کد خبر: ۳۶۷۸۰۵
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۴۹
والتر راسل مید

پوتین از تحقیر کردن روسای جمهوری امریکا لذت می‌برد

این رویکردی قوی به نظر می‌رسد، اما علاقه پوتین آن است که مقام‌های امریکایی را به لفاظی‌های پر زرق و برق و شدید وسوسه کند و سپس با نشان دادن ماهیت توخالی لفاظی‌ها و ادعا‌ها آنان را تحقیر کند. او این نمایش را بار‌ها علیه دولت اوباما اجرا کرد زمانی که اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت که بشار اسد باید از مقام ریاست جمهوری سوریه کناره گیری کند و پوتین برای دفاع از اسد وارد عمل شد و به طور قابل توجهی قدرت و اعتبار امریکا را تضعیف کرد و زبر سوال برد. پوتین دوست دارد تیم بایدن را نیز در دام مشابهی گرفتار کند
والتر راسل مید پژوهشگر اندیشکده «هادسون» است و تا سال ۲۰۱۰ به عنوان همکار ارشد «هنری کیسینجر» برای سیاست خارجی ایالات متحده در «شورای روابط خارجی» فعالیت کرده بود. ستون‌نویس روزنامه «وال استریت ژورنال» است و برای «امریکن اینترست» نیز می‌نویسد. او یکی از بنیانگذاران اندیشکده مرکزگرای «بنیاد آمریکای جدید» است. او یکی شناخته شده‌ترین تحلیلگران و نظریه پردازان واقع گرا (رئالیست) در عرصه روابط بین الملل است.

علیرغم آن که بایدن تلاش می‌کند از حمله روسیه به اوکراین جلوگیری کند با این وجود، دولت او کماکان در دستیابی به انتظارات‌اش ناکام بوده است. روسیه خواسته امریکا را نمی‌پذیرد و ایران همکاری نمی‌کند. چین فعالیت‌هایش در اطراف تایوان همان گونه که «لوید آستین» وزیر دفاع امریکا هفته گذشته هشدار داد شبیه مانوری پیش از تهاجم جدی و واقعی به نظر می‌رسد. چین حتی حاضر به همکاری با امریکا در حوزه آب و هوایی نیز نشده و تحت تاثیر سیاست‌های سخت گیرانه واشنگتن قرار نگرفته است.


از نظر نظامی، زمان به سود پوتین نیست. عمدتا به دلیل تلخی تهاجم پوتین در سال ۲۰۱۴ میلادی علیه اوکراین و ادامه جنگ در شرق آن کشور در دونباس بیش‌تر اوکراینی‌ها مصمم شده‌اند تا از آغوش خفه کننده مسکو فرار کنند. تغییرات بی‌سر و صدایی که در نظام آموزشی و نهاد‌های قضایی و امنیتی اوکراین صورت می‌گیرند به صورت پیوسته آن کشور را از روسیه پسا شوروی دور کرده و سبب لنگر اندازی محکم‌تر آن کشور در غرب شده اند.

برای پوتین و ملی گرایان روس که به حمایت او نیاز دارند تحکیم استقلال واقعی اوکراین یک تهدید محسوب می‌شود. آنان باور دارند که روسیه برای تسلط بر دریای سیاه و تثبیت مجدد موقعیت خود به عنوان قدرت اصلی در اروپا و دفاع از عنصر و چهره مسیحی ارتدکس و نژادی اسلاوی فدراسیون روسیه آن هم در برهه زمانی تغییرات سریع جمعیتی به اوکراین نیاز دارد. یک اوکراین همسو با غرب به ویژه همسو با کشور‌های ضد روسیه، چون لهستان و جمهوری‌های بالتیک تحقیری غیر قابل تحمل و تهدیدی غیر قابل قبول برای قدرت روسیه است.

جهان پیش‌تر این فیلم تکراری را تماشا کرده است. در فوریه ۲۰۱۴ میلادی، «ویکتور یانوکوویچ» رئیس جمهوری اوکراین که طرفدار روسیه بود پس از رد توافق نامه همکاری اقتصادی با اتحادیه اروپا و ترجیح دادن روابط اقتصادی نزدیک‌تر با روسیه سرنگون شد.

جانشینان او توافق نامه‌های اقتصادی و سیاسی با اتحادیه اروپا را امضا کردند و قانون اساسی پس از انقلاب اوکراین آن کشور را متعهد می‌سازد که به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا باشد. غرب انقلاب سال ۲۰۱۴ میلادی در کی یف را به عنوان پیروزی‌ای برای آزادی جشن گرفت. پوتین برای انتقام گیری و در اقدامی تلافی جویانه کریمه را تصرف نمود و به دونباس حمله کرد.

