نسخه چاپی
ارسال به دوستان
10 هيولاي مشهور و ترسناک تاريخ سينما
براي ساخت فيلم هاي سينمايي ترسناک، هر کارگرداني سعي مي کند موجوداتي را خلق کند که نسبت به قبلي ترسناک تر باشد يا خصوصيات ويرانگرتري داشته باشد.
به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، ليستي که در ادامه از نظرتان مي گذرد مربوط به ترسناک ترين هيولاهايي است که رنگ پرده نقره اي به خودشان ديده اند.
10- 1953/ بيگانه يک چشم
از فضايي خارج از زمين آمد
In Came from Outer Space
هيولايي که در اين فيلم سينمايي مي بينيم موجودي عجيب و غريب است که از فضا آمده و يک چشم بزرگ دارد. او که رتبه 10 ليست هيولاهاي ترسناک را از آن خودش کرده است، هنوز هم بعد از نزديک 70 سال از ساخته شدن آن و پيشرفت صنعت سينما، ترسناک است و ديدنش به قول معروف دل مي خواهد. «جان پوتنام» يک ستاره شناس عجيب و غريب است که مردم او را ديوانه مي پندارند.
او متوجه مي شود که يک شهاب سنگ در نزديکي محل زندگي شان فرود آمده اما وقتي به آن نزديک مي شود مي بيند آنچه روي زمين افتاده يک سفينه فضايي است. در اين سفينه موجوداتي حضور دارند که مي توانند خودشان را نامرئي کنند. بيگانگاني با يک چشم بزرگ وسط سرشان که مردم را به شدت وحشت زده کرده اند.
9- 1943/ يک شبح بي ريخت
شبحي در اپرا
The Phantom of the Opera
يکي از فيلم هاي ماندگار دوران صامت سينما، «شبح اپرا» است. شخصيت اصلي اين فيلم در تمام اين سال ها، زني بوده که دلباخته يک مرد مرموز مي شود. مردي که مانند شبح با صورتي عجيب در زيرزمين تاريک و نمور اپراي پاريس، زندگي مي کند. در فيلم سينمايي شبحي در اپرا، خبري از هيولا نيست. شخصيتي که به هيولا معروف است و مردم او را شبح مي خوانند مرد ديوانه و عاشقي است که صورتش با اسيد سوخته است. اين فيلم موزيکال را آرتور لوبين با الهام از کتاب گستون لروکس ساخته است. از سال 1925 تا الان نزديک به 10 نسخه با همين نام از روي آن ساخته شده است.
8- 1935/ عروس فرانکشتاين
عروس فرانکشتاين
The Bride of Frankenstein
اگر فرانکشتاين را مي شناسيد و شخصيت ترسناکش را دوست داريد، قطعا عروسش را هم همانقدر دوست خواهيد داشت. زني که با افکار شوم فرانکشتاين و دکتر پرتوريوس خلق مي شود. ماجراي اين فيلم، ترسناک صرف نيست و اکشن و لحظات تعقيب و گريزي که در آن گنجانده شده، ديدني ترش کرده اند.
فرانکشتاين و دکتر پرتوريوس تصميم مي گيرند با تکه هاي زني که از دست گروهي خلافکار جان سالم به در برده است، مخلوقي شبيه به فرانکشتاين بسازند آن هم از جنس مونث! بعد از اين تصميم است که عروس خانوم متولد مي شود. زني که در عين ظرافت به شدت ترسناک و وهم آور است.
7- 1932/ آمن هوتپ کشيش
موميايي
The Mommy
فيلم سينمايي مومايي هم از آن دست فيلم هايي است که از چند دهه قبل بارها دستمايه ساخت فيلم هاي سينماي جديدي قرار گرفته است. موميايي سال 1932 که «کارل فروند» آن را کارگرداني کرده است در فضايي سرد و خاکستري تصويربرداري شده است.
