کد خبر: ۳۳۹۱۱۳
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۵۵۱
صباح زنگنه: عقل ایجاب می‌کند که ایران و عربستان مقابل احیای امپراطوری عثمانی بایستند

منافع مشترک تهران و ریاض؛ مزاحمت‌های آنکارا مانع از صلح می‌شود؟

یک کارشناس خاورمیانه گفت:در سوریه و عراق البته یک رقیب ثالثی به نام ترکیه وجود دارد که دخالت هایش هم به ضرر سوریه و عراق و هم ایران و عراق تمام شده. بنابراین عقل ایجاب می کند که تهران و ریاض در عراق و سوریه نسبت به این رقیبی که به فکر بازسازی سلطنت عثمانی است باشند و مانع شوند.
نشانه ها میگویند که تهران و ریاض در آستانه ایجاد تحولاتی در روابط خود هستند که می تواند واقعیات منطقه را عوض کند. تنش در خاورمیانه دیگر نمی تواند مانند گذشته ادامه داشته باشد. این را ولیعهد سعودی بالاخره پس از مدت ها درک کرده و به دنبال راه حلی برای حل مشکلاتش با تهران است. ریاض چراغ سبز خود را برای اشتی با تهران نشان داده است. این در شرایطی اتفاق می افتد که برخی منابع غربی می گویند که ایران و عربستان گفتگوهایی در عراق در زمینه های امنیتی داشته اند. با صباح زنگنه کارشناس خاورمیانه به گفتگو نشسته ایم:

ما شاهد چرخش ولیعهد عربستان در گفتکو با ایران بودیم. او به تازگی در گفتگویی میل خود را برای باز شدن باب گفتگو با تهران بازگو کرده است.  چرا در چنین شرایطی که ما در حال انجام گفتگوهایی در وین با 4+1 هستیم و بازگشت امریکا به برجام هم تا حدودی مرتفع شده است،‌چنین اتفاقی افتاده؟

با توجه به بحران فعلی منطقه به خصوص تحولات اخیر میان ایران و عربستان، سه راه در برابر هر دو کشور باقی نمی گذارد. اول اینکه هر دو به همین وضعیت فعلی رضایت داده و ادامه بدهند. راه دیگر این است که درگیری را مستقیم تر کرده  و برخورد داشته باشند و راه سوم هم این است که مسائلی که پیش امده را به بحث و گفتگو بگذارند و راه حل پیدا کنند.

 شرایطی که پیش آمده ریاض را به مسیر سوم راغب تر کرده است و قانعش کرد. چرا که راه درگیری مستقیم را نمی پذیرد و نمی تواند واردش شود. ادامه وضع موجود هم باعث فرسودگی کشورش و ایجاد مشکل برای اقتصاد و نیرویشان خواهد شد و تغییراتی که در سیاست امریکا پیش امد هم دست انها را از یک پشتیبان مهم بین المللی خالی کرده. بهترین کار این بوده که به فکر گفتگو با ایران بی افتد و زمینه کاهش خسارت ها و ضررها را فراهم کنند.

در این میان نقش مسائل منطقه ای چگونه است؟ بن سلمان شکستی در یمن را در کارنامه خود دارد که برای این موضوع تحت فشارهای بین المللی است. 

در یمن هم عملا صحنه به نفع عربستان و امارات نیست و انصارالله به اضافه قبایلی که با آنها متحد هستند،متحد شدند، مآرب در آستانه کنترل انصارالله است و حضور آنها در این استان قوی تر می شود. نیروهای متحد عربستان در یمن هم نشان داده اند که نه کارایی دارند و نه توان مقابله و ایستادگی. واقعیت ها بنابراین در یمن هم خیلی تغییر پیدا کرده است.

ماجرای اشتی بین ایران و عربستان که بحثش مدتی پیش از سمت برخی رسانه های غربی مطرح شد و با گفتگوی ولیعهد سعودی اوج گرفت،  از سوی رسانه های سعودی ها هم پیگیری می شود. ایا این نشان از حمایت همه جانبه در عربستان دارد؟

به تبع سیاستی که در سطح مقامات بالا گرفته طراحی می شود، جریان ها و بخش های مختلف کشور هم از آن تبعیت می کنند و شدیدتر از آن هم پوشش رسانه ها خواهند بود. رسانه های عربستان در همین جهت حرکت کرده و فضا را برای شکل گیری گفتگو مناسب تر می کنند. نسبت به قبل که می گفتند ایران یک کشور دشمن است،‌نژاد دیگری دارد و دعوای نژادی و مذهبی بین تهران و ریاض برقرار است کوتاه آمده اند. این اقدامات بدون چراغ سبز مقامات سیاسی ریاض امکان نداشت که حاصل شود.

