کد خبر: ۸۹۵۸۲
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۷۶

سروش صحت: به اصفهاني‌ها نرفته‌ام

  براي اينکه از سروش صحت بگوييد، احتياج به مقدمه‌چيني ندارد چراکه سروش را تنها در يک کلمه مي‌توان معرفي کرد؛ مهربان.

به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)،  چهره مهربان و لبخندي که روي صورتش به‌ندرت محو مي‌شود به همراه رفتار صميمي باعث مي‌شود در همان لحظه اول با او احساس خودماني بودن داشته باشيد و حس کنيد، مي‌توانيد ساعت‌ها بدون اينکه نگران زمان باشيد با او گپ بزنيد. جالب است که اطرافيان صحت هم روي اين موضوع صحه مي‌گذارند و معتقدند او با اين اخلاق خوبش باعث شده همه از مصاحبت با او لذت ببرند، هرچند خودش مي‌گويد تلاشي براي اين مهرباني و خودماني بودن انجام نمي‌دهد و تنها سعي مي‌کند خودش باشد و از نشان دادن چهره واقعي‌اش هراسي نداشته باشد.

بايد با زندگي رفيق باشيم

من بااينکه بخواهم از زندگي تعريف آنچناني داشته باشم موافق نيستم چون زندگي چيز عجيب و غريب و پيچيده‌اي نيست که آدم بخواهد خودش را در هر شرايطي اذيت کند. سختي‌ها و لذت‌هاي خودش را دارد و مي‌توانيم روي سختي‌ها متمرکز بوده و هميشه دلخور باشيم يا مي‌توانيم روي شادي‌هايش متمرکز شويم. اينکه با خودمان بگوييم زندگي سخت است و به خاطر اين سختي مدام از زمان و زمين ايراد بگيريم معنايي ندارد. براي لذت بردن از زندگي بايد با او رفيق شويم. وقتي با زندگي رفاقت مي‌کني آن وقت با تلخي‌ها و شيريني هايش راحت کنار مي‌آيي.

سروش صحت خالق محبوب‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني از «شمعدوني» مي‌گويد

بعضي‌ها معتقدند دليل اينکه زندگي در قياس با گذشته سخت‌تر شده و کمتر مي‌توان از آن لذت برد به خاطر شرايط دشوار اقتصادي است که در آن قرار گرفته‌ايم اما فکر مي‌کنم نمي‌شود به خاطر گراني زندگي را به کام خودمان تلخ کنيم چراکه در چنين شرايطي ما به خنديدن احتياج بيشتري داريم. از طرفي اين نکته را نبايد فراموش کرد که زندگي در هر مقطعي شرايط و مشکلات خودش را دارد، به نظرم ما بايد ميزان توقعات از زندگي را منطقي کنيم و مدام غز نزنيم. هميشه سعي کردم تا آنجايي که مي‌توانم از زندگي راضي باشم و ميزان نارضايتي‌ام را به حداقل برسانم.

مي‌توان لابه‌لاي اين همه گرفتاري‌ها خوشبخت بود

همه ما عمر محدودي دارم و در اين زمان محدود فرصت نمي‌کنيم آنقدر که بايد به خودمان خوش بگذرانيم، کلي چيز براي خوش‌گذراني در اين دنياست که آدم حتي نمي‌رسد سراغ آنها برود. شايد به همين خاطر است که بايد قدر لحظه‌هايي که زندگي مي‌کنيم را بيشتر بدانيم و بنا را روي لذت بردن بگذاريم. گاهي با خودم فکر مي‌کنم چه کتاب‌هاي زيادي هستند که ما فرصت خواندن آنها را پيدا نمي‌کنيم و مکان‌هايي که مجالي براي سر زدن به آنها نداريم. به همين خاطر بهتر است تا مي‌توانيم از لحظه لحظه زندگي به‌نفع لذت بردن بهره ببريم و به خودمان خوش بگذرانيم. به نظرم لابه‌لاي اين همه بدبختي و مشکلاتي که در زندگي وجود دارد هم مي‌توان خوشبخت بود.

خودت باش

در طول اين سال‌ها يادم گرفتم که همواره خودم باشم و فيلم بازي نکنم؛ وقتي ناراحتم، واقعا ناراحتم و به خاطر جمعي که در آن قرار دارم اداي خوشحال‌ها را در نمي‌آورم، وقتي هم که خوشحالم باز همين کار را مي‌کنم، اين موضوع باعث مي‌شود از زندگي لذت بيشتري ببرم. در مصاحبه ديگري هم به اين موضوع اشاره کردم که اگر شما خودتان باشيد حتي اگر بي ادب، بهتر از آن است که به‌زور اداي آدم‌هاي با ادب را در بياوري، چون در آن صورت ادبت تصنعي است.