ماجرا درباره کشيش هاي مصري است. آنها آرام در خانه ابدي شان آرميده اند که آمن هوتپ بعد از هزاران سال بيدار مي شود. احياء شدن اين موميايي، عواقب دلهره آوري دارد و مردم را با اتفاقات ترسناکي روبرو مي کند. باستان شناسان بعد از اطلاع از زنده شدن موميايي، دور هم جمع مي شوند تا براي بازگرداندن او به آرامگاهش تلاش کنند.
6- 1933/ گريفتن دانشمند ديوانه
مرد نامرئي
The Invisible Man
مرد نامرئي تصميم به اکتشاف مي گيرد اما يکدفعه همه چيز بهم مي ريزد و او ماده اي کشف مي کند که وقتي از آن استفاده مي کني نامرئي مي شوي. او که از اين دستاورد بسيار ذوق زده است براي اولين بار اين ماده را روي خودش امتحان مي کند و نامرئي مي شود. اما نتيجه کار به اين شکل است که برخلاف بدنش، لباس هايي که بر تن دارد و خوراکي هايي که مي خورد نامرئي نمي شوند. گريفتن مرد مهرباني است اما وقتي به اين خاصيت خود پي مي برد تصميم مي گيرد ديوانه بازي کند و دست به کارهاي خلاف بزند و از اينجا به بعد است که او به هيولايي تبديل مي شود که تا به حال کمتر نظيرش را ديده ايد.
5- 1941/ لري تالبوت، نيمي مرد؛ نيمي گرگ
مرد گرگ نما
The Wolf Man
فيلم و سريال هاي گرگينه اي زيادي در حوزه سينما ساخته شده اند اما همه منتقدان و فيلم سازها اعتقاد دارند که فيلم «مرد گرگ نما» که سال 1941 جرج واکنر آن را کارگرداني کرده است، بهترين فيلم گرگينه اي تاريخ سينماست که هيولاي آن تنها با گريم و چند تکه مو به وحشي ترين موجودي تبديل شده که تاکنون جهان سينما به خودش ديده است.
لري هم مانند همه گرگينه هايي که بعد از او در دنياي سينما متولد شدند، با يک گاز گرينه اي، به اين وضعيت درآمده است. او در حال جستجو است تا بتواند خودش را مداوا کند و به زندگي برگردد اما براي اين کار نياز به کمک دارد و بايد جستجوي بزرگي را شروع کند. البته ناگفته نماند که او در بي رحمي و کشتار آدم ها، گاهي بيمارگونه و ديوانه وار رفتار مي کند.
4- 1931/ کنت دراکولا ترانسيلوانيا
دراکولا
Dracula
با اين که تا قبل از ساخته شدن فيلم سينمايي دراکولا در سال 1931، هيچ دراکولاي ديگري در دنياي سينما پديد نيامده بود، اما دراکولايي که در آن فيلم سينمايي به تصوير کشيده شد به همه نشان مي داد که کنت دراکولا، قديمي ترين کنت است و همه بايد به او احترام بگذارند. کنت دراکولا براي شکار يک نفر وارد انگلستان مي شود و آنجا را به هم مي ريزد. او خون آشامي است که تمام مردم روستاي ترانسيلوانيا را وحشت زده کرده و رفتارش به شکلي است که مردم از ترس، جرات نمي کنند از خانه هايشان بيرون بيايند.
3- 1932/ فرانکشتاين
فرانکشتاين
Frankenstein
با نگاهي گذرا به ليستي که سايت «ليست ورز» درباره هيولاهاي فيلم هاي سينمايي منتشر کرده به اين نتيجه مي رسيم که اين موجودات ترسناک و ناشناخته بين سال هاي 1930 تا 1940 به سينماها هجوم آورده اند. بايد به فرانکشتاين نام اصلي ترين هيولاي سينما را داد که از لا به لاي نوشته هاي «مري شلي» نويسنده انگليسي بيرون آمده است. فرانکشتاين هم مانند گريفتن يک دانشمند بود که به دلايلي دست به کارهاي ديوانه واري زد.