یکی از مواردی که زیاد در مورد آن صحبت می شود این است که ایالات متحده سعی دارد تا نقطه توجه خود را از خاورمیانه برداشته و سر فرصت به سراغ اسیای جنوب شرقی و چین برود و به همین دلیل مایل است که مسائل بین عربستان و ایران خیلی زود حل و فصل شوند. این تحلیل تا چه اندازه می تواند درست باشد؟

امریکا یک سیاست کلان دارد و یک سیاست های منطقه ای. سیاست های کلان این کشور چه در زمان جمهوری خواهان و چه دموکرات ها متوجه بزرگ ترین تهدید است که طبق گفته تحلیل گران امریکایی و مراکز مطالعاتی روی چین متمرکز است. بنابراین دولت امریکا هم در همه جناح ها باید خود را با این تهدید تطبیق داده و اولویت را به آن معطوف کند. بنابراین باید از اشتغالات گوناگون و درگیریهای مختلف و ورود به صحنه های درگیری در غرب اسیا بکاهد. هم از نظر اشتغال ذهنی و هم از نظر حضور نیروهای نظامی مستقیم در منطقه. این طبیعی است. با ورود بایدن به سیاست امریکا علاوه بر این موضوع کلی که شامل خروج نیروها از افغانستان و عراق و... هم می شود و نیاز به برنامه های زمان بندی شده دارد،‌ بحث حقوق بشر در عربستان هم تبدیل به بحثی جدی شده است. نمونه شاخص آن هم بحث خاشقچی بود و همچنین زندانی کردن و بازداشت فعالان سیاسی در عربستان و ضایع شدن اعتبار و تسلیحات در جنگ یمن. این ها هم مزید بر آن سیاست کلان امریکاست که روی تصمیم گیری ها تاثیر می گذارد.

اگر این اتفاق بیفتد و شاهد اشتی بین تهران و ریاض باشیم، خاورمیانه جدید چه شکلی خواهد داشت؟

در خاورمیانه مناطقی وجود دارد که تقابل بین ایران و عربستان باعث بدتر شدن شرایط آن شده است. این مناطق را اگر ببینید، خیلی شکل روشن و برجسته اش عراق بود و هم عربستان ضررهای زیادی کرد و هم مردم این کشور اسیب زیادی دیدند. محور بعدی سوریه بود که در آن عربستان زودتر متوجه شده که در این کشور چقدر ممکن است اسیب ببیند. بعد از آن هم لبنان. در یمن هم اوضاع واضح است. در این کشور ها و حتی مصر، ایران و عربستان در یک جاهایی هر کدام از دیگری نفوذ بیشتری دارد. حالا این دو کشور باید یکی از دو راه را انتخاب کنند. یا بحران را در این کشور ها تشدید کنند که باعث هزینه های بیشتر و فرسایش نیروها و امکانات می شود یا اینکه با یکدیگر گفتگو کنند و هر دو کشور مناطق نفوذ هم دیگر را به رسمیت بشناسند. مناطق نفوذ به معنای مناطق دخالت یا دخالت نظامی نیست. به معنای نفوذ تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی و ... است. در لبنان تقریبا هر دو کشور از لحاظ سیاسی و اجتماعی نفوذ مساوی دارند. در عراق نفوذ ایران قوی تر است. در سوریه هم نفوذ ما بیشتر است. در سوریه و عراق البته یک رقیب ثالثی به نام ترکیه وجود دارد که دخالت هایش هم به ضرر سوریه و عراق و هم ایران و عراق تمام شده. بنابراین عقل ایجاب می کند که تهران و ریاض در عراق و سوریه نسبت به این رقیبی که به فکر بازسازی سلطنت عثمانی است باشند و مانع شوند و به مردم این دو کشور کمک کنند تا قدرت اقتصادی و اجتماعی شان بهبود پیدا کند. این جایی است که هر دو کشور می توانند همکاری خوبی هم داشته باشند و مانع اخلال نظامی ترکیه شوند.

در یمن نفوذ ایران بیشتر است. به دلیل سو سیاست ها و سو برنامه های عربستان خیلی از مناطق نفوذ از دست سعودی ها در آمده و نفوذ ایران بیشتر شده. در این کشور می توانند همکاری کنند و این کشور را از بحران های انسانی هم خارج کنند و به بازسازی آن بپردازند. بنابراین این صحنه های بحرانی می تواند خاتمه پیدا کند. عربستان در مصر نفوذ بیشتری دارد اما همکاری دو کشور با قاهره می تواند این کشور را به  جایگاه بهتری برساند و در برابر توطئه های تروریستی و امنیتی و ... این دو کشور می توانند به مصر کمک کنند. بنابراین در چهار، پنج پرونده مهم بحران منطقه ای دو کشور می توانند با کمک یکدیگر اوضاع را به سمت ثبات و توسعه سوق دهند.