کد خبر: ۳۴۴۶۱۶
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۹۵۵

از هر طرف که خواندم جز حیرتم نیفزود...

می‌پنداشتیم تاریخ شورای نگهبان را باید به قبل و بعد از رد صلاحیت علی لاریجانی تقسیم کرد. بر پایۀ سخنان آقای مصلحی اما نقطۀ عطف‌، جلسه‌ سال 92 است که وزیر وقت اطلاعات، تأیید رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به مصلحت نظام ندانست

مهرداد خدیر- «بر اساس گزارش‌های ما از کف خیابان در سال ۹۲ آقای هاشمی رفسنجانی پیروز انتخابات می‌بود. یک عزیزی گفت مگر بچه حزب‌اللهی‌ها می‌گذارند این اتفاق بیفتد؟ جمع‌بندی من این بود باتوجه به شرایط نظام، مصلحت این بود ایشان رد صلاحیت بشوند و دلایل آن را هم نوشتم‌. فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان اما هرچقدر در ذهن‌شان گشتند که یک ان‌قلت در جمع‌بندی من بیاورند نتوانستند. یکی از حقوق‌دانان شورای نگهبان سؤالی مطرح کرد که مگر ایشان چه گفته‌اند که رد صلاحیت شوند؟ گفتم من با شخص کاری ندارم ، من می‌گویم حفظ نظام این هزینه و این فایده را دارد».

  اینها سخنان «تکان‌دهنده» و «حیرت‌آور» آقای حیدر مصلحی ( وزیر وقت اطلاعات) است دربارۀ تصمیم شورای نگهبان در سال 1392 که به یکی از پایه‌گذاران جمهوری اسلامی ایران و رییس جمهوری پیشین ایران مجوز شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نداد.

از هر طرف که خواندم جز حیرتم نیفزود...

  هاشمی رفسنجانی خود دو سال بعد در توضیح این ماجرا گفته بود: «آقای مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد می‌کنیم که ساعت به ساعت بالا می‌رود و الان به هفتاد درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همین‌طور بالا برود، ایشان از 90 درصد بالاتر می‌رود و ما مصلحت نمی‌دانیم. چون اگر ایشان بیاید، همۀ رشته‌های دوره‌های ما را پنبه می‌کند.»

  بدین ترتیب، وزیر اطلاعات دولت احمدی‌نژاد 8 سال پس از آن اتفاق و قریب 5 سال پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی روایت او را تأیید می‌کند.

  آقای عباسعلی کدخدایی سخن‌گوی شورای نگهبان البته تکذیب کرده ولی نمی‌توان حیرت خود را از آنچه وزیر وقت اطلاعات دربارۀ تأثیر‌پذیری شورای نگهبان از تحلیل و خواست و پیش‌بینی آنها گفته پنهان کرد و سخن خواجه حافظ در ذهن نقش می بندد:

  از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
  زنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

  صحبت‌های آقای مصلحی را هم که می‌خوانی جز آن که انگشت حیرت به دندان بگزی، چاره‌ای نداری جز این که به سبک حافظ بگویی:

  از هر طرف که خواندم جز حیرتم نیفزود!

  اما چرا حیرت؟

  این که برآوردها از 30 میلیون رأی مردم به یکی از پایه گذاران نظام، وزیر اطلاعات را نگران نظام کند!

  این که هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد اما دیگری حضور او را به مصلحت نظام تشخیص ندهد!

  این که حقوق‌دانی بپرسد مگر آقای هاشمی چه گفته است تا بتوان او را رد کرد؟

  تا به حال تصور می‌کردیم مدارک را بررسی می‌کنند و نمی‌دانستیم اول تصمیم به رد می‌گیرند و بعد دنبال انطباق دادن می‌گردند!

  این که شورای نگهبان در قضیه اخیر آقای علی لاریجانی خود را مخاطب «ظلم و جفا در جریان احراز صلاحیت‌ها» ندانست و اعلام کرد ارزیابی‌ها مطابق گزارش‌های درست بوده است و گمانه‌زنی‌ها نادرست است.

  تا پیش از این گمان می‌کردیم تاریخ شورای نگهبان را باید به قبل و بعد از رد صلاحیت علی لاریجانی تقسیم کرد. اکنون اما روشن شده که نقطۀ عطف، سال 92 و جلسه‌ای است که وزیر وقت اطلاعات، تأیید رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به مصلحت نظام ندانسته و هزینه - فایدۀ خود را به شورای نگهبان قبولانده است.

  اکنون به سادگی می‌توان دریافت که شورای نگهبان چگونه احراز صلاحیت می‌کند و این فاش‌گویی را بی‌شک وام‌دار آقای مصلحی هستیم.

  این دِین و سپاس از او اما از حیرت ما کم نمی‌کند.

  حالا یک بار دیگر داستان را مرور کنید:

  اکبر هاشمی رفسنجانی معتمد رهبر فقید انقلاب و دوست و همراه 50 سالۀ آیت الله خامنه‌ای، عضو شورای انقلاب و عضو مؤسس حزب جمهوری اسلامی، رییس دوره‌های اول و دوم و نیمۀ سوم مجلس شورای اسلامی، رییس جمهوری ایران پس از بازنگری قانون اساسی و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به قصد نجات ایران از تحریم‌هایی که از سال 90 شروع شده بود و سر و سامان دادن به اوضاع به هم ریخته در دو سال پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد بار دیگر نامزد انتخابات می‌شود ولی شورای نگهبان تأیید نمی کند و آقای مصلحی روایت آقای هاشمی را تکرار می‌کند که چون رأی بالایی داشته به مصلحت نظام ندانسته است:

  از هر طرف که خواندم جز حیرتم نیفزود
  زنهار از این سیاست، وین شیوه در مصلحت!

  یگانه راهی که شورای نگهبان را از این مخمصه خلاص می کند انتشار متن مذاکرات آن جلسه خاص است هر چند که پیشاپیش می توان پاسخ آقای کدخدایی را حدس زد: منتشر نمی‌کنیم.