اين جوان جاه طلب تصميم گرفت تکه هاي بدن مردگان را کنار هم بگذارد و با استفاده از الکتريسيته، از آنها يک انسان که حرکت مي کند و حرف مي زند بسازد. اين دانشمند موجودي خلق کرد که رفته رفته آنقدر به شهرت رسيد که نام صاحبش را تصاحب کرد و ديگران او را به اين نام مي شناختند و هنوز هم اين هيولاي بي نام و نشان، با اسم و رسم سازنده اش در دنيا مطرح است.
2- 1954/ مخلوق عجيب
مخلوقي از تالاب سياه
The Creature from the Black Lagoon
مخلوقي از تالاب، يک تفاوت ويژه با ديگر هيولاهاي «ليست ورز» دارد. او را نه کسي ساخته و نه بر اثر حادثه اي به اين شکل درآمده است. او موجودي است که مانند تمامي موجودات ديگر خلق شده و در يک تالاب زندگي مي کند.
ماجرا از آنجا شروع مي شود که عده اي دانشمند در جنگلي مخروبه با موجودي ملاقات مي کنند که ترکيبي از انسان و موجودات دريايي است و چهره اي به شدت هراس آور دارد. با اين که در سال 1954 خبري از جلوه هاي ويژه نبود اما همانطور که در تصوير مي بينيد موجودي که سازندگانش خلق کرده اند بسيار جذاب و ديدني و البته هراس آور است.
1- 1925/ اريک
شبحي در اپرا
The Phantom of the Opera
نمره يک ليست ما قرار است به مردي برسد که نهايت ترس و وحشت در سينماست. آنقدر ترسناک که در تاپ تن هيولاهاي ترسناکي که سايت «ليست روز» اعلام کرده دو فيلم مختلف با همين نام گنجانده شده اند. فيلمي که رتبه اول را گرفته در سال 1925 ساخته شده است. اين فيلم هم با الهام از کتاب گستون لروکس ساخته شده و منتقدان مي گويند اين فيلم شبيه ترين روايت به اين کتاب است که سال 1911 نوشته شده است. شخصيت اصلي اين فيلم سينمايي «اريک» نام دارد که او هم ساکن طبقه زيرين اپراست و رفت و آمدهايش شبيه شبح است و صورت زشت و وحشتناکي دارد.
*برترين ها
به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، ليستي که در ادامه از نظرتان مي گذرد مربوط به ترسناک ترين هيولاهايي است که رنگ پرده نقره اي به خودشان ديده اند.
10- 1953/ بيگانه يک چشم
از فضايي خارج از زمين آمد
In Came from Outer Space
هيولايي که در اين فيلم سينمايي مي بينيم موجودي عجيب و غريب است که از فضا آمده و يک چشم بزرگ دارد. او که رتبه 10 ليست هيولاهاي ترسناک را از آن خودش کرده است، هنوز هم بعد از نزديک 70 سال از ساخته شدن آن و پيشرفت صنعت سينما، ترسناک است و ديدنش به قول معروف دل مي خواهد. «جان پوتنام» يک ستاره شناس عجيب و غريب است که مردم او را ديوانه مي پندارند.
او متوجه مي شود که يک شهاب سنگ در نزديکي محل زندگي شان فرود آمده اما وقتي به آن نزديک مي شود مي بيند آنچه روي زمين افتاده يک سفينه فضايي است. در اين سفينه موجوداتي حضور دارند که مي توانند خودشان را نامرئي کنند. بيگانگاني با يک چشم بزرگ وسط سرشان که مردم را به شدت وحشت زده کرده اند.
9- 1943/ يک شبح بي ريخت
شبحي در اپرا
The Phantom of the Opera
يکي از فيلم هاي ماندگار دوران صامت سينما، «شبح اپرا» است. شخصيت اصلي اين فيلم در تمام اين سال ها، زني بوده که دلباخته يک مرد مرموز مي شود. مردي که مانند شبح با صورتي عجيب در زيرزمين تاريک و نمور اپراي پاريس، زندگي مي کند. در فيلم سينمايي شبحي در اپرا، خبري از هيولا نيست. شخصيتي که به هيولا معروف است و مردم او را شبح مي خوانند مرد ديوانه و عاشقي است که صورتش با اسيد سوخته است. اين فيلم موزيکال را آرتور لوبين با الهام از کتاب گستون لروکس ساخته است. از سال 1925 تا الان نزديک به 10 نسخه با همين نام از روي آن ساخته شده است.
