کد خبر: ۹۱۷۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۱۸۱
خلافت داعش یکساله شد

جنگ‌های صد ساله در پیش است

نبرد با داعش و ابعاد مختلف آن مدت‌ها طول خواهد کشید و آسان نخواهد بود، زیرا نه غرب و نه جهان اسلام بدیل‌های قدرتمندی در مقابل داعش عرضه نکرده‌اند.

 در سالگرد اعلام تشکیل خلافت داعش، نشریات غربی مقالات متعددی در تحلیل چگونه شکل گیری این گروه و راهکارهای مبارزه با آن منتشر کرده اند. ژوزف میکالف، تاریخ نگار مسائل نظامی و کارشناس روابط بین الملل، با بررسی ماهیت دولت اسلامی به این نتیجه رسیده است که مبارزه با داعش، نبردی دشوار و طولانی مدت خواهد بود که نیاز به مقابله در چهار سطح مختلف دارد. چکیده ای از نوشته وی را در زیر می خوانید:

 29 ژوئن/8 تیر امسال سالگرد استقرار دولت اسلامی «داعش» است. داعش اکنون قلمرویی به وسعت 200 هزار کیلومتر مربع و جمعیت 10 میلیون نفر در اختیار دارد. خشونت بی سابقه این گروه الگویی برای دیگر سازمان های جهادی در نقاط مختلف دنیا شده است. تخریب بناهای باستانی، فشار بر ساکنان مناطق تصرف شده و ترویج خشونت علیه شیعیان بخشی از فعالیت های داعش در این سال بوده اند.

اولین سالگرد شکل گیری داعش فرصت خوبی است تا بپرسیم کارنامه ایالات متحده آمریکا در نبرد با داعش چگونه بوده است؟ این کارنامه نقاط خوب و بد را با هم دارد. با وجود بیانیه های امیدبخش کاخ سفید در نبرد با داعش، به غیر از تعداد اندکی پیروزی قابل ذکر در حال باختن هستیم. تصور می شد که با یک عملیات نظامی آسان و کوتاه می شود داعش را از بین برد، اما اکنون بحث از نبردی چندساله و چندجانبه است. واشنگتن هنوز ابعاد نبرد با داعش را درست متوجه نشده است، چه برسد به آنکه بخواهد برای نبرد با این گروه راهبرد منسجمی طراحی کند.

اولین قدم در راه نبرد با داعش این است که مشخص کنیم منظورمان از «پیروزی» چیست؟ برای تعریف پیروزی برابر داعش، باید به چهار بُعد متمایز داعش توجه کنیم: داعش به عنوان یک حکومت، به عنوان یک گروه شورشی، به عنوان گروه جهادی فراملی و در نهایت، به عنوان یک اندیشه. ما اکنون در حال جنگ با هر چهار بعد داعش هستیم.

داعش به عنوان یک حکومت

در نبرد با حکومت داعش، کارنامه آمریکا و متحدانش ترکیبی از خوب و بد است. از قلمروی داعش در اوج فتوحاتش، بین 10 تا 20 درصد پس گرفته شده است. سایه تهدید از سر بغداد برداشته شده است و کردها در بیرون راندن داعش از مناطق کردنشین به موفقیت های چشمگیری رسیده اند. موصل از سه طرف محاصره شده، تکریت باز پس گرفته شده و بیشتر مناطق «بیجی» آزاد شده است. اما شهر «رمادی» و 90 درصد استان الانبار و بیشتر «مثلث سنی نشین» کماکان در دست داعش است. در عین حال، عملکرد ارتش عراق تردید در مورد توانایی آن را بیشتر کرده است. نیروهای پیشمرگ کرد و شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران تنها نیروهای نظامی کارآمد در عرصه نبرد با داعش بوده اند.

در سوریه وضع از این هم بدتر است. داعش قلمرو خود را در این کشور گسترش داده و شهر پالمیرا و بناهای تاریخی اطراف آن را متصرف شده است. مهم ترین ناکامی های این گروه در مناطق کردنشین هم مرز با ترکیه بوده اند. آنها کنترل کوبانی و اخیراً تل ابیض را از دست داده و دیگر دسترسی مستقیم به مرز ترکیه ندارند. به این ترتیب، جذب نیروهای جدید و قاچاق تجهیزات و کالا از ترکیه برای آنها به مشکل خورده است.

مشکل ایالات متحده در نبرد با داعش این است که حتی با داشتن نیروی هوایی پرقدرت، عقب راندن داعش بدون حضور نیروهای زمینی با مشکل مواجه خواهد شد. در سوریه، نیرویی وجود ندارد که آمریکا بتواند برای تکمیل توان هوایی اش به آن تکیه کند. در عراق، قابل اتکاترین نیرو، شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران هستند. اما آمریکا نمی داند آیا باید روی نیرویی که با آن تقابل ایدئولوژیک دارد و صدها حمله بر علیه ارتش این کشور در دوران اشغال انجام داده حساب کند یا خیر. تنها گروهی که کارزار هوایی آمریکا با آن هماهنگی کامل داشته است پیشمرگ های کرد بوده اند. با این حال، نیروهای کرد بیشتر متوجه بیرون راندن داعش از مناطق کردنشین عراق و سوریه هستند و علاقه ای به درگیری نظامی در بیرون از مناطق خود ندارند.

