخی انتخابات 92 می کنند. ولی حرف یکی از آنها خیلی به دلم می‌نشیند. می گوید با آن همه خطایی که روحانیت در حمایت یکسویه از احمدی نژاد کرد، هاشمی با ثبت نامش، آبروی روحانیت را یکجا خرید.تا مردم دوباره به یک چهره روحانی اقبال کنند.


این حرفها را که می شنوم. یاد دو تعبیر تاریخی در همین رابطه می افتم. تعابیر دو چهره عالیقدر مرجعیت شیعه. اولی تعبیر آیت الله وحید بود  که درباره کار آقای هاشمی فرمودند. «همم الرجال تسقط الجبال». دیگری هم تعبیر مرحوم آیت الله شیرازی بود. که در دیدار مشهد به آقای هاشمی گفتند. در مرداد 1392. تعبیرشان این بود. «ثبت نام شما باعث آبروی اسلام شد، درست شبیه ماجرای تحریم تنباکو و اقدام آیت الله شیرازی».


صدای صلوات می‌گوید که آقای هاشمی آمده اند. احوالپرسی ها خیلی صمیمانه است. بالاخص با وزیر صنعت. آقای هاشمی حرمت خدمات یاران دیروز را هرگز فراموش نمی کنند. درد اصلی ایشان هم در آن دوره انحرافی 8 ساله همین بود. دوره ای که چوب حراج بر تاریخ انقلاب زدند و هرچه دلسوزان گفتند، گوش شنوایی پیدا نشد. تا چنان چاهی از بی اخلاقی ها باز شود که امروز هیچ‌کس را توان بستن آن نیست. هرچند که هاشمی همچنان ایستاده و مشغول مرهم کردن یاران زخم خورده انقلاب است. با قدرشناسی هایش. با حمایتهایش، با دلجویی هایش و با امید دادن هایش.


از جمع میهمانان فقط دو نفر سخن می گویند. یک روحانی و وزیر صنعت. روحانی میهمان چند جمله کوتاه می گوید. از خدمات هاشمی در انقلاب و دفاع مقدس و سازندگی. می گوید شما سردار سه جبهه هستید. وزیر صنعت هم آمارهایی می دهد. از شرایط قبل از این دولت. از اینکه در چه وضع پرمخاطره ای بودیم. و امروز به وضعیت نسبتاً با ثباتی رسیده ایم. حرف آخر وزیر، حرف برداشتن تحریم هاست. می گوید مذاکرات به نتیجه برسد، صنعت و تولید ایران نفس تازه ای در دنیا خواهد کشید.


آقای هاشمی که شروع به سخن می کنند. از سال همدلی و همزبانی می گوید. آنهم با محور روحانیت. چون روحانیت، هم می تواند انحراف بسازد، هم اعتدال. آقای هاشمی مستقیم به بحث اصلی وارد می شود. از شرط موفقیت روحانیت در همراهی و همزبانی با مردم. بالاخص که هم اکنون رئیس دولت هم یک روحانی است. هاشمی 40 سال قبل هم همین حرفها را زده است. در آن روزها که بازهم از شرط موفقیت روحانیت گفت. با زبانی هشدار دهنده و انتقادآمیز. هاشمی سال 1346 گفت. روحانیت نباید فکر کند که هرچه گفت را مردم باید اجراء کنند. روحانیت باید از حقوق مردم بگوید تا مردم حرفش را بپذیرند. تعبیر آن روزهای آقای هاشمی خیلی تلخ بود، ولی بسیار عبرت آموز است. آن تعبیر تاریخی درباره هم لباسان خودش این بود. «چرا نان مردم را می خورید، ولی نام مردم را نمی برید؟».آقای هاشمی در ادامه سخنانش از رموز حاکمیت اسلام بر دلها می گوید. اسلامی که نه در دینش اجباری است و نه در احکامش. لا اکراه فی الدین. رمز حاکمیت اسلام بر دلها بوده و هست. راه حکومت بر دلها را هم آقای هاشمی دوباره نشان می دهد. صدور احکام دینی بر مبنای نیازهای روز.