8- 1935/ عروس فرانکشتاين
عروس فرانکشتاين
The Bride of Frankenstein
اگر فرانکشتاين را مي شناسيد و شخصيت ترسناکش را دوست داريد، قطعا عروسش را هم همانقدر دوست خواهيد داشت. زني که با افکار شوم فرانکشتاين و دکتر پرتوريوس خلق مي شود. ماجراي اين فيلم، ترسناک صرف نيست و اکشن و لحظات تعقيب و گريزي که در آن گنجانده شده، ديدني ترش کرده اند.
فرانکشتاين و دکتر پرتوريوس تصميم مي گيرند با تکه هاي زني که از دست گروهي خلافکار جان سالم به در برده است، مخلوقي شبيه به فرانکشتاين بسازند آن هم از جنس مونث! بعد از اين تصميم است که عروس خانوم متولد مي شود. زني که در عين ظرافت به شدت ترسناک و وهم آور است.
7- 1932/ آمن هوتپ کشيش
موميايي
The Mommy
فيلم سينمايي مومايي هم از آن دست فيلم هايي است که از چند دهه قبل بارها دستمايه ساخت فيلم هاي سينماي جديدي قرار گرفته است. موميايي سال 1932 که «کارل فروند» آن را کارگرداني کرده است در فضايي سرد و خاکستري تصويربرداري شده است.
ماجرا درباره کشيش هاي مصري است. آنها آرام در خانه ابدي شان آرميده اند که آمن هوتپ بعد از هزاران سال بيدار مي شود. احياء شدن اين موميايي، عواقب دلهره آوري دارد و مردم را با اتفاقات ترسناکي روبرو مي کند. باستان شناسان بعد از اطلاع از زنده شدن موميايي، دور هم جمع مي شوند تا براي بازگرداندن او به آرامگاهش تلاش کنند.
6- 1933/ گريفتن دانشمند ديوانه
مرد نامرئي
The Invisible Man
مرد نامرئي تصميم به اکتشاف مي گيرد اما يکدفعه همه چيز بهم مي ريزد و او ماده اي کشف مي کند که وقتي از آن استفاده مي کني نامرئي مي شوي. او که از اين دستاورد بسيار ذوق زده است براي اولين بار اين ماده را روي خودش امتحان مي کند و نامرئي مي شود. اما نتيجه کار به اين شکل است که برخلاف بدنش، لباس هايي که بر تن دارد و خوراکي هايي که مي خورد نامرئي نمي شوند. گريفتن مرد مهرباني است اما وقتي به اين خاصيت خود پي مي برد تصميم مي گيرد ديوانه بازي کند و دست به کارهاي خلاف بزند و از اينجا به بعد است که او به هيولايي تبديل مي شود که تا به حال کمتر نظيرش را ديده ايد.
5- 1941/ لري تالبوت، نيمي مرد؛ نيمي گرگ
مرد گرگ نما
The Wolf Man
فيلم و سريال هاي گرگينه اي زيادي در حوزه سينما ساخته شده اند اما همه منتقدان و فيلم سازها اعتقاد دارند که فيلم «مرد گرگ نما» که سال 1941 جرج واکنر آن را کارگرداني کرده است، بهترين فيلم گرگينه اي تاريخ سينماست که هيولاي آن تنها با گريم و چند تکه مو به وحشي ترين موجودي تبديل شده که تاکنون جهان سينما به خودش ديده است.
لري هم مانند همه گرگينه هايي که بعد از او در دنياي سينما متولد شدند، با يک گاز گرينه اي، به اين وضعيت درآمده است. او در حال جستجو است تا بتواند خودش را مداوا کند و به زندگي برگردد اما براي اين کار نياز به کمک دارد و بايد جستجوي بزرگي را شروع کند. البته ناگفته نماند که او در بي رحمي و کشتار آدم ها، گاهي بيمارگونه و ديوانه وار رفتار مي کند.