تجربه جدي‌‌ترين کار طنز

«شمعدوني» جدي‌ترين کار طنز من است و اصلا قصد نداشتم در آن سراغ چيزهاي عجيب و غريبي براي خنداندن مخاطب بروم به همين خاطر اتفاقات را طوري چيدم که در جريان اتفاقات و مسير زندگي روزمره‌ کاراکترها، ماجراهاي طنزي به وجود آيد که خنده‌دار باشد. تلاش ما بر اين بود که «شمعدوني» را به زندگي مردم نزديک کنيم و از دل موقعيت‌هايي که ايجاد مي‌شود، مردم را بخندانيم. ما همه تلاش‌مان را به کار بستيم و اميدوارم نتيجه مثبتي هم از آن بگيريم و اين اثر با موفقيت مواجه شود.

دليل غيبت قاسم‌خاني‌ها

بعضي‌ها وقتي مرا مي‌بينند از من مي‌پرسند چرا برادران قاسم‌خاني در اين سريال صرفا به‌عنوان مشاور حضور داشتند و نويسندگي اين کار را بر عهده نداشتند، واقعيت اين است که پيمان و مهراب قاسم‌خاني هر دو جزو دوستان خوب من به‌شمار مي‌روند و ما تجربيات مشترک موفق زيادي را با هم پشت سر گذاشته‌ايم. زماني که مي‌خواستيم فيلمنامه اين اثر را بنويسيم هر دوي اين برادرها سر کار بودند به همين خاطر تصميم گرفتيم از حضور آنها به‌گونه‌اي ديگر بهره بگيريم. درنهايت بعد از رايزني‌هايي که انجام شد به اين نتيجه رسيديم که پيمان و مهراب به‌عنوان مشاور به ما کمک دهند.

شلوغي را دوست دارم

يکي از ويژگي‌هاي اخلاقي من اين است که دوست دارم هميشه در بين مردم باشم و هيچ‌وقت نخواسته‌ام از جمعيت فاصله بگيرم. کنار مردم قرار گرفتن به من حس آرامش مي‌دهد به همين خاطر هميشه به جمعيت پناه مي‌برم و از جاي‌هاي آرام و خلوت بيزارم. در شلوغي بودن باعث مي‌شود به رفتارهاي آدم‌هاي مختلف دقيق شوم و از دل آنها سوژه‌هاي را پيدا کنم.

به اصفهاني‌ها نرفته‌ام

من اهل شهر نايين اصفهان هستم، حتي پسوند فاميلي‌ام هم ناييني دارد که به خاطر طولاني بودنش حذفش کردم. بالاخره افراد متاثر از شرايطي که در آن رشد کرده‌اند قرار دارند اما من نمي‌توانم به‌طور قطعي به شما بگويم تا چه حد از خصوصيات اخلاقي‌ام به شهر محل تولدم باز مي‌‌گردد، اما چيزي که به آن مطمئن هستم اين است که شم اقتصادي‌ام به اصفهاني‌ها نرفته و در خرج کردن هيچ حساب و کتابي ندارم. ضمن اينکه هنوز براي نوشتن اعداد به ريال مشکل دارم و موقع خواندن آنها بايد صفرها را بشمارم. «باخنده»

سروش صحت خالق محبوب‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني از «شمعدوني» مي‌گويد

دوستي بزرگترين گنج

اگر از من بپرسيد بزرگترين گنجينه هر انسان چيست؛ بي‌ترديد مي‌گويم دوستي چون دوستي باارزش‌ترين چيزي است که هر فردي در زندگي‌اش دارد. شايد بسياري از ما به اهميت دوستي فکر نکنيم اما واقعيت اين است که شما وقتي با فردي دوست مي‌شويد و با او ارتباط عميقي پيدا مي‌کنيد اين علاقه و احترامي که بين شما وجود دارد روي هيچي است يعني شما بدون داشتن هيچ نسبتي يا شرايط کاري و منافع مشترک کنار هم قرار مي‌گيريد و صرفا مي‌خواهيد از کنار هم بودن لذت ببريد چنين نکته مهمي را نمي‌توان ناديده گرفت و نسبت به آن بي‌تفاوت بود.

«شمعدوني» طبقه متوسط را نشانه گرفته

سريال «شمعدوني»خانواده‌هاي متوسط را نشانه گرفته و قصه‌اي که روايت مي‌کند مربوط به مشکلات و اتفاقاتي است که در اين قشر از جامعه رخ مي‌دهد به همين خاطر جنس مسائل و اتفاقاتي که در اين اثر رخ مي‌دهد با ساير کارها متفاوت است و ما حتي سعي کرديم سراغ جنس خاصي از طنز در «شمعدوني» برويم که نسبت به ساير کارهايم متمايز باشد و مختص اين قشر از جامعه باشد. من و ايمان صفايي نويسندگي اين کار را بر عهده داشتيم و باتوجه به اينکه ارتباط بسيار نزديکي با هم داريم به نوعي زبان مشترک در کارهاي‌مان رسيديم.

از طرفي من خودم جزو قشر متوسط جامعه هستم و در همين فضا به دنيا آمدم، بزرگ شدم و زندگي مي‌کنم به همين خاطر اين قشر را نسبت به هر طبقه ديگري بيشتر مي‌شناسم و زبان مشترکي با آنها دارم. سعي کردم بيشتر از آنکه دنبال شوخي‌هاي کلامي آنچناني بروم، دنبال ايجاد موقعيت طنز در اين اثر باشم.

*برترين ها