کد خبر: ۸۸۱۶۰
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۲۲

صلح‌طلبی متفاوت به روایت موزیسین عراقی

 پس از هر بمبی که در اطراف خانه‌اش منفجر می‌شود، «کریم وصفی» در محل انفجار روی صندلی پلاستیکی می‌نشیند و ویولن‌سِل می‌نوازد. رهبر تنها ارکستر سمفونیک عراق می‌گوید این کارش به مرگ و زندگی اشاره دارد.

روزنامه شهروند با انتشار گزارشی از اکونومسیت همراه با گفت‌وگویی از شبکه الجزیره، آورده است: زنده‌ نگه داشتن فرهنگ بالا در شهری که هر ماه انفجارهای متعدد جان صدها نفر را می‌گیرد، نوعی شغل است که شما را مجبور می‌کند با جریان روزانه زندگی حرکت کنید و فرصت‌ها را بقاپید. علاوه بر ادای احترام به مردگان، او در ایست بازرسی‌های ارتش، بیمارستان‌های روانی، مراکز خرید، خانه سالمندان و یتیم‌خانه‌ها اجراهای فی‌البداهه دارد.

برخلاف تمام اتفاقات ناگوار، او ارکستر را بی‌عیب‌ونقص نگهداری کرده و ستایش جماعت متفاوتی که برای گوش‌سپردن به موسیقی به سالن می‌روند را برانگیخته است.

به دلایل امنیتی، اجراها قبل از تاریکی پایان می‌یابند، اما معمولا وقتی نوازندگان در لباس‌های تیره و رسمی سازهایشان را کوک می‌کنند، دوسوم از 1200 صندلی مخملیِ رنگ‌باخته سالن همیشه پر می‌شوند.

از جهاتی دیگر، وضع رو به بهبودی است. وقتی هشت سال پیش درگیری‌ها در اوج خود و در بدترین حالت بود، محل و ساعت اجرا باید حتما مخفی نگه داشته می‌شد؛ این‌که درحال حاضر ارکستر می‌تواند جزییات اجراهای خود را نیز تبلیغ کند، پیروزی کوچکی است. اما او می‌گوید: «تعصبات فرقه‌ای به این معناست که برخی نوازندگان هنگام اجرا باید جدا بنشینند.»

در کشور نفت‌خیزِ ثروتمندی چون عراق، باید پول کافی برای حمایت حداقل یک ارکستر باشد. اما علاوه بر خشونت، به‌نظر می‌رسد که فساد و بروکراسی نیز بر پیچیدگی همه‌چیز افزوده‌ است.

هشت ماه است که وصفی هیچ دستمزدی دریافت نکرده و برخی از نوازندگانش کمتر از 300 دلار در ماه حقوق دریافت می‌کنند. زمانی به ارکستر، قول محلی جدید به ارزش 150 میلیون دلار در سواحل رود فرات داده بودند. اما کار با شرکت خانه‌سازی تُرک که قرار بود پروژه‌ را انجام دهد، دو‌ سال پیش به‌طور مرموزی متوقف شد.

بنابراین انتخاب چندانی وجود ندارد به جز زندگی در لحظه و واکنش به حوادثی که همه آنها جدی و خشن نیستند. یک بار در روز آغاز ‌سال جدید، وصفی در میدانی شلوغ و پرترافیک که خانواده‌ها با خودرو خود از آن عبور می‌کردند، ویولن‌سِل نواخت و مردم بوق خودرو‌هایشان را به نشانه جشن و شادی به صدا درآوردند.

او می‌گوید: «تصور من این است که خود زندگی می‌تواند فی‌البداهه و در لحظه باشد.»

متاسفانه انفجار بمب در بغداد رویدادی عادی است. وقتی هفته آخر آوریل اتومبیلی پر از مواد منفجره در منطقه بسیار پرتردد منصور منفجر شد و حداقل 10 کشته و 27 زخمی بر جای گذاشت، اتفاقی بسیار غیرمعمول روی داد. پس از این‌که سربازان و پلیس، منطقه را امن کردند، کریم وصفی رهبر بلندآوازه ارکستر سمفونیک ملی عراق در محل انفجار ظاهر شد. او ویولن‌سِل خود را برداشت، روی یک صندلی نشست و شروع به نواختن کرد. تصاویر و ویدیو کلیپ‌های این نوازندگی توسط مردمی که او را «استاد» خطاب می‌کنند به سرعت در فضای مجازی پخش شد، نه‌تنها در شبکه‌های اجتماعی عراق بلکه در سراسر جهان. وصفی در مورد تصمیم خود برای نواختن موسیقی، درباره این‌که چرا موسیقی و فرهنگ همان اهمیت غذا و آب را دارد و این‌که چرا خاورمیانه به صلح نیاز دارد با شبکه الجزیره گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید:

چرا به منطقه انفجار رفته و در آن‌جا نواختید؟

به‌طور نسبی این عقیده وجود دارد که مدنیت و اصلاح باید شیوه‌ زندگی مردم باشد و برای رسیدن به آن، فکر می‌کنم هنر به‌طور عام و موسیقی به‌طور خاص، راه بسیار خوبی برای انتقال این پیام است. حرکت من، حرکتی برای هم‌تراز‌ کردن چیزهاست، برای رسیدن به تعادل و موازنه بین زشتی، جنون و رفتارهای ناشایست و بی‌تناسب ترور، برای متعادل کردن آن یا برای غلبه بر آن با رفتاری از زیبایی، خلاقیت و بهسازی.

