کد خبر: ۹۰۳۳۵
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۴۳۱

ماجراي خواندني خلق يکي از مشهورترين عاشقانه‌هاي دنياي موسيقي

خبرآنلاين/ هر کسي ممکن است آهنگ «اگر بروي» را با صداي خواننده مورد علاقه خود به ياد بياورد، از خوليو ايگلسياس و ري چارلز گرفته تا فرانک سيناترا و داستي اسپرينگفيلد. اما اگر دنبال آهنگ اصلي بگرديم به کداميک از اين نام‌ها خواهيم رسيد؟ احتمالاً هيچ‌کدام.

آهنگ «اگر بروي/ if you go away) براي اولين بار از سوي راد مک کوئن خواننده و ترانه‌سراي شهير آمريکايي، به زبان انگليسي اجرا شد. رادني ماروين مک‌کوئن آهنگساز و ترانه‌سراي آمريکايي در آوريل ۱۹۳۳ در اوکلند کاليفرنيا بدنيا آمد. او تحت سرپرستي مادرش و يک ناپدري خشن الکلي قرار داشت، به همين دليل در يازده سالگي از خانه فرار کرد. مک‌کوئن مدتي را براي خدمت به ارتش در شبه جزيره کره به سر ‌برد، او پس از بازگشت به آمريکا، کارش را با خواندن در کلوب‌هاي شبانه پي گرفت. اين ترانه‌سرا مدتي به صورت قراردادي در استوديو يونيورسال کار مي‌کرد. او سرانجام اولين آلبوم خود به نام «Beatsvile» را در سال ۱۹۵۹ تهيه و روانه بازار کرد. اندکي پس از اين مک‌کوئن به نيويورک نقل مکان کرد تا کارش را در زمينه موزيک پاپ ادامه دهد. او در آمريکا نمي‌توانست به آرامش برسد به همين دليل با احساسي سرشار از بيهودگي به پاريس پاي گذاشت، اينجا جايي است که مسير زندگي حرفه‌اي او را دچار تغييري اساسي مي‌شود. او در طول دوران کاري خود آثار متنوعي شامل موسيقي پاپ، شعر و موزيک فيلم به وجود آورد. او به خاطر کارهايش نامزد دريافت جايزه‌هاي اسکار و پوليتزر شد. آهنگ‌هاي مک‌کوئن بيش از يکصد ميليون نسخه فروش داشته است. اشعار او در رده پرفروش‌ترين‌هاي دهه ۶۰ آمريکا به قرار دارند. مک‌کوئن در ميان همه اقشار مردم محبوبيت داشت، شايد به همين دليل بيش از ۶۰ ميليون نسخه از کتاب‌هايش در آمريکا به فروش رفت.

مک‌کوئن در پاريس با ژاک برل آشنا شد، و تحت تاثير آهنگ‌هاي زيباي او قرار گرفت. مک‌کوئن ترانه‌هاي برل را به انگليسي برگرداند و قدرت مثال‌زدني خود در زمينه ترانه‌سرايي را، در ترجمه اين آثار به کار گرفت. «اگر بروي» يکي از همين برگردان‌ها به انگليسي است که در قلب و روح ميليون‌ها نفر نفوذ کرد و سال‌ها توسط بسياري از بزرگان موسيقي جهان بازخواني شد. ترانه اي زيبا و تاثيرگذار که حتي ذره‌اي از زيبايي ترانه اصلي کم نکرد بلکه به اعتقاد بسياري به ارزش‌هاي هنري اثر افزود. در حقيقت، اين ترانه به يادماندني هنگامي پا به عرصه وجود گذاشت که ژاک برل آهنگساز و خواننده بلژيکي در سال ۱۹۵۹ از سوي معشوقه‌اش سوزان گابريلو ناديده گرفته شد. هنگامي که سوزان گابريلو، او را ترک کرد، ژاک برل دست به خلق اين آهنگ زد و حاصل کار را با عنوان «Ne me quitte pas» روانه بازار کرد. ترجمه تحت الفظي عنوان اين آهنگ از فرانسوي «ترکم نکن» است. ترانه ژاک برل اندکي با ترجمه انگليسي آن تفاوت دارد. در ترانه فرانسوي خواهش بيشتري به چشم مي‌خورد که در ورژن انگليسي وجود ندارد.