4- 1931/ کنت دراکولا ترانسيلوانيا
دراکولا
Dracula
با اين که تا قبل از ساخته شدن فيلم سينمايي دراکولا در سال 1931، هيچ دراکولاي ديگري در دنياي سينما پديد نيامده بود، اما دراکولايي که در آن فيلم سينمايي به تصوير کشيده شد به همه نشان مي داد که کنت دراکولا، قديمي ترين کنت است و همه بايد به او احترام بگذارند. کنت دراکولا براي شکار يک نفر وارد انگلستان مي شود و آنجا را به هم مي ريزد. او خون آشامي است که تمام مردم روستاي ترانسيلوانيا را وحشت زده کرده و رفتارش به شکلي است که مردم از ترس، جرات نمي کنند از خانه هايشان بيرون بيايند.
3- 1932/ فرانکشتاين
فرانکشتاين
Frankenstein
با نگاهي گذرا به ليستي که سايت «ليست ورز» درباره هيولاهاي فيلم هاي سينمايي منتشر کرده به اين نتيجه مي رسيم که اين موجودات ترسناک و ناشناخته بين سال هاي 1930 تا 1940 به سينماها هجوم آورده اند. بايد به فرانکشتاين نام اصلي ترين هيولاي سينما را داد که از لا به لاي نوشته هاي «مري شلي» نويسنده انگليسي بيرون آمده است. فرانکشتاين هم مانند گريفتن يک دانشمند بود که به دلايلي دست به کارهاي ديوانه واري زد.
اين جوان جاه طلب تصميم گرفت تکه هاي بدن مردگان را کنار هم بگذارد و با استفاده از الکتريسيته، از آنها يک انسان که حرکت مي کند و حرف مي زند بسازد. اين دانشمند موجودي خلق کرد که رفته رفته آنقدر به شهرت رسيد که نام صاحبش را تصاحب کرد و ديگران او را به اين نام مي شناختند و هنوز هم اين هيولاي بي نام و نشان، با اسم و رسم سازنده اش در دنيا مطرح است.
2- 1954/ مخلوق عجيب
مخلوقي از تالاب سياه
The Creature from the Black Lagoon
مخلوقي از تالاب، يک تفاوت ويژه با ديگر هيولاهاي «ليست ورز» دارد. او را نه کسي ساخته و نه بر اثر حادثه اي به اين شکل درآمده است. او موجودي است که مانند تمامي موجودات ديگر خلق شده و در يک تالاب زندگي مي کند.
ماجرا از آنجا شروع مي شود که عده اي دانشمند در جنگلي مخروبه با موجودي ملاقات مي کنند که ترکيبي از انسان و موجودات دريايي است و چهره اي به شدت هراس آور دارد. با اين که در سال 1954 خبري از جلوه هاي ويژه نبود اما همانطور که در تصوير مي بينيد موجودي که سازندگانش خلق کرده اند بسيار جذاب و ديدني و البته هراس آور است.
1- 1925/ اريک
شبحي در اپرا
The Phantom of the Opera
نمره يک ليست ما قرار است به مردي برسد که نهايت ترس و وحشت در سينماست. آنقدر ترسناک که در تاپ تن هيولاهاي ترسناکي که سايت «ليست روز» اعلام کرده دو فيلم مختلف با همين نام گنجانده شده اند. فيلمي که رتبه اول را گرفته در سال 1925 ساخته شده است. اين فيلم هم با الهام از کتاب گستون لروکس ساخته شده و منتقدان مي گويند اين فيلم شبيه ترين روايت به اين کتاب است که سال 1911 نوشته شده است. شخصيت اصلي اين فيلم سينمايي «اريک» نام دارد که او هم ساکن طبقه زيرين اپراست و رفت و آمدهايش شبيه شبح است و صورت زشت و وحشتناکي دارد.
*برترين ها