آقای هاشمی سالهاست که از «فقه تخصصی» می گوید. فقهی که محدود به حسبیات و احکام عبادی نیست. فقهی که باید همپای جامعه امروز بالا بیاید. فقهی که هم باید پاسخگوی جوانان باشد و هم مطلع از علوم روز. حاکمیت اسلام بر دلها از همین جا می آید. از توجه به تطور زمانی و شرایط مکان. اسلامی که پایش در سنتها اسیر بماند. از جاده آیندگان عقب می ماند. و اینگونه می شود که مبلغانش مدعی بهشت زوری می شوند. چون حرفشان را دیگر مردم نمی خوانند. پس به اجبار و زور متوسل شده و از حاکمیت دلها دور می شوند. هاشمی هشدار می دهد. تا حوزه های علمیه بشنوند. تا فریاد وااسلاما را از خویش آغاز کنند. احکام اسلامی به روز کنند. فرعیات دینی و نیازهای مردم را یکجا ببینند. تا اسلام ناب محمدی(ص) را دوباره جاری کنند. همانطور که امام راحل کرد. با فتوای موسیقی. با فتوای شطرنج. با صدها فتاوی نوآورانه دیگر. امام راحل نشان دادند. حاکمیت اسلام بر دلها شعار نیست. اگر راز و رمزهایش را دریابیم.


آقای هاشمی در همین جا خاطره ای می گوید. خاطره از سخنرانی در حوزه علمیه قم. در دوران ریاست جمهوری اش. آقای هاشمی می گوید: 20 سال قبل هشدار دادم. اگر روحانیت می خواهد مردم حرفش را گوش کنند، باید به روز باشد. برای احکام صنعتی و پزشکی و ارتباطات جهانی، نمی شود با معلومات عمومی حکم اسلامی داد. نمی شود به عنوان اجتهاد بگوییم ماهواره نگاه نکنید. مردم هم بگویند چشم!. اگر می خواهید مردم به حرفمان گوش کنند باید اجتهاد علمی کنیم. فقه تخصصی برای رشته های خاص. آقای هاشمی در ادامه هم به مطایبه می گوید، همان موقع از قم و مشهد هیچکس مخالفت نکرد. اعلام کردند ما مشکلی نداریم. ولی هیچ کاری هم نکردند!.


حرف بعدی آقای هاشمی. حرف فرهنگ است. حرف هاشمی حرف دیگری است. هاشمی از «بسته فرهنگی اسلام» می گوید. از بسته ای که در آن از منع دروغ و ظلم و اختلاس و بیکاری و فقر وجود دارد تا ترویج حجاب و نماز. کار مبلغان دینی تبیین کامل این بسته فرهنگی است. اگر روحانیت از ظلم و فقر چیزی نگوید. حرفش درباره حجاب و نماز هم خریداری پیدا نمی کند. توصیه اکید امروز هاشمی به روحانیت همین است. اسلام مردمی را بشناسید و ترویج کنید. اجباری هم در کار نباشد. مردم خودشان اقبال می کنند.


حرف آخر آقای هاشمی. حرف امید است. آنهم در روزهایی که نا امید کردن مردم، ارزش شده و تیغ کشیدن بر تجربه دارها، انقلابی گری نام گرفته. هاشمی از امید می گوید. تا نفس صنعت کشور را دوباره تازه کند. همان صنعتی که نفسش را احمدی نژاد گرفت. هاشمی این روزها جلودار حفظ امید مردم شده است. حفظ امید مسئولان. حفظ امید نظام. همان نظام و مردمی که برایش عین مردمک چشمانش هستند. هاشمی این روز جلودار حفظ امید مردم شده. امید مردم به توافق هسته ای. امید به پیشرفت. امید به آینده....
روایت مصلحت همچنان باقی است.