ديگر گريه نخواهم کرد، سخني نمي‌گويم، همينجا گوشه‌اي پنهان مي‌شوم
تا نگاهت کنم که مي‌رقصي و لبخند مي‌زني
تا صدايت را بشنوم که مي‌خواني و مي‌خندي
بگذار سايه سايه‌ات باشم
سايه دستت، بگذار سايه سگت باشم، اما ترکم مکن

اين آهنگ به زبان اصلي خود يعني فرانسوي بارها و بارها توسط هنرمندان بزرگي از جمله نينا سيمون ، ژوليت گرکو، استينگ، اوته لمبر، جاندان ارچتين، سيندي لاپر، اينگريد آلبريني، بليندا کارلايل، ماريا گادو، باربارا استرايسند، سلين ديون بازخواني شده است.
ترانه انگليسي اين آهنگ نيز طرفداران بسياري دارد و توسط بسياري از خوانندگان مطرح همچون داستي اسپرينگفيلد، اسکات واکر، شرلي هورن، تام جونز، فرانک سيناترا، ري چارلز، خوليا ايگلسياس و مدونا بازخواني شده است. فرهاد مهراد هنرمند شهير کشورمان نيز اين آهنگ را در سال ۱۹۷۷ بازخواني کرد.

غير از ترانه‌هاي فرانسوي و انگليسي، ترانه‌هايي به زبان‌هاي ديگر نيز براي اين آهنگ سروده شده و هنرمندان بسياري از سراسر جهان به بازخواني اين آهنگ زيبا پرداخته‌اند. براي نمونه گروه موسيقي لبناني مشروع ليلي اين ترانه را به زبان عربي اجرا کرده‌اند. اين ترانه به زبان‌هاي ارمني، اسپانيايي، هلندي، آلماني، فنلاندي، يوناني، عبري، ايتاليايي، لهستاني، پرتغالي، روسي، سوئدي، اسلاو و ترکي نيز بازسرايي شده است. زکي مورن خواننده ترک اين آهنگ را به ترکي اجرا کرده است.

«اگر بروي»
اگر در اين روز تابستاني بروي
خورشيد را با خود از اينجا خواهي برد؛
همه پرندگان در آسمان تابستان پر مي‌زدند
آن زمان که عشقمان تازه بود و قلب‌هايمان سرشار از شادي؛
آن زمان که روزها کوتاه بودند و شب‌ها بلند، و ماه مي‌ايستاد تا به آواز پرندگان شب گوش بسپارد.
اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي
اما اگر بماني برايت روزي مي‌سازم، که همانندش نبوده و نخواهد بود؛
بادبان‌هاي خورشيد را خواهيم کشيد، و سوار بر باران مي‌شويم
با درختان سخن خواهيم گفت و باد را ستايش خواهيم کرد.
آنگاه اگر بروي، درکت خواهم کرد
فقط آنقدر عشق برايم باقي بگذار که دستانم را پر کند.
اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي
اگر بروي که مي‌دانم روزي خواهي رفت،
بايد به جهان بگويي که از حرکت بايستد تا دوباره برگردي،
اگر بروي، عشق بدون دوست داشتن تو چه ارزشي دارد
اکنون که مي‌روي، مي‌توانم به تو بگويم؛ تا زماني که بازگردي ذره ذره خواهم مرد
اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي
اگر بماني برايت شبي مي‌سازم که شبيه آن تا کنون نيامده و نخواهد آمد
در درياي لبخندت قايق خواهم راند
با چشمان تو که عاشقشان هستم، سخن خواهم گفت.
آنگاه اگر بروي، درکت خواهم کرد
تنها برايم آنقدر عشق باقي بگذار که دست‌هايم را پر کند
اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي
اگر بروي چنانچه مي‌‌دانم بايد بروي
چيزي در جهان باقي نمي‌ماند بتوان به آن اعتماد کرد
تنها يک اتاق سرشار از فضايي خالي
همانند اين نگاه خالي که بر چهره‌ات مي‌بينم؛
سايه سگت خواهم شد
اگر بدانم که اين کار مرا کنار تو نگاه مي‌دارد
اگر بروي، اگر بروي، اگر بروي