کد خبر: ۹۲۵۴۵
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۶۴

سد گتوند نماد چيست؟

 پس از آبگيري سد گتوند و اتفاقاتي كه به دنبال آن رخ داد مطالب بسيار گوناگوني درباره اين سد و مشكلاتي كه بر اثر آبگيري آن به وجود آمد در فضاي عمومي و رسانه ها به ويژه فضاي مجازي طرح شد و قضيه همراه با داده هايي عنوان مي شد كه اين ذهنيت را ايجاد مي كرد كه يك فاجعه زيست محيطي بر اثر احداث اين سد در خوزستان به وجود آمده است.

به گزارش اعتماد، نكته اصلي نيز مربوط به وجود يك معدن در كناره هاي رودخانه كارون و در مخزن سد گتوند بود كه نمكي است و با آبگيري سد اين بخش در مخزن سد قرار گرفته و آب كارون را شور مي كند. تصاويري هم از اين بخش سد منتشر شده بود كه تعجب بيننده را برمي انگيزد.

از سوي ديگر با ديدن و خواندن اين مطالب و نيز هنگامي كه متوجه مي شويم اين سد يكي از بزرگ ترين طرح هاي عمراني كشور بوده، به كلي نااميد مي شويم كه چگونه منابع و امكانات كشور را اتلاف مي كنيم، بدون آنكه دستاوردي داشته باشد و از آن بدتر اينكه نتايج منفي نيز به بار آورده است.

اثرات اين احساس و نااميدكنندگي آن بدتر از اثرات زيان بار طرح بود. ولي اين يك وجه ماجراست. وقتي كه گفت وگوي آقاي شيباني يكتا، مجري اين طرح را درباره نقدهايي كه به اين سد مي شود مي خوانيم با واقعيت دردناك ديگري مواجه مي شويم: واقعيتي كه ساختار سياسي بايد درباره آن انديشه كند.

اين گفت وگو بخش بزرگي از ادعاهاي منتقدين را رد مي كند و نشان مي دهد كه مشكل نمك مذكور از ابتداي ساخت سد كاملامورد توجه بوده و براي آن نيز تمهيداتي انديشيده شده بود و اكنون نيز مشكلات موجود در پايين دست آب كارون و خوزستان ناشي از سد گتوند نيست و اين سد در رساندن آب به مناطق و اراضي موردنياز موفق عمل كرده است.

 نكته بسيار مهم اين است كه اين گفت وگو بازتاب جدي در رسانه ها نداشت و كسي به آن توجهي نكرد. اين يادداشت در مقام آن نيست كه بگويد ادعاي منتقدين درست است يا ادعاهاي مجري طرح، هرچند به لحاظ ظاهري كه دو طرف ماجرا را سبك و سنگين مي كنيم، كفه ادعاهاي مجري طرح سنگين تر و مستندتر به نظر مي رسد، ولي در هر حال قضاوت در اين مورد نيازمند گفت وگو و انجام كار كارشناسي بيشتر است.

در اين باره دو مساله بسيار مهم و اساسي ديگر وجود دارد: اول اينكه فضاي رسانه اي و افكار عمومي در پي بدتر ديدن اوضاع است و اگر به هر دليل ادعايي ولو منطقي در دفاع از طرح يا اقدامي بيان شود.


  هيچ علاقه اي به شنيدن آن ندارد ولي كافي است يك شايعه يا يك داده غلط كه غلط بودن آن مثل خورشيد روشن است، پخش شود، به سرعت تكثير و به يكديگر منتقل مي شود. چند روز پيش خبري منتشر شد كه وقتي حساب مي كرديد متوجه مي شديم كه براساس آن خبر، مردم ايران سالانه ٥٠ ميليارد دلار از طريق كميته امداد و بقاع متبركه به نيازمندان كمك مي كنند!! و منتشركننده خبر پرسيده بود كه اين پول ها كجا مي رود؟ بنابراين يك وجه قضيه اين است كه فضا براي شنيدن اخبار بد و منفي و حتي شايعات غيرمعقول بسيار مستعد است در حالي كه اصلاحوصله شنيدن پاسخ مستدل را ندارد. چنين فضايي براي فعاليت دولت و حكومت از هر اقدام براندازانه اي بدتر است.

 بيان اخباري از ارقام رو به رشد مربوط به فسادهاي مالي نمادي از اين وضع است. راه آن نيز شفافيت است و نبايد اجازه داد مسائل در پشت پرده بماند، چون در اين صورت اخبار سر از فضاي مجازي درخواهد آورد ولي نه به صورت كاملادرست، بلكه در قالب هاي شايعه و غيرواقعي همراه با اخبار واقعي.

ساختار سياسي ايران بايد فكري به حال اين مشكل كند. اين ساختار چون حاضر به پذيرش بحث و انتشار رسمي ايرادهاي واقعي خود نيست، در نهايت مجبور مي شود تن به اتهامات خيلي گسترده تري كه بعضا واقعي هم نيستند دهد.

 مشكل ديگر اين است كه دولت نيز از تمام توان كارشناسي خود براي طرح شفاف و درست امور استفاده نمي كند. هرچند شنيده ايم كه براي مورد خاص سد گتوند، گروهي دانشگاهي را مامور بررسي ادعاها عليه آن كرده و اين جاي اميدواري است، ولي مشكل مورد نظر با اين اقدامات حل نمي شود، هرچند اين اقدامات لازم و مناسب است.

به نظرمي رسد خطري كه از سوي اين فضا ثبات اجتماعي و سياسي را تهديد مي كند، كمتر از خطر تحريم ها نيست، اگر بيشتر نباشد. دولت مي تواند بخشي از توجه خود را به اين مساله اختصاص دهد كه چرا گوش هاي جامعه براي شنيدن هرچه بيشتر اخبار منفي و حتي شايعات آمادگي دارند، ولي براي شنيدن پاسخ دولت و نيز قضاوت و بررسي منصفانه، نه؟ اين مشكل مردم نيست، مشكل دولت و حكومت است و بايد آن را حل كنند. سد گتوند نماد اين مشكل است.