داعش به عنوان نیروی شورشی

حتی اگر آمریکا در شکست دادن حکومت داعش موفق شود، احتمال دارد این گروه به وضعیت قبلی خود، یعنی یک گروه شورشی بازگردد. برای شکست داعش به عنوان یک گروه شورشی، دو شرط وجود دارد. اول آنکه زمینه های حمایت از آن در مناطق سنی نشین از بین برود و دوم آنکه مرزهای سوریه و عراق تحت کنترل بغداد دربیاید. از بین رفتن پایگاه مردمی داعش در «مثلث سنی نشین» بستگی به این دارد که دولت مرکزی تا چه میزان اهل تسنن را در امور سیاسی دخیل کند. تاکنون چنین روندی مشاهده نشده است. بدون آشتی با اهل سنت عراق، به خصوص آن دسته که جزو نخبگان حکومت بعثی بوده اند، غلبه بر نیروی شورشی داعش و دیگر گروه های جهادی سنی در عراق ممکن نیست.

دیگر آنکه تا وقتی مرز میان عراق و سوریه دوباره سر و سامان نگیرد، قاچاق نیروی مسلح و تجهیزات نظامی ادامه خواهد داشت. از این منظر، نبرد در عراق و سوریه کاملاً به یکدیگر گره خورده است. بدون داشتن راه حل سیاسی برای جنگ داخلی در سوریه، بعید است که بتوان شورش در عراق را کنترل کرد. اما راه حل سیاسی در سوریه به این راحتی به دست نمی آید. با آنکه واشنگتن نظر خوشی راجع به دولت اسد ندارد، می داند حکومتی که توسط داعش یا القاعده در سوریه مستقر شود بدتر خواهد بود. سه بازیگر اصلی یعنی آمریکا، عربستان و ترکیه، هنوز در مورد چشم انداز سوریه بعد از بشار اسد به توافق نرسیده اند. مشخص نیست که اولویت این سه، شکست داعش است یا کنار زدن حکومت اسد. ترکیه، یا حداقل برخی از مقامات ترکیه، حتی متهم به این شده اند که به جنگجویان داعش کمک می کنند. علاوه بر این، حل مسئله سوریه نیاز به موافقت تهران دارد. با توجه به اهمیت راهبردی این کشور برای تهران، ممکن است در صورت خطر نابودی حکومت اسد، تهران در سوریه حضور نظامی مستقیم پیدا کند.

داعش به عنوان گروه جهادی فراملی

سومین بعد نبرد با داعش، نقش این گروه به عنوان یک جنبش جهادی فراملی است. داعش اکنون ادعا می کند که ده ها گروه همپیمان دارد. البته باید به این نکته توجه داشت که این گروه ها توسط داعش خلق نشده اند؛ آنها پیشتر هم فعالیت داشته اند و صرفاً از زیر پرچم گروهی دیگر، اکثراً القاعده، بیرون آمده و تحت پرچم داعش گرد آمده اند. آمریکا اکنون با این شاخه از گروه های جهادی در نقاط دیگر دنیا درگیر نشده است، اما به دولت های درگیر با آنها کمک مالی و اطلاعاتی می کند. نکته دیگر آن است که این گروه ها مستقل از داعش عمل می کنند؛ در نتیجه حتی با از بین رفتن داعش هم به فعالیت خود ادامه خواهند داد. نمونه گویای این ادعا، القاعده است. سه چهارم رهبران ارشد القاعده کشته شده اند و قابلیت های عملیاتی این گروه از بین رفته اند، اما القاعده هنوز فعال است و از افغانستان فراتر رفته و در 15 کشور دیگر گروه های متحد دارد.

داعش به عنوان یک اندیشه

بعد چهارم و آخر، اندیشه داعش است. قدرت اصلی داعش در اینجا نهفته است. داعش تبدیل به اندیشه ای بسیار پرقدرت شده است که برای بخش قابل توجهی از جامعه مسلمانان جذابیت دارد. مشکل جنگیدن با اندیشه ها این است که نمی توان آنها را با نیروی نظامی شکست داد. تنها راه شکست آنها یک اندیشه بهتر و قوی تر است. نه غرب سکولار و نه جهان اسلام تاکنون نتوانسته است بدیلی در مقابل اندیشه داعش عرضه کند. چیزی که مشخص است این است که نبرد با داعش و ابعاد مختلف آن مدت ها طول خواهد کشید و آسان نخواهد بود. شاید اکنون خطری متوجه موجودیت اروپا یا آمریکا نباشد، اما داعش در دیگر نقاط جهان دست به خشونت و آشوب خواهد زد. به نظر می رسد «جنگ های صدساله» (1) بعدی، نبرد با داعش بود. سالگردهای دیگری در راهند.

 (1) اشاره به جنگ های صدساله میان انگلستان و فرانسه. هدف خاندان سلطنتی انگلیس، تصرف قلمروی فرانسه بود.

ترجمه: دیپلماسی ایرانی
نویسنده: ژوزف میکالف
منبع: هافینگتون پست