جنگ طلبی تازه پوتین اعتراف به شکست روسیه است. صحبت‌های خوش آهنگ و شیرین او در مورد برادری روسیه و اوکراین در کی یف خریداری ندارد و نتوانسته اوکراینی‌ها را متقاعد کند که به روسیه نزدیک شوند. تنها چیزی که باقی می‌ماند فشار اقتصادی و نیروی نظامی است.

با این وجود، اگرچه وضعیت سیاسی داخل اوکراین پوتین را نگران می‌کند، اما آشفتگی و ناتوانی غرب او را امیدوار می‌سازد. در سال ۲۰۱۴ میلادی، زمانی که پوتین کریمه را به فدراسیون روسیه ضمیمه کرد و جنگ زشتی را در دونباس به راه انداخت غرب به تحریم اقتصادی و سخنرانی‌های سخت گیرانه بسنده کرد.

امریکا امروز ضعیف‌تر به نظر می‌رسد و اروپا بیش از سال ۲۰۱۴ میلادی متفرق به نظر می‌رسد. پوتین احتمالا در محاسبات خود به این نتیجه رسیده که رهبران غربی در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری پس از حمله روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ میلادی ناتوان از متوقف کردن تجاوز نظامی روسیه خواهند بود.

به نظر می‌رسد بایدن که قرار است تماس ویدئویی با پوتین داشته باشد صرفا به اقدامات صلح‌آمیز معتقد است. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا درباره «تحریم‌های تاثیرگذار» صحبت کرده و دیگر مقام‌های امریکایی از افزایش کمک‌های نظامی به اوکراین صحبت کرده اند.



این رویکردی قوی به نظر می‌رسد، اما علاقه پوتین آن است که مقام‌های امریکایی را به لفاظی‌های پر زرق و برق و شدید وسوسه کند و سپس با نشان دادن ماهیت توخالی لفاظی‌ها و ادعا‌ها آنان را تحقیر کند. او این نمایش را بار‌ها علیه دولت اوباما اجرا کرد زمانی که اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت که بشار اسد باید از مقام ریاست جمهوری سوریه کناره گیری کند و پوتین برای دفاع از اسد وارد عمل شد و به طور قابل توجهی قدرت و اعتبار امریکا را تضعیف کرد و زبر سوال برد. پوتین دوست دارد تیم بایدن را نیز در دام مشابهی گرفتار کند.

بایدن باید تصمیم روشنی اتخاذ کند. اگر او معتقد به کمک به اوکراین برای ادغام آن کشور در غرب است باید برای پوتین مشخص سازد. احتمالا این رویکرد منجر به اعزام نیرو‌های مهم ناتو به اوکراین می‌شود. اگر او فکر نمی‌کند که مسئله اوکراین ارزش پذیرش ریسک یک بحران به سبک جنگ سرد با روسیه را دارد باید به دنبال آبرومندانه‌ترین شکل عقب نشینی باشد و در این باره با پوتین با توافق برسد.

هیچ یک از این دو گزینه جذاب و ایده آل نیستند. اتخاذ موضع تند خطر تشدید تنش را به همراه دارد. بسیاری از آمریکایی‌ها با تعهد بی‌پایان دیگری و وارد جنگ شدن مخالفت خواهند کرد و در آن صورت دشمنی روسیه برای ایالات متحده تشدید خواهد شد.

در حالی که پس از فروپاشی اخیر دولت در افغانستان، بسیاری از متحدان دیرینه امربکا نسبت به اظهارات مقام‌های این کشور تردید دارند عقب نشینی گزینه بدتری خواهد بود. در آن صورت، روسیه قدرتمندتر خواهد شد و امریکا بیش‌تر تحقیر می‌شود. در آن صورت، ایران و چین بایدن را به مثابه یک بازنده خواهند دید و سیاست‌های خود را بر این اساس تنظیم می‌کنند.

از موضع قدرت، ایالات متحده می‌تواند و باید راه‌هایی برای خروج از بحران به روسیه ارائه دهد، اما در اصل بایدن باید محکم بایستد. واقعیت این است که روسیه در نبرد کشاندن اوکراین به سوی خود شکست خورده است. پس از سه دهه تشویق اوکراین برای انداختن لنگر خود در لنگرگاه غرب تنها راه افتخارآمیز برای آمریکا حفظ کی یف در این ساعت آزمایش سرنوشت ساز است.