پس نواختن موسیقی در برابر بمب‌گذاری قرار می‌گیرد؟

بله، اساسا خلق زندگی در برابر بمب‌گذاری قرار می‌گیرد. من نمی‌خواهم که تجربه مرگ عادت زندگی روزانه مردم شده و تبدیل به شرایطی اجتناب‌پذیر در عراق شود. نه، می‌خواهم دقیقا برعکس این اتفاق بیفتد. هر روز زندگی تجربه شود. هر چند که ما زندگی معمولی را تجربه نمی‌کنیم. وقتی هر چیز عادی باشد، من مسئولیت‌ها و وظایف بیشتری خواهم داشت. اما وقتی همه چیز بر پایه جنون و دیوانگی است، وظیفه من، ایجاد روحیه برای مردم، به اشتراک گذاشتن امید، استقامت، فداکاری و حفظ نیروی فزاینده‌ زندگی است.

وقتی شروع به نواختن کردید، واکنش مردم چگونه بود؟

بسیار دوست داشتند، سربازان گریه می‌کردند، همدیگر را می‌بوسیدند، دست زدند، احساس زندگی کردند، احساس کردند انسانند، تقدیر و تحسین می‌شوند و به آنها احترام گذاشته می‌شود که هیچ‌کدام مرا متعجب نکرد.

به‌خاطر می‌آورید به شما چه می‌گفتند؟

«خدا حفظت کند، کاش سیاستمدارانمان هم مانند تو بودند، تو ما را با هنر و زیبایی در آغوش گرفتی.» مردم کاملا حمایت کردند. به شیوه‌ای بسیار متمدنانه واکنش نشان دادند. آنها در شب شمع روشن کردند و سراسر محل انفجار را با گل پوشاندند و من دوباره نواختن را آغاز کردم و آنها حمایت خود از چنین حرکت‌های متمدنانه‌ای را با فداکاری نشان دادند.

از آن‌جا که برخی گروه‌های مسلح در عراق مخالف اجرای عمومی انواع خاصی از موسیقی هستند، احساس تهدید و خطر نمی‌کنید؟

دولت هیچ‌گونه حمایتی نشان نداده و من هم تا به‌حال تهدید نشده‌ام. فکر می‌کنم این منم که افراد با فکر بسته و متحجر را تهدید می‌کنم و نمی‌ترسم. کار من فقط ترور و تروریست‌ها را به چالش نمی‌کشد، کار من درباره استانداردهای بالا و وظیفه است. اگر کسانی این‌قدر مشکل دارند که نمی‌توانند موسیقی را بپذیرند؛ ژانرهای مختلف موسیقی و موسیقی کلاسیک، کاری که من انجام می‌دهم اگر این کار پذیرفته نیست، اگر کاری شیطانی است و گوش‌های آنها فقط صدای بمب را تشخیص می‌دهد و دوست دارد، صدای بلند انفجار را، پس می‌توانم با ویولن‌سِل خود صدای انفجار بمب برایشان دربیاورم، یا حتی با ارکستر صدای بمب تولید کنیم بدون این‌که کسی را بکشیم. آنها می‌توانند به آن گوش فرا دهند.

برخی می‌گویند، در زمان جنگ، موسیقی و فرهنگ کاری لوس و بیهوده است و مردم باید روی مسائل مهم‌تر و اساسی‌تری تمرکز کنند.

حرف کاملا غلطی است. در این شرایط، موسیقی به اندازه غذا ضروری است، به اندازه اکسیژن، به اندازه آب. من به خوبی از واقعیت بحث نیازهای اساسی و خدمات اساسی آگاهم. فکر می‌کنم موسیقی به همان اساسی بودن برق و آب است. شاید من هم مانند مخالفان آدمی تندرو هستم.

چرا فرهنگ و موسیقی مانند نیاز به غذا و آب اساسی است؟

چون انسان‌ها را پالایش کرده و پرورش می‌دهد. چون به آنها انگیزه می‌دهد و چون ذهن‌های برتر می‌سازد. زیرا به شما در فهم ریاضیات و فیزیک کمک می‌کند. زیرا به شما در فهم هنرهای ظریف و نقاشی کمک می‌کند. زیرا به کودکان رفتار خوب را می‌آموزد و این‌قدر نظم دارد که شما را به‌عنوان مهندس، پزشک یا افسر ارتش، خلاق بار می‌آورد. زیرا بر روانشناسی بشر تأثیر مثبت دارد. زیرا با موسیقی می‌توانید بهتر نفس بکشید، می‌توانید بهتر و شفاف‌تر فکر کنید، می‌توانید استعداد بیشتری را در خود کشف کنید و قبل از همه اینها، موسیقی زبانی بین‌المللی برای درک متقابل انسان‌هاست، موسیقی همه چیز است.

از این‌که کار شما به سرعت در دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پخش شده و این همه توجه را به خود جلب کرده، چه احساسی دارید؟

از این‌که مردم نظر مثبتی داشتند، بسیار خشنودم. خوشحالم که فهم و درک کافی وجود دارد. خوشحالم که توانستم پیامم را تا حدودی از طریق رسانه‌های اجتماعی منتقل کنم و خوشحالم که عراقی‌ها تا این حد رسانه‌های اجتماعی را دنبال می‌کنند. مدت‌ها بود که می‌خواستم کارم علیه جنون ترور و تأثیر عدم ثبات را جهانی کنم.

این‌گونه است که شما خشونت را می‌بینید؟ مانند جنون؟

در حال حاضر، بله. زیرا به‌ویژه در این بخش از جهان، مردم منابع دارند، نیروی انسانی، ثروت، وقت، جغرافیا، جو، آب و هوا، آفتاب. برای در آرامش زیستن دلایل زیادی وجود دارد.